به بهانه ترجمه کتاب استراتژی کلان مقایسهای
بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
نویسنده: علی اسمعیلی اردکانی، مترجم و ویراستار علمی کتاب
دیپلماسی ایرانی: هرگونه کمتوجهی و غفلت از شناخت دقیق مناسبات بینالمللی و پویایی کنشگری سایر بازیگران کلیدی اعم از ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ، متوسط و درحال رشد نظام بینالملل میتواند هزینههای سنگینی بر یک کشور و آرمانهایش تحمیل کند. از اینرو در کنار توجه به منابع، اهداف و آرمان و ابزارهای ملی خود، طراحی استراتژی خارجی، امنیتی و ائتلافی در سطح منطقهای و بینالمللی بایستی بر اساس شناخت استراتژی کلان سایر کشورها در سطوح چندگانه قدرت باشد.
تا پیش از این، ادبیات استراتژی کلان دارای یک سوگیری شناختی بوده و بر این امر تاکید زیادی داشت که صرفا مطالعه شکل کنشگری قدرتهای بزرگ اهمیت دارد. فرض بر این بوده که کشورها یک استراتژی کلان خاص را دنبال میکنند زیرا آنها مجبور به انجام این امر هستند. برخلاف این فرض، مقالات این کتاب اگرچه اهمیت محیط خارجی و جایگاه قدرتهای بزرگ را مورد مناقشه قرار نمیدهند، اما درکی گستردهتر از منابع استراتژی کلان، از جمله تأثیر بازیگران و نهادهای خاص، فرهنگ استراتژیک، و حافظه تاریخی در میانجیگری و کنش استراتژیک ملی به تهدیدات و فرصتهای خارجی ارائه میدهند.
ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطافپذیری از استراتژی کلان طرح میکنند که شامل روشها و ابزارهایی است که دولتها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار میگیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند. اجتناب از یک تعریف سفت و سخت، ویراستاران کتاب و نویسندگان هر فصل از کتاب حاضر را قادر ساخته تا کاربرد مفهوم استراتژی کلان را در طیف وسیعی از دولتها (نه فقط قدرتهای بزرگ) و زمینههای استراتژیک ارزیابی کنند که در آن خود دولتها اهداف و محتوای استراتژی کلان خود را تعیین کنند.
نویسندگان مقالات کتاب، کاربرد مفهوم استراتژی کلان را به عنوان ابزاری مفهومی برای درک رفتار طیفی از دولتها، از قدرتهای بزرگ تا دولتهای کوچکتر، بررسی میکنند. در حالی که ژئوپلیتیک جهانی ممکن است امتیاز قدرتهای بزرگ باقی بماند، دولتهای کوچکتر نیز ممکن است در برنامهریزی استراتژیک بلندمدت شرکت کنند و در واقع اگر بخواهند در دنیایی که قدرتهای بزرگتر در آن زندگی اجتماعی دارند، ادامه دهند، ممکن است مجبور به انجام این کار شوند.
در این راستا، مقالات این کتاب، حرکتی دور از حصار سفت و سخت پارادایمی نوواقعگرایی و لیبرالیسم به سوی رویکردهای گلچینی و چندپارادایمی به استراتژی و امنیت بینالمللی را توصیه و توجیه میکنند. کتاب «استراتژی کلان مقایسهای» درک ما از استراتژی کلان را فراتر از یک مفهوم واقعگرایانه ساختاری که توسط تهدیدات سنتی قدرتهای بزرگ هدایت میشود، تشریح کنند و پاسخهای منطقی ملی را برانگیزند. برای شروع، با پذیرش دیدگاههای واقعگرایی نوکلاسیک، آنها اذعان میکنند که در چارچوب محدودیتها و الزامات بیندولتها، سیاست داخلی، فرهنگ استراتژیک و تأثیر رهبران فردی میتواند تأثیر مهمی در شکلدهی به انتخابهای کلان استراتژیک دولت داشته باشد. علاوه بر این، آنها ماهیت تهدیدات جهانی که دولتها از استراتژی کلان برای مقابله با آن استفاده میکنند، به روز میکنند تا تهدیدات قرن بیست و یکم، مانند اشاعه هستهای، دولتهای سرکش و بازیگران غیردولتی تروریستی را در بر بگیرد. این نوآوریها این کتاب را به یک اثر منحصر به فرد و مهم تبدیل کرده است.
ویراستاران کتاب متخصصان هر یک از کشورها و موجودیتهای مورد مطالعه یعنی آمریکا، چین، روسیه، بریتانیا، فرانسه، هند، برزیل، ایران، عربستان، اسرائیل و اتحادیه اروپایی را را گرد هم آوردهاند تا بر زمینههای منحصر به فرد داخلی و بینالمللی تلاش هر یک از آنها در جهت طراحی سیاست خارجی و تامین امنیت در نظام بینالملل تمرکز کنند. این امکان مقایسههای متقابل معنادار را فراهم میکند و از تعمیم بیش از حد سطحی که پیش از این در متون دانشگاهی شاهد بودیم، جلوگیری میکند.
قرار گرفتن ایران در این کتاب با استدلال سطح و توان تاثیرگذاری بر مناسبات نظم و نظام امنیتی و بینالمللی است. در سه فصل از کتاب یعنی فصل ایران، عربستان و اسرائیل، کشورمان محل بحث و مناظره درباره استقلال استراتژیک یا حتی تنهایی استراتژیک ایران است. نقطه برجسته مباحث نیز این است که نویسندگان به شکاف بین دولتهایی که به طور عمده استراتژیهای کلان مستقل را دنبال میکنند و آنهایی که نقشه استراتژیک آنها به یک قدرت بزرگ وابسته است، اشاره میکنند.
بزرگترین قدرتها همچون ایالات متحده، چین و روسیه، استراتژیهای بسیار مستقلی را ترسیم میکنند که نقش نهادهای نظامی، اتحادها و نهادها و سازمانهایی را که آنها رهبری میکنند برجسته میکند. در این میان ایران اگرچه در معیارهای اعلام شده ویراستاران و نویسندگان کتاب به عنوان یک قدرت بزرگ شناخته نمیشود، اما استراتژی کلان نسبتاً مستقلی را دنبال میکند که به هیچ قدرت بزرگی تکیه ندارد. در مقابل، دیگر دولتها با همین سطح قدرت، تمایل دارند نقشههای امنیت ملی خود را بهویژه اگر در مناطق ناپایدار زندگی میکنند و با تهدیدات قابلتوجهی روبرو هستند، بر اساس کمک یک قدرت بزرگ طراحی کنند. به عنوان مثال، در اینباره نویسندگان به نقش ایالات متحده هم برای عربستان سعودی و هم برای اسرائیل اشاره میکنند.
این کتاب، با پرداختن به طیفی از کشورها با سطوح متفاوت قدرت و سطح کنشگری منطقهای و بینالمللی، به شکلی مؤثر، امکان گسترش حوزه مطالعاتی استراتژی کلان را نشان داده است. علاوه بر این، روش کتاب در سازماندهی و چگونگی طراحی استراتژی کلان کشورها با هدف ارائه یک رویکرد مقایسهای، علاوه بر معرفی یک حوزه نوآورانه مطالعاتی، برای آموزش دانشجویان، تربیت تحلیلگران راهبردی و همچنین سیاستگذاران و تصمیمگیران مسائل استراتژیک بسیار مهم است.
نظر شما :