انتخاب ترامپ درباره ایران چیست؟
فرصتی برای دوری از تنش

دیپلماسی ایرانی: اِما اشفورد عضو ارشد مرکز استیمسون است، متخصص امور استراتژیک ایالات متحده و استادیار دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون که در نشریه فارن پالسی ستون ثابتی دارد در یادداشتی در فارن پالسی درباره سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ نسبت به ایران، خاورمیانه و جنگ اوکراین پرداخته است. تمرکز او در این یادداشت بر ایران و نوع تعامل او با پرونده هسته ای این کشور ات.
وی می نویسد: در کمتر از شش ماه پس از آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او نشانههایی از تغییر رویکرد نسبت به سیاست خارجی در مقایسه با دولت جو بایدن، رئیس جمهوری پیشین و همچنین دور نخست ریاست جمهوری خود نشان داده است. او برخلاف دوره اول که تحت نفوذ مشاوران تندرو قرار داشت، اکنون ترامپ علاقهمند است نقش یک میانجی صلح و معاملهگر جهانی را ایفا کند و میخواهد بیش از هر چیز یک صلح طلب باشد. او با وجود آن که از دیدگاههای محافظهکارانه تبعیت میکند اما میگوید همچنان صلحطلب است و به زعم خود صلح را از دریچه قدرت دنبال میکند.
اما اشفورد در ادامه مینویسد: کاخ سفید در موضوعاتی چون جنگ اوکراین و تعامل با روسیه، جنگ غزه تعامل با اسرائیل و حماس و عربستان سعودی به عنوان مهمترین متحد عرب ایالات متحده در خاورمیانه، نشان داده که بهدنبال گشودن کانالهای دیپلماتیک، تعامل با دشمنان و انعقاد توافقات تسلیحاتی و اقتصادی است. او در غزه مستقیما با حماس ارتباط گرفته و نمایندگانش با نمایندگان این جنبش به گفتوگو نشستهاند و در پرونده اوکراین مستقیما با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه تماس گرفته است.
وی سپس مینویسد: اما مهمترین تلاش در این میان شاید ارتباط با ایران باشد. در دوره نخست ریاستجمهوری، ترامپ تحت تأثیر چهرههایی چون مایک پمپئو، که در ابتدا رئیس سیآیای و سپس وزیر امور خارجه دولت او شد و جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت امریکا و برایان هوک، مسئول پرونده ایران، سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را در پیش گرفت و از برجام دوره اوباما که با همراهی اروپاییها امضا شد، خارج شد؛ راهبردی که عملاً به افزایش غنیسازی اورانیوم توسط ایران، تشدید تنشهای منطقهای و گسست از متحدان اروپایی را موجب شد. اکنون در دوره دوم، ترامپ فرصت دارد تا رویکردی عملگرایانهتر را اتخاذ کند و از دور اول ریاست جمهوری خود درس بگیرد. گرچه او هنوز در سخنرانیهایش از لحن تند علیه ایران استفاده میکند و دست از تهدید تهران برنداشته و حتی سیاست فشار حداکثری را مجددا در دستور کار قرار داده اما گزارشها حاکی از آن است که برخی از مشاوران نزدیک او احیای نوعی توافق با تهران برای مهار برنامه هستهای این کشور را خواهان هستند.
اشفورد هشدار میدهد که بدون دستیابی به توافقی تازه، خطر افزایش تنشها و حتی درگیری نظامی باقی خواهد ماند. به باور او، نه ایران تمایلی به بازگشت کامل به برجام دارد چرا که به پیشرفتهای چشمگیری در حوزه هستهای دست یافته که عقبنشینی از این دستاوردها دردناک و سخت است، و نه آمریکا قادر است سیاست فشار حداکثری را با موفقیت کامل دنبال کند.
نویسنده تأکید میکند، اگر ترامپ واقعاً کاهش نقش نظامی آمریکا در خاورمیانه را خواهان است، باید بهجای تهدید، مسیر دیپلماسی با ایران را در پیش گیرد و در این مسیر جدیت به خرج دهد. این انتخاب نه تنها بر سرنوشت پرونده هستهای ایران، بلکه بر جهتگیری کلی سیاست خارجی آمریکا در منطقه تأثیرگذار خواهد بود.
در پایان، اشفورد این پرسش را مطرح میکند که آیا ترامپ در نهایت، رئیسجمهوری خواهد بود که اعتیاد آمریکا به مداخله در خاورمیانه را پایان دهد، یا این فرصت نیز همچون گذشته از دست خواهد رفت؟
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :