رفتارهایی که نفرت بر می انگیختند
چائوشسکو و فلاکتبارترین دوران رومانی
نویسنده: بیژن اشتری، نویسنده و مترجم
دیپلماسی ایرانی: دیکتاتور اجازه داده بود همه بدانند که میخواهد موضوع مهمی را به اطلاع آنها برساند. مردم رومانی موظف بودند همیشه با اشتیاق زیاد سخنان رهبر را بشنوند اما حالا مدتی بود که از دستش خسته شده بودند. سخنان رهبر رومانی معمولا طولانی و همواره حاوی خبرهای بد بود. چائوشسکو عاقبت بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و پیروزمندانه اعلام کرد: «همه بدهیهای خارجی کشور را پرداخت کردهایم. امروز روز بزرگی برای استقلال ملی رومانیاییهاست.»
برای لحظاتی مردم دچار این تصور شدند که رژیم از این پس قفسههای خالی فروشگاهها را پر از مواد غذایی خواهد کرد چون تا حالا بخش عمده محصولات کشاورزی به اروپای غربی صادر شده بود تا با پول آن بدهیهای خارجی کشور پرداخت شود. حالا رهبر رومانی میگفت بدهیها پرداخت شده پس قاعدتا از حالا به بعد مواد غذایی تولید شده در کشور، به جای صادر شدن به خارج باید در داخل کشور توزیع میشد. اما مردم اشتباه میکردند. رهبر رومانی در ادامه بیاناتش گفت: «صادرات محصولات غذایی همچنان ادامه خواهد یافت تا رومانی مستقل بماند. امروز رومانی مستقلترین کشور دنیاست و این مایه افتخار همه ماست.»
با توضیحات تکمیلی رهبر معلوم شد که سهمیهبندی سفت و سخت گوشت و تخم مرغ و شیر و آرد و شکر ادامه خواهد یافت. رهبر رومانی گفت حتی احتمال دارد که سهمیهبندی مواد غذایی و بنزین در ماههای آینده سفت و سختتر هم بشود. این در حالی بود که مردم زمستان سختی را گذرانده بودند. بسیاری از پیرزنان و پیرمردان به دلیل کمبود سوخت، از سرما در خانههایشان مرده بودند. مردم حتی برای تهیه نان مجبور به ایستادن در صفهای طولانی بودند. گوشت و میوه و لبنیات کمیاب بود؛ آن هم در کشوری که حاصلخیزترین خاک اروپا را داشت. حالا رهبر رومانی بر صفحه تلویزیون آمده و گفته بود که مردم نباید توقع هیچ بهبودی را در وضع رفاهیشان داشته باشند.
به قول یکی از روشنفکران رومانی "این زمان، فلاکتبارترین اوقات مردم رومانی بود. مردم از بیانات رهبر فهمیدند که هیچ سودی از فداکاریهایی که طی سالهای گذشته کرده بودند نصیبشان نخواهد شد. ما هم از چائوشسکو نفرت داشتیم هم از خودمان. ما از خودمان متنفر بودیم زیرا ما آنچه را او با کشورمان کرده بود به عنوان واقعیتی محض پذیرفته بودیم؛ واقعیتی که نمیتوان عوضش کرد."
*
در رومانی، افسران پلیسی بودند که وظیفه آنها این بود که زنان زیر چهل و پنج سال را هر سه ماه یک بار برای معاینه به درمانگاه ببرند. مردم اسم این ها را گذاشته بودند "پلیس قاعدگی". زنی که آبستن تشخیص داده میشد باید در زمان مقرر فرزندش را به دنیا میآورد وگرنه کارش به دادگاه و زندان ختم میشد.
چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست رومانی، سودای افزایش جمعیت کشورش را داشت. او سقط جنین برای زنان زیر چهل وپنج سال را ممنوع کرده بود. در یک سخنرانی گفت: "جنین مال کل جامعه است. هر کس که از بچه دار شدن اجتناب کند در حکم فرد خائنی است که قوانین تداوم نسل کشورمان را نقض کرده است". به این ترتیب جلوگیری از آبستنی ممنوع، آموزش امور جنسی در مدارس متوقف، و حداقل سن ازدواج برای دختران پانزده سال اعلام شد. پلیس قاعدگی زنان را از محل کارشان جمعآوری و برای معاینه به درمانگاه میبرد. به این ترتیب سقط جنینهای زیر پلهای افزایش یافت. هر سال حدود هزار زن به دلیل این عملهای غیر استاندارد میمردند.
وجه تراژیک دیگر قضیه، افزایش یتیمخانههای دولتی در سراسر کشور بود. بعدها معلوم شد که نیم میلیون کودک یتیم، که پدر و مادرهایشان به دلیل فقر رهایشان کرده بودند، ثمره سیاستهای جمعیتی چائوشسکو بود. البته رژیم سیاستهای تشویقی هم داشت: به زنانی که پنج فرزند داشتند مدال مادرانگی اعطا میشد، به مادرانی که بین هفت تا نه بچه داشتند نشان افتخار مادرانگی و به مادرانی که بالای ده فرزند داشتند نشان مادر قهرمان داده میشد.
از سوی دیگر مادرانی که سنشان از بیست و پنج سال گذشته بود و هنوز بچه دار نشده بودند باید مالیات های کلان به دولت میپرداختند.
نکته جالب این است که عموم دیکتاتورها گمان میکنند که افزایش جمعیت به نفع آنهاست اما عملا ثابت شده جوانها همیشه موتور محرکه مقابله با نظامهای دیکتاتوری هستند. به نظرم یک دیکتاتور عاقل باید یک جمعیت پیر و از کار افتاده را به یک جمعیت جوان و پرانرژی ترجیح بدهد.
در انقلاب رومانی نیز، همان کودکان یتیمی که به «کودکان چائوشسکو» معروف شده بودند و قرار بود حامی اول رژیم کمونیستی باشند بعدا تبدیل شدند به جوانانی پرانگیزه که نقش اصلی را در نبردهای خیابانی بازی کردند؛ نبردهایی که سرانجام به اعدام دیکتاتور ختم شد.
نظر شما :