تجربه چهار سال پیش به کار می آید؟

ایران و ترامپ

۲۴ آبان ۱۴۰۳ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۲۹۳۳۰ آمریکا نگاه ایرانی خاورمیانه
نویسنده خبر: کوروش احمدی
کوروش احمدی در یادداشتی می نویسد: با بازگشت ترامپ به قدرت سؤال اصلی این است که ایران چه سیاستی باید در پیش گیرد؟ تجربه چهار سال اول ترامپ می‌تواند برای دور دوم به کار آید. هنوز روشن نیست که چرا به رغم تماس مستمر ایران و آمریکا در سطح وزیر امور خارجه با آمدن ترامپ، به ویژه طی ۱۶ ماه اول و قبل از خروج او از برجام، مذاکرات متوقف شد.
ایران و ترامپ

دیپلماسی ایرانی: با بازگشت ترامپ به قدرت سؤال اصلی این است که ایران چه سیاستی باید در پیش گیرد؟ تجربه چهار سال اول ترامپ می‌تواند برای دور دوم به کار آید. برای نگارنده هنوز روشن نیست که چرا به رغم تماس مستمر ایران و آمریکا در سطح وزیر خارجه با آمدن ترامپ، به ویژه طی 16 ماه اول و قبل از خروج او از برجام، مذاکرات متوقف شد. حداکثر این بود که مذاکرات درباره «اصلاح برجام» که خواست ترامپ بود، به جایی نمی‌رسید؛ خاصه آنکه اقدامات خصمانه ترامپ تنها متوجه ایران نبود. او از  20 توافق یا نهاد بین‌المللی دیگر نیز خارج شد. در حدود 15 ماه اول دوره قبلی ترامپ، عمدتا جمهوری‌خواهان سنتی سمت‌های امنیت ملی را عهده‌دار بودند. در این دوره، این مقامات به اضافه شماری از جمهوری‌خواهان در سنا که در سپتامبر 2015 علیه برجام رأی داده بودند، با خروج ترامپ از برجام مخالف بودند. در آن دوره کسانی مانند تیلرسون، جیم ماتیس و مک‌مستر وزیر خارجه، وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی بودند. افراطیونی مانند پمپئو و بولتون تنها در آوریل 2018 یعنی یک ماه قبل از خروج ترامپ از برجام وارد صحنه شدند. به رغم نظر این افراطیون، ترامپ باز هم اصرار به مذاکره داشت و ازجمله از خرداد تا مهر 1398 چند بار از طریق ژاپن، سناتور رند پال و مکرون برای مذاکره اقدام کرد.

در دوره جدید طبعا با شرایط متفاوتی مواجه خواهیم بود. ترامپ قوی‌تر به صحنه بازگشته و احتمالا این بار کابینه امنیتی را صرفا با تندروهای مطیع و وفادار به خود که دستور کار مجزایی نداشته باشند، پر خواهد کرد. شاید بعضی انزواطلب‌ها که نامشان مطرح است نیز یا شانسی نداشته باشند یا در رویکرد انزواطلبانه، اسرائیل و خاورمیانه را مستثنا کنند. از یاد نبریم که ترامپ 16 ماه بیشتر جان بولتون را تحمل نکرد و اقدامات نمایشی پمپئو مانند آن 12 شرط کذایی هیچ‌گاه مورد توجه یا مبنای کار ترامپ نبود. به‌علاوه، تجربه دوره قبلی ترامپ نشان داد که در بسیاری موارد ابعاد نمایشی کارهای او بر دغدغه‌های محتوایی غلبه دارد. او که توافق تجارت آزاد با کانادا و مکزیک را «بدترین توافق تجاری تاریخ» نامیده بود، در نهایت بر سر تغییراتی کاملا شکلی با کانادا و مکزیک توافق کرد و با تغییر نام توافق آن را به عنوان «بهترین توافق تجاری تاریخ» به پایگاه رأیش فروخت.

البته تردید وجود ندارد که شرایط این بار برای ایران بسیار دشوارتر از دوره قبل است؛ خاصه آنکه یک بُعد روان‌شناختی نیز به دلیل شهادت سردار سلیمانی از یک سو و ادعای تلاش ایران برای ترور ترامپ از سوی دیگر به معادله افزوده شده‌ است. محتمل است تا شروع به کار ترامپ اسرائیل نیز دیگر کاری در غزه و لبنان نداشته و آماده پذیرش آتش‌بس به عنوان هدیه‌ای به ترامپ باشد. هنوز روشن نیست ترامپ تا چه حد ممکن است با سیاست نتانیاهو مبنی بر غیرفعال‌کردن اعضای محور مقاومت همراه شود. اگر همراهی ترامپ با اسرائیل در این مورد مشابه همراهی بایدن باشد، مشکلات مضاعفی پیش‌رو خواهد بود.

