به بهانه سوم دی، سالروز وفات امام محمد غزالی

در بابِ مبارزه‌ علمی با رادیکالیسم

۰۳ دی ۱۴۰۳ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۰۱۶۶ اخبار اصلی خاورمیانه
اباصلت کبیری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نامِ درخشانِ غزالی در کنار سردارِ باافتخار و خوشنامی همانند خواجه نظام الملک باید در ردیف ائتلاف های ضدتروریستی ثبت شود. تلاقی میدان و سیاست در مبارزه با تندروی های ناروا، به دست این دو، نتایج مبارکی داشت؛ هرچند خواجه خود، قربانی تروریست ها شد و به دست اسماعیلیه به قتل رسید اما نقدهای ویرانگرِ غزالی، نشان داد برای گشودن درزهای نجات بخش در افکار جزمی و برای مبارزه با کج فهمی های خشونت بار، جهالت های مقدس و تروریسم تکفیری، باید ذهن ها را تطهیر و جان ها را آموخت. شمشیر، در این مبارزه، کافی نیست.
در بابِ مبارزه‌ علمی با رادیکالیسم

نویسنده: اباصلت کبیری، سرهنگ ارتش و کارشناس ارشد علوم سیاسی

دیپلماسی ایرانی: از قرون اولیه اسلام، بذرِ رادیکالیسم مذهبی، در خاکِ حاصل‌خیزِ خاورمیانه، نهان گشت و هرازگاهی و در گوشه ای، سر از خاک، برون می آورد. اینکه این منطقه از کره زمین، تا چه حد در نوزائی و پرورشِ تعصباتِ کور، تروریسم، انتحار و تکفیر، توانمند است، از سر و روی و قامتِ ناساز و بی اندامِ آن، پیداست.

این بار اما سوریه، قدرتِ زایندگیِ بطنِ خاورمیانه را به رخِ جهان کشیده و تولد عنصری دیگر از باقی مانده های داعش و القاعده، البته در هیات و هیبت جدید، خبر از ایام پرآشوب را می دهد. بدون آنکه علاجی بر این دردِ هزارساله، وجود داشته باشد.

در جهانِ پیشامدرن، سردمداریِ ترور و تندروی هایِ ناروا، مشخص نبوده و کسی، حاضر به گردن گرفتنِ افتخارِ ابتکارِ تروریسم نیست. اما آنچه از مطالعه تاریخ، حاصل است، فرقه ی باطنیِ اسماعیلیه در تکفیر مخالفین و انجام ترور و همچنین فدائیِ رهبرِ فرقه شدن، دست برتر را داشته اند. خطرِ باطنیان، تنها به خلافت عباسی و سلطنت سلجوقی محدود نمی شد، بلکه تندروی های آنان، اصلِ شریعتِ محمدی را نیز تهدید می کرد.

در اوجِ آنارشی و فضایِ رعب آورِ منبعث از تروریسمِ فدائیانِ اسماعیلیه، مبارزه فکری برای جلوگیری از بسطِ تئوریکِ ایدئولوژیِ باطنی، توسط امام محمد غزالی، آغاز شد. او کتبِ "فضائح الباطنیه، قسطاس المستقیم و جواب مفصل الخلاف" را در ردِ باطنیه نگاشت و نابسامانی های عصر را به ایشان، منتسب کرد.

در واقع، باطنی ها را باید داعش شیعی دانست که با جریانِ اعتدالِ تشیع امامیه، در تناقض بود. عصبیت و خشونت بی پرده آن، از تفسیر ناصحیح از قرآن، در عین التزام به شریعت و مجذوب و کیش شخصیت شدن ناشی بود.

غزالی به مثابه مارتین لوتر به مبارزه ضدِ گمراهی های عصر و اصلاح امر مشتبه، پرداخت. ارزشِ جهادِ علمی و فقهیِ غزالی در ردِ باطنی ها و جلوگیری از گرایشِ دنیای اسلام به گستاخی های باطنیان، اکنون و پس از ظهور مجدد تروریسم داعش و رادیکالیسم مذهبی در منطقه، بیشتر مشخص می شود و بر لزوم مبارزه مکتبی و علمی با اذهانِ زایایِ تروریسم برای ریشه کن کردن تفکرِ انتحار، ترور و تکفیر صحه می گذارد.

نامِ درخشانِ غزالی در کنار سردارِ باافتخار و خوشنامی همانند خواجه نظام الملک باید در ردیف ائتلاف های ضدتروریستی ثبت شود. تلاقی میدان و سیاست در مبارزه با تندروی های ناروا، به دست این دو، نتایج مبارکی داشت؛ هرچند خواجه خود، قربانی تروریست ها شد و به دست اسماعیلیه به قتل رسید اما نقدهای ویرانگرِ غزالی، نشان داد برای گشودن درزهای نجات بخش در افکار جزمی و برای مبارزه با کج فهمی های خشونت بار، جهالت های مقدس و تروریسم تکفیری، باید ذهن ها را تطهیر و جان ها را آموخت. شمشیر، در این مبارزه، کافی نیست.

