شبهه افکنی مغرضانه نسبت به چهره های تاریخی

همزمانی تشدید مناقشات ژئوپولیتیکی قفقازجنوبی با نوروز ایرانی؛ و ماموریت پانترکیسم

۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۸۶۰۶ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نیما عظیمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: همزمان با نوروز و تشدید مناقشات ژئوپلیتیکی قفقاز، پانترکیسم نیز به تبلیغات تمامْ پوپولیستی خود شدت داده و فرصت غنیمت شمرده اند تا «از این نمد نیز کلاهی برای خود بدوزند»؛ احساسات و افکارِ قشر خاکستری جامعه را نشانه گرفته اند تا در این اوضاع خطیرمنطقه ای، رنگی ضدایرانی و ضدفرهنگی به روی آن بپاشند! باری! از لاطائلات و گزافه گویی های ایران‌ستیزانه آنان، همچون جعلی خواندن استوانه‌ کورش بزرگ (منشور حقوق بشر) بگیرید تا گزافه‌سخن‌هایی درخصوص آرامگاه پادشاه ایرانی در پاسارگاد، تا برسید به تکرار ادعایی پوچ و ازسر بی دانشی، ادعایی سخیف که در قالب غیابِ نامِ کورش در شاهنامه مطرح می کنند! اما همه این تحرکات، تجاوز به فرهنگ ایران و با هدفِ برهم زدنِ اتحاد و یک‌پارچگی ملتِ ایران، در این روزهای خطیر و حساس است.
همزمانی تشدید مناقشات ژئوپولیتیکی قفقازجنوبی با نوروز ایرانی؛ و ماموریت پانترکیسم

نویسنده: نیما عظیمی، متخصص میراث فرهنگی و تاریخ

دیپلماسی ایرانی: همزمان و همراه با تشدید مناقشات سیاسی و ضدایرانی در قفقازجنوبی، به کارگردانی ترکیه و اسرائیل و زبان درازی های رئیس جمهوری باکو علیه ایران؛ جریان های پانترکیسم در داخل نیز بیکار ننشسته اند و سعی در تحریک گسل های قومی ایران – به طور ویژه درشمال غرب – را دارند. همزمانی تشدید مناقشات ژئوپولیتیکی قفقاز جنوبی با نوروز ایرانی، هرگز اتفاقی و از سربازیچه نیست! با اندکی تامل، می توان ره به رمز بُرده و به پیوند این دوجریان پی برد. همزمان با نوروز و تشدید مناقشات ژئوپلیتیکی قفقاز، پانترکیسم نیز به تبلیغات تمامْ پوپولیستی خود شدت داده و فرصت غنیمت شمرده اند تا «از این نمد نیز کلاهی برای خود بدوزند»؛ احساسات و افکارِ قشر خاکستری جامعه را نشانه گرفته اند تا در این اوضاع خطیرمنطقه ای، رنگی ضدایرانی و ضدفرهنگی به روی آن بپاشند!

باری! از لاطائلات و گزافه گویی های ایران‌ستیزانه آنان، همچون جعلی خواندن استوانه‌ کورش بزرگ (منشور حقوق بشر) بگیرید تا گزافه‌سخن‌هایی درخصوص آرامگاه پادشاه ایرانی در پاسارگاد، تا برسید به تکرار ادعایی پوچ و ازسر بی دانشی، ادعایی سخیف که در قالب غیابِ نامِ کورش در شاهنامه مطرح می کنند! اما همه این تحرکات، تجاوز به فرهنگ ایران و با هدفِ برهم زدنِ اتحاد و یک‌پارچگی ملتِ ایران، در این روزهای خطیر و حساس است. ازاین‌رو ما در این گفتار از دیدگاه و دانشی دفاع می‌کنیم که تمامِ آن مستند است. 

