تشابه جنگهای سیساله اروپا با تحولات امروز خاورمیانه
اسرائیل محتاط است و عربها هوشیار
نویسنده: بهادراکومار M.K. Bhadrakumar
دیپلماسی ایرانی: تصویر بزرگتر این است که کشورهای خلیج فارس در حال جایابی به عنوان یکی از مشارکتکنندگان اصلی در توزیع قدرت در منطقه و در سطح جهانی هستند. تهران و ریاض راههایی را برای همزیستی مسئولانه در همسایگی خود یافتهاند. بهطور کلی، جهان عرب اکنون وارد دوره پساآمریکا و پسا غرب شده است.
همچنین، این موضوع نشان از نگرانی ریاض از ادامه جنگ اسرائیل علیه غزه و نارضایتی سعودیها از آمریکا به دلیل عدم فشار به دولت نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، برای پذیرش آتشبس است.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، چهارشنبه در ریاض حضور داشت و با ولیعهد محمد بن سلمان دیدار کرد. در گزارش سعودیها آمده که آنها درباره روابط دوجانبه و تحولات منطقهای و همچنین «تلاشهای انجام شده در این زمینه» بحث کردند. در این دیدار، وزیر دفاع سعودی، شاهزاده خالد بن سلمان، وزیر امور خارجه، شاهزاده فیصل بن فرحان بن عبدالله، و مشاور امنیت ملی، دکتر مساعد بن محمد العیبان نیز حضور داشتند.
عراقچی همچنین با شاهزاده فیصل گفتوگو کرد. گزارش سعودیها اعلام کرد که «گفتوگوها بر روابط دو کشور متمرکز بود و راههای تقویت آن در زمینههای مختلف بررسی شد.» روز قبل از آن، شاهزاده خالد با همتای آمریکایی خود، وزیر دفاع لوید آستین، صحبت کرده بود.
خبرگزاری رسمی سعودی سهشنبه گزارش داد که این دو وزیر دفاع «آخرین تحولات منطقهای و بینالمللی، تلاشها برای کاهش تنشها در منطقه، و راههای تضمین امنیت و ثبات منطقهای» را بررسی کردند.
روشن است که سعودیها کاملاً آگاه هستند که میتوانند نقشی محوری در بازگرداندن آرامش و جلوگیری از گسترش درگیری در منطقه ایفا کنند. زمین زیر پای تقابل ایران و اسرائیل به شکلی سیستمی در حال تغییر است.
اینکه کشورهای خلیج فارس حریم هوایی خود را برای عملیات علیه ایران به روی اسرائیل (و آمریکا) میبندند، پیامدهای نظامی عمیقی دارد. جنگندههای اسرائیلی اکنون باید از یک مسیر پیچیده از طریق دریای سرخ و دور زدن شبهجزیره عربستان برای نزدیک شدن به حریم هوایی ایران استفاده کنند که البته به سوختگیری هوایی و همه امکانات دیگری نیاز دارد که در چنین عملیات حساس که ممکن است بارها تکرار شود، ضرورت می یابد. در یک "جنگ موشکی"، ایران ممکن است پیروز شود.
اینکه تا چه حد اقدام هماهنگ کشورهای خلیج فارس برای متقاعد کردن آمریکا به کاهش تنشها موفق خواهد بود، هنوز مشخص نیست، زیرا تا حد زیادی به نرم شدن موضع بنیامین نتانیاهو بستگی دارد، که هیچ نشانهای از آن دیده نمیشود. با این حال، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، سهم خود را با تماس با نتانیاهو در روز چهارشنبه انجام داد. اما گزارش کاخ سفید به روال معمول از پرداختن به اصلیترین موضوع بحث میان آنها طفره رفت.
با این حال، منطقی است که تماس بایدن تأثیری بر نتانیاهو داشته است. نیویورک تایمز گزارش داد که کابینه امنیتی اسرائیل روز پنجشنبه تشکیل جلسه داد و در آن نتانیاهو با وزرای ارشد خود "برنامه کلی برای انتقامجویی اسرائیل" را مورد بحث قرار داد.
نتایج این نشست منتشر نشد و نیویورک تایمز گزارش خود را با ذکر این نکته به پایان رساند که "تحلیلگران همچنان میگویند که هیچیک از طرفین علاقهای به جنگ تمامعیار ندارند." در واقع، نگرانی کشورهای خلیج فارس به یکی از موضوعات کلیدی میان مقامات آمریکایی و همتایان اسرائیلی تبدیل شده است.
