لزوم برقراری توازن مثبت در تعامل با کشورهای قدرتمند

امضای سند همکاری با چین می تواند روابط ما با غرب را هم گسترش دهد

۰۴ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۰ کد : ۲۰۰۱۱۲۹ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
محسن روحی صفت در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون سفر وزیر امور خارجه چین به ایران بر این باور است که چون سند جامع همکاری‌های ۲۵ ساله ایران و چین با ابعاد گسترده و کلانی که برای تهران و پکن در حوزه های مختلف در بر دارد یقینا نمی‌تواند در کوتاه مدت به سرانجام برسد و وارد فاز عملیاتی شود. پس صرفا ماموریت وزیر امور خارجه چین در سفر به ایران برای تعیین تکلیف نهایی این سند نیست.
امضای سند همکاری با چین می تواند روابط ما با غرب را هم گسترش دهد

دیپلماسی ایرانی – سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه کشور اعلام کرد که به دعوت دکتر محمد جواد ظریف، رئیس دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، آقای وانگ ای، عضو شورای دولتی و همتای چینی او روز جمعه ششم تا شنبه هفتم فروردین ماه جاری به تهران سفر خواهد کرد. وزیر امور خارجه چین در این سفر علاوه بر مذاکره با محمدجواد ظریف با حسن روحانی هم دیدار خواهد داشت و رایزنی هایی پیرامون بررسی راهکار تقویت مشارکت راهبردی دو کشور و تبادل نظر در خصوص تحولات بین المللی و منطقه ای در دستور کار طرفین خواهد بود. اما نکته بسیار مهمی که در خصوص حضور رئیس دستگاه سیاست خارجی چین در تهران وجود دارد به احتمال تعیین تکلیف نهایی سند جامع همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین باز می گردد؛ مسئله ای که با روی کار آمدن جو بایدن می تواند ابعاد جدید و متفاوتی، هم برای تهران و هم برای پکن داشته باشد. اما سفر وانگ ای به ایران تا چه اندازه با هدف تصویب نهایی این سند گره خورده است؟ دیپلماسی ایرانی به منظور بررسی بیشتر ابعاد و اهداف این سفر پکن، گفت وگویی را با محسن روحی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید:

طبق گفته های سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران قرار است که وانگ ای، عضو شورای دولتی و وزیر امور خارجه چین جمعه هفته جاری طی سفری دو روزه وارد تهران شود. بر اساس گمانه‌زنی‌ها این سفر برای تعیین تکلیف نهایی سند جامع همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین قرار در دستور کار پکن گرفته است. حال از نگاه شما حضور رئیس دستگاه دیپلماسی چین تا چه اندازه متاثر از این مسئله است؟ اساسا تعیین تکلیف این سند تا چه اندازه می تواند یکی از اهداف سفر وانگ ای باشد چرا که تعیین تکلیف این سند در چنین ابعادی فقط در سطح سران قابل انجام است؟

همانگونه که در اخبار هم اعلام شده و یقینا هم در سطح تحلیلی می توان آن به عنوان یک گمانه قوی مطرح کرد این است که سفر وزیر امور خارجه چین با تلاش برای تقویت مشارکت راهبردی تهران – پکن که تابستان سال گذشته مطرح شد در ارتباط است، اما در آن سو بی شک این مسئله تنها هدف و دلیل سفر وانگ ای به ایران نیست. چرا که این سفر در بردارنده اهداف مختلف دیگری هم می تواند باشد. به هر حال در این مدت شاهد تحولات زیادی در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی در جهان بودیم هر کدام می تواند از اهدف سفر رئیس دستگاه دیپلماسی چین به ایران باشد. در طی این مدت با شکست دونالد ترامپ دولت جدید جو بایدن در ایالات متحده آمریکا آغاز به کار کرد. این مسئله برای دو کشور ایران و چین به شدت حائز اهمیت است. چرا که نوع نگاه سیاست خارجی دولت جدید در ایالات متحده روی مناسبات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی و تجاری ایران و به خصوص چین اثرگذار است. بنابراین گفت وگو در خصوص چگونگی تعامل یا تقابل با دولت جدید آمریکا می‌تواند از محورهای جدی رایزنی های وزیر امور خارجه چین با طرف‌های ایرانی در این سفر باشد. همچنین در این مدت شاهد تحولاتی پیرامون افزایش تنش اروپا با روسیه بودیم. اینها علاوه بر آن است که موضوعات منطقه‌ای مانند تحرکات آمریکا برای خروج از افغانستان و نیز شرایط کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس و دریای عمان با محوریت مسائل مربوط به جنگ یمن در کنار اقتضائات کشور عراق و هم چنین محور همکاری های تهران و پکن در سوریه و از همه مهمتر بحث و تبادل نظر بر سر آینده برجام هم می تواند در دستور کار رایزنی های دو طرف قرار گیرد. تک تک این پرونده ها می تواند از اهداف سفر وانگ ای به ایران باشد. چرا که نوع رابطه سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری دو طرف ایران و چین اقتضا می کند که پیرامون یک به یک این مسائل گفت وگوهای مفصلی داشته باشند تا ذیل این رایزنی ها نقاط اشتراک دو کشور در هر کدام از این مسائل تقویت شود و احیانا هم روی نقاط اختلاف و افتراق بحث‌های لازم صورت گیرد تا دو طرف به درک روشن تری از مواضع همدیگر در خصوص هر کدام از این پرونده ها برسند.

