معرفی کتاب
روایتی متفاوت از تاریخ ایران اسلامی؛ از انقلاب امام خمینی تا امروز (۱۹۷۹ – ۲۰۱۹)
نویسندگان: هادی عامریان و مرتضی جریان
دیپلماسی ایرانی:
معرفی نویسنده:
Paolo Borgognone پائولو بورگونیونه نویسنده کتاب ”روایتی متفاوت از تاریخ انقلاب اسلامی”، مولف کتب گوناگونی در مورد رسانه ها و تاریخ است از جمله درک روسیه، چهره منفور جهانی سازی، انتقاد از رادیکالیزم لیبرال، نسل جدید اراسموس (طرحی که براساس آن دانشجویان ایتالیایی می توانند در کشورهای دیگر درس بخوانند)، درباری های جامعه سرمایه داری و جنگ طبقاتی در قرن بیست و یکم است.
کتاب وی در ارتباط با انقلاب اسلامی، کتابی قطور با ۸۴۴ صفحه و دارای بخش کتاب شناسی مفصلی با صدها منبع است و در صفحات آن پاورقی های متعددی درج شده است.
کتاب روایتی متفاوت از ایران اسلامی، شامل نوزده فصل تحت عناوین ذیل است:
- تغییر رژیم، آرزوی نخبگان روشنفکر لیبرال فراری از کشور
- روابط دیپلماتیک آمریکا - ایران ، حادثه تاریخی منافشه برانگیز
- انقلاب اسلامی و ایران خمینیستی (۱۹۷۹- ۱۹۸۹)
- ایران پسا خمینی، ریاست جمهوری رفنسجانی (۱۹۸۹- ۱۹۹۷)
- خاتمیسم (۱۹۹۷- ۲۰۰۵)
- جنبش ۱۸ تیر و شکست انقلاب مخملی ژوئیه ۱۹۹۹
- تحکیم جنبش اصلاح طلبانه پس از انتخابات مجلس در سال ۲۰۰۰ و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۱
- تلاش های جدید برای انقلاب مخملی، شب بیداری جوانان تهرانی، طرح نومحافظه کاران (آمریکایی) برای تغییر رژیم در ایران، دوستان ایرانی واشنگتن
- افول خاتمیسم، انتخابات شورای شهر و مجلس (۲۰۰۳ - ۲۰۰۴)
- اوجگیری پوپولیستهای انقلابی ایرانی، چشم انداز جنبش های پوپولیستی، انقلاب و حامیان سیاسی آنان
- غروب همیشگی خاتمیسم و طلوع سیاسی محمود احمدی نژاد، انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۵
- واکنش دیپلماتیک و سیاسی آمریکا به قدرت گیری پوپولیستهای انقلابی ایران، حمایت یانکی ها از جنبش های اپوزیسیون و اعمال تحریم ها، عملیات پنهانی و اطلاع رسانی مجعول (آدرس غلط)
- سیاست داخلی دولت پوپولیستی انقلابی احمدی نژاد، تنش در میان مقامات برجسته نظام و تفرقه درونی طبقه حاکم با توجه به رقابتهای داخلی میان آنان، تلاش مجدد و بیهوده غرب برای وقوع یک انقلاب مخملی دیگر در تهران
- طرح استراتژیکی نوین آمریکا برای تغییر رژیم در ایران، در چارچوب سیاست جامع بین المللی جهانی سازی با هدف به اصطلاح صدور دموکراسی به خارج
- کارزار انتخاباتی برای ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۹ ، بازیگران سیاسی، برنامه های گروههای رقیب و دخالت های خارجی
- انتخابات ریاست جمهوری ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ و پیروزی جبهه مقاومت و تلاش ناکام برای ایجاد انقلابی مخملی از سوی مخالفین شکست خورده، تحلیل منتقدانه رویدادها و ارائه تحلیل سیاسی نهایی
- دوره پس از شکست انقلاب مخملی ژوئن ۲۰۰۹ و جنگ روانی و ارائه آدرس غلط استراتژیک علیه جمهوری اسلامی
- ایران در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، تنش ها و تفرقه داخلی با توجه به وجود گروهگرایی سیاسی عمیق در کشور، ایران در برابر پدیده بهار عربی (۲۰۰۹ - ۲۰۱۱)،
- نگاهی به وقایع سالهای ۲۰۱۳ - ۲۰۱۹ ، انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور و ظهور مجدد عملگرایی ژئوپولیتیکی و راه اندازی سیاست داخلی مبتنی بر توافق گسترده، تلاش مجدد آمریکا در راه ایجاد بی ثباتی در ایران و همپیمانان بین المللی این کشور
مقدمه Diego Siragusa دیگو سیراگوزا:
دیگو سیراگوزا دانش آموخته فلسفه است و علاوه بر سه جلد کتاب شعر، مولف کتب سیاسی از جمله تروریسم مجازات نشده (اسرائیل) است. وی استاد تاریخ امپریالیسم آمریکا، تاریخ درگیری های اسرائیل و فلسطین و همچنین تاریخ مکاتب سیاسی است و در سال ۲۰۱۸ میلادی نیز به ایران سفر کرده است.