پس از تماس بایدن، نتانیاهو از وزیر دفاع خود، یوآو گالانت، که قرار بود به واشنگتن سفر کند، خواست تا از این سفر خودداری کند. در همین حال، ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده مرکزی آمریکا، به اسرائیل آمد تا "یک ارزیابی از وضعیت" انجام دهد. لوید آستین روز پنجشنبه نیز در تماس با وزیر دفاع اسرائیل، یوآو گالانت، پیگیر اوضاع شد اما تمرکز این تماس بر لبنان بود. بدون شک، دولت بایدن در حال کشیدن بسیاری از ریسمان ها در تلآویو است.
نتانیاهو خود به عنوان یک واقعگرا شناخته میشود. مسئله این است که تهران به صراحت اعلام کرده که تلآویو بهای سنگینی برای هرگونه اقدام خصمانه بیشتر خواهد پرداخت. این هشدار جدی گرفته خواهد شد، زیرا ارتش و اطلاعات اسرائیل، و البته خود نتانیاهو، بهتازگی پرده ای از توان بازدارندگی ایران را دیده اند.
دوم، قیمت نفت از هماکنون شروع به افزایش کرده است و این چیزی نیست که کاندیدای انتخابات، کامالا هریس، بخواهد شاهد آن باشد.
سوم، درباره تأسیسات هستهای، ایران آنها را به تمام نقاط کشور پراکنده کرده و زیرساختهای حیاتی را در اعماق کوههایی که دسترسی به آنها دشوار است، دفن کرده است.
مطمئناً، حمله موشکی ایران در اول اکتبر نشان داد که ایران اطلاعات بسیار دقیقی دارد و میداند چه هدفی را، کجا و چه زمانی مورد حمله قرار دهد. در کشوری کوچک مانند اسرائیل، پنهان شدن دشوار است، هرچند که تهران ممکن است آنقدر به سطح پایین تنزل نکند که بخواهد حریفان خود را نابود کند.
بهطور کلی، با در نظر گرفتن همه جوانب اوضاع، یک "زیبایی وحشتناک" در خاورمیانه متولد شده است: تا چه اندازه ایالات متحده برای نجات اسرائیل پیش خواهد رفت؟
آغاز همگرایی کشورهای عربی، که این هفته مشهود است، و امتناع از هرگونه حمله به ایران و نشانههای "همبستگی اسلامی" که شکافهای فرقهای را پل میزنند، بهطور اساسی بهعنوان نقاط عطف در نظر گرفته میشوند. این اولین نکته است.
دوم، این جنگ کوتاه و مختصر نخواهد بود. سرهنگ داگ مکگرگور، یک کهنهسرباز باهوش آمریکایی در جنگ خلیج فارس و مشاور سابق پنتاگون در دوران دولت ترامپ و مورخ برجسته نظامی، بهدرستی شباهتی با جنگ سیساله اروپا (۱۶۱۸-۱۶۴۸) ترسیم کرده است. جنگی که بهعنوان نبردی بین دولتهای کاتولیک و پروتستان در امپراتوری مقدس روم آغاز شد، اما بهتدریج از مسائل مذهبی فراتر رفت و به مبارزهای سیاسی تبدیل شد، بیشتر بر سر اینکه کدام گروه در نهایت بر اروپا حکومت خواهد کرد که سرانجام هم چهره ژئوپلیتیک اروپا را تغییر داد.
برای نقل قول از مقالهای در سال ۲۰۱۷ توسط پاسکال دودن، کهنهسرباز کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) که در نقاط بحرانی بزرگی همچون پاکستان، افغانستان، لبنان، عراق، ایران، آسیای مرکزی، قفقاز، عربستان سعودی و بالکان مستقر بوده، جنگ سیساله به «یک درگیری پیچیده و طولانی بین طرفهای مختلف که در زبان مدرن بهعنوان بازیگران دولتی و غیردولتی شناخته میشوند» تبدیل شد. در عمل، این جنگ مجموعهای از درگیریهای بینالمللی و داخلی مجزا ولی مرتبط بود که توسط نیروهای نظامی منظم و نامنظم، گروههای پارتیزانی، ارتشهای خصوصی و سربازان وظیفه انجام میشد."
واقعیت این است که جنگ خاورمیانه در شرایط کنونی، جنگجویان، تماشاگران و ناظرانی دارد که با تحول درگیری به یک جنگ صلیبی امروزی، ممکن است وارد میدان شوند، مانند ترکیه و مصر.
این جنگ مطمئناً اسرائیل را فرسوده خواهد کرد – و حضور آمریکا در خاورمیانه را ناکام خواهد گذاشت – هرچند یک جنگ طولانی ممکن است یک تحول فکری را موجب شود که در نهایت روشنگری را به منطقه بیاورد، همانگونه که جنگ سیساله این اثر را بر اروپا داشت.
منبع: یوروآشیا ریویو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :