جنبش عدم تعهدی بی خاصیتی همچون سازمان ملل
برای ساخت نظام جدید بین الملل نباید در کمپ این قدرت یا آن قدرت رفت
دیپلماسی ایرانی: از سه شعار اصلی انقلاب اسلامی ایران موضوع "استقلال" تا کنون کم و بیش دست نخورده باقی مانده و جزء ارزنده ترین متاعی است که کشور در طول بیش از چهل سال گذشته در صحنه بین المللی عرضه داشته است. این اهرم ژئوپلیتیکی قدرتمند نه تنها باعث حفظ تمامیت ارضی کشور بوده بلکه همواره جلوی معاملات سیاسی جهانی روی کشور را نیز سد کرده است.
نظام بین الملل ناشی از توازن قوا بعد از جنگ جهانی دوم در مدت کوتاهی بعد از جنگ کره (1950 – 1953) شکل نهایی خود را در قالب نظامی دو قطبی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا تعریف کرد. در واقع قدرت ها سیاست یا با ما یا بر ما را برگزیدند. در کنار این روند کشورهایی که هژمونی آمریکا و یا شوروی را قبول نمی کردند مجموعه ای به نام نهضت عدم تعهد را ایجاد کردند (1955) تا هم خود را از رقابت تسلیحاتی اقتصاد برانداز این دو قطب کنار بکشند هم از امکانات قابل استفاده هر دو استفاده کنند. در مقایسه آنچه واضح بود، بلوک شرق به رهبری شوروی در اکثر وجوه اجتماعی، اقتصادی و علمی عقب افتاده تر از بلوک غرب به رهبری امریکا بود و تنها به اعتبار توان اتمی شوروی سرپا ایستاده بود.
به هر دلیلی شوروی فروپاشید (1990) و آمریکا یکه تاز قدرتمند جهان شد؛ اما دیری نپایید که پیمان ماستریخت (1992) اتحادیه اروپا را در قالب شکل سیاسی مهمتری عرضه کرد، برنامه های توسعه ای چین به قدرتمند شدن این کشور منجر شد (2008) و روسیه برخاسته از خاکستر شوروی بعد از دوره ای دریوزگی همراهی با غرب و اروپا تصمیم گرفت به دنبال "جایگاه واقعی خود" (2010) برود.
همه این تحولات، تعدیلات و امتیاز گیری ها در چارچوب ساختارهای گذشته از جمله سازمان ملل و توازن قوا در شورای امنیت قابل تعریف و تفسیر بود.
اما با حمله روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 زلزله ای در ساختارهای تصمیم گیری جهان به وجود آمد. غرب به رهبری آمریکا سریعا تقویت ناتو و افزایش اعضاء آن را در دستور کار گذاشت. از طرف دیگر تلاش وسیعی شد که همکاری و وابستگی اروپا به روسیه کاهش معنی داری پیدا کند و فاصله گذاری جدی با آن کشور بوجود آید. برای همین تحریم های جدی علیه مقامات و تاسیسات روسیه وضع شد.
معضلی به نام چین و احتمال همکاری این کشور با روسیه نیز مطرح بود. اما ائتلاف های نظامی آمریکا در هندوپاسیفیک شرایط دشواری را برای چین به وجود آورده است.
شورای امنیت سازمان ملل از تصمیم گیری عاجز مانده است. تماس های بین المللی در مورد اصل موضوع یعنی "تجاوز" به جایی نمی رسد. ساختارهایی مثلG20 وG7 نیز در چند ماه گذشته نشان دادند که فقط تحت زعامت آمریکا می توانند حرف بزنند.
واکنش های روسیه نسبت به اقدامات سازمان ملل تهاجمی است. این جملات دائما تکرار می شود: "دبیرخانه بر خلاف الزاماتی که منشور ملل متحد برایش تعریف کرده موضعی برابر و غیرجانبدارانه اتخاذ نمی کند به گونه ای که بتوان از آن به عنوان دبیرخانه معتبرترین سازمان بین المللی که برای اموری نظیر مساعدت در حل و فصل اختلافات تشکیل شده است انتظار داشت."