سیراگوزا در مقدمه کتاب روایتی متفاوت ار تاریخ انقلاب اسلامی، می نویسد: «در این کتاب وزین میتوان مدارک لازم برای درک معماری امپراتوری اسرائیلی و آمریکایی که بر جهان غرب حکومت میکند را یافت. این امر به لطف پردازش نویسنده به ایران کاملاً مشهود می شود. همه جزئیات و مشخصه های استراتژی جهانی امپریالیزم آمریکاییِ همزاد با حکومت صهیونیستی، به ویژه تجزیه خاورمیانه به کشورهای کوچک تر و ضعیف تر با هدف اعمال هژمونی کامل دولت اسرائیل، قابل مشاهده است. با این دیدگاه قرار است اسرئیل مرزهای خود را گسترده تر کند و مبدل به اسرائیل بزرگ شود. از این طرح که سرزمین موعود نامیده می شود، حتی برخی از مسیحیان (صهیونسیت های مسیحی) به ویژه اوانجلیست های آمریکایی با هدف تسریع در زمینه سازی ظهور (حضرت) مسیح (در آخرالزمان) نیز حمایت می کنند. صهیونیست های مسیحی قریب به پنجاه میلیون نفرند. اسرائیل در میان مدت و در دراز مدت برای نیل به هدفش نیازمند ایجاد تنش در خاورمیانه است و در چارچوب طرح اسرائیل بزرگ، یک هم پیمانی مبتنی بر منافع مشترک میان آمریکا و اسرائیل مشاهده می شود. این بلوک سیاسی - نظامی بسیار قدرتمند، هنگامی بهتر شناخته می شود که توجه نمائیم چگونه اسرائیل حداقل در سیاست خارجی بر آمریکا فرمانروایی می کند.»
سیراگوزا در بخش دیگری از مقدمه خود تاکید می کند که ابزار همیشگی امپریالیسم آمریکا و مخلوقش اسرائیل در مقابله با ایران، علاوه بر اعمال تحریم های اقتصادی، سربازگیری از میان فعالان رسانه ای و سفارتخانه های غربی برای همکاری با سیا و موساد است و همچنین سوء استفاده از اعتراضات داخلی و تلاش برای معرفی چهره سیاستمدارانی ایرانی به ویژه روحانیون به عنوان جنایتکاران متعصب تشنه خون! البته باید اذعان کرد که سیاستمداران ایرانی نیز بهانه هایی به دست مخالفین خود می دهند و مرتکب اشتباهات متعددی در سیاست داخلی و خارجی شدند. بورگونیونه نیز در کتاب خود به همه مراحل تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی می پردازد و با تحلیلی بسیار عمیق، درباره جنگ قدرت میان جناح ها و گرایش های سیاسی جامعه ایران سکوت نمی کند.
سیراگوزا در پایان مقدمه خود می نویسد: «با خواندن این کتاب به این حقیقت می رسیم که سیاست آمریکا به فرمان دولت یهود، هیچ نوع مصالحه و کاهش تنش با ایران را تا زمانی که جمهوری اسلامی از ایدئولوژی ضد صهیونیستی خود عدول نکند و از حمایت خود از آرمان مشروع ملت فلسطین دست نکشد، نخواهد پذیرفت.»
