با هدف کاهش نقش بازیگران مداخله جو
توافق برای عدم توافق، بخشی از توافق است
دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی را در مرحله تصمیم گیری دارای دو مسیر جداگانه ترسیم میکند، یک مسیر آن تصمیمگیری برای اقدام و عمل است، مسیر دیگر که شاید کمی عجیب باشد، تصمیم برای عدم اقدام است.
در برخی فرآیندهای سیاستگذاری عمومی، سیاستگذاران به دلیل عدم قطعیت کارایی یک سیاست یا عدم وجود ابزارها و منابع لازم برای اقدام در یک حوزه خاص سیاستگذاری، وارد روندی از تصمیمگیری میشود که عدم اقدام یا انجام ندادن یک سیاست را بر اقدام و اجرای آن برتری میدهد.
اگر این تعریف سیاستگذاری عمومی را که میگوید: "سیاستگذاری عمومی هر چیزی است که دولت تصمیم به انجام دادن یا ندادن آن دارد" را بپذیریم، بسیاری از نیات سیاستگذاران را میتوان در قالب تصمیم به انجام ندان و یا عدم اقدام دولت مورد بررسی قرار دهیم.
مذاکرات احیای برجام میان ایران و گروه 1+5 که طی دو ماه اخیر به روندی از سکون و سکوت فرو رفته است و بسیاری تحلیلگران داخلی و خارجی ادعای مرگ و پایان آن را دارند را میتوان در قالب تصمیم انجام ندادن یا تصمیم به عدم اقدام سیاستگذاران ایران و ایالات متحده آمریکا در محورهای زیر بررسی کرد:
یکم - اصل رضایت از سکون و عدم اقدام: یکی از مهمترین مؤلفههای وضعیت کنونی مذاکرات احیای برجام که کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار دارد، رضایت سیاستگذاران اصلی مذاکرات یعنی ایران و آمریکا به سکون و عدم اقدام پیشدستانه در روند مذاکرات برای از دست دادن امتیازات است.
تحلیلگرانی که مدعی مرگ برجام و پایان این سیاست بینالمللی هستند، فراموش کردهاند که "سیاستها هرگز نمیمیرند، بلکه به کما رفته و بار دیگر احیا خواهند شد". بنابراین اصرار بر مرگ و نابودی برجام یک تحلیل سادهلوحانه برای تحریک دو طرف اصلی این سیاست جهانی یعنی ایران و آمریکاست تا ضمن عبور از روند مذاکرات، وارد روندی از خشونت و بحران سخت شوند!
با وجود برخی تحلیلهای خاص و تلاش برای تحریک ایران و آمریکا به اعلام رسمی خروج از برجام و مرگ آن، سیاستگذاران ایرانی و آمریکایی از وضعیت کنونی رضایت داشته و ترجیح میدهند با عبور از این وضعیت به شرایط بحرانی نرسند. چنین وضعیتی از رضایت دولتمردان ایران و امریکا را میتوان مصداق این سخن یزقل درور، اندیشمند دانش سیاستگذاری دانست که میگوید: «عدم اقدام، به لحاظ سیاسی رضایتبخش است.»1
بنابراین وضعیت سکون و عدم اقدام در فرآیند احیای برجام مورد رضایت دو طرف اصلی مذاکرات (ایران و امریکا) و در چارچوب نیات و پرستیژ دو طرف است، هر چند برخی دیگر از بازیگران سعی در تحریک به اقدام سریع ایران و امریکا دارند.
دوم - فشار داخلی علیه دولت ایران: حالت سکون و عدم اقدام آشکار کنونی که بر مذاکرات احیای برجام حاکم شده، در فضای سیاسی ایران با انتقادات و مخالفتهای گوناگون و بلکه متضادی روبه رو شده است. انتقاداتی که برخی، دولت را به ناتوانی در انجام مذاکره و دستیابی به توافق متهم می کنند و برخی دیگر بر بیاثری توافق احتمالی اصرار دارند!
فشارهای داخلی بر دولت ایران که پیامد آشفتگی اقتصادی کشور و افزایش ناخشنودی شهروندان از بحران اقتصادی است، برخی تحلیلگران و سیاسیون را به انتقاد و حمله مستقیم به دولت آیت الله رئیسی متمایل کرده است تا فشاری چند برابر بر دولت سیزدهم برای توافق فوری با ایالات متحده امریکا اعمال کنند. در حالی که این تحلیلگران از حق دولت سیزدهم برای مذاکره مستقیم با دولت امریکا سخنی نمیگویند و تمامی علل عدم توافق را متوجه دولت آیتالله رئیسی میکنند، دولت کنونی نیز از حق خود برای مذاکره و تعامل مستقیم با دولت آمریکا بهره نمیبرد!
