افسانه اتحاد راهبردی پکن و تهران

آیا ایران جایزه ابرقدرت‌ها است؟

۱۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۰۱۴۵۵ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: توافق راهبردی ایران و چین را می‌توان یک ضرورت اساسی و یک سیاستگذاری راهبردی برای تغییر مسیر و کاهش فشارهای بین‌المللی علیه ایران دانست در صورتی که هم اکنون اجرایی شده و به لغو یا کاهش تحریم‌های ضد ایرانی موکول نشود.
آیا ایران جایزه ابرقدرت‌ها است؟

دیپلماسی ایرانی: یکی از ریشه‌های سیاستگذاری عمومی که برگرفته از علم اقتصاد بوده و بنیان سیاستگذاری شده، اصل "انتخاب عقلانی" است که خود جلوه‌ای از اصل "هزینه – درآمد" است. انتخاب عقلانی فرآیندی است که تصمیم گیرنده یا سیاستگذار را در انتخاب کارآمدترین و اثربخش‌ترین تصمیم یا سیاست، یاری کرده تا کم‌ترین هزینه یا خسارت را داشته باشد. 

ضرورت انتخاب عقلانی در سیاستگذاری به معنای تراز یا نوسان‌گیری هزینه‌های یک سیاست در مقابل درآمدهای سیاست مذکور است، به نحوی که در شرایط نابسامان نیز سبب هزینه‌ها یا خسارات جبران‌ناپذیر برای سیاستگذار نشود. سیاستگذاران در فرآیند سیاستگذاری به‌خصوص سیاستگذاری خارجی که خود فرآیندی پایان‌ناپذیر است، بر انتخاب عقلانی تکیه دارند، زیرا سیاستگذاری خارجی را می‌توان جهانی از تعامل، تقابل، همیاری، اتحاد، ائتلاف و ... دانست که به صورت همزمان رخ داده، نبرد سیاست‌ها را نمایان می‌سازند و  سیاستگذاران زیرک باید دست به انتخاب عقلانی بزنند تا بتوانند تراز میان هزینه‌ها و مخارج را  برقرار نموده و منافع خود را تأمین کنند. سیاستگذاری مبتنی بر انتخاب عقلانی، سیاستگذاری مطلق نیست. زیرا انتخاب عقلانی، انتخابی مطلق نیست، بلکه مشروط به بستر محیطی، زمان و مکان انتخاب است. بنابراین رویکرد عقلانی در سیاستگذاری خارجی نیز رویکردی مطلق نیست که تمام انتخاب‌های آن معقول به معنای مطلق باشند.

سیاستگذاری خارجی ایران طی چند دهه اخیر در چارچوب همین سیاستگذاری با رویکرد انتخاب عقلانی قابل بررسی است. بسیاری از سیاست‌های خارجی ایران دارای رویکرد عقلانی با مؤلفه‌های ترازسازی و نوسان‌گیری سیاستگذاری عمومی ایران در نظام جهانی هستند. این رویکرد سیاستگذاری خارجی ایران سبب شده تا در انتخاب سیاست‌های راهبردی با مشکل مواجه شده، افکار عمومی را پریشان ساخته و  سیاستگذاران توانایی اقناع شهروندان را نداشته باشند. چنین فرآیندی از سیاستگذاری نابسامان در میان انتخاب عقلانی مشروط و امر معقول راهبردی را می‌توان در سیاستگذاری خارجی ایران طی 7 سال اخیر و در دو سیاست "توافق هسته‌ای برجام" و  سیاست "سند همکاری راهبردی 25 ساله با چین" مشاهده کرد. در حالی که سیاست برجام که لوبیای سحرآمیزی برای سیاستگذاران ایرانی محسوب می‌شد سبب تحریم‌های بیشتر، فراگیرتر و فلج کننده شده، سیاست سند جامع همکاری با چین که خود دارای ابهامات فرابرجامی است را امضا می‌کنند!

