مشکلات و چالشهای گفتوگوها
مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، گامی به سوی دیپلماسی یا نبرد ارادهها؟

نویسنده: آرش رضایی
دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر، مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در مسقط، پایتخت عمان، توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. این گفتوگوها که با میانجیگری سلطاننشین عمان و با حضور سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا، برگزار شد، به عنوان نقطه عطفی در روابط پرتنش دو کشور تلقی میشود. بیانیه کاخ سفید این مذاکرات را «بسیار مثبت و سازنده» توصیف کرده و آن را «گامی رو به جلو برای دستیابی به نتیجهای سودمند برای هر دو طرف» دانسته است. با این حال، پیچیدگیهای سیاسی، تفاوتهای ساختاری در رویکرد دو طرف، و تأثیر عوامل داخلی و خارجی بر این فرآیند، چشمانداز این گفتوگوها را در هالهای از ابهام قرار داده است.
مذاکرات عمان، زمینه و اهداف نخستین دور گفتوگوهای غیرمستقیم در ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در مسقط برگزار شد و به مدت دو ساعت و نیم با تبادل پیامهای مکتوب ادامه یافت. محور اصلی این مذاکرات، دو موضوع کلیدی بوده است: رفع تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه ایران و پرونده هستهای تهران. این دو موضوع از دیرباز به عنوان گرههای اصلی در روابط ایران و آمریکا شناخته شدهاند. تحریمها فشار سنگینی بر اقتصاد ایران وارد کرده و پیشرفتهای هستهای ایران نیز نگرانیهایی را در غرب برانگیخته است.
در این راستا، مذاکرات عمان با هدف ایجاد چارچوبی برای کاهش تنشها و بازگشت به مسیر دیپلماسی آغاز شد. کاخ سفید در بیانیه خود تأکید کرد که ویتکاف از سوی دونالد ترامپ مأموریت دارد تا از طریق گفتوگو و دیپلماسی، اختلافات میان دو کشور را حلوفصل کند.
عراقچی نیز با اشاره به فضای «آرام و محترمانه» مذاکرات، از توافق برای برگزاری دور دوم گفتوگوها در ۳۰ فروردین خبر داد و اعلام کرد که نشست بعدی به بحث درباره «چارچوبهای کلی توافق» اختصاص خواهد یافت. این اظهارات نشاندهنده عزم نسبی دو طرف برای پرهیز از بنبست و آزمودن فرصتهای جدید است.
نقش عمان به عنوان میانجی بیطرف
انتخاب عمان به عنوان میزبان این مذاکرات تصمیمی استراتژیک بود. عمان به دلیل سابقه طولانی در میانجیگری بیطرفانه، از جمله نقشآفرینی در مذاکرات منجر به توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام)، از اعتبار دیپلماتیک بالایی برخوردار است. بیطرفی عمان و روابط حسنه آن با هر دو طرف، مسقط را به مکانی ایدهآل برای این گفتوگوها تبدیل کرده است. وزیر امور خارجه ایران در دیدار با همتای عمانی خود، از رویکرد مسئولانه عمان در میزبانی این مذاکرات قدردانی کرد و آن را نشانهای از تعهد این کشور به ثبات منطقهای دانست.
ترامپ و سیاست معاملهمحور
یکی از عوامل کلیدی که مذاکرات عمان را متمایز میکند، شخصیت و رویکرد دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکاست.
تحلیلها نشان میدهند که ترامپ بیش از آنکه یک سیاستمدار سنتی با ارزشهای ثابت باشد، یک معاملهگر عملگراست که منافع کوتاهمدت و ملموس را بر اصول ارزشی ترجیح میدهد. این ویژگی در انتخاب استیو ویتکاف، یک تاجر املاک بدون پیشینه دیپلماتیک، به عنوان نماینده ویژه آمریکا در این مذاکرات نیز مشهود است. برخلاف دیپلماتهای کهنهکار ایرانی به رهبری عراقچی، که با تجربه گسترده در مذاکرات بینالمللی وارد میدان شدهاند، ویتکاف فاقد سابقه رسمی در دیپلماسی است. این ناهموزنی میتواند هم مزیتی برای ایران باشد و هم خطر سوءتفاهمهای ارتباطی را افزایش دهد.
