ایران و عربستان در بستر تحولات خاورمیانه
مذهب تعیین کننده روابط ایران و عربستان نیست
محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در افغانستان و پاکستان در سخنانی در نشست پانزدهم دیپلماسی ایرانی با عنوان \"ایران و عربستان در بستر تحولات خاورمیانه\" معتقد است محوریت تفاهم و تقابل بین ایران و عربستان مذهب نیست و روابط بین ایران و عربستان لزوما می تواند بهتر از آن چه در حال حاضر است باشد.
دیپلماسی ایرانی: برخی معتقدند که اختلافات ایران و عربستان به اختلافات مذهبی مربوط می شود و بر این اساس ایران و عربستان نمی توانند با یکدیگر مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. به نظر می رسد که لزوما این مسئله در مورد نوع نگاه ایران و عربستان به مذهب درست نیست. آن چه در بحران بالکان و مشخصا در جنگ بوسنی و هرزگوین اتفاق افتاد در سایه همکاری و تفاهم جهان اسلام و مشخصا دو قدرت مطرح در جهان اسلام یعنی ایران و عربستان بود. وضعیت بوسنی و هرزگوین بر خلاف همه توافقات غرب، به آن چه مسلمانان اراده کردند و در توافق کنفرانس اسلامی و دو کشور مطرح آن یعنی ایران و عربستان آمد تغییر کرد. همان طور که می دانید تعداد شیعیان آن زمان و امروز در بالکان و بوسنی قابل توجه نیست. با این وجود این توافق نشان می دهد که هیچ یک از دو کشور بر مذهب تمرکز نکردند. اگر هم بحثی داشته اند و نگاهی داشتند نگاه دینی بوده است.
اتفاق دیگری که افتاد در افغانستان بود. دولت قانونی افغانستان در زمان آقای ربانی یک دولت سنی مذهب بود. وقتی که جریان افراط دست به اقدام نظامی و کودتا زد و بر بخشی از جغرافیای افغانستان مسلط شد مطرح ترین کشور عربی و اسلامی که جریان افراط را به رسمیت شناخت عربستان بود. در حقیقت تقابل ایران و عربستان در ماجرای افغانستان این گونه پدیدار شد که ریاض جریان افراط را به رسمیت شناخت و تهران به حمایت خود از دولت ربانی ادامه داد. در این مورد نیز نیز دیده می شود که رفتار ایران و عربستان صرفا بر اساس مذهب نیست و بحث مذهب را اصل دانسته نمی شود. چون در حکومت آقای ربانی و دولت او اکثر پست های مطرح در دست کسانی غیر از شیعیان بود. اگر امروز معاون دوم در حکومت افغانستان یک هزاره و شیعه است، در آن زمان این گونه نبود.
بنابراین به نظر می رسد محوریت تفاهم و تقابل لزوما مذهب نبوده است. لذا اگر این تحلیل را بپذیریم که تفاهم و یا تقابل بین تهران و ریاض بر اثر گرایش های مذهبی نبوده و دین هم می تواند تفاهم ایجاد کند و هم تقابل، به نظر می رسد ظرفیت روابط بین ایران و عربستان لزوما می تواند بهتر از آن چه در حال حاضر است باشد.
اتفاق دیگری که افتاد در افغانستان بود. دولت قانونی افغانستان در زمان آقای ربانی یک دولت سنی مذهب بود. وقتی که جریان افراط دست به اقدام نظامی و کودتا زد و بر بخشی از جغرافیای افغانستان مسلط شد مطرح ترین کشور عربی و اسلامی که جریان افراط را به رسمیت شناخت عربستان بود. در حقیقت تقابل ایران و عربستان در ماجرای افغانستان این گونه پدیدار شد که ریاض جریان افراط را به رسمیت شناخت و تهران به حمایت خود از دولت ربانی ادامه داد. در این مورد نیز نیز دیده می شود که رفتار ایران و عربستان صرفا بر اساس مذهب نیست و بحث مذهب را اصل دانسته نمی شود. چون در حکومت آقای ربانی و دولت او اکثر پست های مطرح در دست کسانی غیر از شیعیان بود. اگر امروز معاون دوم در حکومت افغانستان یک هزاره و شیعه است، در آن زمان این گونه نبود.
بنابراین به نظر می رسد محوریت تفاهم و تقابل لزوما مذهب نبوده است. لذا اگر این تحلیل را بپذیریم که تفاهم و یا تقابل بین تهران و ریاض بر اثر گرایش های مذهبی نبوده و دین هم می تواند تفاهم ایجاد کند و هم تقابل، به نظر می رسد ظرفیت روابط بین ایران و عربستان لزوما می تواند بهتر از آن چه در حال حاضر است باشد.
نظر شما :