وقتی که ایران و سوریه امریکا را شکست می‌دهند

۱۷ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۴:۰۴ کد : ۱۶۰۶۹ اخبار اصلی
حقیقت این است که ایران و سوریه در عراق امریکا را شکست دادند و اجازه ندادند که رویاهای امریکایی ها در آن جا تحقق یابد، او نتوانست علیه ایران و سوریه هیچ کاری بکند.
وقتی که ایران و سوریه امریکا را شکست می‌دهند
دیپلماسی ایرانی: افراد بسیاری هستند که دیک چنی، رئیس جمهوری امریکا را عامل فجایع و بسیاری از مصیبت‌های جهانی می‌دانند. کسی که به مغز فعال جورج بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا مشهور بود تا به آن جا که می‌گفتند بوش بدون اذن او آب نمی‌خورد و توان تصمیم‌گیری در هیچ امری را ندارد.

دیک چنی به تازگی کتاب خاطرات خود را منتشر کرده که در این کتاب حقایقی را بازگو می‌کند و از عواملی شکوه و شکایت دارد که بررسی آنها بسیاری از کارشناسان را به این نتیجه می‌رساند که وی چه نیات‌های شومی در سر داشته و برای تامین خواسته‌هایش در بسیاری از کارها تا چه اندازه افراط می‌کرده است. شاید به حق باشد که او را رهبر نئوکان‌های افراطی امریکا می‌خوانند.

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به قلم جهاد الخازن، ستون نویس ثابت این روزنامه که عموما بخش موسوم به "چشم‌ها و گوش‌ها" را به رشته تحریر در می‌آورد، مطلبی در همین رابطه با عنوان "سوریه و ایران ایالات متحده را شکست دادند"، نوشته است. وی درابتدای یادداشت خود می‌نویسد: 9 دهه قبل از آن که قرن بیست و یکم تمام شود و وارد قرن بیست و دوم شویم، همچنان می‌گویم در این قرن جنایتکار جنگی‌‌ای بدتر از دیک‌ چنی نیامده است. تروریسمی که در 11 سپتامبر 2011 به وقوع پیوست و نزدیک به سه هزار امریکایی را کشت، معاون اول رئیس جمهوری سابق امریکا را عامل مرگ دست کم شش هزار سرباز امریکایی جوان کرد که همه آنها فقط به دلیل تامین منافع نفتی، تامین منافع اسرائیل و به سخره گرفتن یک میلیون عرب و مسلمان کشته شدند. وی در کتاب خاطراتش که اخیرا به چاپ رسیده با عنوان "در زمان من: خاطرات شخصی و سیاسی" به جنایت‌های جنگی خود در زمانی که معاون رئیس جمهوری سابق امریکا یعنی جورج بوش بوده، افتخار می‌کند و به صراحت می‌گوید بابت هیچ کدام از اشتباهاتی که کرده است، عذرخواهی نمی‌کند. او در این کتاب سازمان امنیت را مقصر اصلی در جمع‌آوری ناقص اطلاعات درباره کشتار سلاح جمعی عراق و رابطه دولت صدام حسین با القاعده می‌داند و برای این که خود و کاخ سفید را مبرا کند توجیهات غیر قابل قبولی را بیان می‌کند.

خازن در ادامه یادداشتش به تحقیر چنی می‌پردازد و می‌نویسد: او چگونه می‌خواهد خود را تبرئه کند در حالی که از سربازی در ویتنام فرار کرد و برای این که کسی به این موضوع نپردازد یک فصل از خاطرات نظامی خود را در این کتاب کاملا حذف کرده است.

وی در ادامه می‌نویسد: چنی در بخشی از کتابش می‌نویسد در ژوئن 2007 به بوش، رئیس جمهوری امریکا توصیه کردم که به تاسیسات هسته‌ای سوریه حمله کند، همین کار را اسرائیل به نیابت از امریکا در ماه سپتامبر همان سال انجام داد، البته پس از هماهنگی کامل با امریکا و سازمان‌های امنیتی ما و ماهواره‌های تجسسی‌مان.