پس شما معتقدید که تنها تعیین تکلیف سند جامع همکاری‌های ۲۵ ساله ایران و چین نمی‌تواند محور و کانون سفر وزیر امور خارجه به تهران باشد؟

ببینید اگر قرار است محور و تمرکز روی سند همکاری های مشترک راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین باشد باید گفت که این سند با ابعاد گسترده و کلانی که برای ایران و چین در حوزه های مختلف در بر دارد یقینا نمی‌تواند در کوتاه مدت به سرانجام برسد و وارد فاز عملیاتی شود. پس صرفا ماموریت وزیر امور خارجه چین در سفر به ایران برای تعیین تکلیف نهایی این سند نیست. به هر حال تیر ماه سال گذشته بود که سند همکاری های جامع راهبردی ایران و چین در سطح محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران و جهان مطرح شد. البته پیش نویس این سند به تصویب رسید و به وزارت امور خارجه ماموریت داده شده است که این سند را تا تصویب نهایی و اجرایی شدن پیگیری کند. اما همانگونه که قبلاً هم اشاره شد این سند تنها مربوط به یک موضوع خاص مثلا در حیطه تجاری و یا اقتصادی دو کشور نیست، بلکه ابعاد گسترده و مختلفی را در بر می‌گیرد. بنابراین تنها به دولت و مشخصا وزارت امور خارجه بازنمی‌گردد. چون این سند یک مسئله ملی و در سطح حاکمیتی باید مورد ارزیابی قرار گیرد. از این رو این سند همکاری های جامع ایران و چین تمام ابعاد حکومت را و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران را از مجلس تا دولت، قوه قضاییه و دیگر نهادها و ارگان ها را در بر می گیرد. هر چند که عمده کارها در قوه مجریه و دولت پی گرفته خواهد شد.

پیرو نکته شما از همان تابستان سال گذشته و با مطرح شدن این سند حواشی بسیار زیادی، هم از سوی افکار عمومی در سطح جامعه و فضای مجازی، هم در سطح رسانه‌ها و هم از سوی سیاسیون و کارشناسان مطرح شد، خصوصا که هنوز جزئیات مفاد این سند همکاری منتشر نشده است. همین مسئله شدت گمانه زنی ها را افزایش داد. البته ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹/ ۸ ژوئیه ۲۰۲۰ متنی هجده صفحه‌ای به‌عنوان برنامه همکاری‌های جامع ۲۵ ساله ایران و چین منتشر شد. در این متن گسترش همکاری دوجانبه اقتصادی و تجاری، تعامل بخش خصوصی و مناطق آزاد، افزایش اثرگذاری در حوزه‌های فناوری و گردشگری، مشارکت راهبردی در حوزه‌های اقتصادی، همکاری دانشگاهی و فناوری و علمی، بازنگری در همکاری‌های اقتصادی، حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع منطقه‌ای و بین‌المللی، همکاری در مبارزه با تروریسم، گسترش همکاری نظامی و دفاعی و همکاری در زمینه‌های دیگر به‌عنوان ده هدف اصلی فهرست شده است. به نظر شما این سند در شرایط کنونی به خصوص در زمان روی کار آمدن بایدن چگونه می تواند به تقویت مناسبات دو طرف بینجامد؛ شما اشاره داشتید که یکی از محورهای رایزنی ایران و چین در سفر وانگ ای می تواند به نگاه دولت بایدن در قبال تهران و پکن اختصاص یابد. نکته مهمتر ان است که آیا این سند در این سطح نمی تواند به تغییر ساختارها در حوزه های اقتصادی و تجاری کشور و نیز دگرگونی اجتناب ناپذیر و حتی ناخواسته پارادایمیک سیاست خارجی و حتی امنیتی جمهوری اسلامی ایران در نگاه به شرق منجر شود؟

