آیا چرخش سیاسی اهل سنت موجب تحقق خواسته ها و مطالبات آنها خواهد شد؟
دولت سیزدهم و اهل سنت
دیپلماسی ایرانی – یکی از مسائل و موضوعات مهم انتخابات در کشور مطالبات و حقوق اهل سنت ایران در دولت ها بوده است. علیرغم تعامل جامعه اهل سنت با ساختار سیاسی کشور و همچنین مشارکت و حمایت در انتخابات متاسفانه از ظرفیت و پتانسیل اهل سنت در مناصب و پست های دولتی به نحو شایسته استفاده نشده است. این نقیصه در مواضع بیشتر نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ هویدا بود. در کنار آن به نظر می رسید که فضای انتخاباتی کشور و کاهش مشارکت احتمالی اهل سنت هم روی چندان خوشی به این انتخابات نشان ندهد، اما اعلام حمایت مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان و همچنین شورای هم اندیشی اهل سنت از سید ابراهیم رئیسی شرایط را متفاوت کرد. البته با توجه به عملکرد ضعیف اصلاحطلبان در رسیدگی به مشکلات اهلسنت و تحقق خواستههای آنها در طول دوران زمامداری این جناح، خاصه در دولت روحانی چرخش سیاسی جامعۀ اهلسنت از اصلاحطلبان به سمت اصولگرایان چندان دور از انتظار نبود. اینک حمایت مولوی عبدالحمید و روحانیون اهل سنت از ابراهیم رئیسی نشان از وضعیتی جدیدی در کشور دارد. اما این چرخش سیاسی باعث تحقق انتظارات و خواستههای اهل سنت ایران خواهد شد؟ اساساً هشتمین رئیس جمهور و به تبع آن دولت سیزدهم چه نگاهی به اهل سنت دارد؟ شایستهسالاری، مشارکت نخبگان اهل سنت و اقوام در نظام برنامهریزی، اجرایی و مدیریتی در سطوح کشوری و منطقهای، آزادی و احترام به ارزشها و مناسک مذهبی اهل سنت، رفع فشارهای مذهبی، توسعه امور زیرساختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق سنینشین به عنوان مطالبات مطرح شده توسط شورای هماندیشی اهلسنت ایران با چه پاسخی در چهار آینده رو به رو خواهد شد؟ بررسی به این مسائل، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با دکتر جلال جلالی زاده، عضو حزب اتحاد ملت، استاد دانشگاه، نماینده مجلس ششم، تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال سیاسی – مذهبی اصلاح طلب است که در ادامه میخوانید:
دوشنبه هفته جاری و چهار روز پس از تکذیب رسمی اعلام حمایت امام جماعت اهل سنت زاهدان از سید ابراهیم رئیسی بود که دفتر مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در اطلاعیه دیگری حمایت از «جمعبندی و بیانیه شورای هماندیشی اهل سنت» را تایید کرد که به معنای حمایت مولوی عبدالحمید از رئیسی است. شما این اعلام حمایت را چراغ سبز اهل سنت ایران به رئیسی معنا می کنید یا صرفا حمایت امام جمعه زاهدان و شورای هم اندیشی اهل سنت؟
پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی چند نکته است؛ اول این که اهل سنت در ایران دارای طیف ها، جریانها و گروههای قومی مختلفی است، هم چنانی که از نظر سیاسی هم اهل سنت دارای بینش سیاسی متفاوتی، متعدد و حتی متضادی از اصلاح طلب تا اصولگرا است. پیرو این نکته در میان اهل سنت هواداران احزاب مختلف هم وجود دارد که فعالیت های خود را دارند. در انتخابات اخیر بخشی از آنها با بیشن اصولگرایی حمایت از رئیسی را در دستور کار قرار داده اند. پس تعدد نگاه ها در جامعه اهل سنت طبیعی است. بنابراین اعلام حمایت یک فرد یا یک جریان اهل سنت نمی تواند به معنای اعلام حمایت کل جامعه اهل سنت ایران تعبیر شود. البته در کنار آن باید عنوان کرد که اکثریت بدنه اهل سنت کمتر وارد حوزه