با توجه به عدم انتشار متن و مفاد سند همکاری جامع 25 ساله ایران و چین از سوی هیچ‌کدام از طرفین قرارداد و برخی استنادها به همان جزوه 18 صفحه‌ای منتشره در تیرماه 1399 از سوی وزارت امور خارجه ایران با عنوان "برنامه همکاری‌های جامع (25 ساله) ایران و چین" اظهارنظر صریح پیرامون این قرارداد، کمی سخت است. اما با توجه به گزارش‌هایی که از سوی رسانه‌های داخلی ایران و برخی رسانه‌های خارجی منتشر شده است، چند نکته قابل تأمل و توجه در این رویکرد سیاستگذاری مشاهده می‌شود:  

یکم- ابهامات بزرگ در مدت و حجم مالی سند راهبردی 25 ساله:

آنچه به عنوان بخشی از این قرارداد رازآلود ابتدا در سایت پترولیوم اکونومیست منتشر شده و مفادی مانند: «سرمایه گذاری 400 میلیارد دلاری چین در ایران شامل: 280میلیارد دلار سرمایه گذاری چین در  صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران – سرمایه‌گذاری 120 میلیارد دلاری تقویت زیرساخت‌های حمل و نقل و تولیدی ایران - ورود 5 هزار پرسنل امنیتی چینی به ایران برای محافظت از پروژه‌های چین در ایران - فروش نفت ایران به چین با تخفیف‌های خاص و بی‌نظیر و ...» 1 منتشر شد سبب واکنش خشم‌آلود و اعتراضی شهروندان ایرانی به چنین قراردادی شد، زیرا افکار عمومی ایران به سوی یک قرارداد ننگین مانند ترکمنچای، گلستان و حتی برجام سوق داده شده و ایران را تحت سلطه چین نمایش می‌داد! اما مطابق جزوه منتشره از سوی وزارت امور خارجه ایران (متن 18 صفحه‌ای تدوین خرداد 1399)، هیچ اشاره‌ای به حجم مالی سرمایه‌گذاری چین در ایران نیست و البته هیچ و هیچ مبلغ یا عددی برای میزان و نوع سرمایه‌گذاری‌های چین در این متن نیز نیامده است. اما نکته ابهام‌آمیز دیگری که بعد از امضای سند همکاری راهبردی ایران و چین از سوی وزارت امور خارجه ایران و تحت عنوان " گزاره برگ در خصوص برنامه همکاری جامع ایران و چین " منتشر شده است: «این سند ۲۵ ساله نامگذاری شده است تا کلیت برنامه همکاری جامع دو کشور در این بازه زمانی بلندمدت دیده و پیگیری شود. بدیهی است بازه زمانی اجرای هر قرارداد دوجانبه‌ای بر اساس پیش‌بینی مندرج در خود قرارداد تعیین می‌شود.»2 این است که مدت سند همکاری مذکور می‌تواند فراتر از 25 سال و یا حتی کم‌تر از آن باشد.  
با توجه به اینکه تبلیغات گسترده داخلی و خارجی علیه توافق اجتناب‌ناپذیر ایران و چین که در همین ابتدای کار موجب مخالفت و نارضایتی شهروندان ایرانی شده، عدم شفافیت مسائل مالی، نوع سرمایه‌گذاری و میزان سرمایه‌گذاری، مدت دقیق همکاری راهبردی و حتی نوع ارزهای مبادله شده (دلار یا یوآن) را می‌توان ازجمله ابهامات اولیه این سند همکاری دانست که شک و تردید شهروندان ایرانی را برانگیخته است.
 
دوم - چرا سند راهبردی به امضای وزیر امور خارجه می رسد؟

امضای سندی که در ایران و از سوی موافقین آن به‌ویژه طیف طرفدار دولت دوازدهم به عنوان جلوه‌ شکست سیاست فشار حداکثری تحریم‌های آمریکا3 معرفی می‌شود، باید در سطحی فراتر از وزیر امور خارجه دو کشور امضا شود و پوشش رسانه‌ای فراگیری داشته باشد که پوشش دهنده دو طیف موافقین و منتقدین امضای این سند همکاری باشد.  

