برای خروج از بحران هستهای استراتژی روشنی نداریم
گفتوگوى ايلنا با محسن امينزاده، معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات
بخشی از پیشرفت هستهای ایران که به باور من بیش از ده درصد ارزش پیشرفت صنایع هستهای ایران نیست. اما در مقابل این ده درصد، دولت مسئول بیش از هفتاد درصد بحرانی است که علیه ایران در جهان شکل گرفته است. اینکه دولت از این فعالیتها چه نتیجهای را دنبال میکند و به چه میخواهد برسد، معلوم نیست وتنها میتوان گفت که دولت هیچ استراتژی روشنی برای خروج از بحران ندارد و فقط وقت میگذارند و شاید در انتظار معجزه است.
معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات گفت: بخش منفی گزارش البرادعی و تحول بزرگ درباره پرونده هستهای ایران ناشی از سیاستهای اشتباه مسئولین در سیاست خارجی کشور بود که ایران را به چنین نقطهای رساند.
به گزارش خبرنگار "ایلنا"، محسن امینزاده، معاون آسیا واقیانوسیه وزارت خارجه دولت اصلاحات در ابتدای برنامه سیاسی رادیو گفتگو درخصوص پرونده هستهای ایران و گزارش سیزدهم البرادعی که قرار بود با حضور وی و امیر محبیان برگزار شود، اظهارداشت: در ده سال گذشته به دلیل اعتراض به سیاستهای تبعیضآمیز صداوسیما از شرکت در هر برنامهای در صداوسیما خودداری کرده بودم و این بار نیز تنها به دلیل بحث هستهای و با این امید شرکت حضور در برنامه رادیو گفتگو را پذیرفتهام که آغازی باشد برای تقدسزدایی از بحث هستهای در رسانه ملی و باعث مطرح شدن بحثهای شفاف درباره ابعاد مختلف این بحران بزرگ ملی شود.
امینزاده سپس به تطبیق گزارش اخیر البرادعی با گزارشهای دیگر آژانس پرداخت و گفت: گزارش البرادعی در مسیر گزارشهای گذشته و مباحث مربوط به پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی وشورای امنیت سازمان ملل متحد است که این بار در فرآیند تشدید دائمی فشارها به ایران، اتهامات نظامی آن بیشتر شده است.
وی افزود: برای اینکه بتوانیم بهتر درک کنیم که این گزارش چه ویژگیهایی دارد و تحت چه شرایطی ارائه شده، باید شرایط ایران را در رابطه با بحث هستهای مرور کنیم. شاید این گزارش اگر سه سال قبل ارائه میشد، جنبههای مثبت آن غالب بود زیرا در واقع ایران سه سال پیش در شرایطی قرار داشت که مخالفین ایران یعنی آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای دیگر تلاش میکردند که اثبات کنند ایران در مسیر تعهدات بینالمللی خود نیست و تعهداتش نسبت به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را نقض کرده است.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات تاکید کرد: در آن زمان وضعیت به گونهای بود که در واقع دیگران باید دلائلی اقامه میکردند که ایران در مسیر تعهدات بینالمللی خود نیست، اما امروز شرایط پرونده هستهای ایران تفاوتهایی دارد که اگر آنها را نادیده بگیریم درست نمیتوانیم به نکات مثبت و منفی این گزارش توجه کنیم.
امینزاده با اشاره به اینکه درسال 85 پرونده هستهای ایران با اجماع همه کشورهای موثر جهان به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد، گفت: البته منظور از عبارت کشورهای موثر بیان ارزش نیست، بلکه بیان نقش این کشورها -کشورهای موثر جهان در بازیهای بینالمللی- در صحنه سازمانهای بینالمللی و در قدرت بینالمللی است. اجماعی که در تصمیمگیری برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شکل گرفت در تاریخ سازمان ملل بینظیر است؛ یعنی هرگز در مورد هیچ پروندهای کشورهای موثر جهان به دلیل اختلافات میان خودشان بر سر هیچ پروندهای تا این حد به تفاهم نرسیده بودند و این یک رویداد سیاسی تلخ برای ما بود که من آن را بزرگترین شکست سیاست خارجی کشور بعد از انقلاب اسلامی میدانم.
به گزارش خبرنگار "ایلنا"، محسن امینزاده، معاون آسیا واقیانوسیه وزارت خارجه دولت اصلاحات در ابتدای برنامه سیاسی رادیو گفتگو درخصوص پرونده هستهای ایران و گزارش سیزدهم البرادعی که قرار بود با حضور وی و امیر محبیان برگزار شود، اظهارداشت: در ده سال گذشته به دلیل اعتراض به سیاستهای تبعیضآمیز صداوسیما از شرکت در هر برنامهای در صداوسیما خودداری کرده بودم و این بار نیز تنها به دلیل بحث هستهای و با این امید شرکت حضور در برنامه رادیو گفتگو را پذیرفتهام که آغازی باشد برای تقدسزدایی از بحث هستهای در رسانه ملی و باعث مطرح شدن بحثهای شفاف درباره ابعاد مختلف این بحران بزرگ ملی شود.
امینزاده سپس به تطبیق گزارش اخیر البرادعی با گزارشهای دیگر آژانس پرداخت و گفت: گزارش البرادعی در مسیر گزارشهای گذشته و مباحث مربوط به پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی وشورای امنیت سازمان ملل متحد است که این بار در فرآیند تشدید دائمی فشارها به ایران، اتهامات نظامی آن بیشتر شده است.
وی افزود: برای اینکه بتوانیم بهتر درک کنیم که این گزارش چه ویژگیهایی دارد و تحت چه شرایطی ارائه شده، باید شرایط ایران را در رابطه با بحث هستهای مرور کنیم. شاید این گزارش اگر سه سال قبل ارائه میشد، جنبههای مثبت آن غالب بود زیرا در واقع ایران سه سال پیش در شرایطی قرار داشت که مخالفین ایران یعنی آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای دیگر تلاش میکردند که اثبات کنند ایران در مسیر تعهدات بینالمللی خود نیست و تعهداتش نسبت به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را نقض کرده است.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات تاکید کرد: در آن زمان وضعیت به گونهای بود که در واقع دیگران باید دلائلی اقامه میکردند که ایران در مسیر تعهدات بینالمللی خود نیست، اما امروز شرایط پرونده هستهای ایران تفاوتهایی دارد که اگر آنها را نادیده بگیریم درست نمیتوانیم به نکات مثبت و منفی این گزارش توجه کنیم.
امینزاده با اشاره به اینکه درسال 85 پرونده هستهای ایران با اجماع همه کشورهای موثر جهان به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد، گفت: البته منظور از عبارت کشورهای موثر بیان ارزش نیست، بلکه بیان نقش این کشورها -کشورهای موثر جهان در بازیهای بینالمللی- در صحنه سازمانهای بینالمللی و در قدرت بینالمللی است. اجماعی که در تصمیمگیری برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شکل گرفت در تاریخ سازمان ملل بینظیر است؛ یعنی هرگز در مورد هیچ پروندهای کشورهای موثر جهان به دلیل اختلافات میان خودشان بر سر هیچ پروندهای تا این حد به تفاهم نرسیده بودند و این یک رویداد سیاسی تلخ برای ما بود که من آن را بزرگترین شکست سیاست خارجی کشور بعد از انقلاب اسلامی میدانم.
اجماع در شورای امنیت شرایط را سختتر میکند
این استاد دانشگاه تصریح کرد: صفت بزرگترین شکست سیاسی خارجی بدان علت درخور این تحول است که؛ اولاً میان کسانی که بر سر همه مسائل بینالمللی با هم اختلاف دارند تفاهمی ایجاد شد که این پرونده به شورای امنیت ارجاع شود و شکلگیری این اجماع حاصل عملکرد اشتباه دولت ایران بود. ثانیاً ارجاع پرونده به شورای امنیت مفهومش این است که ایران متهم نقض صلح جهانی است و باز این اولین بار بود که در تاریخ سازمان ملل چنین اتهامی نسبت به ایران وارد و چنین پروندهای درباره ایران در شورای امنیت مطرح میشد.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات اظهار داشت: پیش از ارجاع پرونده به شورای امنیت خیلیها مثل من تلاش کردند که هشدار دهند تا مسئولین متوجه این نکته شوند که با ارجاع پرونده به شورای امنیت چه اتفاق حساس، مهم وخطرناکی علیه ایران درحال روی دادن است. تا زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک بازیگر فعال بود و قدرتمندترین مخالف ایران؛ یعنی آمریکا به لحاظ رای در موقعیت برابری با ایران قرار داشت. هرچند کشورهای قدرتمند میتوانند روی رای دیگران تاثیر بگذارند اما آنچه مهم است این است که ایران در چنان شرایطی رای مستقل و دوستان خودش را داشت، دوستانی مثل کشورهای غیرمتعهد که آنها هم صلاحیت برابر دارند. ایران میتوانست آنان را با خودش همراه کند و دراین بازی نقشآفرینی نماید.
وی اضافه کرد: وقتی پرونده ایران به شورای امنیت رفت همهچیز دگرگون شد. شورای امنیت یک مرجع بینالمللی است که در آن مرجع، آمریکا عملاً نقش قاضی ارشد را ایفا میکند. امروز چنین محکمهای به این اتهام ایران رسیدگی میکند، تصمیم و حکم این مرجع نهایی و قاطع است و برای همه اعضای سازمان ملل متحد لازم الاجراست. این تحول بزرگ درباره پرونده هستهای ایران ناشی از سیاستهای مسئولین در سیاست خارجی کشور بود که ایران را به چنین نقطهای رساند. در این شرایط بخش منفی گزارش البرادعی خیلی پررنگتر میشود و ایران دائماً باید نشان دهد که دچار انحراف نشده، پنهانکاری نکرده و کار خلافی انجام نداده است.