سیاست شده اند یا بهتر بگویم اجازه داده اند که وارد حوزه سیاست شود. با این وصف اعلام حمایت مولوی عبدالحمید و همچنین شورای هم اندیشی اهل سنت از رئیسی را نمی توان به کل اهل سنت ایران تعمیم داد. نکته مهمتر این که ما در ادوار پیشین انتخابات شاهد همراهی، همگرایی و اتحاد بیشتری میان اهل سنت ایران در حمایت از یک کاندید مشخص و واحد بودیم و این مسئله وزن انتخابات را به سمت کاندید متبوع اهل سنت بیشتر می کرد، به هر حال جامعه اهل نست ایران جمعیتی بالغ بر ۲۰ میلیون نفر دارد، یعنی چیزی حدود یک چهارم جمعیت کل ایران. از این رو هر کاندیدی که بتواند آرای اهل سنت ایران را به دست آورد پیروز قطعی انتخابات خواهد بود، همچنانی که حسن روحانی در سال ۹۶ با آرای اهل سنت توانست پیروزی خود را بر رئیسی با اختلاف ۶ میلیون رای رقم بزند؛ ۶ میلیون رایی که نتیجه حمایت ۶ میلیون نفری اهل سنت ایران از روحانی بود، اما به دلیل عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیت های گسترده و همچنین فضاسازیهای سیاسی و رسانهای جریانی خاص در کشور که رقابتهای انتخاباتی را به حداقل خود رسانده است و نیز به دلیل کاهش مشارکت در کل کشور که به نظر بسیار پررنگ می رسد دیگر خبری از آن اتحاد و همسویی اهل سنت ایران در اعلام حمایت از یک کاندید مشخص و واحد وجود ندارد. یعنی فضای سرد انتخاباتی کنونی در کشور بر عملکرد اهل سنت ایران هم تاثیر گذاشته است. به عبارت دیگر به نظر می رسد که اهل سنت هم مانند بدنه جامعه ایران دچار نوعی سردی و بی تفاوتی نسبت به انتخابات شده است. البته که در این بین روحانی هم در عمل به تعهدات و وعدههای خود نسبت به اهل سنت هم قصور و کوتاهی بسیار زیادی انجام داد. این مسئله هم موجب تشدید چنددستگی اهل سنت ایران در انتخابات فردا شده است.
شما به عدم اتحاد و همراهی کل اهل سنت ایران در اعلام حمایت از یک کاندیدا واحد و وجود چند دستگی اشاره داشتید در این بین شما هم به عنوان یکی از چهره های شاخص اهل سنت در انتخابات ۹۶ همراه با مولوی عبدالحمید حمایت از حسن روحانی را در دستور کار قرار داده بودید، اما این بار بر خلاف رویه گذشته در برابر انتخابات پیش رو سکوت کردید و از گفته های شما چنین بر می آید که نیم نگاه مثبتی هم به فضای انتخابات کشور هم ندارید، لذا حمایتی هم از کاندید مشخصی نداشته اید. ضمن اینکه شما بر خلاف مولوی عبدالحمید علاوه بر چهره مذهبی و دینی دارای یک بُعد سیاسی و آکادمیک نیز هستید. به هر حال شما به عنوان یکی از اعضای حزب اتحاد ملت، استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم فعالیتهای گسترده سیاسی در کشور دارید. آیا اکنون این بینش سیاسی اصلاح طلبی شما سبب افتراقتان با شورای هم اندیشی و فردی مانند مولوی عبدالحمید در حمایت از یک کاندیدای اصولگرایی چون رئیسی شده است؟ آیا اگر یک کاندید اصلاح طلب وارد گود انتخابات می شد شما حمایت جدی خود را از آن مانند سال ۹۶ اعلام می کردید؟