ابتدا به ساکن باید این را بگویم که در همان مصاحبه تیرماه سال گذشته با دیپلماسی ایرانی پیرامون حواشی صورت گرفته در قبال این سند عنوان داشتم که متاسفانه جمهوری اسلامی ایران خیلی دیر به فکر تدوین و تصویب سند همکاری‌های جامع راهبردی با کشوری مانند چین افتاده است. چون به دلایل متعدد خیلی قبل تر باید تهران این سند همکاری ها راهبردی با چین را به امضاء می رساند و اجرایی می کرد. مهمترین دلیل آن به وزن بسیار بالا و غیرقابل انکار چین در صحنه تحولات جهانی باز می گردد. طی سال های اخیر وزن و جایگاه چین در مناسبات جهانی به قدری افزایش پیدا کرده است که بسیاری از کشورهای جهانی به مراتب جدی تر و خیلی قبل تر از ایران مناسبات راهبردی خود را با چین تعریف کرده اند. البته لزوماً تصویب و اجرایی شدن این سند توسط این کشورها به معنی وابستگی به چین نیست. یعنی لزوماً این کشورها در تقابل با ایالات متحده آمریکا قرار ندارند. حتی تعدادی از این کشورها دوست و متحد جدی واشنگتن تلقی می شوند. اما نقش و نفوذ جدی چین در حوزه اقتصادی و تجاری جهانی به قدری پررنگ است که این کشورها برای کسب منافع حداکثری یا اقدام به امضای سند همکاری های راهبردی با چین کرده‌اند و یا مناسبات تجاری خود را در ابعاد بسیار کلان با پکن توسعه داده اند. به گونه ای که سطح روابط فعلی ایران و چین با هیچ کدام از این کشورها قابل قیاس نیست. پیرو این نکته متاسفانه باید اذعان کرد که ایران در این مسئله عقب تر از دیگر بازیگران جهان حرکت کرده است. البته در این بین برخی مسائل مانند تحریم و سیاست فشار حداکثری آمریکا هم سبب شد که ایران نتواند تمرکز بیشتری روی اجرا و پیگیری این سند داشته باشد. در ثانی نکته مهمتری که باید مدنظر قرار داد این است که منافع جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که یک توازن مثبتی در تعامل با کشورهای قدرتمند ایجاد شود. چون در این صورت است که  می‌توان گفت ایران به منافع حداکثری در تعامل با هر کدام از بلوک های غرب و شرق دست پیدا خواهد کرد. اگر ما به دنبال برقراری روابط بسیار خوب با برخی از ابرقدرت ها هستیم، لازمه آن این است که با رقبای آن کشورها هم روابطی حسنه و مناسبی را تعریف کنید تا نفوذ خود را در هر کدام از این بلوک های قدرت افزایش دهیم. اتفاقا در سایه پیگیری این مسئله است که می‌توانیم بیشترین منافع را برای خود کسب کنیم. بنابراین ذیل گفته های شما اینکه برخی انتقادها و هجمه های گسترده سیاسی و رسانه ای علیه سند همکاری های راهبردی ایران و چین در همان زمان شکل گرفت و امضای و تصویب چنین سندی را تلاش برای نابودی منافع کشور تلقی می کردند از این نکته مهم غافل بودند که اگر ما به دنبال بالا بردن وزن و جایگاه دیپلماتیک خود در تقابل با آمریکا هستیم باید بتوانیم مناسبات مناسب با رقبای آنها یعنی چین و روسیه برقرار کنیم چرا که در این صورت ایالات متحده آمریکا و اروپایی ها انگیزه بیشتری برای همکاری و تعامل با جمهوری اسلامی ایران پیدا می کنند. 

