ایران را نمیتوان در معادلات مربوط به افغانستان حذف کرد
پاریس میزبان نشستی بود برای بررسی بعد منطقه ای بحران افغانستان. این نشست با حضور کشورهای همسایه افغانستان، پنج عضو دائم شورای امنیت، مقامات اتحادیه اروپا و کشورهای حاضر در ائتلاف ناتو در افغانستان برگزار شد.
این نشست که در سطح وزرای خارجه و به ابتکار فرانسه برگزار میشود، ادامه نشست ژوئن سالجاری در پاریس است که در آن، کشورهای شرکتکننده متعهد شدند ۲۰ میلیارد یورو برای بازسازی افغانستان کمک کنند.
این درحالی است که منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران در اعتراض به سخنان نیکولا سارکوزی، رییسجمهور فرانسه در این اجلاس شرکت نکرد.
گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل بین المللی:
ایران در نشست همسایگان عراق شرکت نکرد. به نظر شما دلایل عدم شرکت ایران در این نشست چیست؟ آیا این یک فرصت سوزی برای ایران نبود؟
در ابتدا باید ببینیم که در این مسائل با چه زاویه ای برخورد می کنیم. البته دلایل عدم شرکت آقای متکی را باید از خود وزارت امور خارجه سوال کرد. من حدسیات خودم را می گویم. ولی از اظهارات سخنگو مشخص است که ایران نسبت به موضع گیری آقای سارکوزی اعتراض داشته است. سخنان سارکوزی هم، سخنان بچه گانه ای است. منطقی پشت سخنان وی نیست. چرا سخنان او حول موضوعی است که دو سال پیش مطرح شده و هیچ تحول تازه ای هم در این زمینه رخ نداده است و یکباره رییسجمهور کشوری اینچنین در قبال رییسجمهور کشور دیگری موضع گیری می کند. چنین اظهاراتی در عرف دیپلماتیک بی سابقه است. تنها دلیلی که من فکر می کنم وجود دارد این است که نیکولا سارکوزی می خواسته سخنانش خوشایند صهیونیست ها باشد. در غیر اینصورت این حرف نه در راستای منافع ملی فرانسه بود و نه در راستای منافع ملی ایران.
ایران هم در اعتراض به سخنان رییسجمهور فرانسه هیات خود را به فرانسه اعزام نکرد. رفتار آقای سارکوزی هیچ توجیه منطقی ندارد و حتی اگر بخواهیم منافع یکطرفه ایران را نگاه کنیم، این موضع گیری سارکوزی، موضع گیری خردمندانه ای نبود.
در شرایطی که ایران در این نشست حضور ندارد و پاکستان به عنوان یکی دیگر از همسایگان افغانستان درگیر مسائل داخلی و مشکلات جدید خود با هند است، اين نشست چه دستاوردهایى می تواند داشته باشد؟
بعد از اقدام عربستان سعودی برای برقراری ارتباط بین طالبان و دولت افغانستان و افشاگری نشریه واشنگتن پریزم در خصوص نامه ای که ملاعمر آن را به عربستان سعودی داده بود و عربستان نیز آن را مقامات افغانستان داد، عربستان سعی کرد که نقش واسطه را بین دولت کابل و طالبان ایفا کند. در این میان انگلیسی ها هم وارد شدند و امریکایی ها هم اگر چه در ابتدا مخالف بودند اما آن را ضمنا تایید کردند.
شاید در این مرحله فرانسه احساس کرد که از جریان های داخل افغانستان عقب افتاده است. من معتقدم که یک رقابت آشکار بین فرانسه و بریتانیا در افغانستان وجود دارد. به طوری که ما شاهد هستیم که خط سیاسی بریتانیا با خط سیاسی امریکا در افغانستان همخوانی ندارد و این کشورها هرکدام در مسیر خودشان فعالیت می کنند. اگر چه در ظاهر فرانسه و بریتانیا باید در چارچوب اتحادیه اروپا عمل کنند.