تبلیغات رسانه‌ای در ایران به‌خصوص از سوی حامیان دولت دوازدهم پیرامون پیمان همکاری راهبردی 25 ساله ایران و چین در 7 فروردین 1399، به نحوی است که تبلیغات رسانه‌ای سنگین و سرسام‌آور 23 تیرماه 1394 پیرامون توافق برجام را در افکار عمومی ایران زنده نکرده است. همان رویکردهای رسانه‌ای که در توافق برجام از سوی دولت علیه منتقدین و مخالفین برجام اعمال شده بود، این‌بار با شدت بیشتری و از سوی دولت و برخی گروه‌های سیاسی در حال تکرار است! اما اگر این میثاق همکاری ایران و چین که گویا مدت آن 25 سال نیز نبوده و شاید فراتر از 25 سال هم شود، از چنان اهمیت راهبردی برخوردار است که دولت ایران را در مقابل رقیبان جهانی مانند آمریکا و اروپا پیروز شده و سیاست تحریم‌های فراگیر را با شکست مواجه می‌سازد، چرا امضای آن با حضور رؤسای جمهور ایران و چین برگزار نشده است؟

به نظر می‌آید امضای چنین پیمانی که ابهامات فراوانی برای ایران و افکار عمومی ایران دارد، اگر یک توافق برد - برد مورد ادعای دولتمردان ایرانی باشد، باید در سطح سران ارشد دو دولت ایران و چین امضا می‌شد و نه توسط وزیران امور خارجه دو کشور.

سوم – امکان‌پذیری سرمایه‌گذاری در ایران و قرارداد همکاری 25 ساله ایران و چین:

با وجود تمام تحلیل‌های خوش‌بینانه و بدبینانه نسبت به سند همکاری جامع ایران و چین، فارغ از هر گونه حب و بغض سیاسی باید گفت که اگر این سند هر چه زودتر اجرایی شده و قراردادهای اقتصادی و مالی آن نیز منعقد و عملی شود، مزایا و منافع بسیاری برای ایران خواهد داشت. این سند اگر همزمان با توافق برجام امضا و تاکنون اجرایی شده بود، ایران از لبه پرتگاه کنونی بسیار دور شده و تبعات ناخوشایند توافق برجام و پیمان 25 ساله ایران و چین، توسط یکدیگر خنثی می‌شد.

علی‌رغم برخی ابهامات و نگرانی‌ها، در شرایطی که ایران در سیاست برجام با شکست مطلق مواجه شده و به شدت از سوی آمریکا و اروپا تهدید می‌شود، سند همکاری جامع ایران و چین می‌تواند روزنه‌ای به سوی تغییر و بهبود شرایط اقتصادی ایران باشد. 

ابهام بزرگ در امکان پذیری سند همکاری جامع ایران و چین به زمان اجرایی این سند راهبردی معطوف است. زیرا بنگاه‌های اقتصادی چین در هر دو بخش خصوصی و دولتی نشان داده‌اند که تابع استانداردهای حقوقی و سیاسی جهانی یا همان استانداردهای آمریکایی و اروپایی هستند که جلوه بارز آن در تبعیت شرکت‌های چینی از تحریم‌های آمریکایی علیه ایران قایل مشاهده است.

شرکت‌های کوچک و بزرگ چین که در بخش نفت، گاز و پتروشیمی، صنعت خودروسازی و ... ایران فعالیت داشتند، با تبعیت از تحریم‌های فراگیر دولت ترامپ به سرعت از ایران خارج شدند و حتی بانک‌های چین نیز به انسداد و توقیف حساب‌های مالی شهروندان ایرانی در چین نیز اقدام کردند که خود نشانه ای از تبعیت چین از معادلات و استانداردهای آمریکایی است.

ابهام دیگر اینکه با گذشت بیش از 15 سال از عضویت در سازمان همکاری شانگهای (از سال 1384) و علی‌رغم درخواست ایران برای عضویت اصلی در این سازمان، با عضویت دائم ایران در این سازمان مخالفت شده و ایران همچنان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای است، در حالی که چین به عنوان قدرت برتر در این سازمان حضور دارد و حتی برخی خبرها از مخالفت چین با عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای حکایت دارند.4 

با توجه به چنین پیشینه‌ای از سوی سیاست چین در قبال ایران، امکان‌پذیری اجرای سند همکاری جامع 25 ساله ایران و چین در شرایط تحریم ایران، امکان‌پذیر نبوده و تنها به دوران بعد از تحریم‌ها معطوف است!  

