مواضع متناقض واشنگتن در قبال تهران
چرا ایران باید هر دو گزینه مذاکره و جنگ را جدی بگیرد؟

دیپلماسی ایرانی: حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دوره روحانی در واکنش به اظهارات ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه باور دارد که ظاهرا «مسیری تازه» در رابطه ایران و آمریکا آغاز شده است. وی در مطلبی با عنوان «ایران و آمریکا، امید به مسیری تازه»، اعتقاد دارد که در سال ۱۴۰۴، ایران و آمریکا در حال شروع یک رویکرد جدید برای مذاکره و حل اختلافات هستند. دیپلمات اسبق کشورمان ذیل مقوله «ساختار دولایه ای پیام آمریکا»، می گوید که این رویکرد بهرغم تفاوتهای ظاهری در پیامها و نمادهای تبلیغاتی هر طرف، بر گفت وگو و صلح متمرکز است. ابوطالبی توضیح داد که ایران برای تعامل با آمریکا باید رویکردی جنگجویانه اتخاذ کند، در حالی که آمریکا باید احترام و صلح را بهعنوان نماد خود قرار دهد.
معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دوره روحانی در ادامه نوشته خود اشاره دارد که در آغاز سال جدید، وزیر خارجه ایران بهویژه در نوروز، پیامهای ترامپ را تفسیر کرده و اعلام کرده که به آنها پاسخ داده خواهد شد. در مقابل، نماینده ترامپ از آمادگی آمریکا برای مذاکره و تکریم ایرانیان خبر داد. ساختار پیامهای دو طرف نشاندهنده رویکردهای متفاوت است، اما هر دو طرف بهدنبال تعامل و کاهش تنش هستند. ابوطالبی معتقد است که اکنون وقت آن است که این ارتباطات جدیتر و مستمرتر شود و به سمت مذاکرات مستقیم و جامع حرکت کنند، نه تنها بهدنبال تبلیغات و سخنان نمایشی.
راهبرد ابهام و دو گزینه موازی
در حالی حمیدابوطالبی از مواضع استیو ویتکاف بوی دیپلماسی و مذاکره با ایران را استشمام می کند که مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبهای رادیویی درباره احتمال اقدام نظامی علیه ایران هشدار داد. او تأکید کرد که آمریکا آماده است در صورت لزوم، به اقدام نظامی علیه ایران دست بزند تا از دستیابی این کشور به سلاح هستهای جلوگیری کند. روبیو همچنین افزود که آمریکا اولویت خود را حل دیپلماتیک مسائل میداند، اما در صورت لزوم گزینه نظامی را نیز در نظر خواهد گرفت. مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ هم در جدیدترین اظهارنظرش با اشاره به ادامه حملات نیروهای حوثی به اسرائیل، تأکید کرده که «ایالات متحده اقدامات سختگیرانهتری را در پیش گرفته و اگر ایران برنامه هستهای خود را بهطور کامل کنار نگذارد، گزینه نظامی به کار گرفته خواهد شد.»
همزمان، وزارت دفاع آمریکا از طرح ارسال دومین ناو هواپیمابر به منطقه خبر داد. این اقدام در حالی صورت میگیرد که حملات هوایی آمریکا به یمن همچنان ادامه دارد. پنتاگون تأسیسات نظامی ایران را تهدید کرده و اعلام کرده که ممکن است در صورت تشدید تنشها، به اقدامات نظامی جدی دست بزند. عباس عراقچی نیز در واکنش به این تحرکات اعلام کرد که ایران آماده دفاع از خود است، اما به دنبال جنگ نیست. رهبر انقلاب نیز در سخنرانیهای اخیر خود هشدار داده که اگر آمریکا دست به اقدام اشتباهی بزند، ایران پاسخ قاطع و جدی خواهد داد. به این ترتیب، وضعیت منطقه به شدت پیچیده و حساس است و هر گزینهای ممکن است در روزهای آینده روی دهد.
مذاکره یا نظامیگری؟ دوگانه پیچیده سیاست آمریکا در قبال ایران
با توجه به نکات فوق و در تحلیل تحولات اخیر روابط ایران و آمریکا، برخلاف آنچه که حمید ابوطالبی از اظهارات استیو ویتکاف، مشاور رئیسجمهور ترامپ، استنباط میکند، سال ۱۴۰۴ ممکن است نه «سال مذاکره و دیپلماسی»، بلکه «دورهای پر از ابهام و احتمالات در خصوص گزینههای موجود باشد». مشارو سیاسی روحانی در واکنش به سخنان ویتکاف معتقد است که دو کشور در حال ورود به مسیری جدید و مبتنی بر گفت وگو و حل اختلافات هستند. اما در این مبحث، باید توجه داشت که همزمان با سخنان ویتکاف در مورد دیپلماسی، اظهارات دیگر مقامات آمریکایی، نظیر مارکو روبیو و مایک والتس، به وضوح بر گزینه جنگ تأکید دارند.
این تناقضات در سیاستهای آمریکا نشاندهنده اجرای راهبرد «ابهام» است که به صورت همزمان دو گزینه «مذاکره و جنگ» را در دستور کار قرار میدهد. راهبردی که هدف آن به چالش کشیدن ایران از هر دو سوست؛ از یکسو تلاش برای ترغیب تهران به دیپلماسی از طریق اظهار نظراتی نظیر آنچه که ویتکاف مطرح کرده است، و از سوی دیگر، آمادهسازی برای گزینه نظامی در صورت لزوم. این شیوه، که بر مبنای ایجاد سردرگمی در تصمیمگیریهای تهران بنا شده، میتواند منجر به این شود که ایران به اشتباه تصور کند که تنها مذاکره در دستور کار است و از آنجایی که ایران از فشارهای تهدید نظامی نگران است، ممکن است به سمت مذاکره پیش برود.