مقدمه مولف:
مولف در ابتدای مقدمه خود به وقایع سال ۲۰۱۸ میلادی در ایران می پردازد که اعتراضاتی از جنس انقلاب های رنگی تلقی می شود و با حمایت آمریکا، اسرائیل و عربستان و دولت اسلامی (داعش) از مشهد آغاز شد. گفتنی است که دولت اسلامی به عنوان ابزار امپریالیزم در خاورمیانه، با هدف ایجاد بی ثباتی در ایران شیعه و انقلابی ایجاد شد. غرب با این اعتقاد از اعتراضات حمایت کرد که تصور می کرد معترضین از سوی طبقه بورژواهای تهرانی - اصفهانی پشتیبانی می شدند که صریحاً طرفدار آمریکا هستند اما در واقع آنان علاوه بر طبقه متوسط و پولدار که از جمله شعارهای آنان ”نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بود”، شامل کشاورزان و تاجران خرده پای طرفدار احمدی نژاد بودند که مخالف بورژواهای متمول تهرانی و اصفهانی اند. مقامات ایرانی و در راس آنان حسن روحانی که (بزعم نویسنده) مدافعین منافع باند رفسنجانی و طبقه بورژوازی هستند، بجای برخورد با معترضین تهرانی - اصفهانی، محمود احمدی نژاد را تحت نظر قرار دادند که مهمترین نماینده سیاسی ایرانیان فقیر است. اقدامی که با سکوت رسانه های جهانی همراه شد.
نویسنده در تشریح تاثیر مولفه ها و عوامل تاثیرگذار و تصمیم گیر در سیاست هاب آمریکایی - صهیونیستی علیه کشورمان، به تشریح برخی از مفاهیم مرتبط با جهانی سازی از جمله تئوکراسی بازار، جنگ های پیشگیرانه، دولت پنهان، نئوکانها (نومحافظه کاران) در آمریکا و حتی جامعه مدنی میپردازد.
تئوکراسی بازار: نظامی است که در آن ساختارهای اجتماعی از سوی طبقات ثروتمندتر تعیین میشوند، یعنی پنج درصد از جمعیت غرب و یا غرب زده. نقش ”روحانیون” این نظام را در واقع روشنفکران، سیاستمداران و پیمان کاران طبقات پولدار ایفاء می کنند. شرکت خصوصی به عنوان سلول اساسی جامعه، دگم و یا عقیده دینی نظام تئوکراسی بازار است. دراین سیستم، بازار، بازوی اقتصادی جهانی سازی امپریالیستی است. در بازار، دموکراسی به مفهوم واقعی آن اهمیتی ندارد و جایگزین آن، قوانین بازار است که کنترل سرمایه گذاری و برنامه ریزی اقتصادی از پارلمانی که توسط مردم انتخاب شده را می گیرد. در نهادهای مالی چند ملیتی، ایدئولوژی صهیونیزم نقش اساسی و تعیین کننده ای را ایفاء می کند. در غرب تئوکراسی بازار مبدل به تئوکراسی حقیقی می شود و جایگزین ادیان مسیحیت، اسلام و یهودیت سنتی می شود. طبق نظر روحانیون نولیبرال (نقش آفرینان تئوکراسی بازار)، بازار قانون است و بر قوانین کشورها برتری دارد و یا به عبارت دیگر بازار همان خداست.
تئوکراسی بازار (غرب) از ”تئوکراسی اسلامی ایرانی”، بسیار فراگیرتر و تمامیت خواه تر است زیرا تئوکراسی اسلامی ایرانی، در معرض آماج حملات مستمر سیاسی، اقتصادث (محاصره و تحریم) و محاصره نظامی از سوی اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی است در حالی تئوکراسی بازار (غرب) از ایجاد شک و تردید در باره دگمهایش (حمله به اصول عقایدش) در امان است.
جنگ های پیشگیرانه: به معنای نادرست امروز به واقعه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی باز می گردد زمانی که اندیشکده های آمریکایی تلاش می کردند تا برای استفاده رسانه ای، دشمن سمبلیک جدیدی بتراشند تا آمریکا وظیفه داشته باشد با آن بجنگد یعنی اسلام و از آن برای توجیه جنگهای طراحی شده از سوی پنتاگون و همچنین بمنظور اشغال کشورهای خارجی مستقل، از عبارت جنگهای پیشگیرانه و دخالت بشردوستانه استفاده کند.