همانگونه که اشاره کردم به هر حال اهل سنت ایران هم دارای جریان های قومی متفاوت و بینشهای سیاسی گوناگونی است که هر کدام بر اساس سلایق و دیدگاههای خود عمل می کند. این یک مسئله کاملا طبیعی است. پس باز هم تاکید دارم که جهتگیریهای سیاسی شورای هماندیشی اهل سنت لزوما منعکس کننده نگاه کل جامعه اهل سنت ایران نیست و بعضی گروهها و فعالان اهل سنت با بعضی مواضع رسمی این شورا و رهبران رسمی اهل سنت در ایران مخالف هستند. پیرو این نکته مولوی عبدالحمید هم بر مبنای نگاه خود و ذیل دیدارها، رایزنیها و گفت وگوهایی که با آقای رئیسی و ستاد انتخاباتی وی داشتند وعده های لازم را برای به کارگیری بدنه اهل سنت در دولت سیزدهم گرفته اند و همین امر موجب شده است که مولوی عبدالحمید و شورای هم اندیشی اهل سنت به فکر حمایت از رئیسی باشند. البته در این بین لازم به ذکر است که متاسفانه عملکرد به شدت ناامید کننده حسن روحانی در عمل به تعهدات خود نسبت به اهل سنت و اقوام سبب شده است که مولوی عبدالحمید این بار بر خلاف گذشته از یک کاندیدای اصولگرا حمایت کند. چرا که اعلام حمایت امام جمعه اهل سنت زاهدان به عنوان یکی از شاخص ترین چهره ها و روحانی اهل سنت ایران از رئیسی در جایگاه یک کاندیدای اصولگرا برخلاف رفتار ۲۰ سال گذشته ایشان بوده است. البته این مهم از قبل هم قابل پیش بین بود چرا که مولوی عبدالحمید قبل تر بیان کرده بود اگر دولت حسن روحانی انتظارات و وعده های اهل سنت را برآورده نکند امکان دارد در انتخابات پیش رو به فکر حمایت از اصولگرایان و کسی چون رئیسی باشد، چرا که ایشان اعتقاد دارند آقای رئیسی بهتر می تواند به وعده های خود و انتظارات اهل سنت جامه عمل بپوشاند. ضمن اینکه باید این نکته را هم یاد آور بود که عملکرد، اقدامات و کارنامه سیاسی هر فردی در نگاه و تصمیم گیری وی موثر است. لذا قطعاً تفاوت نگاه های سیاسی هم در انفعال من در انتخابات پیش رو موثر بوده است. البته من دلایل انفعال سیاسی در انتخابات جاری را ریشه ای تر از تفاوت نگاه سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا می دانم.
و آن دلایل چیست؟
پیشتر هم اشاره کردم متاسفانه فضای سرد انتخاباتی در کل کشور و کاهش مشارکت جامعه در انتخابات تاثیرات و تبعات خود را بر انفعال جامعه اهل سنت در انتخابات گذاشته است. یعنی اهل سنت ایران هم متاثر از فضای سیاسی، اجتماعی و امنیتی کنونی در کشور رغبت چندانی برای حضور در انتخابات ندارد. به هر حال وضعیت شکل گرفته به خصوص بعد از رد صلاحیت های گسترده توسط شورای نگهبان سبب شده است که اکنون کل جامعه ایران و به تبع آن اهل سنت هم نگاه چندان خوبی به خروجی انتخابات نداشته باشد. از طرف دیگر انتخابات زمان معنا پیدا میکند که بر اساس یک گفتمان دموکراتیک شکل گرفته باشد. یعنی آزادی بیان و آزادی انتخاب برای همگان وجود داشته باشد. زمانی که مردم ایران و به تبع اهل سنت درمیان چند کاندید محدود که از فیلتر شورای نگهبان رد شده است باید یک نفر را به عنوان رئیسجمهور انتخاب کنند دیگر انتخابات معنا ندارد. چرا که این شیوه برگزاری انتخابات دقیقاً بر خلاف گفتمان دموکراسی است. ضمن این که متاسفانه حسن روحانی هم نتوانست وعده ها و انتظارات اهل سنت را برآورده کند. همین امر موجب سرخوردگی و ناامیدی جامعه اهل سنت از ساختار سیاسی کشور شده است. هر چند دولت روحانی در اجرای برخی از مطالبات اهل سنت اولین دولت بوده است. از جمله به کارگیری صالح ادیبی، به عنوان سفیر اهل سنت و یا عماد حسینی، به عنوان اولین معاون وزیر اهل سنت، اما انتصاب وزیر یا استاندار اهل سنت هم چنان تحقق پیدا نکرد. البته که عملکرد روحانی فضای ناامیدی و یاس را به کل جامعه ایران و نه تنها اهل سنت تزریق کرده است. لذا این انعال تنها محدود به اهل سنت ایران نمیشود. سینرژی این مسائل و همچنین دیگر اتفاقات سبب شده است که خبری از شادابی سیاسی، مشارکت بالا، سرزندگی، تحرک و پویایی احزاب، جریان ها، تشکلات در انتخابات نباشد.