چین و ایرانی که عضو پیمان های امنیتی غربی نیست

*
جمهوری خلق چین به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهان که اکنون در قامت یک ابرقدرت ظاهر شده و سایر قدرت‌های بزرگ و حتی ایالات متحده آمریکا را در بسیاری مسائل جهانی به چالش می‌کشد، در مناطقی مانند آفریقا و آسیای جنوب غربی به سیاستگذاری فعال و کنش‌گرا متوسل شده که علاوه بر کسب و تثبیت منافع راهبردی چین، بیشتر بر موازنه و تعادل منطقه‌ای نیز استوار است.

چین قراردادهای بزرگ و درازمدتی با رقیبان منطقه‌ای ایران مانند عربستان و حتی ترکیه دارد و دولت اردوغان برای فرار از بحران و فروپاشی اقتصادی ترکیه، به چین متوسل شده است. سند همکاری جامع ایران و چین یکی دیگر از جلوه‌های سیاستگذاری جهانی چین در چارچوب سیاست کنترل و مدیریت اداره امور جهانی است که به لحاظ جغرافیایی بر بخش وسیعی از کشورهای منطقه اثرگذار بوده و بازه زمانی نامحدودی (حتی بیش از 25 سال) نیز دارد.

بسیاری تحلیلگران داخلی و خارجی معتقدند که ایران به علت ناامیدی از آمریکا و اروپا به دامان چین رفته و این سند همکاری راهبردی را امضا کرده است. این تحلیل حتی در رسانه‌های آمریکایی مانند نیویورک تایمز نیز منتشر شده و آن را نشانه‌ای از سرپیچی چین از آمریکا در دوران ضعف و افول آمریکا برشمرده اند.5     
  
**
سند همکاری راهبردی ایران و چین که در ایران با واکنش‌های منفی مواجه شده، از سوی برخی تحلیلگران به عنوان واکنشی به تعلل دولت بایدن برای لغو تحریم‌های ایران معرفی شده است. اما ابهام در زمان اجرایی شدن این سند می‌تواند اصل کارایی و اثربخشی آن در مقابل دولت بایدن را نیز خنثی کند.
تحلیل آرمانی برخی سیاستگذاران ایرانی پیرامون نبرد بزرگ میان آمریکا و چین برای جلب نظر و همراهی ایران را می‌توان در اندیشه گراهام فولر و اثر معروف او "قبله عالم" مشاهده کرد که می‌گوید: «به پایان رسیدن جنگ سرد فقط تا اندازه‌ای این تصور ایران را از میان خواهد برد که ابرقدرت‌ها برای به دست آوردن جایزه ارزشمند و استراتژیک ایران، گلوی یکدیگر را خواهند برید.»6 

آیا چین و شرکت‌های چینی حاضرند تا در شرایط کنونی تحریم‌های فراگیر علیه ایران، در ایران حاضر شده و در بخش‌های اقتصادی ایران سرمایه‌گذاری و هزینه کنند؟

اگر قرار بود سند همکاری راهبردی ایران و چین، سیاستی راهگشا برای شرایط تحریمی ایران باشد، چرا شرکت‌های چینی بعد از خروج ترامپ از برجام، از ایران خارج شدند؟ 

با توجه به اینکه کشورهای همسایه و رقیب ایران در منطقه عضو پیمان ناتو یا دارای پیمان‌های دوجانبه با آمریکا و اروپا هستند، ابعاد همکاری نظامی و امنیتی ایران و چین در سند همکاری جامع 25 ساله دو کشور چگونه است؟

***

همان‌گونه که گفته شد سیاستگذاری کارآمد و اثربخش، بر انتخاب مطلق استوار نیست، بلکه مشروط به بستر محیطی، زمان و مکان انتخاب است. رویکرد عقلانی در سیاستگذاری خارجی نیز رویکردی مطلق نیست که تمام انتخاب‌های آن معقول به معنای مطلق باشند. بنابراین سیاستگذاری خارجی ایران نیز باید از رویکردهای مطلق گرایانه دوری گزیند. یکی از این رویکردهای مطلق گرایانه گرایش انفعالی و یک سویه به شرق یا غرب است که نمی‌تواند منافع راهبردی ایران در نظام جهانی را برآورده کند. عدم توجه و دوراندیشی سیاستگذاران ارشد ایرانی برای پیگیری و اجرای توافق راهبردی با چین همزمان با توافق برجام، سیاه‌چاله کنونی را برای ایران و شهروندانش فراهم ساخته است. سیاه‌چاله‌ای که اکنون ایران را در وضعیت فاجعه اقتصادی و سیاسی قرار داده و شهروندان را نسبت به هر نوع توافق یا پیمان با شرق بدبین ساخته است.