در حقیقت در خاورمیانه تهدید شیعه وجود ندارد بلکه ما شاهد اراده توسعه طلبی ارضی اسرائیل و همپیمانانش در منطقه هستیم. این نقشه توسعه طلبانه ارضی اسرائیلی - آمریکایی - وهابی که با مقاومت ایران مواجه است از سوی برنارد لوئیس، طرح خاورمیانه بزرگ نامگذاری شده است. براساس این طرح قرار است که خاورمیانه بزرگ تحت سلطه قدرت های امپریالیستی غربی و همپیمانان اسلامی وهابی - سلفی آنان قرار گیرد بطوریکه یک نوع قیمومیت نظامی و اقتصادی اسرائیلی - سعودی به رهبری آمریکا ایجاد شود.
برای نیل به این قیمومیت، افسانه ایران امپریالیست یهودستیز خلق شد. ایران که با استفاده از سلاح هسته ای که هیچگاه چنین سلاحی وجود نداشته، می خواهد تا موجودیت اسرائیل را تهدید نماید و براساس این افسانه، رژیم ایران نظامی استبدادی معرفی می شود که ساختار نهادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی آن، برای خیر عمومی بشر و اسرائیل به عنوان اخلاقی ترین کشور دنیا، باید واژگون شود.
نئوکان یا نومحافظه کاری: لیبرالیزم لجام گسیخته است و از مرکانتیلیسم گستاخ و بی تفاوت به همه اصول اخلاقی الهام می گیرد و از هر چه که از نظر ایدئولوژیکی می تواند برای نیل به هدف نهایی مفید باشد، استفاده ابزاری می کند؛ یعنی صدور بی ثباتی و سوداگرایی بی رحمانه در سطح جهان، تحت پوشش ایده سیاسی دموکراسی مبتنی بر بازار آزاد.
قدرت گیری نومحافظه کاران و طرفدران قاطبه غلبه اقتصاد بر سیاست، منجر به پایان دموکراسی، به مفهوم حقیقی آن یعنی نظارت دسته جمعی مردم بر سیاست و اقتصاد و طبیعتاً در نتیجه منجر به تشدید روند استعمارگرایی جدید آمریکا در جهان شد. هرچه سرمایه داری لیبرالیزم در غرب تقویت می شود کشورهای فاصله گرفته از این الگو با خطر بمباران شدن توسط بی ۵۲ های آمریکایی مواجه میشوند.
هرچند این نومحافظه کاری بر ریشه های یهودی مسیحی غرب تاکید می کند اما در واقع اصالت یهودی و مسیحی ندارد و از این حیث از آن استفاده ابزاری می کند و در این رهگذر به تحریف تاریخی، ایدئولوژیکی و کلامی نیز دست می زند. نومحافظه کاری یک دین بی خداست که آئین مذهبی آن بر پرستش پول و قدرت و صدور بی ثباتی در سطح جهان استوار است. نومحافظه کاران با فشار محافل خود از همه جنگها به نفع حمایت از صهیونیزم و نابودی کامل جهان اسلام، بخصوص کشورهای مدرن تر و قدرتمندتر مانند عراق دوره صدام، سوریه دوران اسد، لیبی دوره قذافی و ایران استفاده میکنند. آنان دولتهای اسلامی لائیک مانند عراق و لیبی را نابود و شکلی از تروریزم مانند القاعده و داعش را جایگزین کردند که توسط واشنگتن و متحدین آنان برای ایجاد بی ثباتی خلق شدهاند. نومحافظه کاران با جنگهای پیشگیرانه، تحریم اقتصادی و انقلابهای رنگی، کشورهای که تمایلی به انطباق با الگوی یادشده ندارند را تهدید می کنند.
استیو بنون از قهرمانان نومحافظه کاری است. این مشاور و استراتژیست پیشین دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، بت پوپولیست های دست راستی اروپا، خواستار ایجاد همپیمانی جهانی بین معتقدین به برتری نژاد سفید و صهیونیست هاست. این امر در میان سیاستمداران اروپایی نیز طرفداران پروپاقرصی دارد. بنون همواره خواستار اتحاد میان پوپولیست های آمریکایی و اروپایی است وی هموار تلاش می کند تا روسیه را نیز در بلوک غرب قرار دهد و وحدت اوراسیا از بین را بیرد. یعنی جدایی روسیه از ترکیه، چین و ایران و جایگزین کردن اسرائیل، عربستان سعودی، افغانستان و پاکستان به جای آنان. جالب اینجاست که بنون هیچگاه ضدایرانی بودن خود را انکار نمی کند.