شما چندین بار به عملکرد و کارنامه تاسف بار حسن روحانی در تحقق وعده ها و انتظارات اهل سنت اشاره کردید، آیا اگر رئیس جمهور هشتم که قطعا سید ابراهیم رئیسی است و دولت سیزدهم نیز در عمل به انتظارات اهل سنت مانند حسن روحانی عمل کند دیگر اهل سنت ایران بنایی برای همراهی و همکاری با مسئولین خواهد داشت. چرا که به نظر می رسد رئیسی از پشتیبانی کامل تمام نهادهای انتصابی برخوردار است. لذا بر خلاف حسن روحانی که عنوان می دارد برخی نهادها مانع از به کارگیری بدنه اهل سنت در دولت وی شده اند، اگر سید ابراهیم رئیسی هم چنین عمل کند، نشان می دهد که خود وی نخواسته تا اینکه نتوانسته است. چرا که سیدابراهیم رئیسی گزینه جدی برای همگرایی میان نهادهای انتخابی و انتصابی است. در این صورت سرخوردگی اهل سنت موجب افتراق و انقطاع کامل با ساختار سیاسی کشور خواهد شد یا کماکان قائل به مشی رفرمیستی، نگاه اصلاحطلبانه و مدارای سیاسی هستید. به هر حال در شرایط چند ساله اخیر به نوعی احساس غیرخودی بودن و بیگانگی با مفهوم دولت و در کل ساختار سیاسی کشور در مناطق اهل سنت مستولی شده است؟
بی شک هر بازه و دوره زمانی اقتضائات و خاستگاه های سیاسی، اجتماعی و قومیتی خاص خود را دارد. لذا جامعه اهل سنت باید متناسب با هر بازه زمانی عمل کند. یعنی همان گونه که عملکرد اهل سنت در سال ۱۴۰۰ متفاوت از سال ۹۶ است، قطعاً در سال ۱۴۰۴ و جلوتر از آن هم عملکرد ما متفاوت از اکنون خواهد بود. باید دید که در چهار سال پیش رو هشتمین رئیس جمهور و دولت سیزدهم چه عملکردی در برابر وعده ها و انتظارات اهل سنت دارد؟ مضافا به هر حال جامعه اهل سنت اکنون تنها گزینه درست، منطقی و صدالبته کم هزینه را در پیش گرفتن همان مشی سیاسی اصلاحطلبانه می داند. یعنی در کنار همراهی، همکاری و مشارکت به دنبال تحقق خواسته ها و انتظارات خود است. بنابراین در هر شرایطی قطع امید و ارتباط جامعه اهل سنت با ساختار سیاسی کشور نمی تواند راه حل باشد. ما باید بکوشیم سال به سال و دوره به دوره اهرم و وزن جامعه اهل سنت را بیشتر کنیم. نباید تنها در زمان انتخابات دغدغهها و مسائل اهل سنت مورد پیگیری مسئولین باشد. ما باید کاری بکنیم که در طول سال و به طور متناوب خواسته های اهل سنت به گوش دولت و مسئولین برسد تا نسبت به رفع آنها اقدام کنند.
این نگاه شما تقریبا همپوشانی با اقدام امام جمعه زاهدان در حمایت از رئیسی ندارد؛ چنانی که احمد زید آبادی در نوشتاری این اقدام مولوی عبدالحمید را مصداق همکاری و نقش منصور عباس، رهبر حزبِ عربی - اسلامی راعم در تشکل دولت بنت – لاپید دانست. آیا سیاست ورزی چهره های اهل سنت اجازه چنین چرخش های سیاسی را به آنها می دهد؟
اولا همانگونه که قبلا اشاره کردم بدنه اهل سنت ورود چندان جدی به فضای سیاسی کشور نداشته است یا اجازه ورود و فعالیت جدی در این فضا به آنها داده نشده است. در کنار آن گرایش های متعدد قومی و سیاسی میان جامعه اهل سنت ایران هم پارامتر مهمی است که در پاسخ به سوال شما باید مد نظر قرار داد. اما در کل اهل سنت باید گرایشات سیاسی حزبی از اصلاح طلب تا اصولگرا و نگرش سیاسی کاندیدها و چهرهای شاخص را در پرانتز بگذارند و آن را در اولویت های بعدی قرار دهند. اولویت نخست ما دغدغه ها، خواسته ها و انتظارت اهل سنت است. لذا جامعه اهل سنت ایران بی توجه به چپ و راست بودن نامزدها همواره آمادۀ گفت وگو با هر یک از آنها برای تحقق انتظارت خود است. حالا که