امینزاده با طرح این سوال که، از سال 85 تاکنون چه اتفاقی افتاده است که هرچندگاه یک بار قطعنامهای از سوی شورای امنیت علیه ایران صادر شده، افزود: با تصویب این قطعنامهها عملاً به صورت مکرر به ایران ابلاغ شده که باید فعالیتهای غنیسازی خودش را متوقف کند. در این شرایط جدید اصولاً آژانس یک نهاد دسته دوم شده است. در این وضع حتی اگر آژانس با ما همراه هم بشود، که نمیشود، این همراهی آژانس لزوماً منجر به بهبود وضع پرونده ایران نمیشود. ممکن است قدری دست ما را برای گفتوگو با دیگران باز کند ولی مشکل ایران را حل نمیکند. تا زمانی که اجماع علیه ایران در شورایامنیت وجود داشته باشد و درشورای امنیت براین اساس به پرونده ایران رسیدگی شود، هر روز مشکل ایران بیشتر خواهد شد. به همین خاطر گزارش البرادعی را هم باید در این شرایط مورد بررسی قرار دهیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: صفت بزرگترین شکست سیاسی خارجی بدان علت درخور این تحول است که؛ اولاً میان کسانی که بر سر همه مسائل بینالمللی با هم اختلاف دارند تفاهمی ایجاد شد که این پرونده به شورای امنیت ارجاع شود و شکلگیری این اجماع حاصل عملکرد اشتباه دولت ایران بود. ثانیاً ارجاع پرونده به شورای امنیت مفهومش این است که ایران متهم نقض صلح جهانی است و باز این اولین بار بود که در تاریخ سازمان ملل چنین اتهامی نسبت به ایران وارد و چنین پروندهای درباره ایران در شورای امنیت مطرح میشد.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات اظهار داشت: پیش از ارجاع پرونده به شورای امنیت خیلیها مثل من تلاش کردند که هشدار دهند تا مسئولین متوجه این نکته شوند که با ارجاع پرونده به شورای امنیت چه اتفاق حساس، مهم وخطرناکی علیه ایران درحال روی دادن است. تا زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک بازیگر فعال بود و قدرتمندترین مخالف ایران؛ یعنی آمریکا به لحاظ رای در موقعیت برابری با ایران قرار داشت. هرچند کشورهای قدرتمند میتوانند روی رای دیگران تاثیر بگذارند اما آنچه مهم است این است که ایران در چنان شرایطی رای مستقل و دوستان خودش را داشت، دوستانی مثل کشورهای غیرمتعهد که آنها هم صلاحیت برابر دارند. ایران میتوانست آنان را با خودش همراه کند و دراین بازی نقشآفرینی نماید.
وی اضافه کرد: وقتی پرونده ایران به شورای امنیت رفت همهچیز دگرگون شد. شورای امنیت یک مرجع بینالمللی است که در آن مرجع، آمریکا عملاً نقش قاضی ارشد را ایفا میکند. امروز چنین محکمهای به این اتهام ایران رسیدگی میکند، تصمیم و حکم این مرجع نهایی و قاطع است و برای همه اعضای سازمان ملل متحد لازم الاجراست. این تحول بزرگ درباره پرونده هستهای ایران ناشی از سیاستهای مسئولین در سیاست خارجی کشور بود که ایران را به چنین نقطهای رساند. در این شرایط بخش منفی گزارش البرادعی خیلی پررنگتر میشود و ایران دائماً باید نشان دهد که دچار انحراف نشده، پنهانکاری نکرده و کار خلافی انجام نداده است.
امینزاده با طرح این سوال که، از سال 85 تاکنون چه اتفاقی افتاده است که هرچندگاه یک بار قطعنامهای از سوی شورای امنیت علیه ایران صادر شده، افزود: با تصویب این قطعنامهها عملاً به صورت مکرر به ایران ابلاغ شده که باید فعالیتهای غنیسازی خودش را متوقف کند. در این شرایط جدید اصولاً آژانس یک نهاد دسته دوم شده است. در این وضع حتی اگر آژانس با ما همراه هم بشود، که نمیشود، این همراهی آژانس لزوماً منجر به بهبود وضع پرونده ایران نمیشود. ممکن است قدری دست ما را برای گفتوگو با دیگران باز کند ولی مشکل ایران را حل نمیکند. تا زمانی که اجماع علیه ایران در شورایامنیت وجود داشته باشد و درشورای امنیت براین اساس به پرونده ایران رسیدگی شود، هر روز مشکل ایران بیشتر خواهد شد. به همین خاطر گزارش البرادعی را هم باید در این شرایط مورد بررسی قرار دهیم.
بررسیهای آژانس نشانگر عدم انحراف ایران به سمت فعالیت نظامی هستهای است
این پژوهشگر تصریح کرد: نکته مثبت گزارش البرادعی این است که تشریح میکند که در طول ماههایگذشته همه بررسیهای آژانس نشان دهنده این بوده که ایران انحرافی به سمت فعالیت نظامی هستهای نداشته و این نکته مثبت است. اما درکنار آن پرسشها و ابهاماتی را مطرح میکند که کاملاً منفی است. مواردی را به عنوان موارد بیپاسخ و روشن نشده بیان میکند که موارد بسیار حساس و مهمی است.
این استاد دانشگاه گفت: سازمان اطلاعاتی آمریکا اسنادی را به آژانس ارائه داده که مدعی است از رایانه همراه (لپ تاپ) ربوده شده از یک مقام ایرانی بدست آورده است. این اسناد پروندههای جدیدی برای ایران باز کرده و اتهامات جدیدی درباره فعالیتهای پنهان هستهای نظامی را به ایران وارد نموده است. این اتهامات با ادعای همیشگی آمریکا، درمورد مقاصد نظامی فعالیتهایی هستهای ایران کاملاً سازگار است.
وی اظهار داشت: براساس این اسناد چند پرونده اتهامی جدید باز شده است، مثل پرونده نمک سبز یا پرونده طراحی انفجارهای بزرگ یا پرونده چاشنی مربوط به این این نوع انفجارها، مسائلی در رابطه با طراحی کلاهک هستهای موشک و یا تهیه فلز تشکیل دهنده آن و مسائلی از این دست که در این گزارش وجود دارد که همه به شکلی ادعاهای مطرح شده در مورد مقاصد نظامی هستهای ایران را تقویت میکند. لحن گزارش در رابطه با این اتهامات اصلاً لحن خوبی نیست، حتی اگر همه این ادعاها ساخته آمریکا باشد چیز زیادی تغییر نمیکند، چرا که تا اینجای کار آمریکا موفق شده برای این اتهامات در درون پرونده ایران جای موثری باز کند و حالا ایران متهم است. در شرایطی که پرونده ایران در شورای امنیت درحال رسیدگی است و درمسیر قطعنامههای دیگر پیش میرود این گزارش متاسفانه کمکی به تصویب تحریمهای جدیدی علیه ایران و برخوردهای حادتری با ایران در سطح بینالمللی است.
این پژوهشگر تصریح کرد: نکته مثبت گزارش البرادعی این است که تشریح میکند که در طول ماههایگذشته همه بررسیهای آژانس نشان دهنده این بوده که ایران انحرافی به سمت فعالیت نظامی هستهای نداشته و این نکته مثبت است. اما درکنار آن پرسشها و ابهاماتی را مطرح میکند که کاملاً منفی است. مواردی را به عنوان موارد بیپاسخ و روشن نشده بیان میکند که موارد بسیار حساس و مهمی است.
این استاد دانشگاه گفت: سازمان اطلاعاتی آمریکا اسنادی را به آژانس ارائه داده که مدعی است از رایانه همراه (لپ تاپ) ربوده شده از یک مقام ایرانی بدست آورده است. این اسناد پروندههای جدیدی برای ایران باز کرده و اتهامات جدیدی درباره فعالیتهای پنهان هستهای نظامی را به ایران وارد نموده است. این اتهامات با ادعای همیشگی آمریکا، درمورد مقاصد نظامی فعالیتهایی هستهای ایران کاملاً سازگار است.
وی اظهار داشت: براساس این اسناد چند پرونده اتهامی جدید باز شده است، مثل پرونده نمک سبز یا پرونده طراحی انفجارهای بزرگ یا پرونده چاشنی مربوط به این این نوع انفجارها، مسائلی در رابطه با طراحی کلاهک هستهای موشک و یا تهیه فلز تشکیل دهنده آن و مسائلی از این دست که در این گزارش وجود دارد که همه به شکلی ادعاهای مطرح شده در مورد مقاصد نظامی هستهای ایران را تقویت میکند. لحن گزارش در رابطه با این اتهامات اصلاً لحن خوبی نیست، حتی اگر همه این ادعاها ساخته آمریکا باشد چیز زیادی تغییر نمیکند، چرا که تا اینجای کار آمریکا موفق شده برای این اتهامات در درون پرونده ایران جای موثری باز کند و حالا ایران متهم است. در شرایطی که پرونده ایران در شورای امنیت درحال رسیدگی است و درمسیر قطعنامههای دیگر پیش میرود این گزارش متاسفانه کمکی به تصویب تحریمهای جدیدی علیه ایران و برخوردهای حادتری با ایران در سطح بینالمللی است.
مسئولان سیاست خارجی توصیههای دوستانه متخصصان داخلی را نادیده گرفتند
امین زاده در پاسخ به پرسشی درباره نقش کشورهای موثرجهان اظهار داشت: کشورهای موثرجهان که علیه ما اجماع کردهاند تنها کشوهای 1+5 نیستند بلکه اتحادیه اروپا، کشورهای مهم آسیایی و دیگر نقاط جهان هم هستند. ما با اکثر آنها هیچ مشکلی نداریم اما حالا اینها همه درکنار هم قرارگرفته وعلیه ما تفاهم کردهاند. توجه داشته باشید که کشورهای اروپایی مدتها تلاش میکردند ما را قانع کنند که نگذاریم پرونده هستهای ایران به شورای امنیت برود، آنها اصرار داشتند که درشورای امنیت مدیریت این پرونده در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت. میگفتند شما بیرون شورای امنیت قادر هستید از حمایت برخی کشورهای اروپایی و اختلاف نظرهای بین اروپا و آمریکا بهرهمند شوید، حتی میتوانید منافع متفاوت کشورهایی مثل ژاپن یا چین درآسیا با آمریکا را مورد توجه قرار دهید واز آن بهره بگیرید، آنان تاکید داشتند که ما اصلاً نمیخواهیم فشاری به ایران وارد شود، ما با آمریکا بر سر ایران اختلاف داریم، اما اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود -به دلیل ساختار شورای امنیت- مدیریت این کار در اختیار آمریکا قرار میگیرد و در آن حالت انتظار نداشته باشید که دیگر کشورها با ایالات متحده آمریکا همراهی نکنند.
وی افزود: متاسفانه مسئولان سیاست خارجی هشدارهای متخصصان داخلی را نادیده گرفتند و به این توصیهها و هشدارهای دوستانه هم توجه نکردند و درمورد ممانعت از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت اهمال نمودند، حالا حاصلش این است که کشورهای غیرمتعهد عضو شورای امنیت هم علیه ایران رای میدهند. هیچ تردیدی نیست که هیچکدام از آنها علاقمند نیستند که مسیر پرونده ایران به سمت مشکل بیشتر برود اما بهخاطر اجماع سنگینی که علیه ایران وجود دارد آنها هم علیه ایران رای میدهند و این نتیجه سیاستی است که به خسارت و هزینه بسیار سنگین ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل توجه نکرد.