در ادامه مقدمه، نویسنده به سراغ کشورمان می رود. ایران طی ده سال گذشته شاهد فاصله روزافزون میان ثروتمندان که در مناطق شیک شمال تهران زندگی می کنند با فقرا بوده است. ثروتمندان و فقرا جدای از هم زندگی می کنند و هیچ تماسی میان آنان وجود ندارد. ثروتمندان می توانند تمامی محدودیت های اخلاقی در سبک زندگی و مصرف را نادیده بگیرند. بطور کلی انقلاب های رنگی در روند جدایی روزافزون میان طبقه خواص و فقرا و تبعیض اجتماعی پسامدرن رخ می دهند. از طریق این انقلاب های رنگی نیز سعی می شود تا برخی کشورها به منظومه ژئوپلیتیک غرب وارد شوند.
هدف روشن غرب و سلاطین نفتی خلیج (فارس) در پشتیبانی از اعتراضات دانشجویان، در ژوئیه ۱۹۹۹ میلادی در تهران، تغییر رژیم و در نتیجه باز کردن بازار ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلاری ایران به روی شرکت های خارجی بود. از طریق انقلاب رنگی آنان می خواستند تا در تهران دولتی برسرکار آید که مورد اعتماد آنان باشد و بتوانند از طریق آن در کشوری سرشار از منابع بسیار غنی، سرمایه گذاری کنند. گفتنی است که ایران پنجمین کشور نفت خیز و دومین کشور برخوردار از ذخایر گازی است.
بهانه آمریکا برای راه اندازی به اصطلاح جنگ بشردوستانه، ”تاکید حق و در عین حال وظیفه این کشور در مداخله نظامی با هدف آزادی کشوری است که در آن مقامات مستبد در حال قتل عام جوانان معترضی هستند که خواستار آزادی بیشتر بازار و حقوق مدنی اند.” با ترامپ، آمریکا خواستار تغییر رژیم از طریق مداخله نظامی و تحریم است، در حالی که اتحادیه اروپا با وجود روحانی به عنوان مخاطبی مناسب، خواستار تغییر تدریجی و نرم رژیم است. اروپا از نرم افزارهایی مانند جنگ فرهنگی و حمایت سیاسی و رسانه ای از ایرانیانی که به دلایل طبقاتی و سبک زندگی به شیوه غربی نزدیکترند، استفاده می کند. هدف از استفاده از این نرم افزار، تفرقه میان ملت ایران است. از یک طرف آنچه جامعه مدنی خوانده می شود و یا افراد غرب زده ای که به کالای غربی دسترسی دارند و از سوی دیگر توده های بی شماری که به دلایل فرهنگی و یا طبقاتی به این کالا دسترسی ندارند و از این سبک زندگی مدرن دورند. بنظر می رسد روش استفاده از نرم افزار یاد شده می تواند در آینده منجر به خسارات عمیقتری در بافت اجتماعی، نهادی و اقتصادی جمهوری اسلامی نسبت به استفاده از سخت افزار آمریکایی بشود. در واقع نتیجه یک عملیات نظامی پیشگیرانه، ایجاد انسجام در جامعه ایرانی خواهد شد که از نظر ایدئولوژیکی بشدت وطن پرستند.
طبقه جدید ایرانی که نگاهی جهانی و اهل جامعه مدنی دارد، در دنیای هنر و فرهنگ، پیرو لیبرالیسم است ولی در حقیقت آنان آگاهانه و یا ناآگاهانه سرمایه فکری خود را در اختیار کسانی میگذارند که خواستار گردش پول بین پولداران هستند. هنر و فرهنگ ملهم از نولیبرالیسم بسیار مخرب است زیرا می خواهد تا پیوندهای جمعی دینی و اجتماعی را از میان بردارد. در غرب جامعه مدنی جایگزین مفهوم ملت و خلق شده است که مرتبط با خاک، عدالت اجتماعی و همچنین رابطه دموکراتیک میان طبقه نخبگان می باشد. جامعه مدنی در حقیقت مجموعه ای از محافلی است که با نیازهای بازار هماهنگ هستند. در ایران همانند کشورهای غربی، طبقات بالا طرفدار جامعه مدنی پیرو بازارند و موظفند تا بخصوص نزد جوانان، نظام به اصطلاح آزادی کاپیتالیستی و یا تمایل به دسترسی به کالاهای حتی غیرقانونی را ترویج دهند.
