ترکها هم رفیقند هم رقیب
دیپلماسی ایرانی: حسن همجواری یا دوستیهای استراتژیک؟ سند همکاریهای دوجانبه میان ترکیه و ایران به سالها پیش بازمیگردد. تعاملی که هر از چندگاهی جای خود را به تعارضی موقتی داده است. ترکها گاه در یارکشیهای منطقه ای خود دست دوستان ایالات متحده را گرفته اند و گاه برای خوشایند دل اروپاییها و نرم کردن آنها داعیه دار سیاست آنها در منطقه بوده اند. با این همه در چند سال اخیر روی کار آمدن حزب اسلامی عدالت و توسعه سیاست ترکها بخصوص در حوزه خارجی را دستخوش تحولاتی شگرف کرده است. اسلام گراهایی که کمتر از اسلام سیاسی سخن میگویند اما جای خود را در دل جوانان جهان اسلام باز کرده و خوش درخشیده اند. سیامک کاکایی کارشناس مسایل ترکیه رابطه تنگاتنگ ترکها با رهبران قاره سبز و تاثیر آن بر دوستی با تهران را در گفتگو با دیپلماسی ایرانی مورد بحث و بررسی قرار داده و تاکید دارد که جهت گیری اصلی سیاست خارجی ترکیه به سمت غرب است.
رابطه ترکیه و ایران دائما در حال نوسان است، دلیل این تعارضها در روابط دو کشور را درچه میدانید؟
برای بررسی سیاست خارجی ایران و ترکیه و یا تطبیق دیپلماسی دو کشور در منطقه نسبت به یکدیگر، هم سطح تعاملها و همکاریها و هم نوع رقابتهایی که بین دو کشور در منطقه وجود دارد، باید به بررسی شکل و ساختار سیاست خارجی یا به عبارت بهتر جهت گیری سیاست خارجی دو کشور پرداخته شود. جهت گیریهای سیاست خارجی ترکیه منبعث از چند مساله است که یکی از مهمترین انها جهت گیری ائتلاف با غرب است و به عبارت دیگر مشارکت در طرحهایی که با اروپا و امریکا دارد که از آن به عنوان استراتژی ائتلاف هم میتوان نام برد.
یعنی مشارکتی که ترکیه در پیمانهای غرب دارد همانند ناتو و هم پیمانهای استراتژی که میان ترکیه و امریکا وجود دارد. این امر سبب شده که جهتگیری اصلی سیاست خارجی ترکیه به سمت غرب باشد. همچنین باید در اینجا به این نکته نیز توحه داشت که این روند بر سیاست خارجی ترکیه در منطقه هم تاثیرگذار است.
اما در مقابل اولویتهای سیاست خارجی است که این اولویتها بر اساس منافع هر کشور در مقاطع مختلف میتواند تغییر کرده و درآن جابجایی صورت گیرد.
سیاست خارجی و اولویتهای ترکیه در منطقه را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
درباره سیاست خارجی و اولویتهای آن در منطقه باید به سه دوره تقسیم بندی کرد:
- دوره اول پس از تشکیل جمهوری ترکیه در دوره اتاتورک و پس از ان تا اواخر دهه 1980 یا پایان جنگ سرد است. به دلیل اینکه سیاست خارجی ترکیه تابعی از سیاست خارجی امریکاست بنابراین بر نگرش خاورمیانهای ترکیه هم تاثیرگذار است. چنانچه در این دوره بعد از جنگ جهانی دوم تا پایان دوره جنگ سرد سیاست خارجی این کشور در منطقه خاورمیانه مبتنی بر عدم مداخله در منازعات منطقهای است.
حتی ترکیه سعی میکرد که خود را از جنگ اعراب و اسرائیل و درگیریهای جدی و تند و یا هرگونه دخالت، خود را در حاشیه قرار دهد. از این سیاست به عنوان سیاست سنتی یادمیکنند. و بیشترنگاه ترکیه به همکاریهای اقتصادی با کشورهای منطقه و یا پیشبرد طرحها مبتنی بر نگاه غرب در منطقه است. یعنی دوستی ترکیه و ایران در این دوره درچارچوب ملاحظاتی که غرب در رابطه با ایران و خاورمیانه داشته، شکل گرفته است. همچنین پیمانهایی که ایران و ترکیه در آن شرکت میکنند که شاید بتوان به آخرین آن به RCD در همکاریهای اقتصادی اشاره کرد.
