کشوری که سرانه ناخالص داخلی آن از امریکا هم بیشتر است
معجزه سنگاپور
نویسنده: سید رحمان موسوی، معاون بین الملل مجمع جهانی شهرهای اسلامی
دیپلماسی ایرانی: دلایل زیادی برای رشد سریع سنگاپور در شش دهه گذشته وجود دارد، اما رژیم استبدادی آن، لزوما یکی از آنها نیست.
برای اقتصاددانان، مردم شناسان، جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی، سنگاپور یک آزمایشگاه واقعی از معماهایی است که در انتظار تجزیه و تحلیل هستند.
در دوران پیش از استعمار، این جزیره باتلاقی به دلیل نزدیکی نسبی به تنگه مالاکا به عنوان یک شهرک تجاری عمل می کرد. بازرگانانی از هند و چین از آنجا عبور کردند و برخی تصمیم گرفتند بمانند. بعداً بازرگانانی از هلند و پرتغال نیز وارد شدند و سپس، انگلیسی ها آمدند و کارگرانی را از هند، سریلانکا و آسیای شرقی آوردند.
هنگامی که شاهزاده بودایی سانگ نیلا اوتاما در اواخر قرن سیزدهم وارد شد و پادشاهی را تأسیس کرد، ادعا کرد که یک شیر دیده است – او همچنین ادعا کرد که از نوادگان اسکندر مقدونی است – و نام دامنه خود را Singapura گذاشت که در سانسکریت به معنی "شهر شیر" است. با توجه به اینکه شیرها بومی این منطقه نیستند، منشأ شیری که اوتاما ادعا میکرد آن را دیده، همچنان یک راز باقی ماند تا اینکه محققان متوجه شدند آنچه او دیده احتمالاً یک سیوت بوده است که به نام موسانگ نیز شناخته میشود، پسرعموی دور روباه.
سنگاپوری که امروز می شناسیم در 9 آگوست 1965 متولد شد، زمانی که پارلمان مالزی رای به اخراج این جزیره دردسرساز داد و یک دولت شهر مستقل ایجاد شد. این کشور با درآمد سرانه ای به سختی 500 دلار، مانند دیگر کشورهای تازه مستقل و توسعه نیافته در سراسر آسیا و آفریقا، بسیار فقیر بود. با این حال، بیست سال بعد، این جزیره کوچک بدون منابع طبیعی یکی از ثروتمندترین کشورهای آسیا شد.
امروز، تولید ناخالص داخلی سرانه آن، که کمی کمتر از 85000 دلار است، بالاتر از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است.
چه چیزی باعث معجزه اقتصادی سنگاپور شد؟ برخی از گروه ها ادعا می کنند که موفقیت سنگاپور ثابت می کند که اقتدارگرایی کارآمد است اما همانطور که می دانیم همبستگی دلالت بر علیت ندارد. دیوید هندری، اقتصاددان بریتانیایی، یک بار مشاهده کرد که بر اساس این منطق، می توان استدلال کرد که تورم در بریتانیا ناشی از شیوع E. coli در اسکاتلند است.
در واقعیت، رشد سریع سنگاپور بیشتر به نرخ بالای پسانداز و سرمایهگذاری، سیستم آموزشی درجه یک و سیاستگذاری هوشمند مربوط میشود. سیاست گذاری هوشمندانه می تواند از یک رهبر اقتدارگرا سرچشمه بگیرد، اما هیچ رابطه علّی در آنجا وجود ندارد.
چیزی که اقتصاددانان همیشه تشخیص نمی دهند این است که عملکرد اقتصادی به عوامل زیادی فراتر از اقتصاد بستگی دارد، مانند هنجارهای فرهنگی، انسجام اجتماعی و سطح اعتماد عمومی.
برخلاف سایر کشورهایی که اقتدارگرایی را تجربه کردهاند، جامعه سنگاپور همبستگی بالایی دارد و دوپاره یا چند قطبی نیست.
ترمان شانموگاراتنام، معاون نخستوزیر وقت (و وزیر ارشد فعلی) در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۷ استدلال کرد که «هویت سنگاپور برند چندفرهنگی ماست. این ما را به یک دولت ملت تبدیل کرده است که در آن شهروندان از همه ادیان و فرهنگها یکدیگر را یکسان میپذیرند.»
با قدم زدن در خیابان حاجی لین یا خیابان عرب، یا مسجد زیبای سلطان به راحتی می توان حضور در استانبول یا عربستان سعودی را تصور کرد و محله چینی ها، با زمزمه گفت و گوی مداوم خود، کوچه پس کوچه های شانگهای یا پکن را به یاد می آورد و اگرچه هر گروه ریشههای فرهنگی خود را حفظ کرده است، اما همه آنها در درجه اول خود را سنگاپوری میدانند.
سیستم حکومتی اقتدارگرایانه سنگاپور ممکن است دلیل موفقیت آن نباشد، اما بخش مهمی از شخصیت دولت – شهر است. جامعه قانونمند جامعه ای است که عابران پیاده قبل از عبور از خیابان منتظر سیگنال می مانند، حتی زمانی که خودرویی در جلوی چشم نیست. در حالی که این بهتر از جامعهای است که در آن مرسوم است که قانون را نادیده بگیرند، اما سیستمی که در آن مردم از روح قانون اطاعت میکنند کارآمدتر است. به عنوان مثال، در نیویورک یا لندن، مردم اغلب بدون انتظار سبز شدن سیگنال از خیابان عبور می کنند و از قضاوت خود برای جلوگیری از ایجاد مانع در ترافیک استفاده می کنند. اما سنگاپور هرگز اینطور نیست!
نظر شما :