کورش در شاهنامه

این یاوه‌پردازان، به‌واقع جماعتی هستند که عقیده‌شان از دست عُقده‌هایشان در امان نیست! و حتی از خوانشِ درستِ ابیات شاهنامه عاجز هستند؛ اما شگفتا که بی هیچ برهانِ علمی و دانشورانه‌ای، اصرار بر یاوه‌های پوچ و صَدمَن یه غاز خود دارند! و دارای  بینش‌های مغرضانه‌ای هستند که بدون نمایاندن گواهی استوار، به پیروی کورکورانه از نوشته‌های انیرانی، از حقایق تاریخی که در ترجمان دفاتر پهلوی چون «بندهش» و "اوستا" و "زادسپرم" و "دادستان دینیک" و... آمده، چشم پوشیده و غافل گشته‌اند. درحالی‌که در این آثار، ستایش‌های بسیار از دیار پارس "سرزمین آزادگان" شده و «کیخسرو» پادشاهِ پارس به نیایشگاه «آذرگشسب» در آذربایگان می‌رفته است!

باری! «فردوسی بزرگ» در اثر سترگ خود، بارها گوشزد می‌کند که آن‌چه سروده، رویدادی راستین از تاریخ باستان است. رویدادی راستین که گاه در جامه‌ اسطوره، «ره به رمز برده» و هرفردِ خردمند می‌تواند به قدر دانایی، از این خردنامه بهره‌مند شود.

بنابر شاهنامه، کیخسرو فرزند سیاوش پسر کی‌کاووس است که فرنگیس دخترِ افراسیاب مادرِ وی است. چون افراسیاب «روانش زِ خونِ سیاوش به درد» بوده و نوه‌ خود را برهم زننده‌ پادشاهی خود دانست که «همه شهرِ توران بَرَندش نماز»، او را به وزیر خود پیران ویسه سپرد تا کودک را به شبانی در کوه بسپارد که هرگز نشانی از اصالت خود نیابد و «نداند که من خود کی‌اَم.»

گزاره‌های عنوان‌شده در چگونگیِ زاده شدنِ کیخسرو در شاهنامه در هماهنگیِ کامل با چگونگیِ زاده شدنِ کوروش پادشاه هخامنشی بوده ۱ و بنابر گزارش‌ها «کوروش، کیخسرو است» ۲ که در شاهنامه جامه‌ اَساتیر بر تن کرده و نمایان شده است؛ چه‌این‌که ادغام و جابه‌جایی در تاریخِ دور ممکن و محرز است؛ و این ازآن‌روست که «یادِ یک واقعه تاریخی و یا یک شخص حقیقی حداکثر بیش از دو یا سه قرن در حافظه‌ی جمعی مردمان  باقی نمی‌ماند»؛ ۳ و باتوجه به این‌که شاهنامه در نیمه‌ سده سوم هجری آغاز به سرایش شده، در آن بازه‌ زمانی بیش‌از هزارسال از دوران پادشاهی کوروش بزرگ می‌گذشته؛ و دیگرگون شدنِ آن قابلِ پذیرشِ نظرِ مورخان است. شاهنامه دربرگیرنده‌ پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان و ساسانیان است که کیخسرو با پیش‌نامِ «کِی» در چم پادشاهِ بلندقامت۴ در خانواده‌ کیانیان قرار داشته و واپسین شخصیت اساطیری در شاهنامه است. کوروش بزرگ نیز پادشاهِ پادشاهان، بنیان‌گذار پادشاهیِ هخامنشی، پادشاه پارس و آغازگرِ تاریخِ باشکوهِ ایرانیان است.

جایگاه ایشان پارسه دانسته شده و در متون پارسی باستان اقوام ایرانی که در متون آشوری با نام «پارسواش» نامیده شده،۵ «پارس» خوانده شده‌اند، از قرن ۸ پ‌م در پارس زندگی می‌کرده و پوشش‌دهنده‌ی شش طایفه‌ی شهرنشین و چهار طایفه‌ی چادرنشین بوده‌اند۶ که در سرزمین‌های «میان جوی بلخ تا آخر بلاد آذربایگان و ارمنیه فارس و فرات و خاک عرب تا عمان و مکران و از آن‌جا تا کابل و تخارستان»۷ گسترانیده شده بودند.