- پس از دوران جنگ سرد نقطه عطفی که ایجاد میشود، در دوره ریاست جمهوری تورکوت اوزال است. که اغاز دهه 1990 میلادی و تهاجم عراق به کویت و اشغال این کشور و پس از آن شکل گیری یک ائتلاف منطقهای علیه عراق درمورد کویت که در اینجا ترکیه سیاست سنتی خود را کنار گذاشته و وارد دوران جدیدی در سیاست خارجی خود میشود. و ان مشارکت در مسایل منطقهای یا سیاست فعال است. در این دوره ترکیه به جای عدم مداخله در منازعات منطقهای برعکس مشارکت درحل مسایل است. که ترکیه در جنگ کویت شرکت میکند. بنابراین اگرچه این امر در چارچوب ائتلاف غرب نیز هست، ولی نگاه کلیتر ترکیه این است که از آن پوسته قدیمی خود خارج شده و وارد مرحله جدیدی شود. تورکوت اوزال سیاست خارجی این کشور را دگرگون کرد و ترکیه را به عنوان یک کشور فعال منطقهای معرفی کرد.
- دوران پس از ریاست جمهوری اوزال یک دوره رکود یا سکون دوباره بود. این دوران تا زمان به قدرت رسیدن آقای اردوغان ادامه داشت. اما رجب طیب اردوغان تعریف جدیدی از سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه ارائه داد و این تعریف جدید نگرش و نقش منطقهای ترکیه را دگرگون کرد و این بار مبتنی بر ایفای نقش بازیگر فعال و در کنار ان سیاست داوود اوغلو با عنوان تنش صفر با همسایگان بکار برد. این تئوری و نظریه عملی شد که ترکیه از یک سو سبب رفع اختلافات خود با همسایگان برامد و از سوی دیگر در صدد ایفای نقش جدید منطقهای که این کشور را فعال نشان می داد.
موضع گیریهای فعالی که در برابر اسرائیل گرفت و انتقادهای تندی که ترکیه از سیاستهای اسرائیل کرده و حتی اسرائیل را به تروریسم دولتی محکوم کرد. همچنین در داووس به نقطه بالاتری رسید برخورد تند و نزدیک با شیمون پرز داشت و این امر نشان داد که ترکیه سیاست منتقدانهای را در ارتباط با اسرائیل در پیش گرفته و در حمایت از فلسطینیها برامده است. این امر سبب شد که نگاه جامعه خاورمیانه به ترکیه هر روز مثبتتر شود و اطمینان انها نسبت به سیاست خارجی ترکیه افزایش پیدا کند.
آیا همکاریهای اقتصادی هم در این دوره شکل دیگری به خود گرفت؟
در کناراین امر عامل سومی که به ترکیه کمک کرد، تاکید و تمرکز بر اقتصاد و تجارت خاورمیانه بود. در این چارچوب ترکیه توانست سرمایه کشورهای عربی را به سمت خود جذب و به مکانی برای سرمایهگذاری تبدیل شود. و از طرف دیگر مشارکت سرمایهگذاران، مقاطعهکاران و شرکتهای ترکیه در کشورهای خاورمیانه و به ویژه در شورای همکاری خلیج فارس بسیار گسترش پیدا کرده، حجم تجارت خارجی ترکیه با کشورهای خاورمیانه اعم از سوریه، ایران و عراق و دیگر کشورها هرروز افزایش پیدا میکند.
بنابراین این نشان میدهد که جهت گیریهای ترکیه دگرگون شده بر سمت سوی منافع ترکیه بر اساس شاخصهایی که این کشور در پیشبرد این منافع تعریف کرده است.
چه تغییر عمدهای در روابط این کشور با ایران بوجود امد؟
روابط ترکیه با همسایهاش ایران هم افزایش پیدا کرده است:
- از یک سواعتمادسازی انجام شده
- از طرف دیگر اراده سیاسی حاکم بر گسترش مناسبات است و
- موضوع سوم افزایش حجم مبادلات تجاری و همکاریهای اقتصادی با ایران
- در زمینه سرمایهگذاریها در زمینه انرژی و گاز
- افزایش همکاریهای امنیتی میان دوکشور در زمینه مسایلی که طرفین احساس میکنند.
