مجله هفته: گونترگراس در ایران

۲۵ فروردین ۱۳۹۱ | ۲۲:۰۵ کد : ۱۸۹۹۸۹۱ اروپا
شعر ضد اسرائیلی گونترگراس بیش از آنکه صحنه ادبیات آلمان و جهان را دچار تکانه و تحول کند، بر فضای سیاسی و فرهنگی رسمی ایران تاثیر گذاشت و چند روزی به موضوعی مشترک برای صفحات ادبی و سیاسی روزنامه های ایران تبدیل شد.
مجله هفته: گونترگراس در ایران
 دیپلماسی ایرانی: گونترگراس بی تردید مهم ترین چهره ادبی زنده آلمان محسوب می شود؛ چنانکه در ایران محمود دولت آبادی این چنین است. البته هم دولت آبادی و هم پیش از او نویسندگان و شاعرانی از ایران بوده اند که خطابه های جهان پسند خوانده و در محافل فرهنگی داخل و خارج از کشور به موضع گیری درباره خشونت ها و جنگ های اقصی نقاط جهان پرداخته اند و خود را پیرو نویسنده ای چون امیل زولا تلقی کرده و علاوه بر تعهد اجتماعی، نوعی تعهد جهانی و انسانی برای خویش قائل بوده اند. اما گونترگراس لهستانی الاصل، متعلق به آلمان است و نوشته هایش در سراسر جهان ترجمه و خوانده شده است.

این برنده نوبل ادبیات در ایران نیز نویسنده شناخته شده ای است و برخی آثار مطرح او به فارسی برگردانده شده است. البته چند سالی است که انتشار رمان های او در ایران با سخت گیری ها و ممیزی هایی توام شده و آثارش به صورت کامل به دست مخاطبان ایرانی نرسیده است.

گونترگراس از وجهی دیگر نیز مورد توجه جامعه ادبی ایران بوده است. او یک چپ گرا به شمار می رود و هر چپ اندیشی بواسطه دفاع از کشورهای ضد امپریالیستی و حمله به نظام سرمایه داری، از سوی متفکران و سیاسیون کشورهای درگیر با جهان سرمایه داری مورد اقبال و ستایش قرار می گیرد. اما گراس از منظر اندیشه چپ به نقد رژیم صهیونیستی و امریکا نپرداخته و بواسطه رویکردی انسانی و ضد جنگ در صدر اخبار سیاسی و ادبی ایران نشسته است.

هفته پیش سروده ای تازه از این نویسنده و شاعر آلمانی منتشر شد که در آن به دیدگاه های جنگ طلبانه و تندروانه اسرائیل تاخته شده و بهانه جویی ها و میل به خشونت این رژیم به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. انتشار این خبر در ایران، مطبوعات و رسانه های کشورمان را به وجد آورد و جملگی به بازتاب این خبر و تفسیر شعر و ادبیات گونترگراس روی آوردند و به یکباره توجه زیادی به این نویسنده نه چندان پرمخاطب در ایران شد.

آثار گونترگراس از جهت استقبال مخاطب عام و خاص، قابل رقابت با کتاب های نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز، ارنست همینگوی، کارلوس فوئنتس، ماریو بارگاس یوسا، ویلیام فاکنر و حتی جان اپدایک و کارور و موراکامی نیست. اما تعهد او به پایه های روشنفکری که شامل نظارت و قضاوت درباره جهان نیز می شود، سبب شد تا علیه اسرائیل شعری بسراید و این رژیم را بنوازد و در ایران هواخواهان جدی تری پیدا کند؛ هواخواهانی که شاید در عمرشان نه تنها رمانی از گراس بلکه هیچ رمانی نخوانده باشند. حالا در محافل ادبی و انتشاراتی ایران این جمله به طنز ردوبدل می شود که آیا گراس می خواسته از ممیزی فرار کند و مجوز انتشار کتاب هایش در ایران صادر شود؟

تمجید از این روشنفکر متعهد آلمانی به رسانه ها ختم نشد و برخی مقام های فرهنگی کشورمان نیز او را ستودند. درحالی که انتظار می رفت وزیر ارشاد یا معاون فرهنگی او اظهارنظری در این باره داشته باشد، ولی این معاون امور سینمایی بود که نامه ای خطاب به گراس نوشت و از اقدام وی تجلیل کرد. جواد شمقدری از چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد شناخته می شود که پیشتر درباره حضور فیلمسازان ایرانی در جشنواره های جهانی انتقادهای تندی مطرح کرده بود ولی برخی فیلمسازان غربی را به خاطر مواضع ضد اسرائیلی شان ستوده بود.

نامه آقای شمقدری با انتقاد سایت تابناک مواجه شد. این سایت در مطلبی نوشت که آنچه از شعر گونترگراس در رسانه‌های داخلی منتشر شده و نام «متن کامل شعر» را یدک می‌کشد، همه شعر نیست چرا که گراس در بخش‌هایی از شعرش به سیاست های ایران هم تاخته است.

این سایت اقدام رئیس سازمان سینمایی کشور یا همان معاون امور سینمایی وزارت ارشاد را اقدامی عجولانه و از سر ذوق زدگی تفسیر کرد و نوشت: "جواد شمقدری شاید برای اینکه فرصت را از دست ندهد، به شاعر نامه نوشته و کار او را تقدیرشدنی خوانده است."

رئیس سازمان سینمایی کشورمان با نوشتن نامه ای به گراس بابت جاری شدن مسئولیت انسانی و تاریخی او در قالب واژگان و ادبیاتی که باعث بیدار شدن وجدان‌های خفته و سکوت زده (غربی) شده بود، تشکر کرد و او را ستود. تابناک در این باره این پرسش را پیش کشید که آیا این حرکت مقام رسمی فرهنگی کشورمان سنجیده و مناسب بود؟ و آیا با توجه به محتوای متن کامل شعر او، بهتر نبود آقای شمقدری ـ که سابقه نامه‌نگاری اینچنین با نتایج نامطلوب را دارند ـ کمی جوانب امر را می‌سنجیدند تا ماجرای مانند نامه‌نگاری ایشان درباره «لارس فون تریه» در جشنواره کن رخ نمی‌داد؟!

این سایت می گوید، چرا می بایست در حالی که شعر گراس با اعتراض‌هایی به ایران همراه است و نسبت‌های نادرستی هم به ایران داده، بدون اطلاع یک مقام دولتی کشورمان از محتوای این اعتراض ها، مورد تعریف و تمجید قرار بگیرد؟ مثلا در بخش‌های آغازین این شعر، دولت ایران را قلدر خطاب کرده که مردم را مجبور به برگزاری راهپیمایی‌های سازمان یافته می‌کند.

تابناک همچنین نوشت: "این درست که ما علاقه‌مندیم به آن بخش از شعر که سیاست‌های اسرائیل را زیر سؤال برده، توجه نشان دهیم و بحق هم برای ما جذابیت دارد که وجدان‌های بیدار، تیرگی‌های موجود در عرصه سیاست‌های آنها را می‌بینند؛ اما اینکه به عنوان یک مقام رسمی بخواهیم بر عملکرد این هنرمند صحه بگذاریم، به این معناست که بر همه اثر او صحه گذاشته‌ایم. آیا تقدیر آقای شمقدری، شامل آن بخش ضد ایرانی شعر هم می‌شود؟"


نظر شما :