روحانی نتوانست انتظارت و وعده های اهل سنت را محقق کند و هم پای حمایت آنها از بدنه اهل سنت در دولت خود استفاده کند، طبیعی است که اهل سنت هم به فکر همکاری با قطب مخالف باشد تا شاید در آن سو بتواند مطالبات خود را محقق کند. خصوصا پیرو نکته شما که اکنون جریان اصولگرا با این میزان از همراهی و حمایت از رئیسی نشان می دهد که به فکر کارشکنی و مخالفت با دولت او مانند روحانی نیست. لذا احتمالا فضای مساعدتری برای همراهی دولت سیزدهم با اهل سنت وجود داشته باشد. با این تفاسیر جامعه اهل سنت برای رسیدن به مطالبات، انتظارات، وعده ها و خواسته های خود باید انعطاف سیاسی، چرخش سیاسی و سیاست ورزی را در دستور کار قرار دهد. ما نباید به دنبال ایجاد و تشدید بن بست با ساختار سیاسی کشور باشیم، حتی اگر من به شخصه ذیل نگاه و خاستگاه سیاسی اصلاح طلبانه با برخی از کاندیدها و نامزدها انتخابات مخالف باشم؛ اینجا نگاه شخص من مهم نیست، اولویت رفع تبعیض و بی عدالتی در قبال جامعه اهل سنت است. از سوی دیگر همان گونه که در نوشتاری اشاره داشتم اکنون اصلاح طلبان نیک می دانند که در قوه مجریه تنها از بیست در صد قدرت برخوردارند و هشتاد درصد قدرت در دست نهادهای انتصابی است. مشکل اهل سنت هم بیشتر با این نهادهاست. از جانب این نهادها هم بارها عنوان شده که اهل سنت یک بار تعامل با ما را آزمایش کند و صداقت ما را بسنجد. اگر با ما همراه باشید خیلی از مشکلات شمارا حل می کنیم. خوب در این بین مصلحت و منفعت گاهی توافق است، گاهی هم تضاد؛ اینجاست که یک فرد سیاسی باید موقعیت را تشخیص دهد و تصمیم درست را اتخاذ کند. چنانی که پیشتر هم تاکید شد در این دوره با توجه به حضور رئیسی که در میان اصولگرایان از جایگاه محکمی برخوردار است و وعده هایی به اما جمعه زاهدان در رفع تبعیض ها، استفاده از شایستگان اهل سنت و اجرای عدالت داده است و نیز با توجه به ظاهر روحانیت و ادعای سیادت مولانا در جهت پیشبرد امور و رفع مشکلات وی گزینه رئیسی را انتخاب کرده است. در این شرایط چرخش ها سیاسی باید در دستور کار قرار گیرد. ضمن اینکه مولوی عبدالحمید مسئولیت این چرخش سیاسی و تصمیمش را بر عهده می گیرد. البته امیدوارم این تصمیم به نفع همه ملت ایران اعم از سنی، شیعه و سایر ادیان و اقلیت ها باشد.
با این تفاسیر و علیرغم این چرخش های سیاسی بسیاری از عقب ماندگیهای مناطق اهل سنت به خصوص مسائل و چالشهایی مانند کولبرها در مناطق اهل سنت کردنشین و سوخت برها در مناطق اهل سنت شرق کشور حتی به صورت یک معضل ملی درآمد است که چهره ایران را در مناسبات جهانی هم تخریب کرده است. این شرایط توجیه و دلیل لازم را به اهل سنت می دهد که در انتخابات حضور نداشته باشد؟
قطعاً مشکلات و چالشهای اهل سنت در کل ایران بسیار جدی است. البته در سطح کلان تر چالشها و مشکلات کشور هم به ویژه در حوزه معیشت بسیار جدی شده است. متاسفانه در این بین عملکرد دولت ها در ادوار گذشته هم روز به روز دایره و حجم این مشکلات را برای مناطق اهل سنت افزایش داده است. در این بین تبعیض، بیعدالتی و ظلم ها هم مزید بر علت بوده است. اما نمیتوان عنوان داشت که اکنون با بی توجهی و یا بی تفاوتی در قبال ساختار سیاسی کشور به فکر انتقام و یا تغییر شرایط بود. قطعا تغییر زمانی روی می دهد که همراهی، همسویی و حمایت اهل سنت وجود داشته باشد. در چنین فضایی امکان مطالبه گری و درخواست برای تحقق مطالبات اهل سنت وجود دارد.
نظر شما :