این استاد دانشگاه شیوه عمل نومحافظهکاران آمریکا در شکلدهی چنین اجماعی علیه ایران را به تحولات ناشی از حادثه یازده سپتامبر مرتبط دانست و افزود: تندروهای واشنگتن قبل از اینکه سرکار بیایند سالهای طولانی دریک مواجهه با شرایط بعد از جنگ سرد بودند. بعد از جنگ سرد نقش نظامیها در آمریکا رو به کاهش نهاد، در این میان دمکراتها مدعی بودند که دشمن بزرگی که همه ساز و برگهای نظامی مقابله با او مهیا شده، فرو پاشیده و در این شرایط جدید بحث نظامی به شکل گذشته خودش مطرح نیست. درناتو نیز مطرح شد که حالا که پیمان ورشو منحل شده پیمان ناتو به درد نمیخورد. با همین استدلال بودجه نظامی آمریکا شدیداً کاهش پیدا کرد و به حدود 30 -40 درصد رسید. نظامیگراهای واشنگتن که معتقد بودند اقتدار آمریکا متکی به توان نظامی و تسلیحاتی این کشور است، معترض بودند و یکسره دنبال تعریف دشمن بودند تا نظامیگریهای خود را توجیه کنند. جنایت 11 سپتامبر بسیار به نئوکانوها کمک کرد.
امینزاده تاکید کرد: قطعاً این جنایت توسط القاعده انجام شده بود اما آن قدر این جنایت برای نظامیگرایان و تندروان در واشنگتن فرصت ساز بود که حرف و حدیثیهای زیادی درباره عوامل واقعی پشت این قضیه مطرح شد. جنایت کار هرکس بود، افراطیون آمریکایی بهره خودشان را گرفتند و به استناد این تحولات، به سرعت رابطه میان تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی را مطرح کردند. آنها اعلام کردند که این جریان افراطی که با هواپیما چند هزار نفر را کشته، اگر یک بمب اتم در اختیار داشت آن را روی واشنگتن یا نیویورک یا یک کشور اروپایی رها میکرد. تا قبل از این عملیات تروریستی این حرفها اصلاً در اروپا خریدار نداشت، اما حادثه 11 سپتامبر این فرصت را ایجاد کرد که این مسئله خیلی جدی تلقی شود.
وی اضافه کرد: متاسفانه این مقاصد خطرناک نظامیگرایان آمریکا میان مسئولان دولت ایران مورد توجه قرار نگرفت و برای خنثی کردن آن درسیاست خارجی ایران تدابیری دیده نشد. دو دیدگاه برای مدیریت سیاست خارجی در ایران در مقابل هم بود. یک دیدگاه معتقد بود برنامه افراطیون آمریکا بسیار خطرناک است و وظیفه سیاست خارجی خنثی کردن ترفند آمریکاست، به همین خاطر سیاست ما باید در جهت خنثی کردن این ترفند افراطیون آمریکا باشد، ما نباید بگذاریم که ادعای آمریکا درباره نظامیگری ایران برجسته شود.
معاون وزارت امورخارجه دولت اصلاحات با اشاره به تحول هستهای ایران بعد از این حادثه 11 سپتامبر، گفت: دیدگاه ما این بود که همه سیاست خارجی ایران باید در جهت اعتمادسازی با جامعه جهانی باشد، باید ایران ترفند آمریکا را که ادعای نظامیگری مسائل هستهای ایران را داشت، خنثی کند و با کشورهای دیگر جهان همکاری کند تا آمریکا منزوی شود. در واقع باید با عملکرد خود به همه دنیا نشان میدادیم که مقاصد نظامی نداریم، برای تحقق این مسئله باید با کشورهای جهان گفتگو کنیم و با رفتارمان این باور را ایجاد کنیم که آنچه آمریکا تبلیغ میکند، خلاف واقع است.
امین زاده در پاسخ به پرسشی درباره نقش کشورهای موثرجهان اظهار داشت: کشورهای موثرجهان که علیه ما اجماع کردهاند تنها کشوهای 1+5 نیستند بلکه اتحادیه اروپا، کشورهای مهم آسیایی و دیگر نقاط جهان هم هستند. ما با اکثر آنها هیچ مشکلی نداریم اما حالا اینها همه درکنار هم قرارگرفته وعلیه ما تفاهم کردهاند. توجه داشته باشید که کشورهای اروپایی مدتها تلاش میکردند ما را قانع کنند که نگذاریم پرونده هستهای ایران به شورای امنیت برود، آنها اصرار داشتند که درشورای امنیت مدیریت این پرونده در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت. میگفتند شما بیرون شورای امنیت قادر هستید از حمایت برخی کشورهای اروپایی و اختلاف نظرهای بین اروپا و آمریکا بهرهمند شوید، حتی میتوانید منافع متفاوت کشورهایی مثل ژاپن یا چین درآسیا با آمریکا را مورد توجه قرار دهید واز آن بهره بگیرید، آنان تاکید داشتند که ما اصلاً نمیخواهیم فشاری به ایران وارد شود، ما با آمریکا بر سر ایران اختلاف داریم، اما اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود -به دلیل ساختار شورای امنیت- مدیریت این کار در اختیار آمریکا قرار میگیرد و در آن حالت انتظار نداشته باشید که دیگر کشورها با ایالات متحده آمریکا همراهی نکنند.
وی افزود: متاسفانه مسئولان سیاست خارجی هشدارهای متخصصان داخلی را نادیده گرفتند و به این توصیهها و هشدارهای دوستانه هم توجه نکردند و درمورد ممانعت از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت اهمال نمودند، حالا حاصلش این است که کشورهای غیرمتعهد عضو شورای امنیت هم علیه ایران رای میدهند. هیچ تردیدی نیست که هیچکدام از آنها علاقمند نیستند که مسیر پرونده ایران به سمت مشکل بیشتر برود اما بهخاطر اجماع سنگینی که علیه ایران وجود دارد آنها هم علیه ایران رای میدهند و این نتیجه سیاستی است که به خسارت و هزینه بسیار سنگین ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل توجه نکرد.
این استاد دانشگاه شیوه عمل نومحافظهکاران آمریکا در شکلدهی چنین اجماعی علیه ایران را به تحولات ناشی از حادثه یازده سپتامبر مرتبط دانست و افزود: تندروهای واشنگتن قبل از اینکه سرکار بیایند سالهای طولانی دریک مواجهه با شرایط بعد از جنگ سرد بودند. بعد از جنگ سرد نقش نظامیها در آمریکا رو به کاهش نهاد، در این میان دمکراتها مدعی بودند که دشمن بزرگی که همه ساز و برگهای نظامی مقابله با او مهیا شده، فرو پاشیده و در این شرایط جدید بحث نظامی به شکل گذشته خودش مطرح نیست. درناتو نیز مطرح شد که حالا که پیمان ورشو منحل شده پیمان ناتو به درد نمیخورد. با همین استدلال بودجه نظامی آمریکا شدیداً کاهش پیدا کرد و به حدود 30 -40 درصد رسید. نظامیگراهای واشنگتن که معتقد بودند اقتدار آمریکا متکی به توان نظامی و تسلیحاتی این کشور است، معترض بودند و یکسره دنبال تعریف دشمن بودند تا نظامیگریهای خود را توجیه کنند. جنایت 11 سپتامبر بسیار به نئوکانوها کمک کرد.
امینزاده تاکید کرد: قطعاً این جنایت توسط القاعده انجام شده بود اما آن قدر این جنایت برای نظامیگرایان و تندروان در واشنگتن فرصت ساز بود که حرف و حدیثیهای زیادی درباره عوامل واقعی پشت این قضیه مطرح شد. جنایت کار هرکس بود، افراطیون آمریکایی بهره خودشان را گرفتند و به استناد این تحولات، به سرعت رابطه میان تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی را مطرح کردند. آنها اعلام کردند که این جریان افراطی که با هواپیما چند هزار نفر را کشته، اگر یک بمب اتم در اختیار داشت آن را روی واشنگتن یا نیویورک یا یک کشور اروپایی رها میکرد. تا قبل از این عملیات تروریستی این حرفها اصلاً در اروپا خریدار نداشت، اما حادثه 11 سپتامبر این فرصت را ایجاد کرد که این مسئله خیلی جدی تلقی شود.
وی اضافه کرد: متاسفانه این مقاصد خطرناک نظامیگرایان آمریکا میان مسئولان دولت ایران مورد توجه قرار نگرفت و برای خنثی کردن آن درسیاست خارجی ایران تدابیری دیده نشد. دو دیدگاه برای مدیریت سیاست خارجی در ایران در مقابل هم بود. یک دیدگاه معتقد بود برنامه افراطیون آمریکا بسیار خطرناک است و وظیفه سیاست خارجی خنثی کردن ترفند آمریکاست، به همین خاطر سیاست ما باید در جهت خنثی کردن این ترفند افراطیون آمریکا باشد، ما نباید بگذاریم که ادعای آمریکا درباره نظامیگری ایران برجسته شود.
معاون وزارت امورخارجه دولت اصلاحات با اشاره به تحول هستهای ایران بعد از این حادثه 11 سپتامبر، گفت: دیدگاه ما این بود که همه سیاست خارجی ایران باید در جهت اعتمادسازی با جامعه جهانی باشد، باید ایران ترفند آمریکا را که ادعای نظامیگری مسائل هستهای ایران را داشت، خنثی کند و با کشورهای دیگر جهان همکاری کند تا آمریکا منزوی شود. در واقع باید با عملکرد خود به همه دنیا نشان میدادیم که مقاصد نظامی نداریم، برای تحقق این مسئله باید با کشورهای جهان گفتگو کنیم و با رفتارمان این باور را ایجاد کنیم که آنچه آمریکا تبلیغ میکند، خلاف واقع است.
سازمانهای بینالمللی قطعاً تاثیرپذیریهایی از کشورهای قدرتمندتر دارند
این پژوهشگر با اشاره به تفکری که عملاً سیاست خارجی دولت را به دست گرفت و آن را درجهت باورهای خود پیش برد، افزود: این جریان سیاسی ظاهراً باور کرده بود که هستهای شدن ایران خودبهخود فرصت ایجاد میکند. از روزی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت همانطورکه متاسفانه از آغاز پیشبینی میکردیم دائماً مسائل ایران پیچیدهتر میشود، قبل از اینکه پرونده ایران به شورای امنیت برود تصور حمله به ایران مسخره بود مسئلهای که امروز از هرگوشه و کنار دنیا شنیده میشود. تا پیش از این آمریکا ایران را تحریم کرده بود ولی هیچکس در دنیا به صورت جدی با آمریکا همراه نمیشد و اقتصاد ایران بدون آمریکا نسبتاً پیش میرفت. امروز برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، تحریمهای ایران رسماً تحریمهای جهانی است که همه کشورها موظف به رعایت آن هستند.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: از روزی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت آمریکا با باز کردن اتهامات نظامی و تروریستی علیه ایران در کنار مسئله هستهای، ابعاد مشکلات بینالمللی ایران را افزایش داد. بحث تحریم صدور سلاح به ایران را با این ادعا که اسلحه ایران برای استفاده تروریستها صادر میشود، مطرح کرد و پس از آن مباحثی مانند فعالیتهای موشکی ایران، فعالیت نظامیان در صنایع هستهای و ممنوعیت سفر نظامیان ایران را در دستور کار شورای امنیت قرار داد و برای آنها مصوبه گرفت. از سوی دیگر بحث سلاحهای ایرانی ارسال شده به عراق و این ادعا که این سلاحها برای ترور آمریکاییها بهکار میرود، مطرح کرد. در مقابل در ایران به جای خنثی کردن سناریوی خطرناک آمریکائیان، عملکرد ما موجب شد که این سناری آمریکا در دنیا بهتر جا بیفتد؛ یعنی عملکرد ما برای آمریکا فرصتساز شد و این مسیر در همه قطعنامههای مصوب شورای امنیت علیه ایران بصورت مداوم دنبال شده است. در گزارش البرادعی هم اثرگذار شد و شما به وضوح نقش آمریکا را درساختن این ماجرا و در تکمیل اتهامات علیه ایران را کاملاً مشاهده میکنید.