در چنین شرایطی کنفرانس پاریس، در واقع تلاشی بود از سوی فرانسه برای اینکه بتواند دیپلماسی خود را در افغانستان فعال نشان دهد. دیپلماسی که پس از کشته شدن 10 تن از سربازان فرانسوی در خاک افغانستان، ضربه مهلکی را متحمل شده بود. اساسا حزب سوسیالیست در فرانسه، به دولت آقای سارکوزی فشار آورد تا نیروهای خود را از افغانستان خارج کند.
در چنین شرایطی آقای کوشنر و آقای سارکوزی تلاش می کنند تا سیاست های فرانسه در افغانستان فعال کنند و توجیهی داشته باشند برای ادامه حضور در افغانستان. منتها به نظر من فرانسوی ها می دانند که در افغانستان امروز نمی توان بازیگران اصلی را مثل کشور همسایه ایران را که روابطی تاریخی، فرهنگی و زبانی با افغان ها دارد را نادیده گرفت و حذف کرد.
آقای کوشنر اعلام کرد که در نشست پاریس به تفاهم رسیده اند، حتی اگر یک نفر هم غایب باشد. این یک اشتباه است، چرا که می داند که بدون ایران مسائل افغانستان حل و فصل نخواهد شد. امریکا که سارکوزی مفتخر است به پیروی از سیاست های آن، اذغان داشته است که موفقیت های حاصله در افغانستان با مشارکت ایران بود.
بنابراین اگر بخواهیم واقعیت ها بپزیریم، ایران را نمی توان در معاملات مربوط به افغانستان حذف کرد و نادیده گرفت. این به این معنا نیست که من مداخله ایران در مسائل افغانستان را توجیه می کنم، بلکه بحث این است که امروز مجموعه تحولات داخلی افغانستان، همچنان تحولات خارجی آن تاثیر می گذارد در ایجاد ثبات در افغانستان. چه بحران در افغانستان ادامه پیدا کند و چه آرامش برقرار شود، هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی با یکدیگر تاثیر گذارند. فرانسوی ها این را خوب می دانند. بنابراین اینجا به سوال اول می رسیم که آیا ایران با شرکت نکردن در این کنفرانس فرصت سوزی کرده است، باید بگویم که خیر.
در کنار چنین نشست هایی چه اقدامات دیگری لازم است انجام شود تا افغانستان به شرایط باثبات تری بازگردد؟
این نشست ها فرصتی است برای مذاکره و گفت و گو. شرکت کنندگان این مذاکرات، کشورهایی هستند که تاثیرگذار هستند. امروز نمی توان کشوری مانند پاکستان را که در مسائل افغانستان تاثیر گذار است، نادیده گرفت. فرانسه، آلمان، ایران و مجموعه کشورهای عضو ناتو و همچنین امریکا در موضوع افغانستان تاثیرگذار هستند. بنابراین اگر فرصتی پیش بیاید و این کشورها دور هم جمع شوند و با یکدیگر مذاکره کنند و هدف آن مذاکرات رسیدن به یک تفاهم مشترکی برای صلح و امنیت در افغانستان باشد و سرنوشت افغانستان به دست مردم تعیین شود، بسیار حائز اهمیت است. منتها از نظر من چنین خواستی در میان این کشورها وجود ندارد و این کشورها بیشتر می خواند که بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی داشته باشند.
همانطور که اشاره کردم، فرانسوی ها در این شرایط بیش از آنکه بخواهند مشکل افغانستان را حل کنند، میخواهند که مشکل خودشان را در داخل فرانسه حل کنند و فشارها را کاهش دهند که چرا فرانسه نیروهایش را از فرانسه خارج نمی کند. فرانسوی ها برای آنکه حضور خود در افغانستان را توجیه کنند چنین کنفرانسهایی را برگزار می کنند تا بگویند که ما در افغانستان منافع ملی فرانسه را دنبال می کنیم و به صلح، ثبات و دموکراسی کمک می کنیم. چنین کنفرانس هایی برای توجیه افکار عمومی داخل فرانسه است. چرا که روند عملکردشان نشان می دهد بیشتر به دنبال باری های سیاسی هستند تا به دنبال حل و فصل مسئله افغانستان.
نظر شما :