تکرار تاريخ در روابط تهران ـ لندن

۰۱ دی ۱۳۸۹ | ۲۱:۳۵ کد : ۹۷۳۴ اروپا
تصويب طرح قطع کامل روابط ايران با انگلستان توسط کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس شوراى اسلامى، نماينده رسمى‌ وزارت خارجه انگلستان را به واکنش واداشت. او در مصاحبه با خبرگزارى ترند نيوز گفته است که تنها از راه گفت‌وگوى باز و صادقانه مى‌توان مسائلى را که با آن مواجه مى‌شويم حل کرد.
تکرار تاريخ در روابط تهران ـ لندن

ديپلماسى ايرانى: تصويب طرح قطع کامل روابط ايران با انگلستان توسط کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس شوراى اسلامى، نماينده رسمى‌ وزارت خارجه انگلستان را به واکنش واداشت. او در مصاحبه با خبرگزارى ترند نيوز گفته است که تنها از راه گفت‌وگوى باز و صادقانه مى‌توان مسائلى را که با آن مواجه مى‌شويم حل کرد.

با نگاهى گذرا به تاريخ رابطه ايران و انگلستان، مى‌توان ديد که رابطه اين دو کشور هميشه دچار فراز و نشيب بوده و قبل از اين هم يک بار در زمان نخست وزيرى محمد مصدق، از سوى ايران قطع شده است.

در آن زمان هم دليل قطع رابطه ايران با انگلستان، حفظ استقلال و اعتراض به مداخله اين کشور در امور داخلى ايران بوده است، به طورى که در نامه وزارت خارجه ايران در سال 1331 به سفارت انگلستان آمده است: انگلیس در قضیه نفت که برای ملت ایران امر حیاتی است نه تنها کمک به حل اختلافات نکرد بلکه در صدد حمایت غیرقانونی از شرکت سابق برآمد و مانع از حصول توافق شد به ويژه اينکه مأمورین سیاسی دولت انگلیس هنوز در ایران منشاء پاره‌ای تحریکات و مداخلات در امور داخلی هستند. هر موقع دولت انگلیس به کیفیت و حقیقت نهضت و آرزوهای ملت ایران پی‌برد، نسبت به تجدد روابط سیاسی اقدام خواهد شد.

دليل کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس شوراى اسلامى‌ در دوره کنونى براى تصويب طرح قطع کامل روابط با انگلستان، هم همان است که در دوره مصدق بود؛ مداخله انگلستان در امور داخلى ايران که در مقاله سفير اين کشور در ايران که در سايت سفارت انگلستان منتشر شد، ديده مى‌شود. سفير انگلستان در اين مقاله به انتقاد از وضعيت حقوق بشر در ايران پرداخته و ايران را به نقض حقوق بشر متهم کرده بود.

اما به رغم مشابهت‌هايى که در علت قطع رابطه با انگلستان در دوره مصدق و حال حاضر وجود دارد، تفاوت‌هاى چشمگيرى نيز در ماهيت قطع روابط در اين دو دوره ديده مى‌شود.

ابتدايى‌ترين چيزى که در نگاه اول به قطع رابطه در دوران مصدق و حال حاضر متفاوت به نظر مى‌رسد، موضوعات مطرح شده و مورد اختلاف طرفين است. ايران در زمان مصدق بعد از شکست انگلستان در دادگاه لاهه در قضيه شرکت نفت ايران و انگليس و اقدام خصمانه اين کشور در انتقال کشتى‌هاى جنگى به خليج فارس و درياى عمان، بعد از اخراج کارشناسان انگليسى مستقر در آبادان، اقدام به قطع روابط ديپلماتيک کرد. اما موضوعى که در حال حاضر مورد اختلاف ايران و انگلستان قرار گرفته است، مسائل حقوق بشرى و مداخلات انگلستان با استفاده از اين ابزار در وقايع بعد از انتخابات سال گذشته ايران است.

در مرحله بعد مى‌توان گفت که در دوران مصدق، بيزارى از انگلستان و مداخلات اين کشور در فضاى عمومى‌گسترش يافته بود. چرا که دولت مصدق در آن زمان با سياست برخورد گام به گام با اقدامات مداخله جويانه انگلستان، توانسته بود افکار عمومى‌ را با اين اقدامات آشنا و نسبت به آن حساس کند. به نحوى که بعد از محاصره نظامى‌ دريايى ايران توسط انگلستان، قطع رابطه با انگلستان تقريبا به مطالبه اى عمومى‌تبديل شده بود. در صورتى که در دوران کنونى، گرچه حافظه تاريخى مردم هم چنان نسبت به انگلستان منفى است، اما قطع رابطه با انگلستان به اندازه آن دوران مورد توجه و حساسيت مردم ايران نيست و هنوز به مطالبه عمومى‌ و دغدغه اصلى مردم تبديل نشده است.

در ساختار نظام بين الملل و اتحادها و ائتلاف‌هاى موجود در اين دو مقطع نيز تفاوت زيادى وجود دارد. در زمان مصدق، نظام بين الملل حاکم بر جهان نظامى‌ دو قطبى بود، نظامى‌ که در آن مصدق توانست با استفاده از قدرت امريکا در مقابل قدرت رو به زوال انگلستان، توانست در آن به ايفاى نقش بپردازد. در صورتى که در نظام تک قطبى کنونى، انگلستان بازيگرى است که از قدرت‌هاى بزرگ به شمار مى‌رود و قدرت تاثيرگذارى زيادى بر کشورهاى ديگر دارد.

از سوى ديگر، در زمان مصدق بحث جنبش عدم تعهد در پر رونق ترين دوران خود به سر مى‌برد و ايران نيز به عنوان يکى از کشورهاى عضو اين جنبش مى‌توانست با استفاده از پتانسيل اعضاى ديگر عدم تعهد، خلاء ناشى از قطع رابطه با يک کشور را پر کند. در دوران کنونى با حاکم بودن نظام تک قطبى و کمرنگ شدن تمايل بازيگران عدم تعهد براى غير متعهد ماندن، اعضاى اين جنبش براى برقرار رابطه حسنه با همه کشورهاى دنيا، تلاش مى‌کنند. در دنياى کنونى حتى کشورهايى که روابط خصمانه اى با يکديگر دارند، سعى مى‌کنند کانال‌هاى ديپلماتيک ارتباط با يکديگر را حفظ کنند.

بنابراين به نظر مى‌رسد گرچه دليل ايران در هر دو مقطع يکى و آن اعتراض به مداخلات دولت انگلستان در امور داخلى ايران بوده است، اما تفاوت‌هاى بنيادينى در شرايط زمانى وجود دارد که مى‌طلبد صورت اين اعتراض با اين شرايط زمانى متناسب باشد.

مداخلات انگلستان در امورد داخلى ايران در دوران کنونى بر کسى پوشيده نيست اما به نظر نمى‌رسد بستن کانال ديپلماتيک رابطه در فضاى جهانى کنونى که ابزارهاى متفاوتى براى اعلام خشم و تنبيه کشورهاى مداخله گر وجود دارد، راه حل مناسبى براى اعلام اعتراض باشد و علاوه بر اين که مداخلات انگلستان و اظهار نظر‌هاى اين کشور در مسائل حقوق بشرى ايران را متوقف نخواهد کرد، اثرات سوء زيادى نيز در قطع کامل روابط و نه کاهش آن نهفته است.


نظر شما :