امین زاده در پاسخ به این سوال که "نکته اساسی در گزارش البرادعی آرایش شکلی آن است که برای نخستین بار در بند E گزارش و پاراگراف 14 به بعد ابعاد نظامی احتمالی مطرح شده و نکته دیگر ریز شدن در بعضی از مواد وآماری است که داده میشود مانند بند 3و4 که حتی میزان پلوتونیوم وUF6 موجود درانبار ما را مطرح میکند، به نظر شما چرا ادبیات و ساختار گزارش را اینگونه تنظیم کردهاند؟" گفت: کاملاً درست است. پرونده ایران این بار پر از اتهامات ریز و درشت نظامی است. آقای البرادعی مدعی است که مدارک جامعی به دست آژانس رسیده که درست یا غلط، آژانس نمیتواند آنها را نادیده بگیرید. باید به آنها رسیدگی کند و ایران باید درباره ادعاهای مطرح در آن مدارک پاسخ بدهد. ما توجه داریم که سازمانهای بینالمللی قطعاً تاثیرپذیریهایی از کشورهای قدرتمندتر دارند. مسلماً آمریکا بیکار نیست، دیگران هم نقش خودشان را در این مسیر ایفا میکنند اما با این وجود آنچه که در این جا ساخته شده ناشی از روندی است که به پرونده ایران جلوه نظامی داده و متاسفانه نکاتی درکنار هم قرار گرفته که مبتنی بر همان گزارشهایی است که سازمان اطلاعاتی آمریکا در اختیار البرادعی و آژانس قرار دادهاند.
معاون وزارتخارجه دولت اصلاحات تصریح کرد: آژانس مدعی است که به دلیل عدم همکاری ایران، درمورد اتهامات مربوط به برخی از فعالیتهای پژوهشی هستهای ادعایی پنهان ایران که با مقاصد نظامی هسته ای سازگار است به نتیجه نرسیده است و بر سر آنها ابهام دارد. گزارش آژانس جو سنگینی برای برجسته کردن بیشتر اتهامات نظامی هستهای علیه ایران ایجاد کرده است. پرونده نمک سبز ظاهراً با توجه به فعالیت کارخانه UCF اصفهان کمرنگ شده اما جنبههای دیگر گزارش درباره کلاهک هستهای و چاشنی انفجاری و کلاهک هستهای و بحث اورانیوم فلزی و مسائل دیگری از این دست در تقویت اتهامات علیه ایران بسیار مهم است. مسائلی از این دست که در چارچوب ادعای انجام مطالعاتی برای طراحی و ساخت کلاهک هستهای و سلاح نظامی هستهای مطرح میشود متاسفانه در این گزارش برجسته شده است. اتهاماتی که سازگاریاش با ادعاهای آمریکا در مورد مقاصد نظامی هستهای ایران، کار را برای ما مشکلتر میکند.
این پژوهشگر با اشاره به تفکری که عملاً سیاست خارجی دولت را به دست گرفت و آن را درجهت باورهای خود پیش برد، افزود: این جریان سیاسی ظاهراً باور کرده بود که هستهای شدن ایران خودبهخود فرصت ایجاد میکند. از روزی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت همانطورکه متاسفانه از آغاز پیشبینی میکردیم دائماً مسائل ایران پیچیدهتر میشود، قبل از اینکه پرونده ایران به شورای امنیت برود تصور حمله به ایران مسخره بود مسئلهای که امروز از هرگوشه و کنار دنیا شنیده میشود. تا پیش از این آمریکا ایران را تحریم کرده بود ولی هیچکس در دنیا به صورت جدی با آمریکا همراه نمیشد و اقتصاد ایران بدون آمریکا نسبتاً پیش میرفت. امروز برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، تحریمهای ایران رسماً تحریمهای جهانی است که همه کشورها موظف به رعایت آن هستند.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: از روزی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت آمریکا با باز کردن اتهامات نظامی و تروریستی علیه ایران در کنار مسئله هستهای، ابعاد مشکلات بینالمللی ایران را افزایش داد. بحث تحریم صدور سلاح به ایران را با این ادعا که اسلحه ایران برای استفاده تروریستها صادر میشود، مطرح کرد و پس از آن مباحثی مانند فعالیتهای موشکی ایران، فعالیت نظامیان در صنایع هستهای و ممنوعیت سفر نظامیان ایران را در دستور کار شورای امنیت قرار داد و برای آنها مصوبه گرفت. از سوی دیگر بحث سلاحهای ایرانی ارسال شده به عراق و این ادعا که این سلاحها برای ترور آمریکاییها بهکار میرود، مطرح کرد. در مقابل در ایران به جای خنثی کردن سناریوی خطرناک آمریکائیان، عملکرد ما موجب شد که این سناری آمریکا در دنیا بهتر جا بیفتد؛ یعنی عملکرد ما برای آمریکا فرصتساز شد و این مسیر در همه قطعنامههای مصوب شورای امنیت علیه ایران بصورت مداوم دنبال شده است. در گزارش البرادعی هم اثرگذار شد و شما به وضوح نقش آمریکا را درساختن این ماجرا و در تکمیل اتهامات علیه ایران را کاملاً مشاهده میکنید.
امین زاده در پاسخ به این سوال که "نکته اساسی در گزارش البرادعی آرایش شکلی آن است که برای نخستین بار در بند E گزارش و پاراگراف 14 به بعد ابعاد نظامی احتمالی مطرح شده و نکته دیگر ریز شدن در بعضی از مواد وآماری است که داده میشود مانند بند 3و4 که حتی میزان پلوتونیوم وUF6 موجود درانبار ما را مطرح میکند، به نظر شما چرا ادبیات و ساختار گزارش را اینگونه تنظیم کردهاند؟" گفت: کاملاً درست است. پرونده ایران این بار پر از اتهامات ریز و درشت نظامی است. آقای البرادعی مدعی است که مدارک جامعی به دست آژانس رسیده که درست یا غلط، آژانس نمیتواند آنها را نادیده بگیرید. باید به آنها رسیدگی کند و ایران باید درباره ادعاهای مطرح در آن مدارک پاسخ بدهد. ما توجه داریم که سازمانهای بینالمللی قطعاً تاثیرپذیریهایی از کشورهای قدرتمندتر دارند. مسلماً آمریکا بیکار نیست، دیگران هم نقش خودشان را در این مسیر ایفا میکنند اما با این وجود آنچه که در این جا ساخته شده ناشی از روندی است که به پرونده ایران جلوه نظامی داده و متاسفانه نکاتی درکنار هم قرار گرفته که مبتنی بر همان گزارشهایی است که سازمان اطلاعاتی آمریکا در اختیار البرادعی و آژانس قرار دادهاند.
معاون وزارتخارجه دولت اصلاحات تصریح کرد: آژانس مدعی است که به دلیل عدم همکاری ایران، درمورد اتهامات مربوط به برخی از فعالیتهای پژوهشی هستهای ادعایی پنهان ایران که با مقاصد نظامی هسته ای سازگار است به نتیجه نرسیده است و بر سر آنها ابهام دارد. گزارش آژانس جو سنگینی برای برجسته کردن بیشتر اتهامات نظامی هستهای علیه ایران ایجاد کرده است. پرونده نمک سبز ظاهراً با توجه به فعالیت کارخانه UCF اصفهان کمرنگ شده اما جنبههای دیگر گزارش درباره کلاهک هستهای و چاشنی انفجاری و کلاهک هستهای و بحث اورانیوم فلزی و مسائل دیگری از این دست در تقویت اتهامات علیه ایران بسیار مهم است. مسائلی از این دست که در چارچوب ادعای انجام مطالعاتی برای طراحی و ساخت کلاهک هستهای و سلاح نظامی هستهای مطرح میشود متاسفانه در این گزارش برجسته شده است. اتهاماتی که سازگاریاش با ادعاهای آمریکا در مورد مقاصد نظامی هستهای ایران، کار را برای ما مشکلتر میکند.
سیاست خارجی درست ایران درسالهای 81 تا 84 مانع بروز تحریمهای جهانی علیه ایران شد
امینزاده در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است ایران به سمت پذیرش پروتکل الحاقی یعنی خواسته مهم آژانس از ایران برود، اظهار داشت: با توجه به شرایط کنونی پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مشکل ایران با پذیرفتن یا نپذیرفتن پروتکل الحاقی هم حل نمیشود. نگرانی جدی این است که به باورمن مسئولین در سیاستخارجی فاقد استراتژی هستند و به ماجراجویی متکی شدهاند و هیچ استراتژی روشنی برای خارج شدن از این بحران و حل این مشکل بزرگ ملی ندارند. تعبیر تلخترش این است که احساس میشود که مدیریت بینالمللی پرونده هستهای ایران اصلاً دراختیار ما نیست، بلکه کاملاً در اختیار آمریکا و دوستان آمریکاست.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات گفت: ممکن است عدهای تصور کنند وضع بحرانی ایران نتیجه کار بزرگی است که ایران انجام داده و به این مرحله از پیشرفت هستهای دست یافته است. دانشمندان، متخصصان ارزشمند و خوب ایرانی موفق شدهاند با امکاناتی که در دنیا به دست آوردند صنایع هستهای ایران را بسیار توسعه دهند و به پیشرفتهای برجستهای برسند. ممکن است عدهای ادعا کنند که وضع بحرانی امروز ایران در سطح بینالمللی نتیجه طبیعی این پیشرفتهای بزرگ هستهای است.
امینزاده اضافه کرد: اصلاً نمیپذیرم که فشارهای بینالمللی واکنش طبیعی این کار بزرگ بود، ضمن اینکه حتماً قدرتمند شدن ایران واکنش داشت ومیتوانست واکنش داشته باشد و قابل انتظار بود که واکنش داشته باشد. اما آنچه که امروز گرفتارش شدهایم ناشی از ذات پیشرفت هستهای صلحآمیز ایران نیست، ناشی از سیاست خارجی ایران است، سیاست خارجی که باید برنامه هستهای ایران را به درستی و با درایت حمایت و پشتیبانی میکرد تا بحران علیه ایران کنترل شود.
