آنچه بر نماد صنعتی شوروی گذشت
سرنوشت مشابه شوروی و ایستگاه فضایی میر
دیپلماسی ایرانی: سی سال پس از فروپاشی شوروی، بازار تحقیق و تالیف و پژوهش درباره این رخداد عظیم همچنان گرم است و با برآمدن دوباره اقتدارگرایی در روسیه دلالت های تازه ای هم یافته است.
موشه لووین مولف کتاب ارزشمند "قرن شوروی" در پایان پژوهش سترگش، با استعاره ای زیبا رخداد فروپاشی قدرتمندترین دولت جهان و صاحب یک ششم کل خشکی های جهان را تبیین می کند: "ظهور و سقوط نظام شوروی به خوبی در سرنوشت ایستگاه فضایی میر قابل خلاصه شدن است. این ایستگاه در آغاز، بیانگر پیشرفتی بی سابقه در فناوری بود و حیاتی طولانی در انتظار آن بود. اما به زودی قربانی معایب و از کارافتادگی های بی پایان ناشی از مرحله ساخت آن شد: ایستگاه میر دائم توسط راهبران فوق العاده مبتکری که مسئول آن بودند، تعمیر می شد (تاییدی بر مشاهدات شخصی خودم در زمان جنگ هنگامی که رانندگان کامیون با تعمیر یا اتصال قطعات مفقود یا شکسته با استفاده از بند کفش به راه خود ادامه می دادند!). این میان پرده با فروریختن میر در اقیانوس پایان یافت. با چنان هدایت به قدر کافی خوبی که به کسی آسیب نرسید...."
میر که در روسی به معنی صلح یا جهان است، به عنوان اولین ایستگاه فضایی مدارگرد در سال 1985 به فضا پرتاب شد و پس از 16 سال روسیه به فعالیت آن خاتمه داد و در اقیانوس آرام سقوط کرد.
هنگام ارسال میر به فضا شوروی سال های آخر حیات خود را می گذراند، اما هیچ نشانه ای دال بر تغییرات قریب الوقوع وجود نداشت. علی رغم رکود اقتصادی مزمن و کاهش شدید قیمت نفت به منزله اصلی ترین کالای صادراتی، همزمان با میر این کشور مشغول ساخت چند ناو هواپیمابر بود و در چندین شهر ممنوعه که درهای آنها تنها پس از فروپاشی به روی عموم باز شد، دانشمندان و تکنسین ها مشغول انجام پروژه ها و پژوهش های علمی اکثرا با مقاصد نظامی بودند.
از قضا یکی از ناوهای هواپیمابری که به منظور جیران عقب ماندگی از آمریکا در این زمینه در حال ساخت بودند، درست در روزهای فروپاشی، منتظر تکمیل بود و سرانجام توسط دولت چین خریداری و به عنوان اولین نمونه آن تحویل ارتش خلق شد.
پیشتازی شوروی در عرصه فضا سابقه دورتری از عصر اسپوتنیک دارد که با پرتاب نخستین قمر مصنوعی توسط روس ها در سال 1957 آغاز شد و در پروپاگاندای دولتی سند برتری کمونیسم بر اقتصاد بازار تلقی شد.
شواهد تاریخی حاکیست که قبل از انقلاب اکتبر در ابتدای سده بیست، مطالعات فضایی توسط حکومت تزاری آغاز شده بود. امری که حکایت از این دارد که بخش نخبه و تحصیل کرده روسیه در قرن نوزده، نوعی رنسانس علمی و فرهنگی را تجربه می کرد، ولی غلبه جمعیت دهقانی و ناتوانی رژیم در ایجاد یک تحول اجتماعی دمساز با الزامات انقلاب صنعتی و سردستی اقتصاد سرمایه دارانه، مانع تکامل بیشتر و تسری رستاخیز پیش گفته به بدنه اجتماع می شد.
در واقع کاری که انقلاب اکتبر با قهر و غلبه انجام داد، نسخه رادیکال تحولی بود که در انگلستان قرن هیجده با آرامش و فرانسه انقلابی اواخر همان قرن با خشونت انجام شده بود. به سخن دیگر اگر در انگلستان ترکیب دمکراسی و صنعت و بازرگانی و در فرانسه انقلاب، کمر فئودالیته سخت جان و اشرافیت همپای آن را شکست، در روسیه بلشویک ها با انقلاب کمونیستی از عهده این ماموریت تاریخی بر آمدند. در ادامه استالین به قیمت نابودی بخش کشاوزی و انتقال مازاد تولید آن به بخش صنعت، موفق شد روسیه عقب مانده و دهقانی را صنعتی کند. مجتمع های عظیم صنعتی و نظامی تحت کنترل پلیس مخفی که با نیروی کار رایگان میلیون ها زندانی می چرخید، ماهیت "توسعه توتالیتر" رژیم را به خوبی نشان می دهد.
مشکل اما این بود که در دهه های بعد رژیم با همان منطقی کار می کرد که شرایط تاریخی معین دهه بیست و سی امکان توفیق آن را فراهم کرده و ایدئولوژی به حجابی تبدیل شده بود که چشمان زمامداران را از دیدن واقعیت های تازه و تحول در شرایط تاریخی محروم می کرد.
این چنین بود که شوروی که هم و غم خود را روی رقابت تسلیحاتی با غرب گذاشته و به همین دلیل از امکان مراوده اقتصادی و علمی کافی با بقیه جهان برخوردار نبود، انقلاب دیجیتال دهه های پایانی قرن را از دست داد و مقهور پبامدهای دگرگونی های شد که در وهله اول خود مخلوق آن بود.
با این وصف می توان اوج و نهایت تجربه شوروی را پنجاه سال نخست آن دانست: از 1917 تا 1967 که طی آن کمونیست ها پس از شکست جنگ جهانی اول روسیه را از تجزیه و فروپاشی نجات دادند، در جنگ دوم هم با شکست دادن هیتلر، اروپا را از گلوی فاشیسم خارج کردند و در این فواصل کشور را هم صنعتی کردند.
پس از آن هر چه بود، تکرار گذشته و اصرار بر روش های پیشین بود، درست مانند درخشش ابستگاه فضایی میر که هنگام پرتاب اوج فناوری بود، سپس کارش به رفو و وصله و پینه کردن رسید و سرانجام بی تلفات در اقیانوس افتاد.
نظر شما :