خازن در یادداشت خود سپس این اظهارات دیک چنی را به سخره می‌گیرد و می‌نویسد: دیک چنی با کوته‌نظری گمان می‌کند که توانسته با حمله به سوریه این کشور را مهار کند. و الا کاملا روشن است که در پس این حرکت چه چیزی نهفته بود، چنی نمی‌خواهد حقیقت را بپذیرد، حقیقت این است که ایران و سوریه در عراق امریکا را شکست دادند و اجازه ندادند که رویاهای مالخیولیایی او در آن جا تحقق یابد، او نتوانست علیه ایران و سوریه هیچ کاری بکند. این سر مخفی نیست که نیت اصلی کاخ سفید تغییر نظام در ایران و سوریه بود، این را هم همه می‌دانند که چه مقاومتی از سوی عراقی‌ها برای جلوگیری از اشغال کشورشان صورت گرفت. عرصه بر امریکایی‌ها در عراق به اندازه‌ای سخت شد که آنها همه چیز را رها کردند و فقط به دنبال راهکاری برای نجات خود افتادند. ایران و سوریه به امریکا در عراق این درس بزرگ را دادند که اگر بنا باشد هر گونه تغییری در کشورهایشان صورت بگیرد توسط مردمانشان صورت می‌گیرد نه امریکا.

وی سپس می‌نویسد: مارگارت اسکوبی، سفیر امریکا در آن روزها (دوران بوش) قبل از آن که به قاهره منتقل شود از سوریه خواست که جلوی اعزام تروریست‌ها را به عراق بگیرد و مراکز ساخت کمبرندهای انتحاری و مرزهایش را ببندد. این عبارت را جلال طالبانی، رئیس جمهوری عراق نیز به من گفت. ولی حقیقت این است همین حادثه‌های تروریستی علیه امریکا بود که رویاهای امپراطوری امریکا را که قصد داشت از خاورمیانه آغاز شود به باد داد. ایران و سوریه بار دیگر تن امریکا را در عراق لرزاندند چه چنی و دوستانش بخواهند چه نخواهند.

جهاد الخازن در بخش دیگری از یادداشتش می‌نویسد: باراک اوباما بهتر از جورج بوش است، حتی می‌خواهم بگویم مقایسه این دو ظلم در حق رئیس جمهوری فعلی امریکا است، ولی با این حال اوباما نیز جای بسی ملامت دارد چرا که سیاست "نگاه رو به جلو به جای بررسی پشت سر" را انتخاب کرد و با این سیاست مشروعیت قانونی به جنگ‌افروزان امریکایی داد. سیاستی که باعث شده چنی به خود جرات دهد و بگوید که بابت این دروغ که صدام حسین از نیجر اورانیوم خرید، عذرخواهی نمی‌کند.

وی در نهایت می‌نویسد: چنی در خاطراتش جورج تنت، رئیس سابق سازمان امنیت امریکا را به دلیل استعفا از سمتش در زمانی که امور در امریکا در سال 2004 پیچیده شد و کاولین پاول، وزیر امور خارجه و دفاع سابق به دلیل این که علنا دولت امریکا را مورد نقد قرار می‌داد (او در یک برنامه تلویزیونی دروغ‌های چنی را افشا کرد) به شدت انتقاد می‌کند و در جای دیگری نیز نسبت به عملکرد مشاوران بوش که او را از افراط حذر داشتند و قانعش کردند که شیوه دیگری اتخاذ کند، اعتراض می‌کند. در جاهایی نیز کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه سابق را مورد نقد قرار می‌دهد و خلاصه این که به گونه‌ای صحبت می‌کند که انگار همه اشتباه کردند و فقط او درست رفتار کرده است.  

 

نظر شما :