این منظومه کجاست؟
ایران – چین – روسیه محور شرق جدید در نظام جهانی

دیپلماسی ایرانی: جهان کنونی که با مؤلفه پیدایش ناهنجاریهای بیشمار تعریف میشود، سیاستگذاری خارجی و روابط بینالملل را همانند دریایی ناآرام از سیاستها، تاکتیکها، انگارهها و ابزارهای قدرت برساخته که هر بازیگری که نظم جهانی را پایدار بپندارد، نهتنها نافهمی خود را نمایان کرده، بلکه بقای خویش را به خطر انداخته است.
دانش سیاستگذاری خارجی و هنر بازی در هندسه قدرت جهانی، بازیگرانی که بر پایداری نظم کنونی پافشاری دارند را به زانو درآورده است و به سوی فروپاشی رهنمون میسازد. در چنین شرایطی است که قطببندیها و مناسبات قدرت جهانی همواره با شکنندگی همراه بوده، دولتهایی شکننده از دل همین وضعیت آشوبناک شکل میگیرند و چرخه آشفتگی را رونق میدهند.
دولت شکننده در نظام جهانی کنونی، دولتی است که علاوه بر چالشها و بحرانهای داخلی، از فهم تغییر و تحول نظام جهانی ناتوان بوده، قادر به سازگاری با این تغییرات نباشد. یکی از مهمترین فرآیندهای تغییر نظام جهانی را میتوان قطببندی جدیدی دانست که اگر چه تعریفی از جهان غرب نداده، اما جهان شرق را به خوبی تعریف و مرزهای آن را نمایان ساخته است.
خروج نظام جهانی از دو قطبی غرب و شرق بر اساس الگوی جنگ سرد، چرخهای از سرگردانی نظم جهانی را شکل داد که در نهایت با تحولات یک دهه اخیر بهویژه جنگ سوریه و تهاجم روسیه به اوکراین، نظم نوین و هندسه قدرت جهانی به تعریف جدید خود رسید. بازتعریفی از نظام جهانی که قطب شرقی آن بر محوری که بازیگران اصلی یعنی: ایران، چین و روسیه هستند قرار گرفته و جهان شرق آن بسیار برجستهتر شده است.
دوگانه جهان شرق و جهان غرب در مناسبات قدرت جهانی را نمیتوان در مرزها و بازیگران ثابت، محدود کرد. این جهان دوگانه بر اساس سیاستگذاری خارجی هر یک از بازیگران نظام جهانی تعریف شده است و شکلی متفاوت از دیدگاه دیگر بازیگران دارد. این گوناگونی اندیشه و دیدگاه نسبت به مناسبات قدرت است که جهان غرب یا جهان شرق را برساخته و اکنون دیدگاه جهانی بر این است که محور جهان شرق بر انگاره و سیاست سه کشور ایران – چین – روسیه استوار شده است.
این اندیشه تقسیم جهان یا هندسه جدید قدرت جهانی را میتوان چنین تفسیر کرد:
یکم – جنگ اوکراین مبنای صف آرایی قدرت: تقسیم جهان به قطبهای قدرت بر اساس ژئوپلیتیک قدرت جهانی، پیشینهای دراز دارد که در یکصد سال اخیر این گروهبندی بر اساس همان الگوی دو قطبی جهان کمونیسم و جهان دموکراسی با عنوان شرق و غرب بوده است، هر چند کمونیسم فروپاشیده و برخی رهبران جهانی مانند جرج بوش با عنوان محور شرارت، صف آرایی جدیدی را در رقابت جهانی قدرت طرح کردند.
گروهبندی جهان برای برسازی خود و دیگران با برچسپ محور شرارت، جهان شرق و ... تنها برای دوستیابی جدید و محدودسازی دشمنان و رقیبان بوده است. اما برجستهترین الگوی اینگونه تقسیم جهان را باید پیامد تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022 دانست که بار دیگر جهان شرق را در مقابل جهان غرب برسازی کرد.
تهاجم روسیه به اوکراین، دوستان روسیه بهویژه ایران و چین را در کنار روسیه به عنوان جهان شرق معرفی و دیگر کشورهایی که رویکرد دوگانه دارند یا همراه و حامی اوکراین بودند را به عنوان جهان آزاد و غرب معرفی میکند، دوگانه ژئوپلیتیک شرق و غرب را نهادینه کرد.
