کدام جریانات شیعی، کارگزارِ تغییر میشوند؟
امیدها به انتخابات پارلمانیِ عراق
نویسنده: فاطمه سیاحی، کارشناس ارشد سیاسی و امور بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در گذشته نه چندان دور مشاهده شد که نتیجه اکتفاء به انتخاب یک نخستوزیر شیعه، تقویت جریانهای به اصطلاح سکولار و در اصل سُنی مذهب با هدف تضعیف جایگاه بیت شیعی در عراق بود. پروژهای که توسط نیروهای خارجی در این کشور دنبال شد و جز برای آنها هم سودی نداشت. اکنون حمایتها باید بر تقویت روحیه همکاری و نزدیکی مواضع سیاسی بین جریانهای شیعی متمرکز شود تا آنها بتوانند نقش سیاسی خود را در جذب سُنیها و کُردها تکمیل کنند. ائتلافی فراقومی، فرانژادی و فارغ از تفاوتهای مذهبی تشکیل دهند که نماینده یک عراقِ واحد و متعلق به تمامِ عراقیها باشد. بررسی سوابق و مواضع احزاب سیاسی عراق نشان میدهد که دو جریان قادرند فضای سیاسی عراق و بیت شیعی را به چنین سمتی هدایت و ائتلافی کارآمد ایجاد کنند. جریان اول، حکمت ملی عراق خواهد بود؛ ائتلافی که سید عمار حکیم سعی دارد به واسطه انتخابات، تغییر بزرگی در معادلات سیاسی این کشور به وجود آورد. وی تاکید میکند که تنها راه برای این تغییر، ائتلاف فراطایفهای و فرا قومیست که طی آن نیروهای توانمند و پاکدست قدرت بگیرند و گفتمانهای فرقهای به حاشیه رانده شوند. شاید بتوان گفت یکی از متمایزترین ابعاد فعالیت جریان حکمت ملی، توجه ویژهاش به جامعهٔ نخبگان و قشر جوان باشد؛ که برای آنها ظرفیتی بالقوه قائل است و امید دارد تا با همراهی آنان چنین ائتلافی را به مثابه یک پروژهٔ ملی به پیش ببرد.
جریان دوم ائتلاف فتح به رهبری هادی العامری است که با جذب گروههای بسیج مردمی، مجلس اعلای اسلامی و دیگر احزاب سیاسی کوچک، برای خود ظرفیتی بزرگ ایجاد کرده است. این ائتلاف از ابتدا با هدف شرکت در رقابتهای انتخاباتی مجلس عراق در ۲۰۱۸ به وجود آمد؛ اکنون نیز با مشارکت و جذب سایر گروهها و جریانهای شیعی میتواند در سطوح و ابعاد موثرتری به این هدف دست یابد.
اکنون که زمان انتخابات پارلمانی در عراق مشخص شده شاید مهمترین مسئولیت -قبل از تلاش برای تشکیل یک ائتلاف فراگیر- تقویت فضای گفت وگو و اعتمادسازی بین گروههای حاضر باشد؛ آن هم با حفاظت مداوم از این بستر و عدم اجازه به تشکیل احزاب انتخاباتی جدید - که عملاً در بازهٔ زمانی کنونی - به جای تقویت بیت تشیعی میتوانند به عاملیی برای پراکندگی و ضعف تبدیل شوند.
شاید جای سوال باشد که چرا نمیتوان برای جریان صدر نقشی در روند متصور شد؟ بدیهی است که حرکت در چنین مسیری قبل از هر چیز نیازمند رهبرانی باشد که ظرفیت جذب و اراده همکاری با دیگر جریانات به خصوص اهل سنت و کُردها را داشته باشند. مقتدی صدر به طرق گوناگون نشان داده که تمایلی به این مسئله ندارد و حتی در جاهایی، مقابل آنها صفآرایی کرده است. با کمی تأمل درک خواهیم کرد که شاید حتی امکان و مشارکت موثر جریان صدر در ائتلاف بزرگ بین خود گروههای شیعی هم پیش نیاید. مقتدی صدر با جهتگیریهای متغیر، حملات و عقب نشینیهای متعدد و بسیاری مواضع بحثبرانگیز، بیشتر میتواند منشاء اختلاف واقع شود تا آنکه ظرفیتی برای همکاری باشد. البته با وجود تمام اینها، شیوه مدیریت شرایط توسط جریانهای پیشران [اعم از جریان حکمت ملی و ائتلاف الفتح و سایر جریانها] مولفه مهمی در کنترل و هدایت این روند خواهد بود.
نظر شما :