مولف در این مقدمه با نگاهی مختصر به مهمترین تحولات ایران در سال های اخیر معتقد است که صرف نظر از اعتراضات طبقات مرتبط با جامعه مدنی، نمی توانیم اعتراضات قشرهای سنتی و محافظه کار را انکار کنیم که به آنان سیاستهای لیبرالیستی دولت میانه رو اصلاح طلب روحانی، از سال ۲۰۱۳ تا امروز لطماتی را وارد کرده است. اما روحانی به دنبال تهدیدهای جنگ طلبانه نئوکانهای آمریکایی - اسرائیلی وادار شد تا مولفه های سیاست خارجی خود که پیش از آن مبتنی بر منطق تنش زدایی با آمریکا بود را تغییر دهد تا جایی که در پایان اوت ۲۰۱۸ ، وی به آمریکا اخطار داد که به توطئه علیه جمهوری اسلامی خاتمه دهد. توازن سیاسی داخلی ایران، به دلیل سیاستهای نومحافظه کاران آمریکایی - اسرائیلی به سمت راست متمایل شد، بطوری که حتی اصلاح طلبان نیز، نمی توانند نقش سپاه را به چالش بکشند. در ادامه روحانی حتی وادار شد تا سیاست خود را نسبت سوریه تغییر دهد. کمک نظامی به سوریه از سرگرفته شد و در نتیجه در سیاست خارجی، او به مقامات سیاسی نزدیک به (آیتاله) خامنه ای نزدیک شد.
در پایان این مقدمه طولانی، نویسنده به تمجید از جمهوری اسلامی می پردازد. از نظر بوگونیونه ایران به عنوان دولت - ملت اسلامی انقلابی و دارای سنت بسیار کهن شاهنشاهی، درصدد دفاع از ارزشهای هویتی خود است و از این رو مانعی بر سر راه طرفداران لیبرال و نومحافظه کار جهانی سازیِ بازارگرایانه است. نیروهای امپریالیست جهانی نمی توانند وجود جمهوری اسلامی ایران که آن را دشمن جامعه باز یعنی منافع شرکتهای چندملیتی غربی است، تحمل می کنند. اسلام شیعی دوازده مامی انقلابی، دشمن سازش ناپذیر صهیونیسم و وهابیت است. در حقیقت وهابیت به عنوان یکی از مذاهب حقیقی اهل سنت محسوب نمی شود اما در واقع نوعی پروتستانتیزم اسلامی (پروتستان از منظر تحجرگرایی) تلقی می شود. به نوبه خود صهیونیزم نیز نتیجه روند سکولاریزه سازی یهودیت است که با یهودیت سنتی سنخیتی ندارد و نوع انحراف تلقی می شود و ارتباطی با این دین ندارد.
نویسنده همچنین بر نقش مثبت و فعالانه زنان در ایران اسلامی تاکید می کند، بطوری که ۶۰ درصد دانشجویان، ۵۴ درصد اساتید دانشگاه و ۴۵ درصد از پزشکان را زنان تشکیل می دهند. تعداد زیادی از آنان، از جمله مقامات سیاسی و اعضای مجلس هستند. جامعه ایرانی از بسیاری جهات جامعه ای مادرسالار تلقی می شود. درصد جرم و جنایت در ایران پائین است . بطوری که حتی در شهرهای بزرگی مانند تهران و اصفهان می توان عبور و مرور شبانه داشت. ایران کشوری است که از نظر فرهنگی سرزنده که در آن مباحث عمومی تکثرگرا نیز مطرح می شود و همچنین از سینمای هنری نیز برخوردار است. با وجود اینکه ایران با مشکل بیکاری وسیعی مواجه است اما در کنارش همبستگی و همکاری مستحکمی وجود دارد. در ایران بیگانه ستیزی و نژادپرستی که ثمره امپریالیسم و کاپیتالیزم است وجود ندارد و جمهوری اسلامی از یک روند ضد استعماری نشات گرفته بنابراین از این رذائل مبراست.
