آن چه مسئله هسته ای ایران نیاز دارد
ابتکار سازی، تعامل مناسب، انعطاف برابر
امروزه مسیرهایی که در چارچوب موضوع هسته ای ایران مشاهده می شود در قالب سه مسیر قابل شناسایی است.
مسیر اول، مسیر دیپلماسی است. در شرایط موجود به نظر می رسد بعد از تواقفی که در چارچوب پیگیری مذاکرات بین طرفین پیش آمد دیپلماسی آرام آرام، در حال باز کردن مسیر خود است. مسیر دیپلماسی در چارچوب نحوه نگاه راهبردی و چگونگی پیدا کردن یک چارچوب برای رسیدن به یک درک متقابل و تغییر رویکردهای قبلی و هم چنین فراگیر است.
طرح گام به گام و امادگی نسبی ایران، شدت بخشیدن به تحریم های یکجانبه ، تهدیدات رژیم تل آویو ، پاسخ ایران به تهدیدات ،ارسال پیام و نامه به تهران ، رونمایی از پیشرفت فنی ایران در ساخت میله های سوخت هسته ای ،طرح مذاکرات جدید بین ایران و1+5 ، دیدار و مذاکره نمایندگان آژانس در دو نوبت ، استقبال و خوشبینی محدود غرب از پاسخ طرف ایرانی ،گزارش جدید ماه فوریه اژانس و طرح تکراری نگرانی غرب از پاسخ ایران به انتظارات نمایندگان آژانس همه از شاخص های وضعیت موجود است.
در این مسیر در درون گروه 1+5 شاهد رویکردهای مختلفی هستیم. در درجه اول با توجه به موضع گیری جدیدی که آقای پوتین انجام داد و با عنایت به این که او هم اکنون درگیر مبارزه انتخاباتی است، به نظر می رسد که موضوع ایران از جایگاه و جلوه دیگری برخوردار است و به همین منظور پوتین در پی آن است که رفتار غرب را نقد کند و به رفتار و منش و روش غرب در خصوص موضوع هسته ای ایران نوعی برخورد اعتراضی از خود نشان دهد. از طرف دیگر شاهد تحرک چین در این خصوص هستیم. مقامات چینی اخیرا به ایران سفر کرده و ایران بلافاصله بعد از این سفر نامه خانم اشتون را پاسخ داد. متعاقب آن چین در خصوص نحوه نگاه غرب به دیپلماسی متقابل بین طرفین تذکراتی داد و خواستار تعامل هر چه بیشتر آژانس با جمهوری اسلامی ایران شد. تقریبا می توان گفت که چین در این شرایط احساس می کند که باید نقش فعال تر و پررنگ تری را ایفا کند. در این چارچوب از سیاست راه حل دیپلماتیک به شدت دفاع می کند.
لیکن از سوی دیگر خشنودی و خوش بینی مقامات امریکایی از پاسخ نامه طرف ایرانی در قالب سخنان خانم کلینتون که با موضع احتیاط آمیز خانم اشتون به عنوان نماینده اروپا همراه بود، نشان می دهد که سطحی از تفاوت و سرعت نگاه به چگونگی راه حل موضوع هسته ای و هم چنین نحوه پیگیری مذاکرات بین مقامات امریکایی و اروپایی وجود دارد. نبایست فراموش کرد که مقامات عمان در تماس تلفنی وحضوری با تهران هستند و تهران نیز تلفنی با مسکو در باره مسائل منطقه هم مشورت می کند.
اظهار تاسف و مواضع غیر حرفه ای برخی از مقامات غرب بعد از گزارش آزانس غیر معقول و برمبنای داده های رسانه ای بود. بهر حال برای هرگونه مذاکره راهبردی که سالیان متماتدی است در جریان می باشد لازمه ان داشتن یک مدالیته دقیق می باشد وبایستی به افق نگاه کرد و اصلا دیپلماسی کارکرد ان همین است تا از فضا وشرایط مناسب برای تعامل برابر و خلق فرصت برابر استفاده کرد.