معاون وزارتخارجه دولت اصلاحات با اشاره به سیاستخارجی خردمندانه ایران در سالهای 81 تا 84 اظهار داشت: سیاست خارجی درست ایران در این مدت مانع بروز بحرانهای بزرگ و تحریمهای جهانی علیه ایران به دلیل فعالیتهای هستهای بود. اما از سال 84 به بعد سیاست خارجی ایران درمسیری قرار گرفت که ما به چنین وضعیت اسفباری رسیدیم. همانطور که میدانید امروز راههای پیشروی ایران متعدد نیست. ظرف یک سال گذشته همکاری ایران با آژانس بسیار گسترده بوده است، طی سال 86 و امسال به تمام خواستههای آژانس پاسخ مثبت داده شده است. حوزههایی که هرگز قبل از این اجازه داده نمیشد که آژانس به آنجا نزدیک شود به روی آژانس بازشد و آژانس وارد بخشهایی شد که با ورود به این بخشها مباحث نظامی را مطرح کرد و ایران باز هم همکاری کرد، اما نتیجه این همه همکاری بیدریغ ایران با آژانس، تنها فرصت خرید زمان برای چندماه برای ایران بود ومنجربه این شد که فاصله قطعنامههای دوم و سوم علیه ایران زیاد شود اما هم قطعنامههای قبلی باقی ماندند، هم قطعنامه جدید تصویب شدند.
امینزاده تصریح کرد: اگر ایران از این فرصتی که به قیمت همکاری کامل با آژانس خریده بود، بهرهبرداری میکرد و دراین فرصت راهی پیدا میکرد که بتواند اصل ماجرا را که پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد است، مدیریت کند و تکلیف خود را روشن کند و برای آن راهحلی پیدا نماید، حتماً گام درستی بود، اما مسیری که اینها رفتند به چه نتیجهای رسید؟ ایران فرصت خرید و به تعداد سانترفیوژهایش اضافه کرد، برای چه نمیدانم؟ دولت افزایش تعداد تولیدات سانتریفیوژها را تبلیغ کرد واعلام کرد که سانتریفیوژها را به دوبرابر رسانده، بعد اعلام کرد که آنها را چند برابر کرده و بعد گفت از 2000 تا به 4000 سانتریفیوژ افزایش داده است. اما حاصل این سیاست چه بوده است و چه هدفی را دنبال کرده است نمیدانم. آنچه مسلم است این است که سهم این دولت از پیشرفت هستهای ایران در حد فعال نگاه داشتن خط تولید سانتریفیوژی است که از دولت قبلی تحویل گرفته است. بخشی از پیشرفت هستهای ایران که به باور من بیش از ده درصد ارزش پیشرفت صنایع هستهای ایران نیست. اما در مقابل این ده درصد، دولت مسئول بیش از هفتاد درصد بحرانی است که علیه ایران در جهان شکل گرفته است. اینکه دولت از این فعالیتها چه نتیجهای را دنبال میکند و به چه میخواهد برسد، معلوم نیست وتنها میتوان گفت که دولت هیچ استراتژی روشنی برای خروج از بحران ندارد و فقط وقت میگذارند و شاید در انتظار معجزه است. شورای امنیت سازمان ملل پیدرپی قطعنامه علیه ایران صادر کرده است، آمریکا نیز هر روز بر فشارها و قطعنامهها و تحریمها علیه ایران میافزاید. درواقع یک بخش از فشارها را با صدور قطعنامهها و تصویب تحریمهای شورای امنیت انجام میدهد، بقیهاش را آمریکا صبر نمیکند و درهرفرصتی که لازم دانست تحریمهای بیشتر را خودش به تصمیمات شورای امنیت اضافه میکند؛ یعنی متاسفانه همانطور که پیشبینی میشد شورای امنیت به تحریمهای علیه ایران مشروعیت میدهد و آمریکا با تکیه به این مشروعیت جلوتر از آن حرکت میکند.
این پژوهشگر با اشاره به مرحله دوم تحریم بانکهای ایران توسط آمریکا آنهم بدون مصوبه شورای امنیت، تصریح کرد: آمریکا در این راه، اروپا را با خودش همراه کرد و تحریمهای بانکی علیه ایران را توسعه داد. در قدم بعدی قبل از اینکه قطعنامه دیگری صادر شود آمریکا پیشقدم شد و تحریم کشتیرانی ایران را عملیاتی کرد و این مسیر، مسیر بسیار سختی برای ایران است. مشکلات بسیار گستردهای درحال حاضر برای ایران ایجاد کرده و این مشکلات درحال افزایش است. هر کدام از این تصمیماتی که علیه ایران گرفته میشود خسارتهای بسیار عظیمی به اقتصاد ایران تحمیل میکند.
وی افزود: ایران درحال حاضر با مشکلات بزرگی مواجه شده، بازرگانان ایرانی در دنیا مستاصل و بانکهای ما سرگردانند. همچنین ارتباطات بانکهای بینالمللی ایران با مشکلات خیلی جدی مواجهه است و هزینههای عظیمی بابت واردات کالا پرداخت میکند. همه این مسائل بهخاطر این است که فعالیتهای بانکی گران است و بحث تحریم همکاری شرکتهای بیمه از سوی آمریکا مطرح شده است. تحریم بیمهای هزینه خیلی بیشتری را بر ایران تحمیل خواهد کرد و این مسیری که پیش میرود ایران هر روز تحت فشار بیشتری قرار میگیرد.
امینزاده در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است ایران به سمت پذیرش پروتکل الحاقی یعنی خواسته مهم آژانس از ایران برود، اظهار داشت: با توجه به شرایط کنونی پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مشکل ایران با پذیرفتن یا نپذیرفتن پروتکل الحاقی هم حل نمیشود. نگرانی جدی این است که به باورمن مسئولین در سیاستخارجی فاقد استراتژی هستند و به ماجراجویی متکی شدهاند و هیچ استراتژی روشنی برای خارج شدن از این بحران و حل این مشکل بزرگ ملی ندارند. تعبیر تلخترش این است که احساس میشود که مدیریت بینالمللی پرونده هستهای ایران اصلاً دراختیار ما نیست، بلکه کاملاً در اختیار آمریکا و دوستان آمریکاست.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات گفت: ممکن است عدهای تصور کنند وضع بحرانی ایران نتیجه کار بزرگی است که ایران انجام داده و به این مرحله از پیشرفت هستهای دست یافته است. دانشمندان، متخصصان ارزشمند و خوب ایرانی موفق شدهاند با امکاناتی که در دنیا به دست آوردند صنایع هستهای ایران را بسیار توسعه دهند و به پیشرفتهای برجستهای برسند. ممکن است عدهای ادعا کنند که وضع بحرانی امروز ایران در سطح بینالمللی نتیجه طبیعی این پیشرفتهای بزرگ هستهای است.
امینزاده اضافه کرد: اصلاً نمیپذیرم که فشارهای بینالمللی واکنش طبیعی این کار بزرگ بود، ضمن اینکه حتماً قدرتمند شدن ایران واکنش داشت ومیتوانست واکنش داشته باشد و قابل انتظار بود که واکنش داشته باشد. اما آنچه که امروز گرفتارش شدهایم ناشی از ذات پیشرفت هستهای صلحآمیز ایران نیست، ناشی از سیاست خارجی ایران است، سیاست خارجی که باید برنامه هستهای ایران را به درستی و با درایت حمایت و پشتیبانی میکرد تا بحران علیه ایران کنترل شود.
معاون وزارتخارجه دولت اصلاحات با اشاره به سیاستخارجی خردمندانه ایران در سالهای 81 تا 84 اظهار داشت: سیاست خارجی درست ایران در این مدت مانع بروز بحرانهای بزرگ و تحریمهای جهانی علیه ایران به دلیل فعالیتهای هستهای بود. اما از سال 84 به بعد سیاست خارجی ایران درمسیری قرار گرفت که ما به چنین وضعیت اسفباری رسیدیم. همانطور که میدانید امروز راههای پیشروی ایران متعدد نیست. ظرف یک سال گذشته همکاری ایران با آژانس بسیار گسترده بوده است، طی سال 86 و امسال به تمام خواستههای آژانس پاسخ مثبت داده شده است. حوزههایی که هرگز قبل از این اجازه داده نمیشد که آژانس به آنجا نزدیک شود به روی آژانس بازشد و آژانس وارد بخشهایی شد که با ورود به این بخشها مباحث نظامی را مطرح کرد و ایران باز هم همکاری کرد، اما نتیجه این همه همکاری بیدریغ ایران با آژانس، تنها فرصت خرید زمان برای چندماه برای ایران بود ومنجربه این شد که فاصله قطعنامههای دوم و سوم علیه ایران زیاد شود اما هم قطعنامههای قبلی باقی ماندند، هم قطعنامه جدید تصویب شدند.
امینزاده تصریح کرد: اگر ایران از این فرصتی که به قیمت همکاری کامل با آژانس خریده بود، بهرهبرداری میکرد و دراین فرصت راهی پیدا میکرد که بتواند اصل ماجرا را که پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد است، مدیریت کند و تکلیف خود را روشن کند و برای آن راهحلی پیدا نماید، حتماً گام درستی بود، اما مسیری که اینها رفتند به چه نتیجهای رسید؟ ایران فرصت خرید و به تعداد سانترفیوژهایش اضافه کرد، برای چه نمیدانم؟ دولت افزایش تعداد تولیدات سانتریفیوژها را تبلیغ کرد واعلام کرد که سانتریفیوژها را به دوبرابر رسانده، بعد اعلام کرد که آنها را چند برابر کرده و بعد گفت از 2000 تا به 4000 سانتریفیوژ افزایش داده است. اما حاصل این سیاست چه بوده است و چه هدفی را دنبال کرده است نمیدانم. آنچه مسلم است این است که سهم این دولت از پیشرفت هستهای ایران در حد فعال نگاه داشتن خط تولید سانتریفیوژی است که از دولت قبلی تحویل گرفته است. بخشی از پیشرفت هستهای ایران که به باور من بیش از ده درصد ارزش پیشرفت صنایع هستهای ایران نیست. اما در مقابل این ده درصد، دولت مسئول بیش از هفتاد درصد بحرانی است که علیه ایران در جهان شکل گرفته است. اینکه دولت از این فعالیتها چه نتیجهای را دنبال میکند و به چه میخواهد برسد، معلوم نیست وتنها میتوان گفت که دولت هیچ استراتژی روشنی برای خروج از بحران ندارد و فقط وقت میگذارند و شاید در انتظار معجزه است. شورای امنیت سازمان ملل پیدرپی قطعنامه علیه ایران صادر کرده است، آمریکا نیز هر روز بر فشارها و قطعنامهها و تحریمها علیه ایران میافزاید. درواقع یک بخش از فشارها را با صدور قطعنامهها و تصویب تحریمهای شورای امنیت انجام میدهد، بقیهاش را آمریکا صبر نمیکند و درهرفرصتی که لازم دانست تحریمهای بیشتر را خودش به تصمیمات شورای امنیت اضافه میکند؛ یعنی متاسفانه همانطور که پیشبینی میشد شورای امنیت به تحریمهای علیه ایران مشروعیت میدهد و آمریکا با تکیه به این مشروعیت جلوتر از آن حرکت میکند.
