شورای امنیت؛ مشروعیت بخش یا توجیه کننده؟
به لحاظ متون حقوقی و آن چه مربوط به کنوانسیونها و آرای محاکم بین المللی است، این نوع حملات و توسل به زور ممنوع است. اما درباره این که حقوق بین الملل عرفی در حال حاضر کجا قرار دارد و آیا بعد از تکرار این نوع فعالیتها و رضایت برخی از دولتها به انجام این عملیاتها در خاک کشورشان، چنین فعالیتهایی در حقوق بین الملل عرفی مجاز شناخته میشود یا نه باید گفت باز هم توسل به زور در قالبهایی که در حال حاضر توسط امریکا در یمن یا پاکستان برای مبارزه با تروریسم صورت میگیرد بدون رضایت دولت ملی مشروعیت ندارد. حال اگر دولت ملی، خود از کشوری دعوت کند تا در عملیات مشترکی شرکت کرده و به آن کشور کمک کند، در این مورد چون رضایت دولت ملی وجود دارد، از مواردی است که این گونه اقدامات قانونی محسوب میشود. اما خارج از این چارچوب نمیتوان به چنین اقداماتی اعتبار قانونی داد.
اما مشکلی که در حقوق بین الملل وجود دارد این است که تعیین نمیکند که مسئولیت بین المللی برای امریکا چیست؟ مسئله مهم این است که مسئولیت بین المللی دولتهایی مانند امریکا در این نوع اقدامات مشخص نیست. در حال حاضر مثلا در قضیه کشته شدن اسامه بن لادن در پاکستان توسط امریکا بدون اطلاع دولت، باید پاکستان نسبت به این اقدام اعتراض داشته باشد و شاکی باشد. اما چنین اتفاقی روی نداده است. منظور از اعتراض و شاکی بودن این نیست که مثلا وزارت خارجه پاکستان در حد صدور یک بیانیه موضع گیری کند، بلکه باید به طور مثال پاکستان یا یمن به دنبال این باشند که مسئله در شورای امنیت مطرح شود. طرح مسئله در شورای امنیت نشان میدهد که از نظر آن دولت این اقدام خلاف حقوق بین الملل محسوب میشود. چنین نمونه ای دیده نمیشود. گرچه در حال حاضر در مناسبات پاکستان با امریکا تنش وجود دارد اما این تنش تا آن جا نیست که پاکستان مسئله را به رغم وتوی امریکا به شورای امنیت بکشاند. در مورد حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به مناطقی از خاک یمن و کشته شدن یکی از سران القاعده در این حملات هم همین اتفاق افتاده است. دولت مرکزی یمن نسبت به این اتفاق اعتراض نکرده است. البته علاوه بر این موارد، در رابطه با مبارزه با تروریسم، شورای امنیت قطعنامههایی صادر کرده است. این قطعنامهها مانند قطعنامه 1268 یا 1273 تا حدی مرزها را مخدوش کرده است و دست کشورها را باز گذاشته است که عملیات نظامیگسترده ای را سازماندهی کنند.
البته در مورد مبارزه با تروریسم هم تعاریف دقیق و روشنی وجود ندارد. قبلا 12 کنوانسیون مبارزه با تروریسم وجود داشت و تعدادی هم قطعنامه در این زمینه موجود است. مسئله این است که این قطعنامهها و قوانین همگی موردی است و جایی جمع نشده است تا بتوان به راحتی مصداقها را تعریف کرد و نحوه برخورد نیز مشخص باشد. زمانی که امریکا میخواست در مورد افغانستان عملیات انجام دهد، شورای امنیت طی قطعنامه تعریف دفاع مشروع را تغییر داد و مباحثی مثل دفاع پیشگیرانه و پیشدستانه از این نوع قطعنامهها بیرون آمد. واقعیت این است که همان طور که گفتم مرزها چندان روشن نیست و نمیدانیم حقوق بین الملل عرفی چه نظری در رابطه با این قبیل مسائل دارد. چون حقوق بین الملل عرفی هر لحظه در حال تولد است، در حد کنوانسیون و حقوق بین الملل قرار دادی توسعه پیدا نمیکند.
در چنین فضایی شورای امنیت است که وزن بالایی در رابطه با تعیین مشروعیت چنین اقداماتی پیدا میکند. شورای امنیت در این خصوص دو نوع کار انجام میدهد: یا برای عملیات نظامیمجوز صادر میکند یا بعد از این که عملیات نظامیبدون مجوز شورای امنیت صورت گرفت، آن را محکوم میکند. در مورد فعالیتهای امریکا در زمینه مبارزه با تروریسم در کشورهای مختلف هیچ کدام از این اقدامات را انجام نداده است. نه این اقدامات را محکوم کرده و نه پیشاپیش مجوزی برای انجام آن صادر کرده است. بنابراین به لحاظ حقوقی این شورای امنیت است که باید در این مورد موضع گیری کند و اگر شورای امنیت موضع گیری نکند، دست حقوق دانان برای اظهار نظر حقوقی بسته میشود.
در این میان البته نباید از نظر دور داشت که مباحث سیاسی نیز در رابطه با موضع گیری یا عدم موضع گیری شورای امنیت در این خصوص تاثیرگذار هستند. معلوم نیست که اگر کشور دیگری نیز مانند امریکا دست به چنین اقداماتی بزند، شورای امنیت ساکت خواهد بود یا خیر. طبیعی است که اگر اعضای دائم شورای امنیت موافق یک عملیات نظامیباشند، قطعا آن را محکوم خواهند کرد.
نظر شما :