مسیر دوم، مسیر چالش و درگیری است. در این مسیر شاهد تند کردن ادبیات امنیتی رژیم اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم. این مسئله در دو عرصه خود را نشان می دهد. در یک عرصه چون رژیم صهیونیستی خود متهم به اقدامات تروریستی علیه دانشمندان ایرانی است، سعی کرد با فضا سازی به نحوی این شرایط را تغییر دهد و تلاش کرد تا چهره ایران را در افکار عمومی جهان مخدوش کند. به همین دلیل شاهد پیگیری سناریوهای متعدد در جمهوری آذربایجان و یا برخی از کشورهای شرق آسیا بودیم.
از سوی دیگر رژیم تل آویو همزمان با مطرح کردن اقدام خودسر در موضوع هسته ای ایران خود را پاسبان هسته ای معرفی می کندو قصد دارد تا خود را بعنوان عامل تهدید معتبر نظامی علیه ایران معرفی کندو همزمان اهمیت شدت بخشیدن به تحریم ها و جلوگیری از بازگشت مواضع غرب به یک نقطه تعادلی را مدیریت کند. در این چارچوب بحث حمله به تاسیسات هسته ای ایران را از سوی مقامات مختلف رژیم تل آویو را شاهد بودیم. چنین به نظر نمی رسد که مقامات امریکایی خواهان یک همراهی مشخص با رژیم تل آویو باشند. به همین خاطر سفرهای متعددی به تل آویو صورت پذیرفت و تلاش شد که نگاه امریکا به شرایط موضوع هسته ای ایران را به تل آویو تفهیم کنند. سفر آقای دمپسی و آقای دنیلیون و دیگر مقامات امریکایی به تل آویو در این راستا انجام شد. به نظر نمی رسد موضوع درگیری با ایران از شانس بزرگی برخوردار باشد. چرا که ایران اعلام کرده است که سیاست تهدید در برابر تهدید و فرصت در برابر فرصت را به عنوان گزینه های موجود رودرروی امریکا قرار داده است و بازی در سناریو تل آویو منجر به تراژدی بزرگ برای غرب خواهد بود.
مسیر سوم، مسیر تحریم و بازدارندگی است. در این چارچوب شاهد آن هستیم که غرب تلاش می کند با شدت بخشیدن به موضوع تحریم علیه ایران، عملا هر گونه ابزار چانه زنی خود را در شرایط جدید افزایش داده و بدینوسله بتواند در طی مذاکرات احتمالی در آینده، موقعیت خود را در برابر ایران ارتقا دهد. چرا که هر گونه طرحی که به نحوی بخواهد به یک وضعیت تعامل برابر بینجامد، منوط به عقب نشینی غرب است. در این چارچوب باید غرب نقطه عقب نشنیی خود را به گونه ای تعریف کند که بتواند بدون دادن هرگونه امتیازی متعاقبا دست برتر در وضعیت بعدی در مذاکرات را برای خود حفظ کند. به همین دلیل غرب به صورت کورکورانه در حال افزایش سیاست تحریمی خود علیه ایران است. البته این سیاست یک شمشیر دو لب است و این گونه نیست که صرفا یک برنده وجود داشته باشد. ادامه این سیاست یعنی بسته درب های سیاست برد _ برد است که منجر به تغییر مسیر سیاست خارجی در ابعاد راهبردی خواهد شد.
در جمع بندی این سه وضعیت باید گفت که گزارش آقای آمانو و دیدارهای بازرسان آژانس در تهران می تواند نقش بسیار مهمی برای آماده سازی مقدمات این مذاکرات داشته باشد. چرا که هر گونه نقش متعادل کننده برای این وضعیت به عهده آژانس است. در نتیجه بعد از مذاکراتی که در تهران صورت پذیرفت شاهد آن بودیم که آژانس بدون داشتن تفاهم نامه لازم و مدالیته برای اقدامات خود در برابر ایران تلاش می کرد در چارچوب پروتکل الحاقی عمل کند. ایران پروتکل الحاقی را تصویب نکرده و این پروتکل برای ایران الزام آور نیست. بر همین مبنا ایران معتقد است هر گونه تعامل باید در قالب توافقات دوجانبه ای صورت گیرد تا بتواند به نقطه موفقیت برسد و غرب باییستی بخوبی درک کند که هزینه حفظ چهره غرب در موضوع هسته ای ایران بعهده وحساب ایران نیست وبایستی چاره لازم را در انعطاف ابرومندانه جستجو کنند.