از طرفی، مهم است که سیاست تیم ترامپ درباره ایران و خاورمیانه قرار است چگونه جایی در بستر عمومی سیاست خارجی آمریکا داشته باشد. اگر دولت ترامپ به سوی تمرکز بر رقابت قدرت‌های بزرگ حرکت کند، اولویت آمریکا در دوره جدید ممکن است چین و روسیه باشد. اگرچه در مورد سرشاخ‌شدن ترامپ با چین جای تردیدی نیست، اما هنوز مشکل می‌توان درباره سیاست او در مورد روسیه با قطعیت نظر داد. به هر صورت، ادعایی که درباره صف‌آرایی «جبهه چین، روسیه، ایران و کره شمالی» در برابر جبهه غرب مطرح است، ممکن است مسئله‌ساز شود. در صورتی که نوری در انتهای تونل روابط ایران و آمریکا دیده نشود، ممکن است آمریکا بکوشد تا از کارت ایران در تعامل و تقابل با چین و روسیه استفاده کند. در این صورت، این دو کشور طبعا منافع خود را مدنظر خواهند داشت. چین ممکن است برای توقف خرید نفت از ایران و روسیه برای قطع همکاری‌های نظامی و امنیتی‌ با ایران تحت فشار قرار گیرند. رابطه ترامپ با اروپا نیز اگرچه سرد خواهد بود، اما شاید ایران به یکی از معدود وجوه اشتراک اروپا و آمریکا تبدیل شود.

بر مبنای این ملاحظات، یک راه‌حل این است که در آینده مذاکره با دولت ترامپ نیز در همان سطح و بر سر همان موضوعاتی که با دولت بایدن انجام می‌شد، ادامه یابد. مذاکره طبعا می‌تواند از قاعده، یعنی مذاکره در سطح کارشناسی و مقامات میانی، شروع شود و در صورت لزوم سطح آن ارتقا یابد. 

ضرورت چنین مذاکره‌ای این بار بیشتر است؛ چراکه ایران برعکس دوره قبل از حمایت سیاسی اتحادیه اروپا برخوردار نیست. به‌علاوه، در شروع به کار ترامپ تنها یک فرصت حدودا 9ماهه تا انقضای مهلت برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه و برگشتن تحریم‌های قبلی علیه ایران وجود خواهد داشت. نکته مهم دیگر این است که دولت ترامپ به دنبال تغییر رژیم و حقوق بشر نیست، اما ممکن است در پی مذاکراتی جامع شامل هسته‌ای، منطقه‌ای و رابطه ایران و آمریکا باشد./شرق

کوروش احمدی

نویسنده خبر

کارشناسی ارشد سیستم ها و ساخت های سیاسی Universite de Paris و دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: کوروش احمدی ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا روابط ایران و امریکا دونالد ترامپ ایران و امریکا و اسرائیل انتخاب ترامپ انتخابات امریکا انتخابات ریاست جمهوری امریکا


( ۶ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۲۴ آبان ۱۴۰۳ | ۱۷:۰۱
ترامپ وبایدن دوسیاست که در واقع یکی هستند را تعقیب میکنند۔جدا کردن ایران روسیه وچین ز همدیگر بافشار بر ایران توسط ترامپ وبافشار برروسیه برای جدا کردن روسیه وچین توسط بایدن۔ هدف سیاسی نظامی انها جدا کردن این سه کشور از همدیگر است۔در مورد اعراب واسرائیل وغرب اسیا سیاست واحدی دارند۔کمک به اسرائیل وچشم پووشی از تمام جنایات اسرائیل ووعده های غیر واقعی به اعراب وفلسطینی ها۔در مورد هند واسیای جنوب شرقی نظر هردو یکسان است۔استفاده ز هند وژاپن واسترالیا برای مقابله تجاری نظامی با چین۔فشار ترامپ بر اروپا فقط بخاطر دریافت وجوه بیشتر وکاهش هزینه های ناتو است۔اختلاف عملی ندارند۔اختلاف مالی است۔افریقابرای هیچکدام مطرح نیست۔