ایران کشوری مستقل با تاریخی بسیار کهن و سنتهایی تحسین برانگیز است که از منافع ملی و حق تصمیم گیری مستقل در مورد آینده اش، اقتصاد و منابع طبیعی اش در برابر لیبرالیسم جهانی دفاع میکند. لیبرالیسم جهانی در واقع استیلای آنگلوساکسون ها به واسطه گسترش زبان و سبک زندگی آمریکایی در جهان است. ایرانیان در تمامی طبقات و گروههای اجتماعی وطن پرستند و سیاستهای محاصره نظامی، تحریم اقتصادی و معرفی ایران به عنوان چهره ای شیطانی در رسانه های غربی را نمیپذیرند. برای اثبات این ادعا می توان به یک نظرسنجی مستقل در سال ۲۰۱۸ میلادی اشاره کرد که براساس آن حتی در میان جوانان، محبوب ترین شخصیت سیاسی در کشورژنرال، قاسم سلیمانیِ محافظه کار، فرمانده سپاه و قهرمان جنگ سوریه بود.
زرادخانه عظیم نظامی ایران تنها عامل بازدارنده است که به نوعی محدود کننده اهداف استعماری اسرائیل در خاورمیانه است. این زرادخانه متشکل از سلاح های متعارف و قانونی است که در مقابل امپریالیسم و صهیونیزم در خاورمیانه قرار داد.
جمهوری اسلامی ایران کشوری است که به حقوق بین المللی احترام می گذارد و هر چند در حال حاضر این کشور همپیمانی با چین و روسیه را ترجیح می دهد اما مایل است تا با تمامی کشورها بجز اسرائیل رابطه داشته باشد. در ایران حتی سیاستمداران محافظه کار نیز خواستار گفتگو با غربند و اصلاح طلبان نیز در سیاست خارجی از آمریکا طرفداری نمی کنند. اصلاح طلبان ایرانی به نوعی بیش از محافظه کاران، همپیمان سیاسی حزب اله و مقاومت لبنان هستند زیرا از نظر آنان حزب اله یک
جنبش سیاسی مردمیِ برخودار از تفکر ایدئولوژیکی همصدا و به دور هر نوع محافظه کاری است. حتی در زمانی که اصلاح طلبان بر ایران حکومت می کردند، به حمایت سیاسی و سازماندهی انسانی حزب اله ادامه دادند. حسن روحانی که به عنوان جانشین خاتمی میانه یِرو اصلاح طلب محسوب میشود، آشکارا و در تاریخ نوامیر ۲۰۱۸ میلادی اسرائیل را یک غده سرطانی ایجاد شده در غرب نامید. بنابراین طی دوران ریاست جمهوری اش بر مخالفت سرسختانه ایران با صهیونیزم تائید کرد.
در ادامه نویسنده خاطرنشان می سازد که هدف اصلی انتشار این کتاب، افشاء امپریالیسم روشنفکران غربی و تاکید بر نقش مثبت ایران به عنوان عامل بازدارنده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر ژئوپلیتیکی در برابر آمریکایی سازی جهان است. این کتاب درصدد اثبات آن است که ایران صرف نظر از تضادهایی داخلی، کشوری اصیل، دارای غنای تاریخی، سنن، خاطره و فرهنگ و یک نقش آفرین منطقه ای مغرور و قابل اعتماد است. این کتاب در نهایت مترصد آن است تا از ارزشهای انقلاب ۱۹۷۹ میلادی و استقلال ملی کشوری دفاع کند که در برابر تلاش های استعماری آمریکا و همپیمانان آن برای حمله، تغییر نظام و بی ثباتی مقاومت می کند. تلاشهایی که درصدند تا از این رهگذر، ثروتها و گنجینه های انبوه مادی و غیرمادی یک دولت - تمدن با فضائلِ انکار ناپذیر را به دست آورند.
