لیبی و آینده ای مبهم
اختلاف میان گروههای اسلام گرا در لیبی کاملا واضح است. حتی بسیاری از سیاستمداران و تحلیل گران سیاسی هم قبل از شکست کامل دولت قذافی هشدار داده بودند که ممکن است اختلافاتی به وجود آید. به این دلیل که علائم و شواهدی در خود شورای انتقالی لیبی در زمان مبارزه با دولت قذافی وجود داشت. این اختلافات تا حدی شدید بود که برای رسیدن به برخی اهداف یا معرفی نمایندگان یا بحث پیش نویس قانون اساسی در زمان دولت موقت مشکلاتی ایجاد شد. طیف گسترده ای از مبارزین در شورای انتقالی حضور داشتند. از کسانی که می توان از آنها به عنوان طرفداران غرب یاد کرد تا اسلام گرایان تندرو و سلفی که به القاعده نزدیک هستند.
این گروهها بعد از یک سری جدال داخلی به این نتیجه رسیدند که اسلام گرایان معتدل حاکم باشند و اسلام هم منبع قانون گذاری در لیبی باشد. در نتیجه موضوع اصلی ای که در مورد لیبی مطرح است بحث اسلام گرایی است. به هر تقدیر این اختلافات تا به حال وجود داشته و از این به بعد هم بروز خواهد کرد. امروز حتی برخی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری در امریکا نسبت به امنیت در لیبی ابراز نگرانی کرده اند و هشدار داده اند که ممکن است این کشور به پایگاهی برای القاعده تبدیل شود. نمی توان وجود گروههای تندرو در لیبی را انکار کرد یا تکذیب نمود. بی شک در کشور پهناوری چون لیبی که شش ماه شاهد جنگ و درگیری علیه دولت مرکزی بوده و اسلحه به دست گروههای مختلف افتاده و طیفهای مختلفی در مبارزات شرکت کرده اند، مضاف بر این که لیبی با صحرای افریقا، الجزایر و کشورهایی است که در آنها گروههای افراطی و گروههایی که تحت عنوان القاعده مغرب اسلامی در آن مناطق حضور دارند، زمینه برای چنین مسائلی فراهم است. البته ممکن است این دیدگاهها در راستای اهداف و منافع ایالات متحده برای ادامه حضور در لیبی باشد اما چندان هم دور از ذهن نیست که فعالیتهایی در لیبی برای حضور نیروهای تندرو در لیبی در جریان باشد.
به طور حتم هر قدر به زمان معرفی دولت نزدیک می شویم این مبارزات و نزاعها بیشتر خود را نشان می دهند و ممکن است بعد از تشکیل دولت حتی تشدید شوند. به این دلیل که بسیاری از گروههایی که در زمان انقلاب مبارزه کرده اند امروز خواهان سهمی از قدرت و ثروت اند. دولت با برخی محدودیتها مواجه است و یا گروههایی مختلفی ممکن است وجود داشته باشند که از دولت ریزش کنند و بعد به مخالفان دولت تبدیل شوند. این اختلافات میان انقلابیون وجود دارد اما باید منتظر ماند و دید که چه طیفی برنده و کدام طیف بازنده خواهد شد.
اما با توجه به این که مدتی قبل شورای انتقالی آقای عبدالرحمن الکیب را به عنوان نخست وزیر لیبی مشخص کرده و هم چنین با توجه به گرایش فکری ایشان به نظر می رسد ایشان طرفدار یک اسلام میانه و یک فرد اسلام گرای معتدل هستند و سعی می کنند که میانه روها و اسلام گرایان معتدل را در بدنه دولت انتقالی جای دهد. البته اعلام شده دولت انتقالی تا روز دوشنبه دولت مشخص خواهد شد اما با این حال نمی توان چشم انداز روشنی داشت که آیا واقعا در این زمان اعضای دولت انتقالی مشخص شوند. هرچند اگر هم مشخص شوند باز هم ممکن است اختلافات و درگیریهایی میان گروههای مختلف ایجاد شود.
گفته می شود برخی از قبائل جنوبی لیبی بعد از کشته شدن معمر قذافی با سیف الاسلام بیعت کرده بودند. با توجه به این که سیف الاسلام دستگیر شده است، آیا این قبائل واکنشی نسبت به این مسئله خواهند داشت؟
دستگیری سیف الاسلام را تقریبا می توان پایان حکومت چهل و دو ساله قذافی دانست. اگر اندک بارقه امیدی برای طرفداران قذافی وجود داشت با دستگیری سیف الاسلام خاموش شد و عملا هیچ گونه عرصه فعالیت سیاسی برای آنها وجود نخواهد داشت. از این بابت می توان گفت که دستگیری سیف الاسلام قذافی پایانی برای تمام امیدهای طرفداران قذافی دانست.