توافق راهبردی ایران و چین را می‌توان یک ضرورت اساسی و یک سیاستگذاری راهبردی برای تغییر مسیر و کاهش فشارهای بین‌المللی علیه ایران دانست در صورتی که هم اکنون اجرایی شده و به لغو یا کاهش تحریم‌های ضد ایرانی موکول نشود.

ضروری است در کنار برخی ابهام‌زدایی‌ها پیرامون متن و مفاد سند همکاری جامع ایران و چین از سوی سیاستگذارانی ایرانی، شرایط برای اجرایی شدن بخشی از مفاد اقتصادی این پیمان تسریع شود تا با حضور سرمایه‌های چینی در ایران، تغییر و بهبود شرایط ایران، بحران اقتصادی کنترل شده و ایران از لبه پرتگاه آشوب دور شود تا شهروندان نیز بدبینی خود نسبت به نیات و اهداف سیاستگذاران سند همکاری جامع ایران و چین را کنار بگذارند. بنابراین برای نشان دادن حسن نیت دولت چین در این پیمان راهبردی و عدم سوءاستفاده از کارت بازی ایران علیه آمریکا، طرف چینی باید سرمایه‌گذاری‌های خود در اقتصاد ایران را شروع کند و حداقل شرکت‌های نفتی چینی که تحت عنوان تحریم فراگیر علیه ایران از کشور خارج شده بودند، به ایران بازگردند و شروع به کار کنند تا شاهد روزنه‌ تغییر و بهبود شرایط به سود ایران باشیم.   

منابع:
1- سایت پترولیوم اکونومیست. 12 شهریور 1398. به آدرس:    https://pemedianetwork.com/petroleum-economist/articles/geopolitics/2019/china-and-iran-flesh-out-strategic-partnership
2- وزات امور خارجه ایران. 7 فروردین 1400. به آدرس:                                                             https://mfa.gov.ir/portal/NewsView/632877
3- خبرگزاری ایسنا. 7 فروردین 1399. به آدرس:                                                                     https://www.isna.ir/news/1400010702585
4- رویترز. 3 تیر 1395. به آدرس:                                            https://www.reuters.com/article/uk-uzbekistan-sco-idUKKCN0Z9214
5- نیویورک تایمز. 23 تیر 1399. به آدرس:       https://www.nytimes.com/2020/07/11/world/asia/china-iran-trade-military-deal.html
6- فولر، گراهام. قبله عالم - ژئوپلیتیک ایران. ترجمه عباس مخبر. تهران. مرکز.1398، چاپ نهم. ص 295- 294 
 

اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران چین ایران و چین سند همکاری ایران و چین سند همکاری 25 ساله ایران و چین ایران و چین و امریکا


( ۱۴ )

نظر شما :

رضا میرزائی ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۴:۴۷
با احترام عنوان جالب است اما پیشنهاد یا نتیجه گیری مجاب کننده نیست. اگر سرعت مد نظر است اصلا دولت دخالت نکند. بلکه موانع را مرتفع کنه . شرکت های داخلی کشش لازم ارتباطی با شرق را دارند. اگر موصوع راهبردی است که خوب هدف چینی بر اساس روش عملگرایانه موازنه نرم با امریکاست، البته اعلام این توافق بی اثر نیست اما خوب به هر حال موقت الاثر خواهد بود. چین تجربه خاصی دارد و به این راحتی ها از تجربه خود (انهم برای یک کشور دیگر) فاصله نمی گیرد. انچیزی که ما دایم می گوئیم فشارهای بین المللی ماهیت دارد که در قالب یک کشور مدیریت نمی شود. جسارتا این توهم است که فردا شرکت های نفتی چینی بار کنند و به ایران بیایند.
كامران ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۳:۳۹
عنوان مقاله درست نیست، کشوری با ابعاد و پتانسیل ایران بازیگر جهانی میتواند باشد ، نه جایزه ! قرارداد با چین نوعی تفاهم نامه اولیه برای بازی با مطامع قدرتهای جهانی است تا امتیازگیری شود و بسته به موفقیت در این امر بالانس خواهد شد.