کوروش بزرگ پادشاهی بود که علاوه‌بر وجه‌ سیاسی و پادشاه بودن در ایران، دارای چهره‌ای مذهبی و موبدانه نیز بوده است؛ چنان‌که وی در تورات به‌عنوان پیامبر شناخته شده، «مسیح یهوه» خوانده شده ۸ و در نوزده آیه مورد ستایش قرارگرفته است.

علاوه‌برآن، بنابر نظر دانشمند اسلامی «ابوالکلام آزاد» و بسیاری از مفسران شیعی، از جمله «علامه محمدحسین طباطبایی»،۹ کوروش پادشاه هخامنشی، ذوالقرنین قرآن است که خداوند اسبابِ پیروزی را در اختیار او گذاشته، او سه لشکرکشی بزرگ به شرق و غرب و یک منطقه‌ی کوهستانی داشته و مردی نیکو بوده که «دادمندی» پیشه‌ی او بوده است. 

بنابر شاهنامه نیز کیخسرو پادشاه موبد فرهمند کیانی، نمودارِ متعالی و آرمانی از انسانِ کامل است که «چو تاج بزرگی به سر بَرنهاد/ ازو شاد شد تاج و او نیز شاد؛» پس دادمندی پیشه کرده و «به هر جای ویرانی آباد کرد/ دل غمگنان از غم آزاد کرد.»

در شخصیت و نامِ پدربزرگ کوروش و نیز پدربزرگ کیخسرو و نیز شخصیت وزیرانِ ایشان همانندی و یگانگی وجود دارد. چنان‌که پدربزرگ کوروش آستیاگ نام داشته و پادشاه ماد بزرگ در شمال غربی ایران بوده؛ و افراسیاب پدربزرگ کیخسرو پادشاه توران (سرزمینِ میانِ دو رود بزرگ آموی و گلزریون) ۱۰ بوده است که بنابر قواعد زبان‌شناسی، نامِ ایشان قابلِ بازگردانی به‌هم بوده؛ و علاوه‌برآن، خویشکاری ایشان نیز همتا است. چنان‌که هردو از فرزندِ دخترِ خود در هراس بوده، درپی کشتنِ او برآمده و هردو بچه‌ها را به وزیرانِ خردمند خود (هارپارگ و پیران) سپرده‌اند تا آن‌ها را نابود کنند؛ اما در هر دو واقعه، وزیران، کودکان را جهت پرورش به شبانانی در کوه سپرده‌اند. ۱۱ 

آذرآبادگان (آذربایگان – آذربایجان) از مهم‌ترین سرزمین‌های پارس‌نشین و دینیِ ایرانیان بوده که چنان‌چه از نامش پیداست سرزمینِ نگهدارنده‌ی آتش مقدس بوده است که مردمِ آن «زبان مخصوصی» به نام «آذری» داشته‌اند که «جز خودشان کس آن‌را نمی‌فهمید.» ۱۲ بنابر شاهنامه، افراسیاب گُجستک در کوهی در این منطقه پنهان شده بود که هوم موبد او را یافته، گودرز پهلوان که برای ستایش آتشکده‌ی آذرگشسب به آذرآبادگان می‌رفت او را بازشناخته، کیخسرو را آگاهانیده و این پادشاهِ پارسی در اقلیمِ پارسیِ خود، خونِ پدرش سیاوش (شاهزاده پارسی) را از افراسیاب گرفت؛ چنان‌که کوروشِ بزرگ در سرزمینِ ماد بزرگ (آذرآبادگان) انتقام پدرِ خود کبوجیه (شاه پارسی) را از پدربزرگش آستیاگ گرفت.