اما اگر به دقت به مواضع رهبر انقلاب و وزیر امور خارجه ایران توجه کنیم، اینطور به نظر میرسد که ایران نیز به خوبی از این راهبرد آگاه است و هر دو گزینه را مدنظر قرار میدهد. رهبر انقلاب در سخنرانیهای اخیر خود تأکید کرد که اگر آمریکا دست به اقدام غلطی بزند، ایران واکنش قاطع خواهد داشت. وزیر امور خارجه ایران نیز تصریح کرده است که ایران آماده است تا از خود دفاع کند، اما به دنبال جنگ نیست. این مواضع نشان میدهند که تهران برای هر دو سناریو، مذاکره و جنگ، آماده است و به نظر میرسد که تهران به ویژه در این مقطع زمانی تصمیمات خود را بر اساس رفتار آمریکا اتخاذ خواهد کرد.
این شرایط به وضوح نشاندهنده وجود یک «راهبرد ابهام» است که آمریکا به کار میبرد. از یکسو، با صحبت از مذاکره و دیپلماسی، واشنگتن سعی دارد تا تهران را به سمت مذاکرات سوق دهد و از سوی دیگر، با تهدید به اقدام نظامی، در تلاش است تا ایران را از پذیرش گزینههای دیپلماتیک منصرف کند و به این ترتیب هر دو گزینه را به روی میز نگه دارد. به نظر میرسد که هدف نهایی این است که ایران از ترس جنگ به سمت مذاکرات بیاید و در نتیجه واشنگتن با استفاده از این تاکتیکهای پیچیده، سعی در کنترل و هدایت روند مذاکرات دارد. در نهایت، آنچه که از این وضعیت بر میآید، این است که ایران باید با دقت بسیار زیاد و تحلیل تمامی ابعاد این راهبرد، اقدامات خود را به گونهای هماهنگ و هوشمندانه اتخاذ کند تا نه تنها از تلههای تهدیدات نظامی آمریکا دوری کند، بلکه در عین حال بتواند از ظرفیتهای دیپلماسی به نحو احسن بهرهبرداری کند.
تلاش ایران برای خرید زمان؛ دیپلماسی غیرمستقیم در مقابل فرجه دوماهه ترامپ
علی رغم آنچه گفته شد، اگر بخواهیم تحلیل حمید ابوطالبی را از زاویه دیگر بررسی کنیم، به نظر می رسد که ذیل تحولات اخیر و دقت در شرایط جدید روابط با آمریکا، تهران در پی راهکاری پیچیده و هوشمندانه برای مدیریت بحران موجود است. در حالی که ایران سعی دارد از طریق مذاکره و بهرهبرداری از کانالهای غیرمستقیم و میانجیگران متعدد، فشارها را کاهش دهد، چنین بر می آید که رویکرد مدنظر تهران با واقعیتهای موجود در سیاست آمریکا به ویژه در دوران دوم ریاستجمهوری ترامپ و مواضع تند و تمامیتخواهانه واشنگتن در موضوعات هستهای، موشکی و منطقهای، همخوانی چندانی ندارد.
در این راستا، ایران در نظر دارد که با توجه به زمان محدود باقیمانده تا پایان فرجه دو ماهه که هم به معنای فشار بر تهران از سوی دونالد ترامپ و هم تهدید احتمالی فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی اروپاییها است، در تلاش خواهد بود که از طریق مذاکرات غیرمستقیم و حتی برخی امتیازات موقت و اندک، فضای تازهای برای خود ایجاد کند. هدف تهران این است که از این طریق برای دولت ترامپ نوعی "تعدیل" ایجاد کند و راه را برای کاهش تنشها هموار سازد. با این حال، باید متذکر شد که دولت دوم ترامپ به شدت بر منافع و اولویتهای امنیت ملی خود تأکید دارد و به ویژه در عرصه هستهای، موشکی و فعالیتهای منطقهای، خواستههای بسیاری از ایران را که با تمامیتخواهی آمریکا در تضاد است، نمیپذیرد.
از سوی دیگر، فرصت محدود و کوتاه دو ماهه در عمل مانع از این میشود که تهران بتواند ابتکار دیپلماتیک بیشتری به خرج دهد و به صورت مؤثر از مذاکرات غیرمستقیم برای چانهزنی در موضوعات حساس بهره ببرد. این زمان اندک، که همزمان با تهدید فعالسازی مکانیسم ماشه در دستور کار اروپاییها است، فضای دیپلماتیک ایران را بیش از پیش محدود میکند. در نهایت، با توجه به رویکرد یکپارچه و سختگیرانه آمریکا، به ویژه در موضوعاتی مانند هستهای و منطقهای، این احتمال وجود دارد که تلاشهای ایران در راستای مذاکرات غیرمستقیم و خرید زمان، در نهایت منجر به نتیجه مطلوب نگردد. این امر به ویژه به دلیل آنکه در حال حاضر دولت ترامپ کاملاً در راستای رویکردهای سختگیرانه خود در سیاست خارجی به سر میبرد، ممکن است با شکست مواجه شود./شرق
نظر شما :