باید از حربه طرف مقابل استفاده کنیم

تثبیت راهبرد مذاکراتی با استفاده از سازوکار ابهام سازنده

۲۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۸ کد : ۲۰۰۰۰۲۲ اخبار اصلی پرونده هسته ای
رضا رسالت در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پیشنهاد می شود در برهه کنونی اولا مرجع واحدی برای اتخاذ مواضع اصولی سیاست خارجی علی الخصوص در مورد بازگشت امریکا به برجام تعیین شود که البته پر واضح است آن مرجع واحد به دلایل تخصص و جامعیت کارشناسی وزارت امور خارجه کشور خواهد بود؛ ضمن انکه از تصریحات دقیق و غیرضروری اجتناب شود و همواره دامنه ای از احتمالات در مواضع اعلامی پیش بینی شود و همچنین با ابهام گویی های سازنده مشارکت طرف های باقی مانده در برجام به غنیمت گرفته شده و از همراهی کشورهای همسو تا حد امکان منتفع و بهره مند شویم.
تثبیت راهبرد مذاکراتی با استفاده از سازوکار ابهام سازنده

نویسنده: رضا رسالت، کارشناس روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: ابهام سازنده یا Constructive ambiguity اولین بار توسط هنری کیسینجر وزیر، امور خارجه اسبق ایالات متحده امریکا در جریان مذاکرات اعراب و اسرائیل به کار گرفته شد. در این راهبرد ابهام افکنی و تلویح گویی به صورت عامدانه در متون مذاکراتی و اتخاذ مواضع، نهفته می شود تا نیل به اهداف پیچیده سیاسی با مشکل مواجه نشود؛ ضمن اینکه القای چنین ابهاماتی می تواند برای روز مبادا به کار آید و دامنه موسعی از تفاسیر را شامل شود.

ابهام در نظریه های مذاکراتی عصر امروز نکوهیده نیست. در گذر زمان و رخ نمایی مسائل چند وجهی در محیط بین الملل، دولت ها در راهبردهای مذاکراتی خود به ابهام گویی و چند معنایی متوسل شده اند. در واقع ابهام افکنی، مشارکت دادن طرف مقابل در آفرینش نیت هاست و به نوعی به تعامل ضمنی می انجامد. ابهام حامل دو معنای متناقض است که هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارد و قرینه ای نیز برای تشخیص این دو معنا وجود ندارد، لذا ابهام به عدم قطعیت و تعلیق معنی منتج می شود. توجه به اتّساع (گسترش پذیری) مواضع باعث تاویل پذیری کلام می شود و دست بالا را در مذاکرات خواهد داد. اینکه موضعی تاویل های مختلف را برتابد و هرکسی از آن معنایی برآورد، به نوعی هنر مذاکراتی است. ابهام سازنده با القای چندمعنایی در مخاطب در واقع به نتیجه رسیدن حول موضوعی واحد و اتخاذ تصمیمی منسجم را با پیچیدگی همراه می کند و رسیدن به اتخاذ راهبردی جامع و دربرگیرنده را از طرف مقابل سلب می کند.

در همین راستا و با توجه به تغییر دولت در ایالات متحده امریکا و به گوش رسیدن زمزمه هایی مبنی بر بازسازی دوباره ساختار مذاکراتی، نکاتی به ذهن متبادر می شود که ذکر چند مورد از آن به اختصار خالی از لطف نخواهد بود. آنچه مسلم است اینکه از روی کار آمدن دولت جدید در امریکا تنها چند هفته بیشتر نگذشته، با این وجود حجم انبوهی از اتخاذ مواضع رسمی در بین مقامات کشورمان در حال پرداش است و در محیط سیاسی بین الملل و رسانه های عمومی جریان دارد. این حجم انبوه عمدتا با تکیه بر تصریحات غیر ضروری راهبرد مذاکراتی کشور را لو می دهند و دست کشور را برای طرف مقابل باز می کنند. این در حالی است که در آن سو و در ایالت متحده امریکا و در بالاترین سطح، رئیس جمهوری آن کشور تنها به یک سر تکان دادن و گفتن کلمه NO بسنده کرده که آن هم در قالب یک مصاحبه عمومی طراحی شده است. این اشتیاق و عجله در اتخاذ مواضع از طرف جمهوری اسلامی ایران با کم اهمیت نشان دادن طرف مقابل روبه رو شده به نحوی که امریکا درصدد القای این مسئله است که بازگشت به برجام و رفع تحریم ها در اولویت های دسته چندمی سیاست خارجیش نیز دسته بندی نمی شود و یا حداقل در حال حاضر عجله ای برای برون رفت از وضع موجود و ارائه سازوکاری برای حل و فصل آن ندارد.

با این توضیح به نظر می رسد همواره باید دامنه ای از احتمالات را در اتخاذ مواضع گنجاند و از قطعی گویی و تصریحات غیرلازم اجتناب کرد. اینکه طرف مقابل در میز مذاکره نتواند دست شما را بخواند و همیشه جایی برای احتمالات پیش بینی نشده باقی بگذارید، اتفاقا می تواند به پیشبرد موضوعات غامض و پیچیده کمک شایانی کند. این سیاستی که در پیش گرفته ایم ما را در دام حیثیتی شدن موضوع می اندازد و به ورطه ای برگشت ناپذیر سوق می دهد، به نحوی که خودمان با دست خودمان مواضع سفت و سختی گرفته ایم و هیچ راه تعدیل یا نرمشی هم برای ان باقی نگذاشته ایم. این در حالی است که چنانچه از عنوان ابهام سازنده نیز بر می آید ابهام افکنی در مواردی خاص از قضا می توانست سازنده باشد و به پیشبرد مذاکرات کمک کند تا این که در عوض بخواهیم با عبارت پردازی های معین و دقیق امکان هر گونه بازی دیپلماتیک را از دست داده و جامعه بین المللی را نیز بر این مصرح گویی های بی امان متوقع سازیم. باید ملتفت به این معنا بود که هر اتفاقی در آتیه مذاکراتی ایران و طرف های برجام بیافتند، عملکرد ما از سوی جامعه ی بین الملل از روی همین مواضع متصلب ارزیابی خواهد شد. اگر بعدها مجموعه نظام به این نتیجه رسید تا با نرمش بیشتری حرکت کند در پیشگاه جامعه بین الملل ناگزیر به وادادگی و تسلیم در برابر زیاده خواهی غرب متهم خواهیم شد؛ به دیگر بیان با این نوع اتخاذ موضع عملا امکان ابتکار عمل را از خودمان سلب خواهیم کرد.

در نتیجه پیشنهاد می شود در برهه کنونی اولا مرجع واحدی برای اتخاذ مواضع اصولی سیاست خارجی علی الخصوص در مورد بازگشت امریکا به برجام تعیین شود که البته پر واضح است آن مرجع واحد به دلایل تخصص و جامعیت کارشناسی وزارت امور خارجه کشور خواهد بود؛ ضمن انکه از تصریحات دقیق و غیرضروری اجتناب شود و همواره دامنه ای از احتمالات در مواضع اعلامی پیش بینی شود و همچنین با ابهام گویی های سازنده مشارکت طرف های باقی مانده در برجام به غنیمت گرفته شده و از همراهی کشورهای همسو تا حد امکان منتفع و بهره مند شویم.

کلید واژه ها: ایران و امریکا برجام مذاکرات هسته ای


( ۴ )

نظر شما :