بحران یورو: ریشهها و سیاستها
اقتصادهای ضیف تر اروپایی مثل یونان نه تنها با رقابت جدی تری در سطح اتحادیه مواجه اند، در سطح جهانی نیز باید با کشورهای مثل چین و دیگر قدرتهای نوظهور اقتصادی رقابت کنند. این در حالی است که در این رقابت نه از توان تکنولوژیک و مالی کشورهایی مثل آلمان و فرانسه برخوردارند و نه از قدرت تولید انبوه و ارزان کشورهای مثل چین. ساختارهای اقتصادی داخلی نیز آمادگی ورود به این رقابت را نداشته اند. نتیجه این وضعیت افزایش بدهی یونان، اسپانیا و ... بوده است.
درحالیکه این بحران ریشههای عمیق تری دارد، سیاستها و توجهات متوجه یک بعد از موضوع و آن بدهیها شده است. دادن وام به یونان در کوتاه مدت فشار بدهیها را کم میکند. اما آنچه اقتصاد یونان نیاز دارد قدرت رقابت در سطح اتحادیه و در سطح بین المللی است. اقتصاد یونان در صورتی از بحران خارج خواهد شد که شرکتهای آلمانی و فرانسوی اقدام به انتقال تکنولوژی، دانش مدیریتی و سرمایه گذاری در این کشور بنمایند. آیا چنین خواهند کرد؟
در برخی زمینه ممکن است این کار صورت پذیرد. اما در بسیاری از زمینهها خیر. نه تنها رقابت اقتصادی در میان کشورهای مختلف اروپایی شدید است، بلکه حتی رقابت در میان شهرهای مختلف نیز در کشورهای اروپایی بسیار شدید است. رقابت بر سر جذب سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی ماهر در تک تک شهراهای اروپایی بسیار بالاست. به گونه ای که درک علل پیشرفت کشورهایی مثل آلمان بدون توجه به رقابتهای شدید میان مناطق و شهرهای مختلف امکان پذیر نیست. دادن وام برای استمهال بدهیها یک تصمیم سیاسی است که میتواند تا حدی در سطح بالا و با فشار صورت پذیرد. اما تکونولوژی، سرمایه، نیروی کار متخصص و توان مدیریتی قوی در اختیار شرکتها است که به سادگی حاضر به انتقال آنها به دیگران نیستند.
علاوه بر این، به دلیل پیری جمعیت رقابت برای جذب نیروی انسانی جوان و متخصص از مهمترین حوزههای رقابت میان شرکتها و کشورهای اروپایی است. در این خصوص اقتصادهای قوی تر اروپایی مثل آلمان و فرانسه قدرت جذب بیشتری دارند. به همین خاطر تسهیل تحرک نیروی انسانی میان کشورهای اروپایی با تعمیق فرایند اتحاد به نفع اقتصادهای قوی تر و به زیان اقتصادهای ضعیف تر در شرق و جنوب اروپا تمام شده است. این روند تابع انتخاب افراد جویای کار است و نمیتوان آنرا با تصمیم سیاسی تغییر داد.
نکته دیگری که تصمیم گیری در اروپا را مشکل میسازد رقابت جهانی است. اگر یونان در درون اتحادیه با مشکل مواجه است. آلمان و فرانسه نیز در رقابت با آمریکا، چین و دیگر قدرتهای نوظهور اقتصادی با مشکل مواجه میباشند. به همین خاطر کمک به کشورهای دیگر در درون اتحادیه برای قدرتهای اقتصادی اروپا تا آنجا مقدور و قابل قبول است که به موقعیت آنها در رقابت با رقبای خود کمک نماید به همین خاطر است که این کشورها در ازای ارائه کمک خواستار تعمیق همگرایی اقتصادی هستند.
همچنانکه اشاره شد، مشکل اقتصادی اروپا این است که دارای نظام پولی مشترک بدون نظام اقتصادی مشترک است. سیاستهای مالی، پولی، تجاری و اقتصادی عمدتا ملی است و نظارت بی طرفانه فرا ملی برای تطبیق آنها با سیاستهای اتحادیه نیز وجود ندارد. به همین خاطر طرفداران تعمیق فرایند اتحاد معتقد به استفاده از این چالش به عنوان یک فرصت برای تعمیق فرایند اتحاد هستند. اما به دلایل فوق افزایش هماهنگی میان سیاستهای اقتصادی و مالی در سطح اتحادیه نیز راه حل نهایی برای مشکل یونان و دیگر اقتصادهای ضعیف نخواهد بود.
در اروپا هنوز هویت مشترک و احساس مسئولیت مشترک آنچنان قوی نیست که بتوان مردم آلمان را متقاعد کرد از مردم یونان قاطعانه حمایت کنند. با توجه به حس رقابت قوی در مناطق و شهرهای مختلف در اروپا، نهایتا مسئولیت حل مشکلات هر منطقه بر عهده خود آن منطقه خواهد بود. و این احساس رقابت است که ممکن است اروپا را مجددا از هم جدا سازد. اما در حال حاضر اراده سیاسی در این راستا نیست و نخبگان سیاسی و اقتصادی شکست پروژه اتحادیه اروپا را به زیان خود ارزیابی میکنند. به همین خاطر با وجود مشکلات، اولویت اصلی حفظ اتحادیه است.
درحالی که از مردم خواسته میشود ریاضت اقتصادی در پیش گیرند، بستههای مالی برای بانکها و شرکتهایی که دچار ورشکستگی هستند، تخصیص مییابد. این یعنی تلاش برای نجات بانکها و شرکتهای ذی نفوذ و نه نجات مردم. هرچند اینکار میتواند به تدریج به نفع مردم هم تمام شود اما واقعیت این است که مشکلات امروز مردم در یونان را حل نخواهد کرد. لذا آنچه محتمل به نظر میرسد، عبور از یک چالش و رسیدن به چال بعدی است. در صورتیکه به مسائل ریشه ای توجه نشود، چالش بعدی یا همانند آمریکا، تلاش برای تسخیر نهادهای اروپایی خواهد بود؛ و یا ممکن است برخی کشورها راه خود را از اتحادیه جدا سازند.
نظر شما :