اما باید در نظر داشت مناطق جنوبی لیبی که به خاک الجزایر نزدیک هستند و حتی مناطق نزدیک به چاد و نیجر به علت این که منطقه ای برای فعالیت اسلام گرایان رادیکال هستند و بنیادگرایان در این منطقه پایگاههایی دارند و از قبل هم هشدار داده می شد که ممکن است در عرصه جنگ برخی گروهها در این مناطق سلاحها را در دست بگیرند و بعدا علیه دولت مرکزی استفاده کنند، مناطقی هستند که می توانند به این دلیل که در دسترس نیستند و جمعیت کمی دارند، جولانگاه خوبی برای گروههای افراطی از جمله القاعده مغرب اسلامی باشند.
در نتیجه به نظر می رسد دستگیری سیف الاسلام پایانی برای حکومت قذافی و طرفداران او باشد اما با توجه به این که ممکن است اختلافاتی در تشکیل دولت ایجاد شود و ناکامی گروههای مختلف برای رسیدن به نقشهای مورد نظر خود در دولت، این احتمال وجود دارد که این منطقه به مرکز فعالیتهای گروههای مخالف دولت تبدیل شود.
اما این مسئله را باید در نظر داشت که ایالات متحده از قبل این هشدار را داده بود و اگر این نوع فعالیتها در این منطقه وجود داشته باشد به نفع جامعه لیبی و مردم لیبی نخواهد بود اما فرصتی برای ایالات متحده و کشورهای غربی که از سال 2006 به دنبال ایجاد مقر فرماندهی نظامی در قاره افریقا بوده اند ایجاد خواهد کرد تا منافع خود را در این منطقه پیگیری کنند.
آقای شلقم درباره آینده لیبی ابراز نگرانی کرده اند و گفته اند که کشورهای عربی خصوصا قطر در حال مداخله کردن در امور داخلی لیبی هستند. آیا کشورهای عربی توانسته اند آن قدر در لیبی نقش موثری داشته باشند که باعث ابراز چنین نگرانی ای شدند؟
این نگرانی ناشی از یک سابقه تاریخی است. زمانی که انقلابیون مبارزه علیه قذافی را شروع کردند، قطر یکی از اولین کشورهای عربی بود که انقلابیون را به رسمیت شناخت و بعد از آن هم همکاریهایی با انقلابیون داشت. در حال حاضر هم به نظر می رسد قطر مایل است در آینده پسا قذافی در لیبی سهم داشته باشد. از طرف دیگر غرب هم سیگنالهایی داده که ارتش قطر می تواند در ائتلاف با کشورهای دیگر بعد از ماموریت ناتو عملیات لیبی را بر عهده بگیرند و فرماندهی این عملیات هم با قطر باشد. این مسئله را رئیس ستاد ارتش قطر اعلام کرده است. این خود علامت خطری است که تمام گروههای اسلام گرا و گروههای انقلابی آن را در راستای تمامیت ارضی خود نمی دانند.
دیدگاهی که در حال حاضر انقلابیون دارند این است که حتی ماموریت ناتو با از بین رفتن آقای قذافی و هم چنین سرایت انقلابیون به سراسر لیبی پایان یافته و علیرغم این که می گویند صفر تا صد انقلاب با همراهی ناتو بوده است اما این ماموریت را پایان یافته تلقی می کنند. وقتی یک کشور کوچک عربی مانند قطر چنین ادعایی داشته باشند بدون شک تعارضاتی پیش می آید که این تعارضات در اظهارات آقای شلقم نماینده لیبی در سازمان ملل قابل مشاهده است. او به قطر هشدار داده است که این نوع دخالتها را ادامه ندهد. اگر قطر به پیروزی انقلاب لیبی کمک کرده، به طور حتم تونس بیشتر از قطر کمک کرده ولی هیچ چشم نداشته است.
این مسئله ناشی از این می شود که قطر با توجه به این که در حال ایفای نقشهای منطقه ای با همراهی غرب در منطقه است، در حال گسترش این نقش به کشورهای شمال افریقا است. هر چند برخی از گروههای لیبی با این نقش مخالف نیستند اما آقای شلقم و بسیاری از گروهها به دنبال آن هستند که حتی ماموریت ناتو پایان یافته و باید خاک لیبی را ترک کند. چه رسد به این که ناتو بخواهد قسمتی از وظایف خود را به یک ائتلاف بین المللی به فرماندهی قطر واگذار کند.
نظر شما :