این پژوهشگر با اشاره به مرحله دوم تحریم بانکهای ایران توسط آمریکا آنهم بدون مصوبه شورای امنیت، تصریح کرد: آمریکا در این راه، اروپا را با خودش همراه کرد و تحریمهای بانکی علیه ایران را توسعه داد. در قدم بعدی قبل از اینکه قطعنامه دیگری صادر شود آمریکا پیشقدم شد و تحریم کشتیرانی ایران را عملیاتی کرد و این مسیر، مسیر بسیار سختی برای ایران است. مشکلات بسیار گستردهای درحال حاضر برای ایران ایجاد کرده و این مشکلات درحال افزایش است. هر کدام از این تصمیماتی که علیه ایران گرفته میشود خسارتهای بسیار عظیمی به اقتصاد ایران تحمیل میکند.
وی افزود: ایران درحال حاضر با مشکلات بزرگی مواجه شده، بازرگانان ایرانی در دنیا مستاصل و بانکهای ما سرگردانند. همچنین ارتباطات بانکهای بینالمللی ایران با مشکلات خیلی جدی مواجهه است و هزینههای عظیمی بابت واردات کالا پرداخت میکند. همه این مسائل بهخاطر این است که فعالیتهای بانکی گران است و بحث تحریم همکاری شرکتهای بیمه از سوی آمریکا مطرح شده است. تحریم بیمهای هزینه خیلی بیشتری را بر ایران تحمیل خواهد کرد و این مسیری که پیش میرود ایران هر روز تحت فشار بیشتری قرار میگیرد.
مذاکره رسمی با آمریکا بر سر عراق، حتماً یکی از اقدامات مثبت این دولت است
امینزاده با طرح این سوال که؛ دولت مقابل این وضعیت چه کارمیخواهد بکند؟، اظهار داشت: درطول دو سه سال گذشته سیاستخارجی ما چه کارکرده؟ دیپلماسی ما آمده درکنار پرونده هستهای، پروندههای حساسیت برانگیز دیگری را باز کرده تا پرونده هستهای ایران تحت الشعاع قرار بگیرد. از سوی دیگر مواضع ما رادیکالتر شده و دولت بحثهای جنجالی مطرح کرده، در این میان برخی گاه برای دولت کف هم زده اند اما این جنجالها موضع ایران در رابطه با پرونده هستهای را بدترکرده است. درمقطعی با طرح مسئله هولوکاست خیلی تندروی کرده و تحت فشار قرارگرفته دریک جای دیگر خیلی کندروی کرده و کوتاه آمده است، مثلاً با آمریکا درعراق به مذاکره نشسته و مذاکره بر سر مسائل امنیتی کرده، بدون اینکه امتیاز قابلی در مقابل این همکاری سخاوتمندانه با آمریکا برای خروج از بحران بگیرد.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات با بیان اینکه مذاکره کاربدی نیست ومذاکره با آمریکا، به دلیل شکسته شدن تابوی مذاکره رسمی با آمریکا، حتماً یکی از اقدامات مثبت این دولت است، گفت: دولت نهم، تابوی مذاکره با آمریکا را شکسته اما چه حاصلی بهدست آمده؟ تقریباً هیچ. نه از آن همه رادیکال بودن در آنسوی ماجرا و نه این همکاریکردن در این سوی ماجرا، چه حاصلی برای ایران بهدست آمده است؟ حاصل این رفتار ایران چه بوده؟ این پرسشهای من برای بیان تصویر عجیب و رفتار درهم مدیریت سیاستخارجی است.
وی اضافه کرد: حتی اگرکنسولگری آمریکا در ایران هم باز شود، که نمیشود، حتی اگر مسائل دیگری هم با آمریکا دنبال شود، حتی اگر هماهنگیهای بیشتری هم با آمریکا انجام گیرد، تازمانی که پرونده هستهای ایران تعیین تکلیف نشود ایران هر روز با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد و فرار از مدیریت این بحران و یا کم انگاشتن این بحران بزرگ میتواند خطرناک باشد.در واقع ایران چه با آژانس همکاری بکند وچه نکند، چه پروتکلالحاقی را بپذیرد و چه نپذیرد، اگر نتواند در یک استراتژی روشن مسیر خروج خودش را از این بحران تعریف کند با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد. مسئولین باید مسیر کارشان را اصلاح نمایند. من فکر میکنم که همه آنچه که اتفاق افتاده حاصل سیاست خرید وقت در پرونده هستهای است. جلوههای نگران کننده این سیاست خودش را در گزارش اخیر البرادعی نشان میدهد. بدون مدیریت و تصمیمگیری اساسی ،کشور نمیتواند به سرنوشت درستی برسد.
امینزاده اظهار داشت: من فکر میکنم که ادامه همکاری با آژانس اجتناب ناپذیر است، بهدلیل اینکه ادامه این همکاری حداقل فرصت بیشتری برای تدبیر ایجاد میکند. اگر آژانس هم قضاوتی منفیتر نسبت به همکاری با ایران داشته باشد و یا بهانهای پیدا کند تا منفیتر درباره ایران سخن بگوید، مشکل ایران درسطح بینالمللی بازهم بیشترخواهد شد اما همکاری با آژانس مشکل پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل را حل نمیکند ومتاسفانه، مشکل پیچیدهای است که میتواند سالهای طولانی ایران را در مسائل پیچ درپیچ خودش گرفتار کند.
این استاد دانشگاه با اشتباه خواندن سیاستی که تاکنون در رابطه با تعیین تکلیف پرونده هستهای ایران دنبال شده، گفت: گاهی ما به اختلافات روسیه و ایالات متحده آمریکا دل بستیم. سال گذشته اختلافات روسیه و آمریکا منجر به سفر "پوتین" به ایران شد. اختلافات آمریکا و روسیه باعث شد روسیه بهشکلی خودش برای شرکت "پوتین" در اجلاس خزر داوطلب شود و رئیس جمهور روسیه درچارچوب اجلاس خزر به ایران سفر کند. مقامات ایران خیلی هیجان زده شده بودند که این اختلافها به ایران کمک خواهد کرد. با وجود اینکه خود روسها هم بهما گفتند که تصمیمات علیه پرونده هستهای ایران مورد موافقت روسیه است اما مقامات ایران دل خوش کردند که اختلافات روسیه و آمریکا شاید برای ایران فرصت ساز باشد، که چنین نشد.
امینزاده با طرح این سوال که؛ دولت مقابل این وضعیت چه کارمیخواهد بکند؟، اظهار داشت: درطول دو سه سال گذشته سیاستخارجی ما چه کارکرده؟ دیپلماسی ما آمده درکنار پرونده هستهای، پروندههای حساسیت برانگیز دیگری را باز کرده تا پرونده هستهای ایران تحت الشعاع قرار بگیرد. از سوی دیگر مواضع ما رادیکالتر شده و دولت بحثهای جنجالی مطرح کرده، در این میان برخی گاه برای دولت کف هم زده اند اما این جنجالها موضع ایران در رابطه با پرونده هستهای را بدترکرده است. درمقطعی با طرح مسئله هولوکاست خیلی تندروی کرده و تحت فشار قرارگرفته دریک جای دیگر خیلی کندروی کرده و کوتاه آمده است، مثلاً با آمریکا درعراق به مذاکره نشسته و مذاکره بر سر مسائل امنیتی کرده، بدون اینکه امتیاز قابلی در مقابل این همکاری سخاوتمندانه با آمریکا برای خروج از بحران بگیرد.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات با بیان اینکه مذاکره کاربدی نیست ومذاکره با آمریکا، به دلیل شکسته شدن تابوی مذاکره رسمی با آمریکا، حتماً یکی از اقدامات مثبت این دولت است، گفت: دولت نهم، تابوی مذاکره با آمریکا را شکسته اما چه حاصلی بهدست آمده؟ تقریباً هیچ. نه از آن همه رادیکال بودن در آنسوی ماجرا و نه این همکاریکردن در این سوی ماجرا، چه حاصلی برای ایران بهدست آمده است؟ حاصل این رفتار ایران چه بوده؟ این پرسشهای من برای بیان تصویر عجیب و رفتار درهم مدیریت سیاستخارجی است.
وی اضافه کرد: حتی اگرکنسولگری آمریکا در ایران هم باز شود، که نمیشود، حتی اگر مسائل دیگری هم با آمریکا دنبال شود، حتی اگر هماهنگیهای بیشتری هم با آمریکا انجام گیرد، تازمانی که پرونده هستهای ایران تعیین تکلیف نشود ایران هر روز با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد و فرار از مدیریت این بحران و یا کم انگاشتن این بحران بزرگ میتواند خطرناک باشد.در واقع ایران چه با آژانس همکاری بکند وچه نکند، چه پروتکلالحاقی را بپذیرد و چه نپذیرد، اگر نتواند در یک استراتژی روشن مسیر خروج خودش را از این بحران تعریف کند با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد. مسئولین باید مسیر کارشان را اصلاح نمایند. من فکر میکنم که همه آنچه که اتفاق افتاده حاصل سیاست خرید وقت در پرونده هستهای است. جلوههای نگران کننده این سیاست خودش را در گزارش اخیر البرادعی نشان میدهد. بدون مدیریت و تصمیمگیری اساسی ،کشور نمیتواند به سرنوشت درستی برسد.
امینزاده اظهار داشت: من فکر میکنم که ادامه همکاری با آژانس اجتناب ناپذیر است، بهدلیل اینکه ادامه این همکاری حداقل فرصت بیشتری برای تدبیر ایجاد میکند. اگر آژانس هم قضاوتی منفیتر نسبت به همکاری با ایران داشته باشد و یا بهانهای پیدا کند تا منفیتر درباره ایران سخن بگوید، مشکل ایران درسطح بینالمللی بازهم بیشترخواهد شد اما همکاری با آژانس مشکل پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل را حل نمیکند ومتاسفانه، مشکل پیچیدهای است که میتواند سالهای طولانی ایران را در مسائل پیچ درپیچ خودش گرفتار کند.
این استاد دانشگاه با اشتباه خواندن سیاستی که تاکنون در رابطه با تعیین تکلیف پرونده هستهای ایران دنبال شده، گفت: گاهی ما به اختلافات روسیه و ایالات متحده آمریکا دل بستیم. سال گذشته اختلافات روسیه و آمریکا منجر به سفر "پوتین" به ایران شد. اختلافات آمریکا و روسیه باعث شد روسیه بهشکلی خودش برای شرکت "پوتین" در اجلاس خزر داوطلب شود و رئیس جمهور روسیه درچارچوب اجلاس خزر به ایران سفر کند. مقامات ایران خیلی هیجان زده شده بودند که این اختلافها به ایران کمک خواهد کرد. با وجود اینکه خود روسها هم بهما گفتند که تصمیمات علیه پرونده هستهای ایران مورد موافقت روسیه است اما مقامات ایران دل خوش کردند که اختلافات روسیه و آمریکا شاید برای ایران فرصت ساز باشد، که چنین نشد.