دیدگاه فرانکو کاردینی مورخ کاتولیک:
فرانکو کاردینی مورخ کاتولیک شهیر، در مقاله ای در روزنامه آونیره با عنوان ”آمریکا و ایرانی خارج از تصورات ما”، به معرفی و نقد کتاب پائولو بورگونیونه پرداخت و کتاب وی را منحصر به فرد دانست. از نظر کاردینی روایت این کتاب از این رو متفاوت است که اکثر نوشته ها در مورد ایران مغرضانه و سطحی است و تاسف آور است که از چهل سال پیش تاکنون یک دگم (اصل) در ارتباط با معرفی ایران وجود دارد که براساس آن ”درباره ایران هر فردی هرچه خواست می تواند بگوید، مشروط به اینکه منفی و بد باشد!” در برابر این دگم، کتاب بورگونیونه به دلیل افشاء شجاعانه حقیقت، همراه با ارائه مدارک معتبر و ردتفکر یکسان طرفدارِ آمریکا، ارزشمند است. پادزهری که غرب از آن در برابر این نوع افشاء حقیقت استفاده می کند، تنها سکوت است و درباره برخی از محققان، دانشمندان، کتب و موضوعات، به سادگی هیچ سخنی گفته نمی شود. این کتاب ها نقد نمی شوند و با مولفین آن نیز گفتگویی صورت نمی گیرد. پائولو بورگونیونه از جمله کسانی است که همواره (از سوی غرب) طرد می شوند و این نوع برخورد با این گونه کتابها طبیعی است.
بورگونیونه با صراحت تاکید می کند که رسانه ها و سازمان های مردم نهاد غربی، به عنوان دست دراز دولت پنهان Deep State آمریکا، در راستای ایجاد تنش و بسیج سیاسی اجتماعی با هدف تغییر رژیم (در ایران) عمل می کنند. در این راستا جنگی روانی و تبلیغاتی علیه ایران وجود دارد که محور آن متهم کردن این کشور به پایمالی حقوق اقلیت های قومی، دینی و اجتماعی است.
در مقدمه این کتاب درباره تئوکراسی اسلامی در ایران و تئوکراسی بازار (حاکمیت دین گونه) در غرب، قرائتی نوین و جالب ارائه می شود و در فصول بعدی به مسیر پیچیده توام با تحولات داخلی عمیق پرداخته و تاکید شده که جمهوری اسلامی ایران نظامی علناً دینی است، همانند اسرائیل و عربستان سعودی، اما بالعکس عربستان در آن اقلیت های قومی و دینی مورد احترام قرار می گیرند.
نویسنده اشتباهات سیاسی و اقتصادی و حتی وجود خشونت و فساد را در ایران پنهان نمی کند ولی در عین حال با قاطعیت استبدادی بودن نظام جمهوریی اسلامی را رد می کند. نویسنده اذعان می دارد که در ایران آزادی هایی شگفت انگیز، گروه های سیاسی و تعداد زیادی از روزنامه ها و روحانیونی وجود دارند که دارای نظرات متفاوت هستند، از طرفداری از کمونیزم چینی تا لیبرالیزم و طرفداری از غرب. در کتاب نظر بسیاری از پیمان کاران و متخصصین تجارت خارجی تائید می شود که براساس آن حتی در دوره پوپولیستی انقلابی احمدی نژاد، ایران خواستار گفت وگوهای سیاسی، اقتصادی و حتی مالی با غرب بود اما این تمایل ایران همواره با فرمان دگماتیک آمریکا مبنی بر تحریم روبه رو شده که با این تحریم حتی حقوق ابتدایی بشر از جمله تغذیه، بهداشت و درمان پایمال شده است.
در ارتباط با موضوع هسته ای ایران از سوی کشورهای دشمن از جمله (به زعم کاردینی) پاکستان و اسرائیل که از سلاح هسته ای برخوردارند محاصره شده اما با این وجود این کشور فاقد سلاح هسته ای است در حالی که همه ایران را به عنوان خطر هسته ای معرفی می کنند.
در واقع ایران برخوردار از یک نظام آموزشی تقریباً مطلوب و نظام بهداشتی خوب است که به لطف آن حتی توانست با بحران شیوع ویروس کرونا مقابله کند و همچنین توزیع ثروت در این کشور تقریباً قبل قبول است بالعکس آمریکا که در آن فوجی از فقرا وجود دارند. در نتیجه می توان گفت که دیدگاه کلی این کتاب واقعاً نوگرایانه است و صحت برخی از تصورات را در مورد ایران زیر سئوال می برد.
نظر شما :