لزوم پذیرفتن تغییر

در حکمرانی مطلوب، افکار جدید مهم هستند یا افراد جدید؟

۲۱ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۷۶۳۷ اقتصاد و انرژی نگاه ایرانی
نویسنده خبر: محمود سریع القلم
محمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: مجریان آسیایی و آمریکای لاتین به این پایۀ فکری رسیدند که بدون تولید ثروت، حکمرانی مطلوب تحقق نمی­‌پذیرد و پایه تئوریک تولید ثروت، محول کردن تولید و خدمات به بخش خصوصی، و پذیرفتن منطق بازار و تبادلات بین المللی است: اندیشه ای که ابتدا به انقلاب صنعتی منجر شد و در عین حال به تاسیس آمریکا در سال ۱۷۷۶ انجامید. به عنوان مثال، هرچند تورگوت اوزل (Turgut Ozel) و رجب طیب اردوغان از دو پایگاه متفاوت اجتماعی به قدرت رسیدند ولی اندیشه های اقتصادی آنها مشترک بود.
در حکمرانی مطلوب، افکار جدید مهم هستند یا افراد جدید؟

دیپلماسی ایرانی: در اواخر دهۀ 1960، وقتی چین تصمیم گرفت اقدامات لازم و تجربۀ ­شده بشری برای صنعتی شدن و رشد اقتصادی را به تدریج به مرحله اجرا درآورد، مائو و افراد کلیدی در اطراف او بودند که این تحول فکری را ایجاد کردند. آنها با مشاهدۀ تحولات جدید، این اعتماد به نفس را داشتند که افکار خود را با شرایط جدید جهانی منطبق کنند.

همین نوع تغییر عیناً در دهۀ 1990 در شش کشور دیگر اتفاق افتاد: اندونزی، هند، ویتنام، ترکیه، مکزیک و برزیل. در عموم این کشورها طی سال‌­های پس از جنگ جهانی دوم، نقش سنگین دولت بر صنعت، بانکداری، کشاورزی، سرمایه گذاری، آموزش و دیگر ارکان حکمرانی سایه افکنده بود. سیاسیون این کشورها برای مدت ها، خود را به اندیشه هایی مانند دولت­ سالاری، تمرکزگرایی، مدیریت عمودی، نهضت غیر متعهد ها و مبارزه با امپریالیسم مشغول کرده بودند. خروجی این افکار عمدتاً به تداوم فقر، فاصلۀ طبقاتی، ناکارآمدی، اتلاف منابع ملی و مهاجرت تحصیل کرده ها منجر شد. در این کشورها و بسیاری دیگر به خصوص در آسیای شرقی، سیاست ­مداران به تدریج متوجه شدند، به میزانی که دولت، مجری اقتصادی می شود، ناکارآمدی افزایش می‌­یابد.

مجریان آسیایی و آمریکای لاتین به این پایۀ فکری رسیدند که بدون تولید ثروت، حکمرانی مطلوب تحقق نمی­‌پذیرد و پایه تئوریک تولید ثروت، محول کردن تولید و خدمات به بخش خصوصی، و پذیرفتن منطق بازار و تبادلات بین المللی است: اندیشه ای که ابتدا به انقلاب صنعتی منجر شد و در عین حال به تاسیس آمریکا در سال 1776 انجامید. به عنوان مثال، هرچند تورگوت اوزل (Turgut Ozel) و رجب طیب اردوغان از دو پایگاه متفاوت اجتماعی به قدرت رسیدند ولی اندیشه های اقتصادی آنها مشترک بود.

اگر چین تولید و خدمات را به بخش خصوصی انتقال نمی­‌داد و اصل رقابت و همکاری را در یک دایرۀ بزرگ جهانی نمی ­پذیرفت چگونه طی بیست سال، از درآمد سرانه 200 دلار به بالای 10000 دلار می رسید؟ چون اقتصاد اصل است و کشور ثروتمند شده است، امروز چینی­‌ها از استقلال سیاسی، هویت ملی و انسجامِ داخلی به مراتب بالاتری نسبت به زمان مائو برخوردارند. امروز چینی ها آنقدر ثروتمند شده اند که کسی نمی تواند مانع افزایش حتی روزانۀ قدرت نظامی آنها شود. هم اکنون چین در حال ساختن 800 موشک بالیستیک هسته ای است. با قدرت اقتصادی، دیگران را به خود وابسته کرده است و امتیاز سیاسی و امنیتی می گیرد. این اندیشۀ قدرت بر مبنای ثروت در سال 1970 در زمان مائو متولد شد و امروز جواب داده است.

در هر حوزه‌­ای از حکمرانی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، اندیشه‌­ها هستند که جامعه را هدایت می کنند. در نهایت، وضعیت هر جامعه را باید در حال و هوای اندیشه های آن جست‌وجو کرد.