با این وصف شما بر این باورید که این سند و تقویت همکاری با چین می تواند به بهبود روابط با آمریکا منجر شود. اما پکن با این سند اجازه این توازن را به تهران خواهد داد؟

اولاً باید اذعان داشت که اکنون مناسبات جهانی بین کشورها به مراتب بیشتر از گذشته شده است. یعنی در گذشته ارتباط بین کشورها تنها محدود به روابط سیاسی و دیپلماتیک طرفین بود و هیچ کشوری تلاشی برای گسترش روابط خود با دیگر کشورها در سطح راهبردی، گسترده و طولانی مدت نداشت. این در حالی است که اقتضائات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی و تجاری کنونی در مناسبات جهانی ایجاب می کند که هر کشوری برای کسب منافع حداکثری، روابط راهبردی و کلانی را با دیگر بازیگران به خصوص ابرقدرت ها تعریف کنند. برای مثال در حال حاضر سطح مناسبات تجاری و اقتصادی کشوری مانند مالزی با چین به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار می رسد، در حالی که مالزی کشوری است که با جمعیتی نزدیک به یک سوم ایران از مساحت و گستردگی کمتری نسبت به کشورمان برخوردار است. ضمن اینکه مالزی در یک جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیکی مانند خاورمیانه قرار ندارد. اینها علاوه بر آن است که اساساً وزن، جایگاه و بازیگری مالزی در صحنه تحولات جهانی به هیچ وجه با جمهوری اسلامی ایران قابل قیاس نیست. اما متاسفانه مالزی با هوشمندی مناسبات خود را، هم با چین و هم با غرب به صورت متوازن افزایش داده است. بنابراین مناسبات کنونی جهانی به هیچ وجه با گذشته قابل ارزیابی نیست. پس اگر ما امروز این ارتباطات گسترده را نداریم نشان می‌دهد که ما خیلی دیرتر و عقب تر از دیگر کشورها به فکر انعقاد چنین سندهای همکاری افتاده ایم. پیرو نکات مذکور می‌بینید لزوماً تعریف روابط مشترک راهبردی با چین به این معنا نیست که نمی‌توان با غرب روابط خود را برقرار کرد. باز هم تاکید می کنم اگر به دنبال احیای مناسبات خود با غرب هستیم باید روابط خوبی با رقبای آنها داشته باشیم. متاسفانه برخی از منتقدان این سند اینگونه القا می کنند که در صورت اجرایی شدن سند همکاری های راهبردی ۲۵ ساله  تهران و پکن، ایران به مستعمره چین بدل خواهد شد در صورتی که این مسئله به هیچ وجه واقعیت ندارد. این مسئله از همان هجمه های سیاسی و رسانه های غربی نشأت می گیرد، چراکه این سند به هیچ وجه منافعی برای این کشورها در پی ندارد. چون این سند، هم به تقویت و افزایش مناسبات ایران و چین کمک می کند و هم وزن هر کدام از طرفین به خصوص ایران را در صحنه‌های جهانی افزایش می دهد. اگر جمهوری اسلامی ایران این سند را تصویب کند و به مرحله اجرا درآورد یقیناً ورود جدی تری به عرصه جهانی خواهد داشت. ضمن اینکه ما پیش از این هم همکاری ها و مشارکت راهبردی با برخی از کشورها مانند هند در زمان سید محمد خاتمی را به تصویب رساندیم، اما در آن زمان کسی عنوان نکرد که ایران مستعمره هند خواهد شد و یا دهلی نو ساختار و نگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را بر هم خواهد زد. بنابراین جا دارد که جمهوری اسلامی ایران با چین، هند، روسیه و دیگر قدرت های سیاسی، اقتصادی و تجاری جهان روابط راهبردی و مشارکت های طولانی مدت برقرار کند. این مسئله یک امر بسیار طبیعی و صد البته لازم برای کشور به خصوص در شرایط کنونی است.

