واشنگتن با بغداد آشتی میکند؟
دلایلی برای این نگرانی وجود دارد. عراق با چالشهای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک متعددی مواجه است و مشخص نیست که چگونه میخواهد با این تهدیدها مواجه شود. هشت سال پس از سرنگونی صدام حسین این کشور همچنان مکانی آسیبپذیر و پیچیده باقی مانده است. هنگامیکه تحت فشار قرار گرفتند، طبقه سیاسی عراق توانست توافقنامهای بر سر مسائل بحث برانگیز مثل نقش اسلام در دولت و چگونگی تصویب قانون اساسی جدید تدوین کند. زمانی که نخستوزیر، نوریالمالکی، در سال 2008 شبه نظامیان تحت حمایت برخی همسایگان را سرکوب کرد، مردم عراق در برابر بدترین اشکال چپاول اغیار مقاومت کردند.
اما پایههای دولت عراق ضعیف باقی میماند و شکاف در نخبگان حاکم در عراق نیز افزایش پیدا میکند. ادامه حضور نظامی ایالات متحده، صلح و رفاه را تضمین نمیکند اما خروج نظامی خطرات شکست عراق را افزایش میدهد چرا که با حذف پشتیبانی روانی، یک سیستم سیاسی آسیبپذیرتر میشود و با رها کردن آن، راه برای دخالت گستردهتر بیگانگان باز خواهد شد.
دلیل مبرهن برای خروج آمریکا این است که دو طرف نتوانستند بر سر شرایط قانونی برای ادامه حضور نظامی ایالات متحده به توافق برسند به ویژه اینکه نیروهای آمریکا تحت فرمان قوانین محلی قرار گیرند. در واقع حق با اوباما بود که مصونیت نیروهای آمریکا را دلیلی برای نقض توافقنامه قرارداد. با این وجود این مسئله شاید حل شدنی باشد. به هر حال، این مسئله در طول مذاکرات واشنگتن و بغداد در رابطه با توافقنامه امنیتی، که پایانی موفقیتآمیز داشت، به وجود آمد.
در آن صورت، دو طرف به صورت محرمانه بر روی توافقنامهای که در نهایت برخی ابهامات استراتژیک را در پی داشت کار کردند. عراقیها میتوانستند ادعا کنند که شرایط خاصی وجود دارد که بر اساس آن سربازان آمریکایی تحت قوانین عراق باشند، آمریکاییها میتوانستند معقولانه ادعا کنند که این شرایط خاص هرگز محقق نخواهد شد.
البته 2008، 2011 نیست و شکی نیست که عراقیها بیشترین تقصیر را برای وقوع چنین نتیجهای دارد. اما حداقل نتیجه موفقیت آمیز در این زمان تلاشهای ایالات متحده برای شکل دادن فضای سیاسی است که در آن رهبران عراق بتوانند سخنی را که در خفا میگویند به شکل عمومی نیز مطرح کنند: خواست آنان این است که تعدادی از سربازان آمریکایی درعراق باقیبمانند.
آماده سازی صحنه دستخوش میزان عظیمی سرمایه و تعهد سیاسی بود. همینطور نیازمند تعامل شدید آمریکا- با عقد توافقنامه- با بازیگران قدرتمند در سراسر صحنه سیاسی برای تصویب ادامه حضور نظامی محدود ایالات متحده. تیم سفارت آمریکا در بغداد که در این مذاکره خستگی ناپذیر کار کرد و بدون حمایت گسترده واشنگتن به خصوص رئیس جمهور و معاون وی، قادر به ارائه نتیجه نبود. اوباما، ضمن اینکه ماهها بود که به عراق سفر نکرده بود، ظاهرا با هیئت نمایندگان عراق، در جریان مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر نیز ملاقاتی نکرده بود.
عقد موافقتنامه برای نگهداشتن نیروهای آمریکا در عراق نیز ملزم به نظم و انضباط بیشتری از سوی واشنگتن بود. هنگامیکه قصد کاخ سفید برای به جا گذاشتن تنها 3000 سرباز آمریکایی در عراق از جانب آمریکا درز کرد، عراقیها انگیزه کمی برای ریسک سیاسی بزرگی بهمنظور حفظ امری ناچیز داشتند. در نهایت کسب موافقتنامه نیازمند انعطافپذیری بیشتری از جانب واشنگتن بود که این امر پافشاری بیشتری برای به تصویب رسیدن مصونیت قضایی نظامیان آمریکا از سوی پارلمان عراق نیاز داشت. (ایالات متحده عادت ندارد به یک کشور آنچه را که برای وضع قوانین مخصوص به خود یا موافقت نامههای بینالمللی نیاز دارد، بیان کند.) در مجموع تمامی این مولفهها از یک مذاکره موفقیتآمیز در کوتاه مدت، منجر به یک شکست استراتژیک شد.
واشنگتن نیز چشمانداز مطلوب کمتری برای مشارکت قوی ایالات متحده و عراق بر جای میگذارد. پنج یا ده سال آینده روابط ضعیفتر خواهد بود، به دلیل اینکه گروههای مخالف نفوذ آمریکا در حال حاضر موقعیت مناسبتری کسب کردند و به احتمال زیاد در این فاصله نیز تقویت خواهند شد. به بیانیه اخیر رهبر جریان صدر مقتدا صدر توجه کنید. مقتدا صدر اعلام کرد که تمام کارکنان ایالات متحده "اشغالگر" هستند که باید در برابر آنها مقاومت کرد. علاوه بر این ایجاد رابطه غیر نظامیدو جانبه بدون وجود هیچگونه نیرویی در عراق دشوار خواهد بود. روز جمعه بود که وزارت امور خارجه ایالات متحده اعلام کرد برنامههای ساخت کنسولگری را به دلیل هزینهها و نگرانیهای امنیتی به حالت تعلیق قرار داده است.