وضعیت سکون و سکوت کنونی حاکم بر مذاکرات برجام، فشار فراگیری بر دولت سیزدهم در ایران وارد کرده و بر سیاه نمایی دولت استوار است.
سوم - توافق برای عدم توافق: سیاستگذاران ارشد ایران و ایالات متحده آمریکا بیتوجه به نیات و اقدامات سایر کشورهای حاضر در مذاکرات و حتی بیاعتنا به فضاسازی برخی بازیگران آشوبآفرین منطقهای و جهانی مانند اسرائیل، عربستان و ...، به یک توافق خاص دست یافتهاند. این توافق را میتوان "توافق برای عدم توافق" نامید.
یکی از اصول سیاستگذاری عمومی بهخصوص سیاستگذاری خارجی را میتوان رازآلود بودن فضای سیاستگذاری یا پرهیز از شفافسازی رویکردها، کنشها و واکنشهای بازیگران قلمداد کرد. هارولد لاسول از بنیانگذاران دانش سیاستگذاری به توصیف فضای زندگی یک سیاستگذار که بر محور تعهد استوار بوده و البته دارای مؤلفهای اساسی به عنوان "پرهیز از پاسخ مستقیم" است، پرداخته و میگوید: «زندگی یک تصمیم گیرنده، یک زندگی گِردِ محور تعهد است. این یک زندگی از آری گفتنها و نه گفتنها یا پرهیز از پاسخهایی مستقیم است.2
همانگونه لاسول میگوید، اصل پرهیز از پاسخهای مستقیم، یکی از اصول سیاستگذاری است که در عصر کنونی اثربخشی گستردهای دارد. این رویکرد در مذاکرات احیای برجام از سوی دو طرف اصلی مذاکرات مورد استفاده قرار گرفته است. به گونهای که سیاستگذاران ایرانی و امریکایی از پاسخهای مستقیم و اقدامات شفاف پیرامون احیای برجام و تبادل امتیازات خودداری کرده و بر این اصل توافق کردهاند که "توافق برای عدم توافق، بخشی از توافق نهایی است" که در حال حاضر از تنشهای بیشتر جلوگیری و نیاز به اعلام مرگ برجام را برطرف میکند.
*
در شرایطی که برخی بازیگران نظام منطقهای و جهانی و برخی تحلیلگران اصراری سنگین بر شکست مذاکرات احیای برجام و اعلام مرگ برجام دارند، سیاستگذاران ایران و ایالات متحده امریکا به عنوان دو بازیگر اصلی این مذاکرات، رویکردی از سکون و سکوت که بر پرهیز از پاسخ و اقدام مستقیم استوار است را انتخاب کرده اند و پیگیری میکنند تا از تنش بیشتر جلوگیری کنند.
این رویکرد از سکون و سکوت به امید فراهم شدن شرایط لازم برای توافق احیای برجام را میتوان بخشی از توافق دانست، زیرا توافقی است میان دو طرف برای عدم توافق.
توافق برای عدم توافق که خود بخشی از توافق است، بر دیدگاهی استوار است که تصمیم گیری برای انجام ندادن یا خودداری از عمل یک دولت در فرآیند سیاستگذاری را توصیف میکند.
به صراحت میتوان گفت که عدم توافق کنونی، جلوهای از یک توافق خاص میان ایران و آمریکاست که بخشی از فرآیند توافق نهایی را شکل داده است. توافق برای عدم توافق سیمایی از تعامل و همکاری رازآلود دو طرف اصلی مذاکرات احیای برجام دارد که بر صبر بیشتر برای واگذاری امتیازات کمتر بنیان شده است.
بنابراین دولت آیتالله رئیسی در چارچوب حق خود برای مذاکره و تعامل مستقیم با دولت امریکا، میتواند از تاکتیک "توافق برای عدم توافق" برای صبر بیشتر برای کسب امتیازات بیشتر از دولت امریکا بهره ببرد، به شرطی که نقش بازیگران مداخلهجوی این مذاکرات را کاهش داده و وارد مذاکره مستقیم با امریکا شود.
منابع:
1- مورن، مایکل- رین، مارتین- گودین، روبرت. دانشنامه سیاستگذاری عمومی. ترجمه محمد صفار. تهران، نشر میزان. چاپ اول 1393، ص 132
2- لاسول، هارولد دی. پیش درآمدی بر علوم سیاستگذاری. ترجمه حمیدرضا ملک محمدی. تهران. امام صادق. 1395. چاپ اول. ص 61
نظر شما :