ایران خط قرمز را در تولید صلح امیز انرژی هسته ای نمیداند بلکه در تولید و به کارگیری سلاح هسته ای میداند و به این جهت است که حامی منطقه عاری از سلاح های هسته ای و عدم اشاعه می باشد.
از سوی دیگر جریان مخالفین برنامه هسته ای ایران، چند محور را مورد توجه قرار داده اند و تلاش می کنند تا بر برنامه دولت های غربی بر اساس :
1. حفظ سیاست تهدید معتبر نظامی علیه ایران
2. جهت گیری به سمت کنترل ایران برای توقف HEU و خیز تولید بالای بیست درصد
3. بهره گیری از تحریم در موضوع هسته ای در بهم زدن تعادل ملی ایران
4. ادامه سیاست تحریم و بهانه هسته ای جهت فرسایش زیر ساخت کشور
5. تهدید ونحدید منابع قدرت ملی ومتاثر کردن ژئوپلیتیک منطقه ای ایران
6. مجبور شدن ایران به پذیرش سیاست عقب گرد
7. نا کارامد جلوه دادن حاکمیت در دفاع از حقوق ملی مردم ایران
8. تبدیل موضوع هسته ای ایران از ارزش پیشرفت و دانش به ضد ارزش و عامل ناامیدی و تخریب
از این منظر تخمین وضعیت بسیار قابل توجه است. به نظر می رسد ایران توانایی خود را برای قدرت پیشرفت و توسعه نشان داده است. این که ایران امروز اعلام می کند که در حرکت بعدی به سمت تعویض قلب راکتور تهران قدم برخواهد داشت، مفهوم و معنای جدی و بزرگی را در درون خود دارد. از طرف دیگر در عین حال تاکید می کند که غرب ایران را مجبور نکند که ایران در یک فضای یک طرفه حرکت کند و جلو بازی تخریبی جریان ثالت را بگیرد.
این در حالی است که در نگاه برخی در غرب، حرکت ایران تحت عنوان عبور از آستانه معنا می شود و بر همین مبنا تلاش می کنند که با حفظ ایران در حوزه آستانه، ایران را مجبور به عقب گرد وادار کنند. این نگاهی است که جریان های القا ساز در غرب دارند و سعی می کنند برنامه صلح آمیز و مسالمت آمیز هسته ای ایران را با نگاه بدبینانه و در چارچوب سلاح های نامتعارف تعریف کنند. در حالی که ایران بحث قدرت پیشرفت و توسعه را نه در چارچوب نگاه نظامی، بلکه در چارچوب نگاه بهره وری و بهره برداری در موضوع هسته ای برای خود قائل است و موضوع را از این منظر پیگیری می کند.
ایران دارای منطق است و عقلانیت راهبردی دارد. آقای جلیلی دبیر شوراری امنیت ملی ج.ا.ایران در این مسیر گام برمیدارد. اهمیت تضمین در رویکرد ها برای طرف ایرانی حائز اهمیت و اصولی است که اجازه نمی دهد سایه وحشت جنگ سرد بر منطقه حاکم باشد. ایران نقشه راهبردی خود را در پیشرفت شرایط مثبت میداند و ماجراجوی را تحمل نخواهد کرد.
در این چارچوب به نظر می رسد در شرایط موجود، غرب بایستی هم چنان که در گذشته هم تاکید شده بود بازاندیشی و بازتفکر صحیح در چارچوب چگونگی به کار گیری دیپلماسی را مد نظر قرار دهد. چرا که هر گونه تند شدن شرایط و صحنه و ادبیات و قرائت طرفین از وضعیت می تواند کارنامه غرب را در این شرایط برای ایران سنگین کند و منجر به این شود که کلیه رشته های تعاملات اقتصادی و سیاسی ایران با مجموعه غرب دارد را مورد تجدید نظر و مخاطره قرار دهد. از این نظر جایگاه ابتکار سازی، تعامل مناسب، انعطاف برابر، تولید فرصت بیشتر از جمله محور های بسیار تعیین کننده در چگونگی شکل گیری شرایط بعدی برای تعامل و مذاکره مفید و کارامد است.
منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12
نظر شما :