اوباما تهران را بر ریاض ترجیح میدهد؟
دیپلماسی ایرانی: سیاست ایالات متحده در خاورمیانه دچار بحران شده و البته که تمام مشکل هم در دستان لیبی نیست. در چند هفته گذشته دولت باراک اوباما با مشکل بحران انسانی در شمال آفریقا روبهرو بود. اما در این سوی منطقه یعنی در خلیج فارس تکیه داده بر منابع نفتی هم بحرانی آغاز شده بود که نیازمند توجه خاص سیاستمداران آمریکایی بود. در این منطقه پادشاه 87 ساله عربستان سعودی دیگر نمیتواند به راحتی سر خود را بر بالین بگذارد.
عبدالله که بر راس حکومت در خاندان سعود تکیه زده و عنان مکه و مدینه به عنوان شهرهای مقدس مسلمانان را در اختیار دارد میتواند بوی بی ثباتی را استشمام کند. او میداند که شعلههای آتش به مرزهای کشورش رسیده است. در جنوب یمن در آتش بحران است و البته خطر قدرت گیری بیش از پیش القاعده هم وجود دارد.
در شرق بحرین با اکثریت شیعه و ناآرامیهایش نشسته و البته که آقای عبدالله برای مهار قدرت ایران در این کشور سربازان خود را به سمت آن گسیل داده است. در شمال ملک عبدالله است و عراقی که پس از صدام حسین دامنه اختیارات شیعیان در آن گستردهتر از پیش شده است. در غرب هم اکثریت فلسطینیها هستند که اصرار دارند اردن باید سر و سامان سیاسی بیابد. به این دغدغهها وداع حسنی مبارک با قدرت را هم اضافه کنید.
همواره در طول تاریخ هر بار که عربستان سعودی به دردسر افتاده این آمریکا بوده که دست آن را گرفته است. اما در حال حاضر ملک عبدالله آقای باراک اوباما را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. ملک عبدالله بیم این را دارد که در روزهای بحران، اوباما از وی بخواهد که قدرت را ترک کرده و درست همان نسخه ای را برای خاندان سعود بپیچد که برای خاندان مبارک در مصر تجویز کرد.
این ماجرا باراک اوباما را در دو راهی بدی قرار داد. عربستان سعودی بزرگترین تولید کننده نفت در جهان است و البته بیشترین قدرت را برای حفظ تعادل قیمت نفت در بازارهای جهانی در اختیار دارد. بی ثباتی در عربستان میتواند بر قیمت نفت تاثیرگذار باشد و البته شوک مهلکی باشد برای اقتصاد بیمار آمریکا. شاید تنها راه این باشد که عربستان سعودی را با دیده ای متفاوت نگاه کنیم. استانداردهای آمریکا در این کشور باید با دیگر مناطق کاملا متفاوت باشد. آنچه که واشنگتن در بحرین انجام داد نشان دهنده استاندارد دوگانه آمریکا در قبال حوادث جاری در منطقه بود.
البته آمریکاییها باید بدانند که دیوار کشیدن میان عربستان سعودی و مصون نگاه داشتن این کشور از سیل به راه افتاده در کشورهای همسایه راهکاری دراز مدت نیست و نمیتواند باشد. تنها یک چیز در عالم سیاست قابل پیش بینی است و آن هم این است که هیچ کشوری و هیچ کشوری حتی قدرتمندترین آنها هم نمیتوانند در برابر خواستههای مردم برای دموکراسی خواهی و عدالت مقاومت کنند.
البته کمکهای اقتصادی که ملک عبدالله راهی سفرهای معترضان کرد تنها میتواند برای مدت کوتاهی صدای آنها را ساکت کند. درخواستها برای آزادی سیاسی از طریق آنتنهای ماهواره از این سو به آن سو منتشر میشود.
سیستم حکومتی در عربستان سعودی بسیار شکننده است. قدرت در انحصار ملک عبدالله و برادرانش است، مردانی که همگی کهنسال هستند و البته بیمار. خاندان سعود بخش اعظم مشروعیت خود را مدیون وهابیون هستند. وهابیونی که به شدت مخالف اصلاحات چه در بعد دینی و چه سیاسی هستند. در سیستم حکومتی در عربستان سعودی هیچ کس حاضر نیست خود را با قوانین قرن 21 تطبیق دهد بلکه همگان بر همان باورهای قرن 15 اصرار دارند.
خاندان سعود باید مراقب بحرین باشد. بحرینی که جمعیت شیعیان را در خود جای داده و میتواند انگیزه ای برای شیعیان در عزلت مانده عربستان هم باشد. ملک عبدالله به سهولت اعتقاد داشته و در عمل هم اثبات کرده که دوستان اهل تسنن او در بحرین و اردن نباید وارد گردونه اصلاحات بشوند و بهتر است که خود را از این آشفته بازار مصون بدانند. خاندان سعود از قدرت گرفتن ایران و برتری پارسیها بر اعراب وحشت دارد.
باراک اوباما تنها و تنها یک راه دارد و آن هم اقناع ریاض است. خاندان سعود باید متقاعد شوند که اصلاحات در این کشور و در دیگر کشورهای عربی به ضرر آنها نیست. عبدالله پیش از این در مسیر اصلاحات قدم زده بود اما اگر قرار باشد باز در این مسیر قرار گیرد باید عزم بیشتری جرم کرده و البته به باراک اوباما هم مطمئن باشد. خاندان سعود باید مطمئن باشد که واشنگتن با ایران بر سر این کشور معامله نخواهد کرد. البته در این فضا تنها راه، اعتمادسازی میان باراک اوباما و خاندان سعود است. باراک اوباما باید بداند که از اریکه قدرت پایین کشیده شدن عبدالله به ضرر ریاست جمهوری او هم است.
واشنگتن پست
نظر شما :