دوره رشد و رونق تولید
دهه گمشده ژاپن چه بود و چگونه اتفاق افتاد؟/بخش اول
نویسنده: علی سعادت آذر، رایزن فرهنگی سفارت ایران در ژاپن و سید رحمان موسوی، نویسنده و پژوهشگر علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: ژاپن که در تله نقدینگی گرفتار شده بود، بین سالهای 1991 تا 2001 با بحران اقتصادی عمیقی مواجه شد. زمانی که حباب های سهام و مسکن ژاپن در اوایل دهه 90 ترکید، اقتصاد ژاپن که زمانی شکوفا شده بود، برای بیش از یک دهه متوقف شد. بین سالهای 1991 تا 2001، اقتصاد روزگاری داغ ژاپن با مشکل مواجه بود. حباب داراییها، هم در بازار مسکن و هم در بازار سهام آن شکل گرفته بود و زمانی که بانک ژاپن یک سری افزایش شدید نرخ بهره را به عنوان راهی برای مهار فشارهای تورمی اجرا کرد، تقریباً میتوانستید صدای حباب را بشنوید. در ادامه بازار سهام ژاپن سقوط کرد و قیمت دارایی ها کاهش یافت. چندین بانک بزرگ یا به طور کامل ورشکست و یا باید توسط دولت کمک مالی میشدند؛ کسبوکارها سقوط کردند و بیکاری افزایش یافت و ژاپن در یک دهه رکود اقتصادی کامل گرفتار شد. این کشور در واقع یک تله نقدینگی را تجربه میکرد. به نظر میرسید هر کاری که بانک مرکزی ژاپن برای کمک انجام داد، کارساز نبود. نرخ بهره کاهش یافت، اما شهروندان ژاپنی از ترس آینده، به جای خرج کردن، روی پس اندازهای خود نشستند.
دولت سعی کرد پروژههای عمومی در مقیاس بزرگ را اجرا کند، مشابه آنچه رئیس جمهوری ایالات متحده، فرانکلین روزولت، در دوران رکود بزرگ اجرا کرد، اما این تنها کسری بودجه ژاپن را افزایش داد. در نهایت، بانک مرکزی ژاپن منابع عظیم ین را به بازارها تزریق کرد. این امر، همراه با تورم ناشی از آن، عملاً باعث شد که شهروندان ژاپن دوباره هزینه کنند و این کشور روند بهبودی آهسته ای را آغاز کرد. چه چیزی باعث دهه گمشده ژاپن شد؟
ژاپن به عنوان فرزند رشد اقتصادی قرن بیستم، خود را از یک کشور عمدتاً کشاورزی در دهه 1960 به دومین اقتصاد بزرگ جهان در دهه 1980 تبدیل کرد. ژاپن راههایی برای تولید ارزان محصولات باکیفیت پیدا کرده بود و این محصولات در سراسر جهان راه پیدا کردند. مردم از واکمن های سونی در خیابان استفاده می کردند و ماشین های ژاپنی را در شهر می راندند. بچه ها کارتون های ژاپنی را در تلویزیون های ساخت ژاپن تماشا کردند. فیلمهایی مانند شوگان بر باکس آفیس تسلط یافتند، و کتابهای راهنمای موفقیت شرکتها از فضایل «Japan, Inc» تمجید کردند. همه می خواستند راز ژاپن را بدانند.
بسیاری از موفقیت ها به نحوه ساختار کسب و کار ژاپن مربوط می شد. آنها از مفهوم سنتی کیرتسو پیروی کردند، شبکه ای نزدیک از علایق تجاری که حول یک بانک اصلی متمرکز شده است. این گروهها به جای تامین مالی از طریق سهام یا اوراق قرضه، منافع سهامداران اکثریت را در نظر میگرفتند، و به این ترتیب، این سرمایهگذاری «کنترلشده اجتماعی» شرایط عالی را برای پرورش، آزمایش و تکمیل ایدههای جدید قبل از عرضه به بازار بزرگتر فراهم کرد. یکی از کیرتسوهای معروف، گروه میتسوبیشی است که از بانک MUFG، میتسوبیشی الکتریک، صنایع سنگین میتسوبیشی و شرکت میتسوبیشی تشکیل شده است. با هم، بیش از 80هزار نفر را در صنایع خودروسازی، انرژی، مواد شیمیایی و مواد غذایی استخدام کرد که اساساً به عنوان زنجیره تامین خود عمل میکند.
در طول دهههای 1970 و 1980، وزارت تجارت و صنعت بینالمللی ژاپن علاوه بر یک دوره محافظت در برابر رقابت خارجی، اعتبار آسانی را به کیرتسو داد تا کسبوکار آنها زمان داشته باشند تا به نیروگاههای تولید مقرونبهصرفه تبدیل شوند. هنگامی که آنها در صنایع مربوطه خود تسلط یافتند، کسب و کارها برنامه های صادراتی را آغاز کردند، به این ترتیب صنایع الکترونیک، کامپیوتر، خودروسازی و هواپیماسازی ژاپن به سرعت رشد کردند. این رشد، دست در دست کسب و کارهای موفق ژاپن، بازار سهام پررونقی ایجاد کرد.
میانگین سهام Nikkei در 29 دسامبر 1989 به بالاترین سطح خود یعنی 38916 رسید. علاوه بر این، املاک و مستغلات به طرز باورنکردنی رشد کردند. قیمت زمین تجاری بین سالهای 1985 تا 1991 بیش از 300 درصد افزایش یافت و گفته میشد که یک مایل مربع در توکیو، ارزشش از کل ایالت کالیفرنیا بیشتر بود.
نظر شما :