روی نگاه دولت بایدن در قبال چین و تاثیر آن بر آینده سند همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین تمرکز بیشتری داشته باشیم. چرا که در بین سه بازیگر ایران، آمریکا و چین قطعاً روی کار آمدن بایدن تاثیرات مخرب بیشتری روی مناسبات واشنگتن - پکن خواهد داشت. این در حالی است که بسیاری معتقدند روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا به احیای برجام، بازتعریف مناسبات تهران و واشنگتن و تعدیل تنش در روابط دو طرف منجر خواهد شد. در چنین شرایطی آیا پکن با اشراف بر این مسئله سعی نخواهد کرد که با تصویب هر چه سریع تر این سند مانع جدی بر سر راه احیای برجام، تعدیل تنش تهران – واشنگتن و در نهایت تقویت مناسبات ایران و آمریکا ایجاد کند؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. ابتدا به ساکن باید گفت که با روی کار آمدن بایدن و در کوتاه ‌مدت مناسبات ایران و آمریکا یک نقطه ایده‌آل نخواهد رسید. البته قطعا شرایط هم بدتر از دوران دونالد ترامپ هم نخواهد شد. بنابراین تنش ایران و آمریکا در همین وضعیت کنونی تداوم پیدا خواهد کرد. به گونه ای که من پیش‌بینی می‌کنم تقابل فعلی بین دولت بایدن و جمهوری اسلامی ایران حداقل تا دو سال دیگر با همین شرایط ادامه یابد تا تنش به یک نقطه تعادل جدیدی برسد و دو طرف به درک از مواضع همدیگر برسند و مسیری عملی برای همکاری های برجامی پیدا کنند. پس این مسئله قطعاً زمان‌بر است. به هر حال مخالفان و منتقدان جدی برجام هنوز در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا وجود دارند که مانع از تلاش دولت بایدن برای احیای توافق هسته‌ای خواهند شد، کما اینکه تا کنون هم مانع از تحقق این مهم شده اند. اینها علاوه بر آن است که نقش مخرب بازیگرانی مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را هم نباید فراموش کرد. لذا نمی توان گفت که روی کار آمدن بایدن به فوریت و با جدیت تأثیر مثبتی در تعدیل تنش ایران و آمریکا خواهد داشت. با این وصف تلاش پکن برای تصویب سند همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین تاثیری بر عدم کاهش تنش ها بین ایران و ایالات متحده در دوره بایدن نخواهد داشت. اتفاقاً اینجاست که تحلیل پیشین من بیشتر خودنمایی می کند. به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران هر چه سریعتر تصویب و اجرایی کردن این سند را با چین در دستور کار قرار دهد قطعاً در آن سو اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا نیز انگیزه بیشتری برای همکاری با ایران پیدا خواهند کرد تا مانع از پررنگ تر شدن روابط تهران و پکن شوند. پس در پاسخ به این سوال مشخص شما اتفاقاً این واشنگتن و اروپایی ها هستند که در تلاشند مانع از تعریف روابط راهبردی و طولانی مدت ایران و چین شوند، نه این که پکن با تلاش برای تصویب این سند مانعی برای احیای برجام شود. چون اتفاقا مطلوب ترین سناریو برای چینی‌ها احیای برجام و رفع ناامنی ها و نگرانی های پیرامون پرونده هسته ای ایران است. زیرا در این صورت با احیای برجام و لغو تحریم ها مناسبات تجاری و اقتصادی چین و ایران دوباره از سر گرفته خواهد شد و موانع کمتری پیش روی اجرای سند همکاری‌های راهبردی دو طرف خواهد بود.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: محسن روحی صفت ایران چین امریکا برجام سند جامع همکاری های راهبردی 25 ساله ایران و چین وانگ ئی محمدجواد ظریف خاورمیانه


( ۶ )

نظر شما :

افخمی ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۱:۰۸
کاش آقای روحی صفت جرات آن را داشتند تا از اشخاص وتشکلات در داخل ودنباله های آن در رسانه های بیگانه نامی می بردند که چگونه با زمزمه توافق اولیه ایران وچین چنان دستپاچه شده اند که اکنون قریب یک سال از مضرات این قرارداد و دیگر اراجیف را به خورد ملت می دهند.هرچند که ایشان نامی نبرده اند ولی غالب افرادی که مسائل سیاسی اقتصادی کشور را رصد می کنند غرب گداهایی را که چوب لای چرخ مناسبات ایران با کشور معظمی همانند چین که توانائی آن را دارد که تقریبا تمام نیازهای فنی و ساختارهای حیاتی ما را برآورده کند میگذارند را می شناسد.
ابراهیم قدیمی ۰۸ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۲:۴۷
در اینده خواهیم دید که پورسانت خورها وساید پی منت گیرهای کمپانی های کشورهای سرمایه داری ولابی های انها که در همه جای اقتصادومعاملات این مملکت حضور دارند اجازه می دهند این سند همکاری که شدیدا مورد نیاز کشور است فعال گردد۔