از سوریه دموکرات میترسید آقایان؟
دیپلماسی ایرانی: چه کسانی برای بقای بشار اسد در قدرت دعا میکنند و چه کسانی ترجیح میدهند رفتن آقای رئیس جمهور را به نظاره بنشینند؟ از زمان آغاز ناآرامیها در سوریه تاکنون بسیاری این پرسش را مطرح کرده اند و البته کم و بیش به پاسخ آن هم رسیده اند.
سایت آبزرور نیوز در این خصوص مینویسد: اوضاع در سوریه بحرانی است. سوریها در اقدامی غیرقابل پیش بینی بسیاری از هموطنان خود را در جریان اعتراضهای مردمی کشته اند. حزب بعث بقای خود را پس از 50 سال تکیه زدن بر کرسی قدرت در معرض خطر میبیند. راهپیماییها از اواسط ماه مارس آغاز شد و در کمال ناباوری در کوتاهترین زمان ممکن به اوج خود رسید. دولتمردان ادعا میکنند که قتل عام مردم جمع شده در کوچه و بازار کار آنها نبوده و شبه نظامیانی که لباس شخصی بر تن داشتند و البته نیروهای امنیتی را هم هدف قرار داده اند اقدام به ضرب و شتم و بعضا به قتل رساندن معترضان کرده اند.
این سایت در این خصوص مینویسد: این ادعا را بسیاری از مخالفان مضحک میدانند. مردم سوریه بدون توجه به مسائلی نظیر قومیت و فرقه که میتوانست آنها را از هم جدا کند، یکصدا در خیابانهای این کشور دور هم جمع شدند و در روزهای اخیر شعار رفتن بشار اسد را سر دادند. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که بشار اسد درست مانند تمام رهبرانی عمل کرد که در این چند ماه از قدرت کنار گذاشته شدند. اصلاحات او بسیار دیرهنگام بود و البته بسیار اندک. قانون فوق العاده در حالی در این کشور لغو شده که دست نیروهای امنیتی برای حمله به مردم باز است.
برخی ادعا میکنند که دولتها در تونس و مصر بسیار سریعتر از بشار اسد دست از قدرت کشیدند و زمام امور را به مردم واگذار کردند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که این پرسش را مطرح کنیم که چه کسانی در منطقه از رفتن بشار اسد و خاندان سعود متضرر میشوند و چه کسانی از این مساله سود میبرند؟ اگر پرسش کلی این باشد که منطقه چه تاثیری از این حادثه خواهد گرفت؟ باید اذعان کنیم که این ماجرا به مثابه زلزله ای جدی میماند.
سوریه بخش چشمگیری از سیستم ائتلافی است که از دهه هفتاد تاکنون منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده اند. این تاریخ دقیقا همان زمانی است که مصر با اسرائیل وارد صلح شد و شاه ایران هم از گردونه قدرت خارج گردید. این دو حادثه به شکل کلی نظم قدیمی در معادلات منطقه را بر هم زد. ایران در زمان حکمرانی شاه بیشترین رابطه را با تلآویو داشت و این در حالی بود که دولتمردان جدید در انقلاب اسلامی در رویه ای کاملا متفاوت جبهه ای علیه اسرائیل در منطقه و جهان اسلام ترتیب دادند.
مصر برای جبران این فقدان، به طور کلی دست فلسطینیها را در نوار غزه و کرانه باختری رها کرده و دست اسرائیل را به عنوان متحد نخست خود در دست گرفت. اردن هم با اسرائیل وارد صلح شد و پس از ورود اسرائیل به لبنان در سال 1982 میلادی، جنوب این کشور هم تا بیست سال در اختیار تل آویو نشینها قرار گرفت. در میان کشورهای همسایه اسرائیل، تنها سوریه بود که بیشترین خصومتها را با تل آویو داشت.
البته برخی تحلیلگران ادعا میکنند که اگر تلآویو بلندیهای جولان را به سوریها باز میگرداند آنها نیز با این رژیم از در تعامل بیرون میآمدند. در این فضا بود که سوریه برای حفظ شان خود در منطقه و البته وزنه سیاسی باقی ماندن به متحدانی نیاز داشت. بهترین گزینه برای سوریها هم ایران بود. برای کشورهای عربی در آن برهه زمانی و حتی شاید امروز هم اتحاد با ایران غیرقابل تصور بود.
اتحاد دمشق با تهران هم بسیاری را متعجب کرد چرا که بعثیها در این کشور عمدتا سکولار بودند و ایران شیعه نشین. با این همه در دنیای سیاست حرکتهای عجیب و غریب بسیار رخ میدهد. پس از مدتی با ظهور حزب الله در لبنان و قدرت گرفتن این گروه چه از بعد نظامی و چه سیاسی در بیروت، اتحاد ایران و سوریه با حزب الله همراه شد. جنبش مقاومتی حماس هم اندک اندک به این مثلث پیوست.
حزب الله لبنان و ایران اضلاع شیعی بودند، حماس ضلع سنی و سوریه هم طیف سکولار این ائتلاف بود. سی سال است که این ائتلاف در منطقه داعیه دار مقاومت در برابر اسرائیل است. در شرایطی که سوریه ای در این ائتلاف نباشد این اتحاد به دلیل ضعیف شدن خود به خود حزب الله و حماس از هم فروپاشیده خواهد شد. رویای سوریه دموکرات برای بسیاری خوشایند است اما بی شک همین رویا بسیاری از دولتمردان در منطقه را هم به ترس وا میدارد .
این سایت در ادامه مینویسد: ایرانی که از ناآرامی در مصر و بحرین به عنوان نمونه استقبال کرد اکنون در خصوص حوادث سوریه سکوت اختیار کرده است. اکنون بسیاری از خود این سوال را میکنند که اگر بشار اسد با این میزان از قدرت که در اختیار داشت با اراده مردم از پای در آمد پس همین الگو بری دیگران هم قابل تبعیت است. در این میان اسرائیل نمیداند که برای چه چیزی دعا کند؟ این رژیم با بعثیها در سوریه مشکل دارد و بی میل به تماشای تضعیف حماس و حزب الله لبنان هم نیست. اما همین آقایان از سوریه دموکرات هم میترسند.
این چنین سوریه ای میتواند برای اسرائیلیها خطرناکتر باشد. همین نسخه برای آمریکا هم قابل پیچیدن است. در شرایطی که سوریه به ادامه کشتارها ادامه دهد امریکا باید نقش انگشت اشاره ای را بازی کند که این حرکات را تقبیح میکند.
نظر شما :