یا آقای پوتین در دیدار با رهبران فراکسیون های دومای دولتی می گوید: "غرب در تلاش است مدلی از لیبرالیسم توتالیتر و ممنوعیت جهانی را بر کل جهان تحمیل کند. آنها در حال تحمیل مدلی از لیبرالیسم توتالیتر هستند که شامل فرهنگ کذایی لغو کردن و ممنوعیت های گسترده است. اما حقیقت و واقعیت این است که مردم اکثر کشورها چنین زندگی و چنین آینده ای را نمی خواهند." همچنین ایشان می گوید: "مجموعه غرب به رهبری ایالات متحده برای ده ها سال نسبت به روسیه رفتاری بسیار تهاجمی داشته است. پیشنهادهای ما برای ایجاد یک سیستم امنیت برابر در اروپا رد شده است، ابتکارات ما در مورد همکاری با یکدیگر در مورد موضوع دفاع موشکی رد شده اند. هشدارهای ما در مورد غیرقابل قبول بودن گسترش ناتو، بویژه از طریق جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی، نادیده گرفته می شوند." و در نهایت این اظهار نظر، در نشستی با رهبران جناح های دومای دولتی: "نظم جهانی به خاطر سیاست آمریکا دچار فروپاشی شده، نمی توان مانع آن شد و تلاش غرب برای تحمیل نظم جهانی خود محکوم به شکست است."
سفر نانسی پلوسی به تایوان در 2 آگوست 2022 نیز مشخص کرد آمریکا بدنبال یکسره کردن تصمیم گیری در نظام بین الملل به نفع خود است و از درگیری هم واهمه ندارد.
در یک جمع بندی عملیات روسیه در اوکراین و سفر نانسی پلوسی به تایوان در واقع پایان یک دوره تاریخی را رقم زد که طی 70 سال گذشته در جریان بود. هم اکنون هم آمریکا و هم روسیه و چین بدنبال درست کردن حوزه نفوذ و ائتلاف برای خود هستند. غیر از چین که هنوز امید به بازی دو طرفه دارد سیاست یا با ما یا برما بار دیگر در اولویت رفتاری قدرت های بزرگ قرار می گیرد.
اینجا وجود تشکیلاتی از سایر کشورها که نمی خواهند در این "کمپ ها" باشند و برنامه سیاسی و توسعه ای خود را دارند جایش خالی است.
تا کنون ایران در صحنه بین المللی یک بار در پیشنهاد "گفت وگوی تمدن ها" (2001) تلاش کرد اراده صلح دوستی جهانی و برابری را به جهان عرضه کند این بار نیز ایران می تواند پیشگام تشکیل مجمعی از کشورهای ناوابسته به ائتلاف های غرب و شرق (همچون غیرمتعهدهای سابق) برای پیشبرد مقاصد صلح جویانه در جهان باشد.
جنبش غیرمتعهدها هجدهمین اجلاس سران خود را در 25 – 26 اکتبر در باکو برگزار کرد و شستمین سالگرد تاسیس خود را نیز 11 اکتبر 2021 در بلگراد برگزار کرد. این جنبش در طول حیات خود نه توانست موضوع خلع سلاح را دنبال کند و نه توانست به توسعه کشورهای عضو کمکی کند و هم اکنون بسیاری از آنها به ائتلاف های نظامی ای پیوسته اند که رقابت تسلیحاتی را دامن می زند. اعضاء این جنبش در آژانس انرژی اتمی سازمان ملل نیز نتوانستند حمایتی برای کشورهای جهان سوم باشند.
منشور ادیبانه و انسان دوستی "غیرمتعهدها" اگرچه برای بشریت نوشته شده اما دیگر برای اجرا ساختاری تاریخ مصرف گذشته است. این جنبش در نظامی دو قطبی شاید پاسخی بود برای فاصله گرفتن از آنها اما بعد از فروپاشی شوروی بیشتر مبدل شده است به یک مجمع تشریفاتی و نمایشی و به مراتب کم اثرتر از سازمان ملل.
ایجاد ائتلافی از کشورهای علاقمند به استقلال چه سیاسی و چه اقتصادی، مخالف با تحریم ها و نظام مالی تحت حاکمیت دلار، اگر با سماجتی دیپلماتیک دنبال شود می تواند به ساختار جدیدی منجر شود که این بار رهبری آن را ایران داشته باشد.
نظر شما :