دیگر ادعای مضحک و کاملا غیرکارشناسانه اما غرض ورزانه، یاوه بافی های آنان در مورد استوانه کورش است. همواره این جماعت، تاختن به این استوانه ارجمند را دست مایه ای برای رسیدن به اهداف سیاسیِ قبیله گرایانه و ضدایرانی خود قرارداده اند! بی تردید، یکی از اهداف پانترکیسم از طرح و تعمیمِ چنین یاوه هایی، نشانه گرفتنِ روح و فکر قشر خاکستری جامعه ایران است. به طوری که چندی پیش لطیفه ای شگفت انگیز را درمورد استوانه کورش خواندم! صاحب این لطیفه، برای اثبات جعلی بودن استوانه کورش، در ادعایی کودکانه ابراز داشت: «وسط لوح گِلی را چاک انداخته اند تا کهن دیده شود.»

باری! ما درادامه این مقاله، به شکلی مشروح و مستند، درست دست روی آن شکافِ استوانه ی کورش گذارده و در رد آن ادعای مضحک، یک پاسخ از فراوان پاسخ مان را برای مخاطبان گرامی این مقاله می آوریم:

شکاف استوانه کورش

استوانه به شکل یک کتیبه از گل پخته است که درازای آن نزدیک به بیست و سه سانتی متر و قطرآن به ده سانتی متر می رسد. این استوانه در هنگام کاوش متخصصین حوزه باستان شناسی و توسط پروفسور «هرمزد رسام» کشف شد. این لوح دارای دو قطعه اصلی الف و ب است؛ این بخش، نقطه ای عطف و قابل توجه در بخش تخصصی و کارشناسانه ی دانش باستان شناسی محسوب می شود که پرواضح است سخن از آن را باید برعهده کارشناسان امر گذاشت.

در سال ۹۷۰ «پل ریچارد» متخصص زبان های باستانی بین النهرین از دانشگاه مونتسر، با بررسی متن قطعه ب، آن را قسمتی از استوانه کورش دانست؛ قطعه ب ۹سطر پایانی استوانه را تشکیل می دهد؛ اما شما هیچ اشاره ای به این جزئیات ندارید! اصلا اجازه دهید یک مصداق متفاوت بیاورم و این بار بر اساس بازخوانی دانشمندی دیگر به نامِ «دکتر ایروینگ فینکل»؛ طبق نظر کارشناسانه ایشان: «استوانه کورش از چهل و پنج خط میخی اکدی تشکیل شده است؛ که سی و پنج خط اول، در قطعه الف و باقی آن در قطعه ب است که تنها خطوط ابتدایی و انتهایی آن آسیب دیده است که دقیق و موشکافانه و کارشناسانه، همخوانی داده شده اند. حال سخنی تازه تر و نزدیک تر می گویم؛ اگر به خاطر داشته باشید درسال ۲۰۱۰ دو قطعه از یک گل نوشته در موزه بریتانیا شناسایی شدند که روی آنها بخش هایی از متن استوانه کوروش نوشته شده بود؛ این قطعات نیز توسط پرفسور «ویلفرد لمبرت» از دانشگاه بیرینگهام شناسایی شدند. در واقع روی این دوقطعه، مربوط به استوانه ی کورش بود. ۱۳

منابع:

۱ - خالقی‌مطلق، جلال. کیخسرو و کوروش. نشریه ایران‌شناسی ۱۳۷۴،دوره۷ ،شماره۱ 
۲ - بیرونی، ابوریحان. آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶ ، ص۱۵۲ 
۳ - الیاده، میرچا. ۱۳۹۳، ص ۵۸ 
۴ - فرهنگ دهخدا. ذیل واژه  
۵ - مجیدزاده، یوسف. تاریخ و تمدن بین‌النهرین. تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶ ، ص ۲۷۴ 
۶ - هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر. تهران، اساطیر، کتاب یکم، بند ۱۲۵ 
۷ - نامه تنسر. به تصحیح مجتبی مینوی. تهران، دانشگاه تهران. ۱۳۵۴ ،ص ۸۹ 
۸ - اشعیای نبی، باب ۴۵ ،بند اول  
۹ – آیت الله مکارم شیرازی. تفسیر نمونه. ج۱۲ ،ص ۵۴۳ 
۱۰ - شهیدی مازندرانی، حسین (بیژن) مرزهای ایران و توران بر بنیاد شاهنامه فردوسی. تهران، بلخ، چ اول، ۱۳۷۶، ص ۱۹ 
۱۱ - ن.ک: گزنفون، سیرت کوروش؛ شاهنامه فردوسی، بخش سیاوش  
۱۲ - مشکور، محمدجواد. نظری به تاریخ آذربایجان. تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، انتشارات کهکشان، چ دوم، ۱۳۷۵ ،ص ۱۸۸
۱۳ - دکتر ایروینگ فینکل، (متخصص کتیبه‌های میخی سفالی از بین‌النهرین باستان) منشورکورش و وصیت نامه ی کورش. بر اساس نوشته ی گزنفون و ترجمه ی بنیامین جاوت. نشر هشت کتاب ۱۳۹۸

