یادداشت اختصاصی از ارمنستان
محاصره آرتساخ: تروریسم با چهره ای ترکیه ای و موضع روسیه
نویسنده: دکتر سرگئی ملکونیان، یکی از بنیانگذاران مجموعه "پروژه ارمنی"، پژوهشگر ARPI ارمنستان
دیپلماسی ایرانی: از 12 دسامبر، آرتساخ (قره باغ کوهستانی) بیش از دو هفته است که در محاصره جمهوری آذربایجان قرار دارد. نیروهای سرویس های ویژه این کشور کریدور بردزور (لاچین)، تنها راه ارتباطی بین ارمنستان و آرتساخ را مسدود کرده اند.
هدف استراتژیک اصلی باکو ایجاد کنترل کامل بر منطقه از طریق ارمنی زدایی از قره باغ کوهستانی است. چنین محاصره ای برای وادار کردن مردم محلی به ترک محل زندگی خود در آینده طراحی شده است. یکی دیگر از اهدافی که به موازات آن محقق می شود، تضعیف حضور روسیه از طریق بی اعتبار کردن نیروهای حافظ صلح روسی است. باکو خواسته های بیش از حدی از نیروهای حافظ صلح دارد که آنها قادر به انجام آن نیستند. در عین حال، ناتوانی نیروهای روسی در رفع انسداد این راه ارتباطی، این مأموریت را از نظر ایروان بی اعتبار می کند. با توجه به اینکه روسیه یکی از بازیگران کلیدی در قفقاز جنوبی است، پیکربندی آینده در این منطقه تا حد زیادی به موقعیت آن بستگی دارد. بنابراین، تجزیه و تحلیل دیدگاه مسکو از وضعیت موجود مهم است.
سیاست نسل کشی ترکیه و آذربایجان
اعتراض "فعالان" آذربایجانی در کریدور لاچین هیچ ربطی به یک دستور کار محیط زیستی ندارد، زیرا شرکت کنندگان مطالبات سیاسی خاصی را مطرح کردند. اولا آنها مدعی شدند قلمرو آرتساخ باید به طور مشترک توسط نیروهای حافظ صلح روسیه و آژانس های دولتی آذربایجان کنترل شود. ثانیاً، ایجاد کنترل تمام ساختارهای دولتی آذربایجان از جمله وزارت امور داخلی، خدمات مرزی دولتی، کمیته دولتی گمرک در حوزه مسئولیت حافظان صلح، ضروری است و پست های جداگانه ای از خدمات مرزی دولتی و کمیته دولتی گمرک آذربایجان باید در مرز با ارمنستان در جهت لاچین ایجاد شود.
120 هزار نفر از ساکنان آرتساخ تحت پوشش یک برنامه محیط زیستی بی اعتبار، در محاصره هستند. آنها از ارتباط با جهان خارج محروم هستند، حق جابه جایی آزاد آنها نقض می شود، امکان تهیه غذا و دارو برایشان وجود ندارد، جریان گاز آنها در زمستان قطع می شود (بعداً با بر فشار باکو در این مورد تصمیم گیری خواهد شد). این اقدام در واقع مظهر پاکسازی قومی است: یا ساکنان آرتساخ خواهند مرد، یا مجبور خواهند شد محل سکونت خود را ترک کنند و دیگر به آنجا باز نخواهند گشت. حتی در صورت رفع محاصره آرتساخ، این اقدام غیرانسانی فشار روانی شدیدی وارد میکند که مردم نمیخواهند دوباره در معرض آن قرار بگیرند و لذا آنها خانههای خود را ترک میکنند و از باز شدن جاده به عنوان فرصتی برای خروج از منطقه استفاده میکنند.
این اقدام به محاصره، نه از سوی فعالان زیست محیطی، بلکه توسط نهادهای دولتی آذربایجان سازماندهی شد. هویت کارمندان سرویس های ویژه ای که کار رسانه ها و «فعالان» را در میدان عمل هماهنگ می کنند قبلاً شناسایی شده است. همه مواد و ابزار مورد نیاز در دسترس عموم است. برای اطمینان از امنیت شرکت کنندگان در حال فعالیت ، تعداد پرسنل نیروهای مسلح آذربایجان در طول کریدور لاچین افزایش یافته است. برای اولین بار پلیس مسلح آذربایجان نیز در این مسیر دیده شد.
اظهارات مقامات آذربایجانی مبنی بر اینکه "شهروندان آذربایجانی ما در قره باغ کوهستانی زندگی می کنند" بی اعتبار است: رهبری این کشور نمی تواند با پاکسازی قومی از مردم "خود" باج خواهی کند. در این زمینه، اظهارات باکو مبنی بر آمادگی این کشور برای «ارائه ضمانت های امنیتی به مردم محلی» نیز غیرقابل دفاع است. در این راستا، چنین برخوردی با ساکنان آرتساخ نشان می دهد که این منطقه نمی تواند بخشی از جمهوری آذربایجان باشد.
اگر این اقدامات عواقب جدی برای آذربایجان نداشته باشد، به یک سابقه خطرناک تبدیل خواهد شد. تهدید جان بیش از صد هزار نفر برای دستیابی به اهداف سیاسی به یک روش معمول تبدیل خواهد شد. در عین حال، بیانیه های معمول جامعه بین المللی مانع از وقوع یک فاجعه انسانی نمی شود. بنابراین ابزار دیگری برای افزایش فشار تا تهدید به استفاده و اعمال بیشتر تحریمهای اقتصادی مورد نیاز است.