اگر چه کشورهای دیگری مانند بلاروس، ونزوئلا، مجارستان، صربستان بهویژه کره شمالی به حمایت از روسیه پرداختند و کره شمالی با اعزام نیروی نظامی خود، به حمایت رسمی از روسیه اقدام کرده است، اما در صف آرایی قدرت جهانی، محور جهان شرق جدید بر سه بازیگر اصلی: ایران، چین و روسیه میچرخد.
دوم – شرق جدید فراتر از ایدئولوژی کمونیسم: در تعریف جهان شرق و صفآرایی جهان برآشفته کنونی، خبری از ایدئولوژی کمونیسم نیست و قرار گرفتن ایران، چین و روسیه در یک قطب نظام جهانی، فراتر از ایدئولوژیهای پیشین است و برساخته تقابل با انگارهها و سیاستهای امپریالیستی غرب است.
در قرن بیست و یکم که اقتصاد سیاسی زیربنای قدرت ژئوپلیتیک است، هندسه قدرت جهان کنونی بر سیاستهای اقتصادی بهویژه سلطه بر کریدورها و منابع معدنی کمیاب و ارزشمند بنا شده، توان راهبردی ایران، چین و روسیه برای اثرگذاری بر کریدورهای مهم جهان و سلطه این سه کشور بر منابع کمیاب طبیعی سبب قرار گرفتن آنان در یک محور و رهبری آنان در جهان شرق شده است.
تقسیم جهان به دوگانه شرق و غرب بر تقابل و تعارض منافع راهبردی برخی بازیگران غربی جهان با ایران، چین و روسیه بازمیگردد که از برتری آرام این سه کشور بر شرق جهان بسیار نگران و ناراضی هستند. این نگرانی بازیگران غربی و دوستانشان ماهیت ایدئولوژیک سنتی را ندارد، بلکه ماهیت ایدئولوژیک جدید را داراست که بر اقتصاد، تجارت و فناوری نوین استوار شده است.
این رهیافت ایدئولوژیک جدید با ماهیت اقتصاد و تجارت به گونهای است که دیدگاه دولت ایالات متحده امریکا نسبت به دیگر بازیگران نظام جهانی را نیز دگرگون کرده است. دولت جو بایدن، دشمنی پایانناپذیری با روسیه و دوستی بیمرزی با اتحادیه اروپا داشت در حالی که دولت دونالد ترامپ در چارچوب این رهیافت ایدئولوژیک افتصادی و تجاری، دوستی با روسیه و رقابت با اتحادیه اروپا و کانادا را دنبال میکند.
*
تقسیم جهان به دو قطب خود و دیگری که ریشه در نگرش "خیر و شر" سیاستگذاران ارشد و رهبران دولتها دارد، همواره در حال تغییر الگوست. این تغییرات تغییر بازیگران هر یک از دو قطب یا جهان ژئوپلیتیک را موجب میشود.
در سالهای اخیر به سبب همراهی و همسویی سیاستگذاران و سیاست خارجی ایران، چین و روسیه در مناسبات قدرت جهانی، این سه کشور به عنوان محور جهان شرق شناخته شدهاند و مورد تهدید و تهاجم جهان غرب به رهبری ایالات متحده امریکا قرار گرفتهاند. این سه کشور از سال 2022 و تهاجم روسیه به اوکراین نماد جهان شرق جدید قلمداد میشوند.
جهان شرق جدید، جلوهای از صف آرایی نظام جهانی است که سیاستگذاران ایرانی باید به دقت بر مزایا و آسیبهای قرارگیری ایران در میان رهبران این جهان، تمرکز کنند و کشور را از آسیبهای جهان شرقی نامیدن ایران دور بدارند، همانگونه که دیگر کشورهای بزرگ منطقه مانند هند، پاکستان و... هر چند از اندیشه عدم تعهد خارج شدهاند اما نمیخواهند عضو جهان شرق باشند.
قرار گرفتن ایران در رده رهبران جهان شرق جدید، تا زمانی مطلوب خواهد بود که منافع راهبردی ایران بهویژه مزایای اقتصادی و تجاری منطقهای و جهانی برای ایران داشته باشد و مناسبات قدرت ژئوپلیتیک منطقهای را نیز به سود ایران تضمین کند.
نظر شما :