کلید واژه ها: قفقاز ایران و قفقاز ایران و آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان کوروش منشور کوروش الواح هخامنشی هخامنشیان تاریخ ایران آذربایجان


( ۱۳۱ )

نظر شما :

مجتبی ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۴:۴۹
نقطه ضعف عمده پانترکیسم و افکار موغولیسم نداشتن تاریخ و پیشینه گوهر بار در منطقه و جهان است .در تمام اثار و نوشته ها و کتیبه ها از انها به قوم بدوی بیابانگرد ویرانگر و خونریز یاد میشود .و حال نوادگان انها قصد تاریخ سازی با دستبرد در ان یا تحریف و تغییر تفسیر هستند .تاریخ گواه است بیشترین جنگ بین حکومتهای ترک زبان بوده است مانند جنگ صفوی با عثمانی و ازبکها یا جنگ نادر با عثمانی و ازبکها و....
علی ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۵:۱۰
بنده به عنوان یک تورک آذربایجانی فقط این نکته رابه ایرانشهریان عزیزو نویسنده محترم یادآور می شوم که هرچه می خواهید از تاریخ خود بنویسید ولی تاریخ آذربایجان را وارد بازی های خود نکنید. تاریخ این خطه را به متخصصان تاریخ تورک واگذار کنیدتا مشکلاتی را که گفتید پیش نیاید.
ناشناس ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۵:۲۸
یاد بگیریم با هر موضوع در حد خودش برخورد کنیم . اینقدر اینها را جدی نگیرید . هر چقدر بیشتر از آن کشور ته کوچه بن بست بگویید بیشتر حس مهم بودن به آنها دست می دهد . فردوسی بزرگ و کورش جهانی را چه به اینها که بخواهند به وجود و اصالتشان خدشه وارد کنند . بله من هم موافقم باید ایران سر مار را بکوبد . مماشات ایران در مقابل سخنان دلقکهای تریبون دار پذیرفته نیست . تمام پروژه هایی که قرار است اتصال ما را به شمال از وسط این بیقوله امکان پذیر کند را متوقف کنید . گسترش کشتی رانی در دریای مازندران و اتصال مستقیم به قفقاز شمالی یکی از آن تو دهنی ها به این متوهمهای ریزه میزه است .
هموطن آذربایجانی ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۵:۵۷
باستان گرایی کارانسانهای عقب مانده ایست که به دلیل ناتوانی ساخت جامعه ای که بشود با آن مفتخربود وبه جای زندگی در حال وساخت آینده روبه گذشته وباستانگرایی می کنندومرادخودرادرگذشته جستجومیکنند.شاهنامه هم کم وبیش دچار باستانگرایی نامعلوم شده است
فرهاد ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۰:۰۸
دیر از خواب بیدار شدید آقایان. هرچند که مردم دیر یا زود خودشان چنان بساط پانترکیسم و نژادپرستی را جمع کنند که دیدنی باشد.
مهدی ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۰:۱۶
تکرار تلقینات ۹۰ ساله ..... لطفا متن انگلیسی این منشور به اصطلاح کورش در موزه را با متن انگلیسی موجود در کتاب ها و نیز با متن فارسی مطابقت دهید ...
بیست ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۰:۴۲
ترک فرزند ایرانی و مغول است.
داریوش ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۱:۳۹
عجب نوشته بی محتوا و دل چرکین و غیر علمی بود. این گونه نوشتارهای بی دانش موجب دلسردی دوستاران علم و دانش می‌باشد.
دوستدار ایران بزرگ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۲:۵۷
باسلام به نظر من تشکیل جبهه آریایی در مقابل جبهه تورانی امری غیر قابل انکار است