چگونه می‌­توان عمل، رهیافت و برخوردهای جدید را بدون تحول فکری، تحقق بخشید؟ یکی از عباراتی که بسیار شنیده می­‌شود، «رعایت کرامت انسانی» است. چگونه باید این اصل اجرا شود؟ کدام فرآیند به آن منتهی می­‌شود؟ کرامت انسانی مستقل از دیگر ارکان حکمرانی است یا خروجی مجموعه‌­ای از سیاست­گذاری­‌ها؟ چه ارتباطی میان اقتصاد و فرهنگ یک نظام اجتماعی و سیاسی وجود دارد؟ آیا جامعه­‌ای که نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه کرده، می‌­تواند کرامت انسانی را تجربه کند؟ آیا تورم علت است یا معلول؟ نرخ تورم دو رقمی نتیجه کدام اندیشه است؟ مفاهیمی مانند عدالت، انصاف، پاسخگویی، رشد، کرامت انسانی، شایسته سالاری و کارآمدی در امتداد هم هستند و وزن مساوی دارند یا میان آنها روابط علت و معلولی وجود دارد؟ چگونه باید درخت آنها را از ریشه به شاخه ها کشید؟ کدام ریشۀ درخت است و کدام شاخۀ درخت؟ کدام اصل است و کدام نتیجه؟ در «شناخت هرمی و درختی ساختار حکمرانی»، نرخ تورم را در کجای هرم باید قرار داد؟ آیا می توان در فقدانِ رشد اقتصادی و تولید ثروت، در انتظار عدالت، آزادی و کرامت انسانی نشست؟ آیا آگاهی و شناخت جامعه در سرنوشت آن اثر دارد؟ آیا جامعه ای که میانگین مطالعه آن 35 دقیقه در سال است می تواند در انتظار دموکراسی بنشیند؟ اگر نرخ تورم زیر پنج درصد باشد، کشور ثروت تولید کند و مردم اهل مطالعه باشند بعد برخی از شرایط و مقدمات دموکراسی فراهم می شود. آیا می شود بدون  Input در انتظار Output نشست؟

به عبارت دیگر، روابط علت و معلولی متغیرهای حکمرانی، علم و Science است. آنچه به موفقیت بسیاری از کشورها مساعدت بخشید این بود که متوجه شدند از کجا باید تحول را شروع کنند. یک دو سه تجربه شدۀ جهانی را تشخیص دادند.

اولین و فوری ­ترین کاری که این کشورها انجام دادند، تغییر افکار و اندیشه هایشان بود. اگر افکار تغییر نیابند، افراد با سن کمتر، مرام متفاوت و برخاسته از مناطق متنوع، بعد از مدتی سرانجام باید مجری همان افکار ناکارآمد گذشته باشند. به نظر می رسد در متدولوژی اولویت های حکمرانی، نوعی تشتت وجود دارد. ظاهراً نمی دانیم یا نمی خواهیم بدانیم که کدام اندیشه ها باید اجرا شوند تا یک فرد بازنشسته در سن هفتاد و پنج سالگی، مسافرکشی نکند.

مبنای تحول چه در فرد و چه در جامعه، در اندیشه هاست. سیاست های جدید افکار جدید می طلبند. افق های جدید به افکار جدید نیاز دارند. افکار قدیم در بسته ­بندی های جدید گذاشتن را، به نوعی می توان به استتار نیّت و تداومِ نامحسوسِ ناکارآمدی‌­ها نسبت داد.

دیگر پیکان تولید نمی­‌شود ولی پراید همان پیکان سابق است. اندیشۀ تویوتا تولید کردن باید جای اندیشۀ پراید تولید کردن را بگیرد. افراد با اندیشه های نوین می توانند کارآمد باشند. عقلانیت در حکمرانی به معنای انطباق با شرایط است.

با ورود هوش مصنوعی، اندیشه های حکمرانی روزانه در حال تغییر هستند. شاید پرسش اساسی این باشد: آیا حکمرانان اندیشه های جدید را تشخیص می دهند و برای اجرای آنها برنامه ریزی می کنند یا همان اندیشه ها در زمان و فرصت های از دست رفته با هزینه های فراوان، خود را در نهایت به حکمرانان تحمیل می کنند.

محمود سریع القلم

نویسنده خبر

عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: محمود سریع القلم چین ترکیه آسیا امریکای لاتین توسعه توسعه اقتصادی تولید ثروت تولید


( ۴ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۹:۰۱
در حکمرانی جدید تغییر فرهنگ اجتماعی حدید نیاز است۔ باید توجه کرد فرهنگ قدیم وارداتی سعی در مقاومت دارد۔امروزه با از دیاد جمعیت ها و وسائل ارتباطی جدیدهیچ سیستم دیکتاتوری در جهان وجود ندارد۔باید مردم را ازغار تفکرات وروشهای اموزش داده شده غلط خود ازاد کرد۔وروشهای جدید به مردم اموزش داد۔اموزش خیل عظیمی از مردم بسیار مشبکل است۔جامعه مانند یک استخر اب است که قابل تعویض نیست ۔اموزش مانند سیستم تصفیه کننده۔ اب تصفیه شده بداخل همان استخر میریزد۔جامعه را مانند اب استخر نمی توان تخلیه و تعویض کرد۔ایران هنوز بخش های مختلف ان فرهنگ خود را دارند۔جهان در حال تغیی جامعه انسانی به جامعه ماشینی است۔از بنی ادم بریده بنی هندل شده است۔
ابراهیم قدیمی ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۹:۱۰
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو ودد ملولم وانسانم ارزوست۔گفتند یافت مینشود گشتهایم ما گفت انچه یافت مینشود انم ارزوست۔راننده ماشین در جهان یافت میشود۔ نمیشود به راننده گفت پیاده شو با هم بریم۔از اسب میشد اورا پیاده کرد۔از ماشین نمی توان۔جهان در شرف تخریب توسط رانندگان وصاحبان ماشین های بسیارخطرناک است۔
خسرو ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۲:۲۹
مهاتیر محمد پزشک مالزیایی که استارت پیشرفت مالزی را زد اندیشه نو و عقلانیت و واقع بینی را سرلوحه کار کرد که درآمد سرانه مالزی ده برابر شد امیدواریم پزشکیان --- مهاتیر ایران باشد
ایرانی ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ | ۰۶:۲۹
آقای پزشکیان حتی به وعده های پر تکرار خود در مناظرات به اقلیت‌ها هم نتوانسته حتی چند هفته پایبند باشد.