این مجموعه نگاهی است که ترکیه به ایران در طول این سالها داشته است. و ما شاهد افزایش و گسترش همکاریها و مناسبات با ایران بوده و هستیم.
ایا در دوران افزایش همکاریها ایران و ترکیه در خاورمیانه به یک شیوه عمل کردند؟
خیر، این بدان معنا نیست که ترکیه سیاست خاورمیانهای خود را مبتنی بر نگاه ایران تعریف کند. یعنی درکنار اینکه ترکیه روابط خود را با ایران گسترش میدهد در همان حال به طورگستردهتری در تلاش برای بنیان نهادن روابط گستردهتری با جهان عرب است. این امر سبب شده است که نوع نگاه نیز تا حدی تغییر کند به عبارت دیگر در لایه زیرین گسترش همکاریهای ایران و ترکیه و حتی در کنار ملاحظات امنیتی و سیاسی که ترکیه و ایران به طور مشترک در منطقه دنبال میکنند به ویژه در مورد عراق، اما درکنار ان نوعی رقابت هم وجود دارد. که بخشی از این رقابت برمیگردد به همان اولیت بندی که ترکیه با عنوان بازیگر اول در منطقه پیگیری میکند.
ترکیه به ایران به عنوان یک جزء از کل که کل را به خاورمیانه تعبیر میکنیم، نگاه میکند. منتها این جزء مهم است و نقش بازیکر مهم منطقهای تعریف کرده و تعاملات ترکیه با ایران در طول سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است.
پیشینه این روابط را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشینه روابط ایران و ترکیه در دو دهه اخیر را به دو قسمت میتوان تقسیم کرد:
1.یک دهه مبتنی بر وجود چالش و تنش در روابط به ویژه دردوره حضور لاییکها در ترکیه که روابط عمق زیادی پیدا نکرد و همواره نوعی تنش حاکم بر روابط بین دو کشور بوده است. که هم مرتبط یه نوع حکومت داران و همچنین نوع ارتباط این کشور با امریکا و اسرائیل بوده است.
2. مرحله بعد، پس از تهاجم امریکا به عراق در سال 2003 که همزمان با روی کار امدن حزب عدالت و توسعه به رهبری آقای اردوغان است، شرایط روابط ایران وترکیه دگروکون شد. بخشی از از این دگرگونیها به سمت تقویت همکاریها و تمرکز بر پیوندهای دیرینه فرهنگی و همسایگی دو کشور است. در این دوره نوع تعاملی که ترکیه با بازیگران دیگر منطقهای دارد بر روابط ایران با این کشورهم تاثیرگذار بوده است.
بنابراین ترکیه برای ایران نقش مهمی در منطقه قایل است و در کنار آن به رغم انتقادهایی که از سوی امریکا به آن وارد بوده است، سعی کرده که روابط خود را گسترش دهد و برخی از سه برابر شدن روابط تجاری با ایران یعنی تا مرز 30 میلیارد دلار هم مذاکراتی میان مقامات ایران و ترکیه انجام شده است. بنابراین این امور بر تقویت مناسبات تاثیر گذاشته است. اما از طرف دیگر اینها تمام سیاست ترکیه و ایران نیست. اگر از این مسایل به عنوان نقاط اشتراک یاد کنیم نقاط افتراقی هم وجود دارد.
نقاط اشتراک این دو کشور را در چه مواردی میدانید؟
نقاط اشتراک به چند دسته تقسیم میشود:
- به پیوندهای دیرینه فرهنگی و حتی مذهبی
- همسایه بودن
- ملاحظاتی که هر دو کشور نسبت به جهان اسلام دارند
- انتقادهایی که نسبت به سیاستهای اسرائیل وجود دارد ولی نوع نگاه ترکیه و ایران نسبت به اسرائیل یکی نیست. چراکه ترکیه اسرائیل را به رسمیت میشناسد و با آن روابط دارد ولی در پاره ای موارد منتقد است. اما نگاه ایران کاملا متفاوت است.
- در کنار این مسایل، ملاحظات امنیتی وجود دارد که تاکید طرفین بر بهبود شرایط در عراق، حفظ یکپارچگیهای ارضی و سرزمینی عراق
- همکاریهای اقتصادی در منطقه
و اما نقاط افتراق هم اشاره کردید، انها را در چه میدانید؟
در مقابل نقاط افتراق را نیر میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
- ترکیه سعی می کند بتواند دیپلماسی خاورمیانه خود راتحرک ببخشد در راستای تامین منافع حداکثری تجاری، اقتصادی و سیاسی به منظور گسترش روابط با کشورهای منطقه و پیش برد اهداف بلند مدتتری که برای خود تعریف کرده است.
- ترکیه میخواهد الگوی حکومتی و سیاسی خود را به شکلی به کشورهای خاورمیانه ارائه میکند. (گرچه ایران و ترکیه هر دو از تحولات در کشورهای خاورمیانه حمایت میکنند)
- ایفای نقش فعال منطقهای و افزایش وزن سیاسی خود در منطقه است.
تلاش میکند که نطقه ثقل خاورمیانه در معادلات منطقهای باشد. به یک مکانی تبدیل شودکه در آن چانهزنیهای سیاسی برای حل مسایل منطقهای تبدیل شود. نقش میانجی بازی کند در ارتباط با منازعات منطقهای که توان خود را در سیاست خارجی خود افزایش دهد. ترکیه حتی این نقش میانجیگری را در ارتباط با اسرائیل و فلسطین، در ارتباط با لبنان، درباره مسایل هستهای ایران، درباره سوریه و عراق ایفا کرده است. همچنین در تلاش است که این نقش را در شمال افریقا در مورد لیبی هم برای خود تعریف کند. به این دلیل اردوغان به دنبال این است که ترکیه نوظهور با قدرت بیشتر یه عرصه امده و هدف ان بهبود روابط و افزایش توان اقتصادی و همچنین افزایش اعتماد کشورهای منطقه برای سرمایه گذاری در ترکیه است.
اهداف مهم نقش جدید ترکیه در منطقه چیست؟
تمامی این موارد این نکته را روشن میکند که ترکیه در صدر روابط خارجی خود در خاورمیانه به دنبال:
- پرستیژ
- اقتصاد
- ایجاد رویکردهای نوین سیاسی
- امنیت در منطقه
- که بتواند منافع خود را تامین کند که برای رسیدن به این اهداف ناگزیر از رقابت حتی با ایران است. اما درکنار این مسایل عاملی که ممکن نقش مهمی در سیاست ترکیه و ایران وجود دارد که باعث میشود که در نقاطی همسان نباشد برمیگردد به نوع جهتگیریهایی که ترکیه وایران در جهتگیریهای سیاسی خود تعریف کرده اند. این تعاملی که ترکیه با غرب و امریکا دارد در ایران وجود ندارد. چنین نگرشی نیست و این امر باعث ایجاد شکاف میشود در دیدگاهها و اهدافی که هر یک به عنوان اهداف ملی خود در عرصه سیاست خارجی خود تعریف کردهاند. این امر باعث وجود جدایی در عرصه سیاست خارجی هر دو کشور شده که باعث وجود جنبه رقابتی دو طرف شده است.
در سند جدید سیاست خارجی ترکیه درباره بهبود روابط با ایران صحبت شده بود، ایا رویکرد ترکیه نسبت به گذشته در رابطه با ایران تغییر کرده است؟
سند سیاست خارجی ترکیه یا سند امنیت ملی ترکیه سندی است که هر 5 سال یکبار منتشر میشود. در سند جدید که در سال 2010 منتشر شده،در استراتژی امنیت ترکیه درباره ارتباط با ایران تغییراتی ایجاد شده که قابل ملاحظه شده است.
- ایران به عنوان تهدید امنیت ملی از جمله در زمینه موشکی تعریف نکرده است.
- ایران را به عنوان یک کشور همسایه و روابط رو به گسترش یاد کرده
- در سندها پیش از ایران به عنوان تهدیدی برای صادر کننده انقلاب یاد کرده بود اما این بار چنین موضوعی وجود ندارد
- برهمکاری با ایران در زمینه اقتصاد و انرژی تاکید شده است
- از حل مسالمت امیز موضوع انرژی هستهای ایران تعریف شده است.
تمام این موارد نشان دهنده ان است که نگرش ترکیه تغییر کرده است و سیاست خارجی تاکید بر گسترش مناسبات هر دو کشور است. ولی در کنار ان نوعی زیرکی یا فرصت طلبی وجود دارد که خطوط شکاف را میان سیاست خارجی ایران وترکیه است.
کشورها در سیاست خارجی خود به دنبال منافعی هستند که برای خود تعریف کرده اند و منافع هرکشوری نسبت به کشوری دیگر متفاوت است، گاه ممکن است که این منافع یک خط سیر را دنبال کنند و هر دو از ان منتفع شوند. امادرنقاطی که هریک احساس کنند که وجود دیگری در روند همکاریهای انها تغییر ایجاد کند، به طور حتم سیاست خود را عوض میکند.
در نتیجه ترکیه به ایران به عنوان جزئی از خاورمیانه نگاه میکند که از طرف دیگر نیز بر گسترش نقش در عراق، در شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای دیگر هم تاکید دارد که هرکدام از انها نقاط حساسی برای ایران هم هستند.
نقش ایران و ترکیه در تحولات منطقهای را چگونه میتوان تحلیل کرد، رقابت یا همکاری؟
همچنین در تحولات منطقهای نیز هر دو کشور به فراخور منافع خود سعی بر ایفای نقش میکنند.
ترکیه تلاش میکند از دیگر رقبای خود پیشتر رود و تقویت نقش قبلی خود را در سیاست خود قرار داده است. همچنین ترکیه سعی دارد به غرب هم نشان دهد که به مرحلهای رسیده که میتواند در منازعات منطقهای نقش میانجیگری داشته باشد.
باید به این نکته نیز توجه داشت که این نقش میانجی ادامه سیاست داخلی این کشور است. اگر اردوغان و همفکرانش به این شدت پیگیر ایفای نقش منطقهای است به همین دلیل است. آنچه که به نام نگاه به شرق تعریف شده است. این نگاه به شرق به معنای دور شدن از غرب نیست.
ایا نقش فعال ترکیه در سیاست خارجی بر قدرت رهبران این کشور در داخل هم تاثیرگذار است؟
حزب عدالت و توسعه سیاست خارجی خود را پیش برده و افزایش وزن سیاسی خود را بر تاثیر گذاری در محیط داخلی ترکیه هم پیگیری میکند. به ویژه که فعال شدن این سیاست خارجی به کمک حزب عدالت و توسعه در داخل امده است و چند ماه اینده در انتخابات پارلمان این فعال شدن سیاست خارجی بیتاثیر بر این انتخابات داخلی نخواهد بود. اردوغان سعی دارد نشان دهد که این سیاست خارجی پویاست و حرف برای گفتن دارد.
تناقضات ترکیه در ارتباط با تحولات اخیر را چطور پیش بینی میکنید؟
اگر ترکیه در ارتباط با تحولات منطقه از جمله لیبی دوگانه عمل کند، که اکنون تناقضی در سیاست خارجی ترکیه مشاهده میشود، اگر قرار باشد که به این شیوه ادامه دهد، اگر با دید صرفا منفعت نگرانه به این تحولات نگاه کند به موقعیت خود ضربه خواهد زد، اگر طرحها و سناریوهای ترکیه در ارتباط با لیبی پیش نرود، به نگرشی که اردوغان در منطقه تعریف کرده است ضربه خواهد زد و ان ار شکننده میکند.همچنین در فضای انتخاباتی ترکیه در ماههای اینده میتواند تاثیرگذار باشد.
اما به هر حال سیاست خارجی اردوغان، گل و داوود اوغلو نشان داده است که قابلیتهای زیادی برای خود در منطقه تعریف کردهاند که در راه پیشبرد ان هستند. اما این امر بدان معنا نیست که موانعی بر سر راه سیاست انها در خاورمیانه وجود نداشته باشد. حتی فشارها در جامعه بینالمللی نسبت به ان وجود دارد. باز این امر که چینش اولویتها در مورد تحولات اخیر خاورمیانه به چه شکل خواهد بود، بیتاثیر از ان سیاستها نخواهد بود.
نظر شما :