علاوه بر این، این اقدام به نسل کشی مورد حمایت نزدیکترین متحد آذربایجان یعنی ترکیه قرار گرفته است. وزیر امور خارجه ترکیه قبلاً حمایت خود را از آذربایجان برادر اعلام کرده است و خبرنگاران رسانه های دولتی آن در حال پخش زنده از جاده لاچین هستند.
موضع روسیه
همانطور که قبلا ذکر شد، این اقدام به طور قابل توجهی مواضع صلحبانان روسیه را تضعیف می کند. آنها از یک طرف تحت فشار آذربایجان هستند که مطالبات زیست محیطی را مطرح کردند و سپس مطالبات سیاسی جایگزین آنها شدند. از سوی دیگر، آنها تحت فشار ایروان قرار دارند که به طور موجهی از نیروهای حافظ صلح می خواهد به تعهدات خود عمل کنند.
ناتوانی روسیه برای انجام این تعهدات به منظور برقراری ارتباط مستقیم بین ارمنستان و آرتساخ از چندین ملاحظه به طور همزمان ناشی می شود.
اول، درک این نکته مهم است که روسیه امروز سه اولویت کلیدی در سیاست خارجی خود دارد. اول اوکراین، دوم اوکراین و سوم اوکراین. بنابراین، تمام موضوعات دیگر برای ترکیه در درجه دوم اهمیت است. همین امر برای مثال در مورد حضور روسیه در سوریه صدق می کند.
ثانیاً، منافع اصلی روسیه در حاشیه حضور خود در منطقه در اجتناب از درگیری است. از اینجاست که باید برای تحلیل چشم انداز روسیه اقدام کرد. یعنی صرف نظر از اینکه چه اتفاقی بیفتد، نکته اصلی این است که جبهه جدیدی که روسیه در آن درگیر شود، باز نشود. بنابراین، وظیفه اصلی روسیه اجتناب از جنگ جدید در قفقاز است.
ثالثاً، درک این نکته مهم است که روسیه، اول از همه، در آرتساخ به عنوان یک طرف بی طرف عمل می کند و نه به عنوان متحد ارمنستان. روسیه برای حفظ بی طرفی خود که به آن امکان حضور در لاچین را می دهد، روابط برابر خود را با ایروان و باکو حفظ می کند. اگر روسیه مانند ترکیه به طور انحصاری به عنوان متحد ارمنستان عمل می کرد، نمی توانست در آرتساخ نیز حضور پیدا کند. بنابراین، روسیه در حوزه مسئولیت خود هر طور که مناسب بداند عمل می کند.
به طور خلاصه، توجه به این نکته مهم است که روسیه استراتژی برای خروج از این منطقه ندارد. یعنی آنها برای چنین شرایطی آمادگی نداشتند. بنابراین، سیاست آنها واکنشی است، نه فعالانه. در شرایطی که هدف اصلی آنها توقف درگیری و جلوگیری از تشدید تنش است و فشارها به موازات آن صورت می گیرد، هیچ توافقی منتفی نیست. در عین حال تحولات در چارچوب بیانیه سه جانبه و توافقات موجود برمبنای روند مذاکرات قرار می گیرند.
در عین حال متذکر می شویم که نبود استراتژی خروج به معنای نبود خطوط قرمز نیست. به طور طبیعی، در مسکو، این تحریک باکو به عنوان بی اعتبار کردن ماموریت حفظ صلح روسیه تلقی می شود. اما آذربایجان خطوط قرمز را احساس می کند و از آنها عبور نمی کند. یکی از اینها مثلاً درگیری مستقیم بین به اصطلاح فعالان محیط زیستی و حافظان صلح است. اگر روسیه تصویری از تحت کنترل بودن شرایط ایجاد کند، در صورت وقوع درگیری مستقیم، ضعیف و درمانده به نظر خواهد رسید. با توجه به اینکه روسیه علاقه مند به حفظ نیروهای حافظ صلح خود پس از انقضای مدت مأموریت است، هر کاری که ممکن است برای تمدید حضور خود در آرتساخ انجام خواهد داد. با این حال، مهم است در نظر داشته باشیم که اگر ایروان و استپاناکرت موضع سختگیرانه ای در قبال اعطای امتیازات یکجانبه از طرف ارمنستان داشته باشند، روسیه نمی تواند به عنوان یک میانجی عمل کند و به طور مستقل و به بهای از دست رفتن منافع ارمنستان در مورد هر چیزی با آذربایجان توافق کند.
بنابراین، اقتدار و پتانسیل نظامی روسیه دیگر برای تضمین تعهدات پذیرفته شده به منظور تضمین امنیت در قره باغ کافی نیست. نیروهای دیگر ممکن است سعی کنند خلاء حاصل را پر کنند و در نتیجه در قفقاز جنوبی نفوذ کنند.
مسدود کردن کریدور لاچین به منظور وادار کردن طرف ارمنی به امتیاز دادن، بخشی از فشار مشترک ترکیه و آذربایجان بر ارمنستان است. اظهارات خلوصی آکار وزیر دفاع ترکیه مبنی بر اینکه نیروهای ترکیه تا زمان افتتاح «کریدور زنگزور» در آذربایجان خواهند ماند، گواه این موضوع است. بنابراین، مسیر دوم فشار بر ارمنستان نشان داده شده است. اگر در مورد کریدور لاچین هنوز توسل به زور اتفاق نیفتاده است، در مورد «کریدور زنگزور» احتمال استفاده از نیروی نظامی علیه ارمنستان زیاد است.
نظر شما :