سوم دی ماه، سا‌ل‌روز وفات نابغه ی دوران و اعجوبه ی اعصار، امام محمد غزالی است. در چنین روزی به سال ۵۰۵ هجری، زندگی پرمایه و بی همتای ابرمردِ اندیشه و تفقه، به پایان رسید و شرف الائمه، زین الدین، ابی محمد غزالی در لباسِ تصوف، در زادگاه خود، در طابران توس، چشم از جهان بست.

علی‌رغم اینکه غزالی، سهم عمده‌ در شکل گیری اندیشه دینی در ایران و جهان اسلام دارد و بسیاری از مکاتب فکری و فلسفی از جمله اشراق، وام دارِ اندیشه وی هستند و شخصیت های تراز اول فرهنگی و ادبی و فلسفی، مدیون و مرهونِ اندیشه و آثار اویند اما در ایران، چندان شناخته شده نیست. نه تنها آثار و اندیشه وی بلکه قبر او نیز مورد بی اعتنائی قرار گرفته و جایگاهِ در خوری برای آرامگاهِ ابدی بدنِ این بزرگ مردِ فقه و عرفان، تدارک نشده است تا تشنگان معرفت، دل و جان در جوار وی، مصفّا سازند.

نهایت شناخت از وی در ایران، او را یک اشعریِ ضدِ عقل و ضد فلسفه معرفی می کند که برخی انگاره هایِ ضدشیعیِ او مزید بر علّت شده است. اینکه با اسماعیلیه درافتاده و قلم به ضدِ فلاسفه، فرسوده است. اینکه سرتاپا در خدمتِ خلافتِ عباسی و سلطانِ سلجوق بوده است. اما واقعیّات، چیز دیگری است و به تعبیرِ دکتر زیباکلام، غزالی، دردِ دین داشت. ارزشِ محصولات فکریِ او در ایران، موردِ غفلت است. درحالی که او حجت الاسلام و بزرگ‌ترین عالِمِ جهانِ تسنن است. آثار و تفکراتش، مرزهای دنیای اسلام را درنوردیده و حتی در غرب، آثار او مورد توجه قرار دارد. دانشگاه های غرب، بخش عمده از شناخت اسلام را متکی به آثار و افکار غزالی هستند. به یک اعتبار، غزالی، موثرترین متفکر اسلام در تمام تاریخ تمدن اسلام است‌.

باید اذعان داشت، ویرانگریِ غزالی، بدنه و بنیان اسماعیلیه را محدود نشد و فلسفه عقل گرایِ یونانی نیز از گزندِ وی در امان نماند و هجمه نظری او بر عقلانیت فلسفی هم شامل شد. البته تفکر فلسفیِ غزالی، ضدِ عقل نیست.

او یقین قطعی در امور ایمانی را فقط از راه پیروی از شریعت، ممکن می دانست و منشأ آن یقین را در طریق مکاشفه، منحصر می دید.

طولِ زندگی او کوتاه، اما عرض، عمق و عظمتِ زندگیش. بسیار زیاد و با برکت بود. ۵۵ سال، مدت اندکی است برای کسی که بیش از ۴۵۰ کتاب منتسب به وی و ۷۲ کتاب، بی شک نوشته خود اوست. از این حیث، غزالی، نویسنده ای پُرکار محسوب می شود.

زندگیِ پرمشغله و رنگارنگ او، مشحون از اتفاقات متنوع و متعدد بود و این نمط، حتی بعد مرگ او نیز ادامه یافت. از مجالست با وزیران و حکّام تا مجادله با متکلّمان. از سفرهای زیاد به شام و حجاز و عراق تا کنجِ عزلت در خانقاه. از مخالفت با فلاسفه تا مبارزه با باطنیه. از تدریس تا فرار از مدرسه. افتخار آفاق و مورد طعنِ ایران. از تحبیبِ خواجه نظام الملک شدن تا تصغیرِ حافظ بودن. از مشهورِ عالم بودن تا گوری گم در وطن داشتن.

دریغ و درد که تا این زمان، ندانستم
که کیمیایِ سعادت، رفیق بود، رفیق

کلید واژه ها: امام محمد غزالی اباصلت کبیری تروریسم مبارزه با تروریسم افراط گرایی افراطی گری افراطیون گروه های افراطی تحریر الشام هیئت تحریر الشام


( ۳ )

نظر شما :

ایرانی ۰۴ دی ۱۴۰۳ | ۰۸:۲۶
کاش کسانی که بر تروریست‌های تکفیری حکم می‌دهند مثل حکومت ترکیه و اردوغان یک صدم غزالی بینش داشتند و بادجمع کردن خلاف کارهای بین المللی و ترک، تروریست پروری نمیکردند.