اعتقادات مقاممعظم رهبری نفیکننده ساخت سلاح هستهای است
این پژوهشگر با اشاره به اختلافات بر سر گرجستان افزود: این اختلاف میان روسیه وغرب هم توجه ایران را جلب کرد و مقامات ایران خیلی شتابزده وهیجانزده ازاین اختلاف استقبال کردند. یعنی باز تصورکردند که فرصتی برای ایران بدست آمده است. به نظر میرسد برخی از مسولان همچنان به نوعی درآرزوی نوستالژیک دوران جنگ سرد هستند که ابرقدرتها با هم اختلاف داشته باشند و این اختلافات باعث شود که ایران فرصت نفس کشیدن پیدا کند، اما امروز دوران بعد از جنگ سرد است و خطاهای اساسی ما در فهم سیاست خارجی درست این است که همواره در آرزوی فرصت مشابه آن دورانیم.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات تصریح کرد: روسیه و چین حتماً دوستان بسیار خوبی برای ما هستند، ولی در پرونده هستهای ایران، کمک قابل توجهی در شورای امنیت برای ما نخواهند بود. ما حتماً دوستان اروپایی بسیار خوبی داشتیم و داریم، هر چند گلایههای ما زیاد شده و مشکلاتمان بیشتر شده ولی روابط اقتصادی همچنان دارای ظرفیتهای خوبی است و آنها هم همچنان دوست دارند که روابط اقتصادی خودشان را با ایران داشته باشند و نمیخواهند که اصلاً ایران تحریم شود. اما دوستان اروپایی ایران هم در شورای امنیت همراهان خوبی نخواهند بود.
وی افزود: وقتی باورهای دینی رهبران جمهوری اسلامی ایران واعتقادات مقاممعظم رهبری نفیکننده ساخت سلاح هستهای است، تنها راه عملی و کارساز ما اعتماد سازی با جامعه جهانی است. وقتی ما نمیخواهیم سلاح هستهای داشته باشیم باید با همه دنیا در زمینه صنایع صلحآمیز هستهای شفاف سازی کنیم. ایران باید به اعتماد سازی با جامعه جهانی برگردد و درجهت توسعه صنایع هستهای خود و در درجه اول ساخت نیروگاه با جامعه جهانی به تفاهم و همکاری برسد، حتی اگر این اعتمادسازی راه توسعه هستهای ایران را قدری دشوارتر وطولانیتر کند.
امین زاده درپاسخ به اینکه چرا روسیه و چین به اندازه کافی از ایران حمایت نمیکنند، گفت: من فکر میکنم که روسها، چینیها و اروپاییها همان کاری را انجام دادهاند که انتظار میرفت انجام بدهند. تنها کاری که چینیها، روسها وحتی فرانسویها و شاید گاه انگلیسها میتوانستند انجام بدهند، افزایش فرصت برای ایران بود و کاهش تندی قطعنامههای علیه ایران یا تعدیل تحریمهای علیه ایران و یا به تاخیرانداختن بخشی از این تحریمها. در این چارچوب انتظار همراهیهای مختصری که با چارچوب رسیدگی به اتهامات ایران در شورای امنیت در ذیل فصل هفت منشور ملل متحد ناسازگار نباشد، وجود داشت و در همان حد هم همراهی شد.
وی تصریح کرد: روسها و چینیها درهمین چارچوب سعی کردند که دوستی وهمراهی خود را با ایران نشان دهند. اما این به معنای تغییر مسیر پرونده ایران نبوده است. هیچ صاحب نظر ومتخصصی هرگز از ابتدا تصور نکرده که این کشورهای دوست بخواهند و بتوانند مسیر پرونده ایران را عوض کنند. خودشان هم هرگز چنین ادعایی نداشتند. توجه داشته باشید که برخی از این کشورها معتقدند که نباید بگذارند آمریکا به تنهایی علیه ایران رفتار کند، بنابراین فکر می کنند که باید تصمیمات علیه ایران را در شورای امنیت دنبال کنند تا به رفتارخارج از شورای امنیت آمریکا کشیده نشود. گاهی ابراز میکنند که ما در شورای امنیت با هم تفاهم میکنیم تا آمریکا در بیرون افراطیتر علیه ایران عمل نکند.
امین زاده افزود: از جنبه دیگر هم آنها اعتقاد دارند که باید جایگاه شورای امنیت را حفظ کنند و نگذارند که شورای امنیت تحقیر شود و معتقدند که آمریکا بدون شورای امنیت با حضور نظامیگرایان آمریکایی برای صلح جهانی میتواند بسیار خطرناکتر باشد و البته منافع ملی و بینالمللی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاب میکند که در حفظ نهاد شورای امنیت بکوشند. پس ببینید آنها هم درچارچوب مسائل خودشان ومنافعشان به معامله و تعامل با آمریکا میپردازند. روسها و چینیها البته به دنبال معامله برسرمنافعی هم هستند که میتواند در روابط با آمریکا و درمعامله با این کشور بهدست آورند، مسئله بسیار مهمی مثل گرجستان هم می تواند یک جائی در بده بستان های آمریکا وروسیه دیده شود اما آنها در چارچوب منافع خودشان عمل میکنند. طبیعتاً وقتی که مشکلی مثل گرجستان پیش میآید اختلافات بین روسیه وآمریکا و لفاظیها و تندیهای بین دو طرف باعث میشود که تفاهم بر سر پروندهای مثل ایران چند روز یا چند هفته به تاخیر بیفتد، اما همچنانکه خود روسها اعلام کردند، به مفهوم این نیست که مسیر این پرونده تغییر کند وآنها تکرار میکنند که ایران باید زیر بار آنچه که در شورای امنیت تصمیم گرفته شده برود، به همین خاطر ایران باید خردمندانه به دنبال خارج شدن از این بحران باشد.
امینزاده گفت: روسیه در پی بازسازی حداقل بخشی از اقتدارگذشته خود درحوزه نظامی است اما درعین حال معتقد است که این مسیر باید با توسعه اقتصادی همراه باید باشد، باید با تکنولوژیهای جدید و با ارتقای تواناییهای علمی و تکنولوژیک همراه باشد. روسیه اینها را در روابط با جهان غرب و بخصوص آمریکا جستجو میکند. در روابطش با امریکا سهم زیادی به این نوع همکاریهای توسعهای و علمی میدهد و از این نوع رابطه دل نمیکند. از سوی دیگر روسیه از ابتدا به ما گفته که به صورت اصولی در بحث هستهای با آمریکا و اروپا همراه است و ایران باید در این مورد با جامعه جهانی اعتمادسازی و اطمینانسازی کند.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات با بیان اینکه، مسیرصنایع صلحآمیز هستهای ما اقتضا میکند که به سوی ساخت نیروگاه هستهای برویم و برسراین مسئله با دنیا تفاهم کنیم، افزود: روسیه نیروگاه هستهای بوشهر را تا زمانی که ایران با جامعه جهانی تفاهم نکند راهاندازی نخواهد کرد. با سیاست کنونی ایران حتی نیروگاه بوشهر را هم نخواهد داشت، این مسئله نشان میدهد که چقدر مسیر حرکت ما در بحث هستهای بی هدف است. واقعاً تکلیف قدم بعدی ایران به لحاظ فنی نیز در بحث غنیسازی روشن نیست، ایران چند هزار سانتریفیوژ راهاندازی کرده و در نظنز درحال غنیسازی اورانیوم است، اما اگر نیروگاهی درکار نباشد این موادغنی شده را میخواهیم چه کنیم؟
این پژوهشگر با اشاره به اختلافات بر سر گرجستان افزود: این اختلاف میان روسیه وغرب هم توجه ایران را جلب کرد و مقامات ایران خیلی شتابزده وهیجانزده ازاین اختلاف استقبال کردند. یعنی باز تصورکردند که فرصتی برای ایران بدست آمده است. به نظر میرسد برخی از مسولان همچنان به نوعی درآرزوی نوستالژیک دوران جنگ سرد هستند که ابرقدرتها با هم اختلاف داشته باشند و این اختلافات باعث شود که ایران فرصت نفس کشیدن پیدا کند، اما امروز دوران بعد از جنگ سرد است و خطاهای اساسی ما در فهم سیاست خارجی درست این است که همواره در آرزوی فرصت مشابه آن دورانیم.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات تصریح کرد: روسیه و چین حتماً دوستان بسیار خوبی برای ما هستند، ولی در پرونده هستهای ایران، کمک قابل توجهی در شورای امنیت برای ما نخواهند بود. ما حتماً دوستان اروپایی بسیار خوبی داشتیم و داریم، هر چند گلایههای ما زیاد شده و مشکلاتمان بیشتر شده ولی روابط اقتصادی همچنان دارای ظرفیتهای خوبی است و آنها هم همچنان دوست دارند که روابط اقتصادی خودشان را با ایران داشته باشند و نمیخواهند که اصلاً ایران تحریم شود. اما دوستان اروپایی ایران هم در شورای امنیت همراهان خوبی نخواهند بود.
وی افزود: وقتی باورهای دینی رهبران جمهوری اسلامی ایران واعتقادات مقاممعظم رهبری نفیکننده ساخت سلاح هستهای است، تنها راه عملی و کارساز ما اعتماد سازی با جامعه جهانی است. وقتی ما نمیخواهیم سلاح هستهای داشته باشیم باید با همه دنیا در زمینه صنایع صلحآمیز هستهای شفاف سازی کنیم. ایران باید به اعتماد سازی با جامعه جهانی برگردد و درجهت توسعه صنایع هستهای خود و در درجه اول ساخت نیروگاه با جامعه جهانی به تفاهم و همکاری برسد، حتی اگر این اعتمادسازی راه توسعه هستهای ایران را قدری دشوارتر وطولانیتر کند.
امین زاده درپاسخ به اینکه چرا روسیه و چین به اندازه کافی از ایران حمایت نمیکنند، گفت: من فکر میکنم که روسها، چینیها و اروپاییها همان کاری را انجام دادهاند که انتظار میرفت انجام بدهند. تنها کاری که چینیها، روسها وحتی فرانسویها و شاید گاه انگلیسها میتوانستند انجام بدهند، افزایش فرصت برای ایران بود و کاهش تندی قطعنامههای علیه ایران یا تعدیل تحریمهای علیه ایران و یا به تاخیرانداختن بخشی از این تحریمها. در این چارچوب انتظار همراهیهای مختصری که با چارچوب رسیدگی به اتهامات ایران در شورای امنیت در ذیل فصل هفت منشور ملل متحد ناسازگار نباشد، وجود داشت و در همان حد هم همراهی شد.