علی ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۳:۱۹
اگر نویسنده و همفکران ناراحت از این هستن که به جعلیات انها درباره تاریخ ایران ایراد گرفته میشود چرا هیچ دلیل و مدرکی در باب اثبات گفته های خود ندارن و فقط مثل طوطی نوشته هایی که یهودیان و انگلیسیها برای تاریخ ایران درست کردن رو تکرار میکنن.
ایران ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۳:۵۵
پانترک ها از ایران بیرون میکنیم ارومیه .تبریز .اردبیل کوچ میدهیم باکو و ترکیه شان .واز کل ایران این ۳ استان پر میکنیم .تمام
انسان ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۲:۳۵
میشه بفرمائید فرق یک پانفارس و پانترک در چه چیزی هست؟
نفوذ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۶:۴۵
سال ها سرکوب ناسینالیسم منجر به رشد قوم گرایی در کشور شده است البته جالب اینجاست که این قوم گرایی هم از لحاظ علمی غلط و بی پایه است نکته مهم نفوذ قوم گرایان در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی است که میتواند بسیار خطرناک باشد
آتیلا ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۸:۱۲
از کی تا حالا فردوسی و شاهنامه منابع تاریخی شدند؟ خودت می گویی فردوسی بعد از ۱۰۰۰ سال این داستانها را نقل کردند منابع و اعتبار داستان های فردوسی چی بوده از کجا اینقدر دقیق با جزییات و با اطمینان این داستانها را نقل کرده و نقل می کنید؟ که گویی که با همه جزییات همراه و کنار آن شخصیتها بوده اید در عصر حاضر با این همه تکنولوژی و فیلم و صوت و اسناد نوشتاری تا مطلبی نقل می شود هر کسی به میل خود و با دید خود گاها ۱۸۰ درجه با روایتهای همدیگر فاصله پیدا می کند تاریخ معاصر با وجود ثبت و ضبط کلی روایتهای متناقص و متفاوت دارند آنوقت شما از تاریخ ۲۵۰۰ سال قبل که هیچ اثر از زبان و نوشتار از آنها باقی نمانده این آثار منتسب هم (الواح گلی) در ۱۰۰ سال اخیر کشف و شناخته شده است پس چگونه فردوسی بعد از ۱۰۰۰ سال اینها را نقل کرده است آیا این داستانها را فقط فردوسی می دانسته و اگر نه چرا کسی دیگر غیر از او در جایی نقل و اشاره نکرده بوده لابد رستم و سهراب و سایر شخصیتهای خیالی که در شاهنامه هست را هم واقعی می دانید؟
عبدالرضا ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۰:۱۲
نوروز عیدی که اکثر اداب و ریشه ان از ازربایجان برخاسته کما اینکه دین زرتشت نیز از ازبایجان بوده است در اکثر منابع قید شده که زرتشت در کوه سبلان 30 سال به عبادت مشغول بوده و پیام خود را از اراتتابل یعنی همان اردبیل که در اوستا به صورت ارتاویل و به معنی شهر مقدس وارد شده است اغاز کرده است اسم مادر زرتشت دوغدو بوده که کلمه ای تورکی است وبه معنی زاینده است و دشمنان زرتشت هم مغها که همان طایفه مغ می باشند بوده واکنون نیز در اطراف اردبیل مغان داریم که نام یک منطقه است در مورد کورش تا زمان پهلوی هیچ اسمی از ان در تاریخ و اسامی افراد به چشم نمی خورد در مملکتی که اسامی افراد اشغالگری مانند چنگیز تیمور اسکندر بر روی فرزندان این دیار گذاشته می شود وحتا بعضا از انها باافتخار یاد می شود کوروش بیگانه ای اجنوی تر از انهاست وخونریزی که هیچ سنخیتی با حقوق بشر ندارد