ایالات متحده همچنین منطقهای را بر جای میگذارد که در آن نفوذ ایران در حال رشد است. تهران که با اعلام برنامه جدید غنی سازی هستهای، حمایت از حملات خصمآمیز به نیروهای آمریکایی در عراق و ظاهرا توطئه برای کشتن سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، حالت تهاجمی دارد. اگر چنانچه هر کدام از برنامه ریزیهایی کاخ سفید برای مقابله با پیکارجویی نامشخص باشد چه؟ اما این تصور نکردنی است که هر استراتژی معقول برای پرداختن به ایران شامل خروج تمام نیروهای ایالات متحده از عراق است.
در نهایت، اینکه ایالاتمتحده چگونه عراق را ترک میکند اهمیت دارد. حوادث چند روز گذشته اثری منفی بر یک دهه مشارکت نظامی ایالات متحده گذاشته است. تمرکز منحصرا بر شکست در مذاکرات و وعده مبارزات انتخاباتی رئیسجمهور برای پایان دادن به جنگ در عراق است. اوباما اعلام خروج نیروهای نظامی را اینگونه شروع کرد: "من در کمپین خود وعده دادم..." ایمیلی از رئیس جمهور به میلیونها آمریکایی اشاره کرد که نیروهای آمریکایی به خانه برمیگشتند، که هزینههای جنگ بسیار بالاست و البته همینطور امضا تعهد کمپین را معرفی کرد. در واقع هیچ چیز برای گفتن در مورد آنچه به دست آمده، آنچه آمریکاییها و عراقیها میتوانند به آن افتخار کنند و یا این دو کشور چگونه با هم در برنامه کار مشترک رو به پیشرفت همکاری کنند، وجود ندارد.
داستان دیگری را تصور کنید، اوباما و نوری المالکی در کنار هم بیانیه مشترکی درباره تصمیم به کاستن حضور نیروهای ایالات متحده در حالی که به شرکای ثابت قدم متعهد باقی بمانند را صادر میکنند. چنین چیزی عدالت بهتری برای یک میلیون آمریکایی که در عراق خدمت کردهاند را اجرا میکند و همچنین اهمیت استراتژیک دارد. یکی از درسهای اصلی که از یک دهه مشارکت در عراق و افغانستان آموخته شده این است که شما میتوانید در میدان جنگ پیروز شوید اما تا زمانی که کنترل روایت آنچه رخ داده را در دست نگیرید موفق نخواهید بود.
در مورد مشارکت دراز مدت آمریکا در عراق افسوسهای زیادی وجود دارد، اما چیزهای زیادی نیز دارد که به آن افتخار کرد. آمریکاییها و عراقیها انعطافپذیری و شکیبایی بزرگی نشان دادند. عراق نهادهای جدیدی را برقرار کرده و راهی را به سوی دولت پارلمانی و پایدار ایجاد کرده است. منطقه فرصتهایی را خواهد داشت که هرگز در دوران صدام از آن بهرهمند نمیشد. اگر دولت ایالات متحده مجبور به خارج کردن تمام نیروهای نظامیاز عراق شود، کلمات باید این تحولات را در متنی که سزاوار آن است قرار دهد. اما همه چیز الزاما از دست نرفته است. تصمیم جمعه هفته گذشته در حالی که افسوس انگیز است، درها را بر روی منافع آمریکا در خاورمیانه و توان بالقوه برای بهبود روابط ایالات متحده و عراق نمیبندد، هنوز هم فرصت برای ترویج منافع مشترک آمریکا و عراق جود خواهد داشت- توافقنامه چارچوب استراتژیک سال 2008 الگوی قویتر همکاری چند بعدی با اعلام تعهد به مبادلات آموزشی، همکاری علمی و هماهنگیهای دیپلماتیک را فراهم میکند.
وقتی احساسات در هر دو کشور فروکش کرد، واشنگتن باید تلاشهایش را افزایش دهد تا ماموریت آموزشی که وزیر دفاع ایالات متحده، لئون پانتا، درباره آن صحبت میکند را تحقق بخشد. ایالات متحده نیز باید ببیند که به عراق چه نوع همکاری و حمایت توسط نیروی هوایی و دریایی، میتواند ارائه دهد بدون اینکه پرسنل نظامیایالات متحده در خاک عراق باشند. کنگره باید قصد خود را برای تامین مالی درخواست بودجه قوی به وزارت امورخارجه و دیگر نهادهای ایالات متحده برای ممکن ساختن همکاری هدفدار غیرنظامیاعلام کند.
در نهایت اوباما باید سفری به عراق را در نظر بگیرد، جایی که میتواند در کنار مالکی ایستاده و این فصل از تاریخ آمریکا را برای آمریکا و منطقه در چارچوب درست قرار دهد. کسی که با شروع جنگ موافقت نکرده بود ولی آن را با افتخار به پایان رساند.
نظر شما :