وی تصریح کرد: روسها و چینیها درهمین چارچوب سعی کردند که دوستی وهمراهی خود را با ایران نشان دهند. اما این به معنای تغییر مسیر پرونده ایران نبوده است. هیچ صاحب نظر ومتخصصی هرگز از ابتدا تصور نکرده که این کشورهای دوست بخواهند و بتوانند مسیر پرونده ایران را عوض کنند. خودشان هم هرگز چنین ادعایی نداشتند. توجه داشته باشید که برخی از این کشورها معتقدند که نباید بگذارند آمریکا به تنهایی علیه ایران رفتار کند، بنابراین فکر می کنند که باید تصمیمات علیه ایران را در شورای امنیت دنبال کنند تا به رفتارخارج از شورای امنیت آمریکا کشیده نشود. گاهی ابراز میکنند که ما در شورای امنیت با هم تفاهم میکنیم تا آمریکا در بیرون افراطیتر علیه ایران عمل نکند.
امین زاده افزود: از جنبه دیگر هم آنها اعتقاد دارند که باید جایگاه شورای امنیت را حفظ کنند و نگذارند که شورای امنیت تحقیر شود و معتقدند که آمریکا بدون شورای امنیت با حضور نظامیگرایان آمریکایی برای صلح جهانی میتواند بسیار خطرناکتر باشد و البته منافع ملی و بینالمللی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاب میکند که در حفظ نهاد شورای امنیت بکوشند. پس ببینید آنها هم درچارچوب مسائل خودشان ومنافعشان به معامله و تعامل با آمریکا میپردازند. روسها و چینیها البته به دنبال معامله برسرمنافعی هم هستند که میتواند در روابط با آمریکا و درمعامله با این کشور بهدست آورند، مسئله بسیار مهمی مثل گرجستان هم می تواند یک جائی در بده بستان های آمریکا وروسیه دیده شود اما آنها در چارچوب منافع خودشان عمل میکنند. طبیعتاً وقتی که مشکلی مثل گرجستان پیش میآید اختلافات بین روسیه وآمریکا و لفاظیها و تندیهای بین دو طرف باعث میشود که تفاهم بر سر پروندهای مثل ایران چند روز یا چند هفته به تاخیر بیفتد، اما همچنانکه خود روسها اعلام کردند، به مفهوم این نیست که مسیر این پرونده تغییر کند وآنها تکرار میکنند که ایران باید زیر بار آنچه که در شورای امنیت تصمیم گرفته شده برود، به همین خاطر ایران باید خردمندانه به دنبال خارج شدن از این بحران باشد.
امینزاده گفت: روسیه در پی بازسازی حداقل بخشی از اقتدارگذشته خود درحوزه نظامی است اما درعین حال معتقد است که این مسیر باید با توسعه اقتصادی همراه باید باشد، باید با تکنولوژیهای جدید و با ارتقای تواناییهای علمی و تکنولوژیک همراه باشد. روسیه اینها را در روابط با جهان غرب و بخصوص آمریکا جستجو میکند. در روابطش با امریکا سهم زیادی به این نوع همکاریهای توسعهای و علمی میدهد و از این نوع رابطه دل نمیکند. از سوی دیگر روسیه از ابتدا به ما گفته که به صورت اصولی در بحث هستهای با آمریکا و اروپا همراه است و ایران باید در این مورد با جامعه جهانی اعتمادسازی و اطمینانسازی کند.
معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات با بیان اینکه، مسیرصنایع صلحآمیز هستهای ما اقتضا میکند که به سوی ساخت نیروگاه هستهای برویم و برسراین مسئله با دنیا تفاهم کنیم، افزود: روسیه نیروگاه هستهای بوشهر را تا زمانی که ایران با جامعه جهانی تفاهم نکند راهاندازی نخواهد کرد. با سیاست کنونی ایران حتی نیروگاه بوشهر را هم نخواهد داشت، این مسئله نشان میدهد که چقدر مسیر حرکت ما در بحث هستهای بی هدف است. واقعاً تکلیف قدم بعدی ایران به لحاظ فنی نیز در بحث غنیسازی روشن نیست، ایران چند هزار سانتریفیوژ راهاندازی کرده و در نظنز درحال غنیسازی اورانیوم است، اما اگر نیروگاهی درکار نباشد این موادغنی شده را میخواهیم چه کنیم؟
توسعه هستهای ایران کار باارزشی بوده و باعث عزت کشور شده است
امینزاده در جمعبندی خود از این بحث عنوان نمود که: اولاً مسیرصنایع صلحآمیز هستهای ایران اقتضا میکند که به سوی ساخت نیروگاه هستهای برویم و برسر این مسئله با دنیا تفاهم کنیم.
ثانیاً بحران کنونی هستهای ایران ضرورت پیشرفت هستهای ایران نبوده و نیست. توسعه هستهای ایران کار باارزشی بوده و باعث عزت کشور شده است اما آنچه کشور را به بحران کشانده سیاستهای غلطی است که طی سه سال اخیر عملاً پرونده هستهای ایران را در شورای امنیت به آمریکا واگذار کرده و با سیاستهای غلط دیگر همواره امکان بهرهبرداری افراطیون آمریکا علیه کشورمان را فراهم کرده است.
ثالثاً سیاست خارجی کنونی کشور در زمینههای مختلف غالباً با سیاستها و اهداف افراطیترین جناحهای آمریکا سازگاری نشان میدهد و ناخواسته به اهداف آنان در اعمال فشار بیشتر به ایران و گسترش نظامیگری در سطح جهان با ادعای تهدیدات صلح جهانی کمک میکند.
امینزاده در جمعبندی خود از این بحث عنوان نمود که: اولاً مسیرصنایع صلحآمیز هستهای ایران اقتضا میکند که به سوی ساخت نیروگاه هستهای برویم و برسر این مسئله با دنیا تفاهم کنیم.
ثانیاً بحران کنونی هستهای ایران ضرورت پیشرفت هستهای ایران نبوده و نیست. توسعه هستهای ایران کار باارزشی بوده و باعث عزت کشور شده است اما آنچه کشور را به بحران کشانده سیاستهای غلطی است که طی سه سال اخیر عملاً پرونده هستهای ایران را در شورای امنیت به آمریکا واگذار کرده و با سیاستهای غلط دیگر همواره امکان بهرهبرداری افراطیون آمریکا علیه کشورمان را فراهم کرده است.
ثالثاً سیاست خارجی کنونی کشور در زمینههای مختلف غالباً با سیاستها و اهداف افراطیترین جناحهای آمریکا سازگاری نشان میدهد و ناخواسته به اهداف آنان در اعمال فشار بیشتر به ایران و گسترش نظامیگری در سطح جهان با ادعای تهدیدات صلح جهانی کمک میکند.
قطعنامه چهارم تحریم جدیدی علیه ایران ندارد
امینزاده همچنین در پاسخ به خبرنگار "ایلنا" درباره علت تصویب سریع و غیرمنتظره قطعنامه چهارم که تحریم جدیدی علیه ایران ندارد، گفت: همچنانکه اشاره کردهام دولت ایران نتوانست شوق و ذوق خود را از اختلاف روسیه و آمریکا برسر گرجستان پنهان کند. از سوی دیگر روسها آمادگی نداشتند که برسر تحریمهای جدیدی علیه ایران با آمریکا تفاهم کنند و ترجیح میدادند که چنین اقدامی را به تاخیر بیندازند. احتمال هم میدادند که بتوانند برسر آن با آمریکا بده و بستانی داشته باشند. اما ظاهراً روسها نگران شده بودند که مقامات ایرانی باردیگر به این منازعه دل خوش کرده و آنرا معجزه نجات بخشی در رابطه با بحران هستهای تلقی نمایند.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات تاکید کرد: برای رفع این توهم ایران ظاهراً روسها دست به کار شدند و این قطعنامه را پیشنهاد کردند. پیام ساده و صریح این قطعنامه برای ایران این است که متاسفانه معجزهای در کار نیست. هیچ اختلافی حتی اگر به بزرگی بحران گرجستان اجماع کشورهای قدرتمند جهان در رابطه با پرونده هستهای ایران را برهم نمیزند. تفاهمات علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به قوت مورد حمایت همه اعضای شورای امنیت است. ایران باید بحران را در چارچوب خودش حل کند.
وی درپایان افزود: یک پیام بزرگتر هم برای مسئولان جمهوری اسلامی ایران دارد. دوران جنگ سرد و موازنه فرصتساز آن دوره پایان یافته و بازگشتنی در کار نیست. ایران باید این واقعیت را بپذیرد و سیاستهای خود را برای دفاع از امنیت ملی، منافع ملی و ارزشهایی که به آن اعتقاد دارد با فهم درست از دنیای پس از جنگ سرد طراحی واجرا نماید.
امینزاده همچنین در پاسخ به خبرنگار "ایلنا" درباره علت تصویب سریع و غیرمنتظره قطعنامه چهارم که تحریم جدیدی علیه ایران ندارد، گفت: همچنانکه اشاره کردهام دولت ایران نتوانست شوق و ذوق خود را از اختلاف روسیه و آمریکا برسر گرجستان پنهان کند. از سوی دیگر روسها آمادگی نداشتند که برسر تحریمهای جدیدی علیه ایران با آمریکا تفاهم کنند و ترجیح میدادند که چنین اقدامی را به تاخیر بیندازند. احتمال هم میدادند که بتوانند برسر آن با آمریکا بده و بستانی داشته باشند. اما ظاهراً روسها نگران شده بودند که مقامات ایرانی باردیگر به این منازعه دل خوش کرده و آنرا معجزه نجات بخشی در رابطه با بحران هستهای تلقی نمایند.
معاون وزیرخارجه دولت اصلاحات تاکید کرد: برای رفع این توهم ایران ظاهراً روسها دست به کار شدند و این قطعنامه را پیشنهاد کردند. پیام ساده و صریح این قطعنامه برای ایران این است که متاسفانه معجزهای در کار نیست. هیچ اختلافی حتی اگر به بزرگی بحران گرجستان اجماع کشورهای قدرتمند جهان در رابطه با پرونده هستهای ایران را برهم نمیزند. تفاهمات علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به قوت مورد حمایت همه اعضای شورای امنیت است. ایران باید بحران را در چارچوب خودش حل کند.
وی درپایان افزود: یک پیام بزرگتر هم برای مسئولان جمهوری اسلامی ایران دارد. دوران جنگ سرد و موازنه فرصتساز آن دوره پایان یافته و بازگشتنی در کار نیست. ایران باید این واقعیت را بپذیرد و سیاستهای خود را برای دفاع از امنیت ملی، منافع ملی و ارزشهایی که به آن اعتقاد دارد با فهم درست از دنیای پس از جنگ سرد طراحی واجرا نماید.
نظر شما :