مسعود جلیلی ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۳:۵۴
معتبرترین شاهنامه نسخه شاه طهماسبی هست که شاه طهماسب صفوی گسترش داده و اتفاقا بک ترک بوده . شاهنامه سه قسمته حماسی برخی اتفاقات حماسه سرایی هستن و بر اساس داستان و نوشته های قبلی بود . قسمتی مربوط به دوره ساسانیان بوده مانند نبرد رستم فرخزاد و سعد بن وقصاص . و برخی هم مربوط به اتفاقات همان روزها بوده ولی در قالب خواب اشخاص در شاهنامه بوده مثل این ابیات دهقان جنگجو شود بی هنر نژاد بزرگی نیاد به کار که از ترک تازی نژاد پدید اید در میان که اینان نه ترک و نه تازی بودند سخن ها به کردار بازی بود . فرودسی کبیر داشت تاریخ مینوشت ولی عده ای گمان میکردن داره شعر میگه . حتی الهام علیف هنوز درک این اشعار رو نداره مثل اشعار مولا که هنوز یه سری درک اشعارش رو ندارن .
ناشناس ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۵:۵۴
پانترک ؛ اگر چیزی داری عرضه کن و الا تو را چه به نقد داشته های دیگران .
دلسوز هموطن به عبد الرضا و آتیلا ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۶:۵۷
تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و پارسی خاری در چشمان دشمنان ایران و پانترکها و سردمداران آنها در باکو و عربستان و ترکیه و تل آویو ،مگر در شاهنامه از قیام امامان و شمر و یزید گفته است ؟؟؟؟ پس باید منکر آنها شد طبق نظریه شما ،قبایل بیابان‌گرد بعد از تجاوز و کشتار و ویرانی و آتش زدن بناها و کتابخانه ها و...رسم رقص دور آتش داشتند با صداهای حیوانات وحشی و القاب گرگ و حیوانات وحشی روی یکدیگر داشتند مثل گرگین خان ( فیلم قیام سربداران )،شما هنوز دنبال تاریخ بعد تجاوز متجاوزان ترک به آذربایجان هستید که بعد از اسلام بوده ( تجاوز ترکها به فلات ایران ۵ هجری قمری و ۷ میلادی بوده است طبق تاریخ اسلام و غربیها )و قدمت نوروز بیش از اسلام بوده و فرضیه ترکی یا آذربایجانی بودن آن نفی شده و در هیچ کتیبه ها هیچ نامی از آذربایجان نبرده است ،امیدوارم تحمل این مطالب را داشته باشید
پرویز ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۰:۰۹
اگر کمی تفکر کنیم نام کوروش را در شاهنامه می بینیم.کوروش برای تعیین سرحدات مرزی ایران به خوارزم رفت و با سکاها به توافق رسید و در بعضی روایات جانش را در این راه از دست داد.و ارش شاهنامه را اگر کی ارش بخوانیم و می دانیم که پیشوند کی به معنای شاه است می شود همان کوروش که با تیر خود سرحدات مرزی ایران با توران را در خوارزم معین کرد و در این راه جانش را از دست داد.پس ارش یا همان کی ارش که ماموریتش با کوروش همانند بوده همان کوروش است.محتوای داستان یکی است تنها باید در تلفظ واژگان کمی دقت کرد.
هرمز ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۰:۱۷
