لزوم نهادینه شدن سیاست اتخاذی در غزه
ایران و سایه شوم جنگ
دیپلماسی ایرانی: آرزو کرده و می کنیم جنگی درنگیرد اما آرزوها جایی در محاسبات سیاسی و نظامی ندارند. اصولا جنگ ها به یکباره آغاز نمی شوند بلکه در شیبی آرام برای آن بسترسازی میشود و با بهانه و یا خطایی شروع می شوند.
درگیری ایران و آمریکا، خارج از مرزهای ایران، سال هاست شروع شده و اثرات این درگیری در زندگی روزمره مردم اظهر من الشمس است. خسارتی که نه جنگ و نه صلح به کشور زده اگر بیشتر از جنگ نباشد، کمتر از آن نیست. با تشدید روند تحریم و اثرات آن بر ایران و زدن بازوهای مقاومت در بیرون از مرزها نتیجه تئوری نه جنگ و نه صلح، شکست و از دست دادن ظرفیت ها در داخل و خارج بدون جنگ بوده است. ظرفیت ها و قابلیت هایی که ابزار چانه زنی و امتیاز گیری بوده اند را خرج بیراهه ای کرده ایم و با این نگاه عملا در فردای جنگ احتمالی دست های خودمان را در درون و بیرون از قدرت تهی کرده ایم.
شوربختانه ما اسیر ذهنیت های متوهمی هستیم که برای خویش رسالت جهانی قائل هستند، در حالی که از عهده حکمرانی ایران بر نمی آیند.
امروز ایران، کشوری که سرشار از شاخص های مختلف ثروت است، به روزگاری افتاده که عزت آن لکه دار شده است و اگر هوشیار نشویم می رود با جنگی دیگر، با تحقیری فراتر از ترکمنچای مواجه شود.
برای هر کس که دل در گرو ایران و ایرانی دارد اوجب واجبات، حفظ ایران است. زیرا اگر ایران نباشد، مابقی مفروضات فرعیاتی بیش نیست.
پاسخ عملیات تروریستی کرمان را در پاکستان یافتیم و بهگونهای هیمنه خویش را شکستیم که جز تحقیر برای ما دست آوردی نداشت.
غزه به ویرانه ای تبدیل شده و حماس بدنبال رهایی از مخمصه خود ساخته است و امروز بیانیه حزب کتائب حزب الله عراق تبلور محاسبات غیر عقلانی است که نشان می دهد ما همچنان بیدار نشده و به راهی افتادهایم که نتیجه آن خودزنی و تحقیری است که اگر این راه اصلاح نشود می تواند کیان ایران را با جدی ترین خطر ممکن مواجه کند.
با توجه به خطراتی که ایران را تهدید می کند نگذاریم کشور به شرایطی برسد که جام زهر نیز آرزو شود. برای نجات ایران و ایرانی از خطرات مترتب بر کشور تا دیر نشده است به خود آییم. سخت و دشوار است اما باید تن به تغییر دهیم. باید جسارت داشته باشیم و با تغییر سیاست ها و راهبردهایی که جز خسران برای کشور دستاوردی نداشته است، متحول شویم.
به عنوان ایران نشانه ها و علائم تغییر در سیاست داخلی و خارجی را تقویت کنیم و از سیاست و رویکردهای سلبی دور و به سیاست های ایجابی میدان دهیم. با رویکرد ایجابی با جهان و راهبرد برد - برد مبتنی بر ظرفیت، ایران می تواند در تعامل با نظام بین الملل و کشورهای پیرامونی قدرت برتر منطقه گردد. ایران و ایرانی استعداد رشد و توسعه را دارند و شایسته زندگی همراه با آرامش و دوری از بحران و رسیدن به پیشرفت هستند. در گامی فراگیر تلاش کنیم سیاست و راهبردی که در بحران غزه و حماس اتخاذ کردیم در درون و بیرون نهادینه کنیم.
هنگامی که در رابطه با شهادت سردار سلیمانی، احتمال عوامل کمکی در عراق مطرح است، آیا نباید نسبت به عملیات تنف که می تواند ایران را درگیر جنگ با آمریکا کند، شک و تردید کرد؟!
سال هاست می نویسم که گروههای همسو، حمایتی یا نیابتی کمک و پشتیبانی و.... می گیرند، اما فرمان نمی پذیرند. این گروهها در نقطه نهایی انتخاب بیش از اینکه در کنار ایران باشند در کنار جغرافیایی خواهند ماند که حیات و ممات آنان در نهایت بدان وابسته است.
شرایط ایران و ایرانی هر روز نسبت به دیروز سخت تر میشود. برای ما به مرگ گرفته اند که به تب راضی شویم، اما اگر کاسه صبر به سر آید همه برای رهایی به مرگی خواهند گرفت که در آن نه ایران و نه ایرانی خواهد ماند.
به خود آییم و به این دلخوش نباشیم که جنگی نخواهد شد. بیمه و تضمین عدم جنگ در بازگشت به عقلانیت و آشتی با درون و بیرون است.
سال هاست جنگ ایران و عراق تمام شده است اما ما همچنان در جنگیم. باشد که صلح و آرامش ایران و ایرانی را نصیب شود.
نظر شما :