بیست و هشتمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم در سال یازدهم
دیگر عربستان به لبنان اهمیت نمیدهد
دیپلماسی ایرانی: پس از وقفه ای یک ساله، امسال با تماس هایی که با سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی داشتیم مجددا توانستیم یادداشت های او را دریافت کنیم. به دلیل پاندمی کرونا، وی سال گذشته به ایالات متحده سفر نکرد و برای همین سلسله یادداشت هایش در دیدار از امریکا را نیز منتشر نکرد. او گفت بعد از بیست سال سفر مداوم به امریکا برای نخستین بار وقفه ای در این سفر ایجاد شد که مسببش کرونا بود. وی در پیامی که سال گذشته به سردبیر دیپلماسی ایرانی داد گفت که کرونا به قدری دست و پا گیر بود که حتی امکان سفرهای بین ایالتی نیز وجود نداشت برای همین هیچ کدام از برنامه هایش برای این سفر تحقق نیافت و برای همین از اساس سفر را لغو کرد. اما امسال با فروکش کردن کرونا، او به ایالات متحده رفت و توانست با مقامات سابق و فعلی امریکایی گفت وگو کند. قبل و بعد از سفر با او در تماس بودیم و با توافقی که با هم داشتیم سلسله یادداشت های مربوط به ایالات متحده اش را در اختیار ما قرار داد.
به این ترتیب این یازدهمین سال است که دیپلماسی ایرانی سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. در ادامه بخش بیست و هشتم آن را می خوانید:
در گفت وگوهایم با مقام مسئول سابق امریکایی مهم که مسئولیت های مختلف عالیرتبه دیپلماتیک با پشتوانه نظامی داشت، از من درباره لبنان پرسید، جواب دادم: «حزب الله در کسب اکثریت عددی نمایندگان پارلمان که خالص نمایندگان آن باشد شکست خورد اما همچنان فراکسیون اکثریت پارلمان را دارد و همچنان می تواند کارهای متعددی انجام دهد از جمله فراکسیون های کوچک پارلمان را که با آن اختلاف دارند یا موافق مواضعش هستند با خود همراه کند و در نتیجه اکثریتی که می خواهد را در پارلمان به دست آورد.»
پرسید: «آیا ممکن است لبنان وارد مسیری شود که آن را به یک کشور ورشکسته تبدیل کند؟»
جواب دادم: «در آخرین سفرم به واشنگتن، قبل از شیوع بیماری کووید – 19 در جلسه ای که با تو داشتم گفتم که لبنان کشور ورشکسته ای شده است. موفقیتش در تنظیم انتخابات پارلمانی که کسی حجم دخالت در آن را نمی داند، به هیچ وجه به این معنا نیست که دولت ورشکسته ای نیست. در کشورهای موفق یا کشورهایی که در مسیر موفقیت انقلابی قرار گرفته اند تغییر مردمی ممکن و مسالمت آمیز است. در کشورهای ناموفق و تجزیه شده طایفه ای و مذهبی مثل لبنان، زمینه ای برای کودتای نظامی با هدف تمایل برای اصلاح امور و برخورد با فساد وجود ندارد، همچنین جایی برای قیام انقلاب های مردمی و ملی هم نیست.»
سپس به طور خلاصه تاریخ کشور لبنان از زمان تاسیسش و مراحل متعدد صلح آمیز و بی ثباتی و انقلاب ها و جنگ هایی که بر آن گذشت را شرح دادم. به او تاکید کردم که دلیل همه اینها پیش زمینه های طایفه ای کشور بوده نه پیش زمینه های ملی و میهنی. برای همین حکومت در لبنان همیشه از طایفه ای به طایفه دیگر و از مذهبی به مذهب دیگر که در بیشتر اوقات هم غیرمسالمت آمیز و غیرقانونی بوده، انتقال یافته از جمله در زمان هایی که کشور به لحاظ دموگرافیک تغییر کرده و وضعیت منطقه ای جدیدی فراهم شده است. این موضوع را با جزئیات کسل کننده ای برایش توضیح دادم.
سپس به دیدن خانم پژوهشگر امریکایی مهم که لبنان را خیلی خوب می شناسد و سمت های رسمی در دولت ها در سال های گذشته داشته است، رفتم. دیدارمان با خوش آمدگویی بسیار گرم او از این که بعد از چند سال با وجود اینکه به کشورشان می رفتم اما با او ملاقات نمی کردم، به دیدنش رفتم، آغاز شد. از من درباره اوضاع لبنان و آینده آن پرسید و نظرم را جویا شد. به صراحت جوابش را دادم، با خنده به من گفت: You are Dipressing Sarkis و اینکه سخت می گیری و اراده ها را ضعیف می پنداری. سپس بسیار خلاصه و سریع گفت: «عربستان با وجود تظاهر زبانی اش به این که به لبنان توجه دارد توجهی به آن ندارد. مسئولان جدید آن که از جمله یک زن جوان است نه لبنان را می شناسند و نه به آن اهمیت می دهند. لبنان کشور سکولاری نیست، و نمی تواند عملا یک کشور یکپارچه و ملی شود.»
سپس گفت: «فکر نمی کنم توافق هسته ای با ایران به نتیجه برسد، امیدی به آن نیست.»
درباره عربستان نیز گفت: «محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان کارهای بسیاری می کند و وجهه این کشور را تغییر خواهد داد. اما نیاز به زمان طولانی دارد. مشرق (Levant) یعنی لبنان و سوریه و اردن و تا اندازه ای عراق روی آینده حساب کرده اند، اما فرسوده شده اند.»
دیدارمان کوتاه و مختصر بود و چیز قابل عرض بیشتری نداشت.
ادامه دارد...
نظر شما :