فردی که ادعا می‌کند زرتشت از آذربایجان بوده است، بفرض درست بودن چرا کتاب زرتشت به زبان اوستا است نه ترکی. چون اوستا هیچ ارتباطی با ترکی ندارد. حالا زرتشت با زبان اوستا چطور مادر ترک دارد را فقط می‌توان با تخیلات نویسنده توجیه کرد. در صورت درست بودن حرف این فرد اگر آذربایجان زادگاه زرتشت بوده است پس تغییر زبانی جایی که زمانی زبان اوستائی رایج بوده است یک تو جیه دارد و آنهم این هست: تغییر زبانی بدلیل حملات ترکان. ترکیه که امروز پدر بزرگ ترک پرستان است خود بیشتر ریشه یونانی گرجی ارمنی کردی و رومی دارد. مطالعات ژنتیکی اخیر کاملا اثبات کننده این ادعا است. ترکان اصیل بیشتر ساکن ازبکستان ترکمنستان قزاقستان، و ترکستان چین هستند.مردم آذربایجان هم به گواه تاریخ و هم مطالعات ژنتیکی صورت گرفته فرقی با بقیه اقوام ایرانی از نظر ساختار ژنتیکی ندارند و این تغییر زبانی به هیچ وجه در جهت تایید حرف ترک پرستان نیست. همه اقوام ایرانی با هر زبانی ایرانی هستند و فامیل هم از گذشته های دور .
مهدی سهیلی ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۱
لازمه عضویت و تبلیغ پانترکیسم جرم نگاری بشه.. خطر خیلی جدیه..
مهدی ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۱
هموطن گرامی سالیان سال است که ترک و فارس دارن به خوبی و احترام با هم زندگی می کنن. در هر خانواده ایرانی از هر قوم و قبیله ایی وجود داره. مخصوصا ترکها با فارس ها لعنت بر پان فارس لعنت بر پان ترک لعنت بر هر چی نژاد پرسته
کوروش ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۲:۳۹
از نظر پانترکها کوروش که اولین بیانه حقوق بشر رو پایه گذاری کرده خونریز بوده ولی پدربزرگ معنویشان، چنگیزخان خیلی آدم خوبی بوده. خدایی چی مصرف میکنن این جماعت؟
فرزند ایران بزرگ ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۳:۲۰
از پانترکی که مایه مباهات خود و همفکرانش،یک قاتل پارانویا بنام آتاترک هست چه انتظاری دارید؟ یک دلقک سفاک همجنسگرا که دخترش« سبیحا گوچن» از بقایای نسل کشی ارامنه هست!! اینها با عالم و آدم دشمنی دارند و توهم سلسله رذل عثمانی. یونانیها بد فارسها بد ارمنیها بد کرد ها بد بلغارها بد قبرسی ها بد و ........ باید تو دهن کثیف اینها جوری زد که جرأت نکنن اسم ایران و ایرانی و کورش رو به زبون بیارن. به وقتش...... البته حساب آذریهای فهیم و با اصالت این مملکت با این متوهم های دشتهای اویغور کاملا سواست
محمد نصیرزاده ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۵:۵۰
پان فارس وپان ترک همه از شیاطینند و سرباز انگلیس نه شاهنامه را آنقدر بزرگ کنید نه بر علیه آذربایجان آنقدر دروغ بگویید آذربایجان سر ایران است والسلام
رضا ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۳:۱۹
برید تاریخ بخونید عثمانی یا همون ترکیه همون مغول هایی هستند که از مغولستان به ترکیه زیبا مهاجرت کردند و سرزمین ترکیه بنا کردند جالب اینه که مغول ها خود چینی هستند و ریشه مغول ترک چینی هست اینو در کتب تاریخی خود مغولستان می تونید پیدا کنید. و اینکه جمهوری آذربایجان استان آذربایجان شمالی خودمون هست که همراه با ایروان نخجوان باید به خاک ما برگرده . و انشالله نخجوان ایروان باکو به خاک ایران دیر یا زود بر میگرده تا جغرافیای ایران مثل قبل بزرگ پهناور بشه ایرانی با قدمت چندهزار ساله نه ترکیه با قدمت پانصدساله و باکو با پنجاه سال قدمت یا اسرائیل هفتادساله یا آمریکا پانصد ساله. تاریخ گواه همه چیز است . هویت سازی عثمانی و اسرائیل جعلی با شکست روبرو خواهد شد.