ترامپ در اظهارات خود در ۱۸ فروردین، با اشاره به مذاکرات عمان، از اولویت دادن به توافق بر «امور بدیهی» سخن گفت. با این حال، خودشیفتگی و نیاز او به تأیید مداوم، گاهی سیاست خارجی آمریکا را به سمتی سوق میدهد که بیش از منافع ملی، به لذت شخصی او از اعمال قدرت وابسته است. این ویژگی، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که باید با احتیاط و قاطعیت در برابر خواستههای غیرمنطقی مقاومت کند. چالشهای داخلی آمریکا مذاکرات عمان در حالی برگزار میشود که دولت آمریکا با شکاف عمیقی در تیم امنیت ملی خود مواجه است. از یک سو، جناح جنگطلب به رهبری افرادی چون مایک والتز و مارکو روبیو، با حمایت لابی اسرائیل، تشدید فشارها و حتی بررسی گزینه نظامی علیه ایران را خواستار است. از سوی دیگر، ویتکاف و حامیان رویکرد معاملهمحور، به دنبال مدیریت تنشها از طریق مشوقهای اقتصادی هستند. این دوگانگی میتواند بر انسجام سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تأثیر بگذارد.
فشارهای لابی اسرائیل، که به دنبال کشاندن آمریکا به تقابل مستقیم با ایران است، یکی از موانع اصلی موفقیت دیپلماسی در این مذاکرات محسوب میشود. استراتژی ایران، مقاومت و دیپلماسی ایران با ترکیبی از دیپلماتهای با تجربه و رویکردی محاسبهشده وارد این مذاکرات شده است. عراقچی، با سابقه کلیدی در مذاکرات برجام، از مذاکرات عمان به عنوان «فرصت و آزمون» یاد کرده و تأکید کرده که «توپ در زمین آمریکا» است.
تهران با پذیرش گفتوگوهای غیرمستقیم، سیگنالی از آمادگی برای دیپلماسی ارسال کرده، اما در عین حال هیچ تعهدی به نتیجه مشخصی نداده است. این استراتژی، که مبتنی بر «موازنه در تعامل» است، به ایران اجازه میدهد تا ضمن حفظ اصول خود، نیات واقعی آمریکا را راستیآزمایی کند.
ایران در این مذاکرات بر رفع کامل تحریمهای غیرقانونی و احترام به حقوق خود تأکید دارد. تجربه گذشته، بهویژه خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، بیاعتمادی عمیقی در تهران ایجاد کرده است. از این رو، هرگونه توافق احتمالی باید شامل تضمینهای محکم برای جلوگیری از تکرار چنین سناریوهایی باشد.
چشمانداز و موانع پیشرو
با وجود فضای مثبت اولیه، مسیر پیشرو پر از چالش است. پیچیدگیهای مربوط به زمانبندی رفع تحریمها، دامنه تعهدات هستهای، و نحوه راستیآزمایی، از جمله موانع اصلی هستند. علاوه بر این، فشارهای داخلی در آمریکا، بهویژه از سوی گروههای جنگطلب، میتواند فضای مانور دیپلماتها را محدود کند.
در ایران نیز، افکار عمومی و نهادهای تصمیمگیر انتظار توافقی دارند که عزت ملی و منافع کشور را حفظ کند. با این حال، آغاز گفتوگوها خود یک دستاورد مهم است.
مذاکرات عمان، حتی اگر به توافق نهایی منجر نشود، میتواند به کاهش تنشها و ایجاد اعتماد نسبی کمک کند. موفقیت این فرآیند به توانایی دو طرف در بهرهگیری از فضای کنونی و مدیریت فشارهای داخلی و خارجی بستگی دارد.
همانطور که رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اظهار داشته، «نیاز به توافق به رسمیت شناخته شده است»، اما مفاد و شرایط آن نیازمند مذاکراتی دقیق و صبورانه است.
باید اذعان کرد مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، آزمونی برای سنجش اراده دو طرف در بازگشت به دیپلماسی است. ایران با تکیه بر تجربه دیپلماتیک و استراتژی مقاومت، در پی توافقی پایدار و مبتنی بر منافع ملی است، در حالی که آمریکا تحت تأثیر دوگانگیهای داخلی و رویکرد معاملهمحور ترامپ، با چالشهایی در انسجام سیاست خارجی خود مواجه است.
عمان، به عنوان میانجیای بیطرف، بستری برای این گفتوگوها فراهم کرده، اما نتیجه نهایی به رفتار آمریکا و توانایی دو طرف در غلبه بر موانع بستگی دارد.
آیا این مذاکرات به گشایشی در روابط دو کشور منجر خواهد شد یا تنها به نبردی دیگر در جنگ ارادهها تبدیل میشود؟
نظر شما :