با نزدیک شدن به مهلت پایانی برجام
چه نوع برجامی قابل احیاست؟
نویسنده: دنی سیترینوویچ (Danny Citrinowicz) به مدت بیست و پنج سال در سمت های فرماندهی مختلف در اطلاعات دفاعی اسرائیل (IDI) خدمت کرده است، از جمله به عنوان رئیس شاخه ایران در بخش پژوهش و تحلیل (RAD) در اطلاعات دفاعی اسرائیل و به عنوان نماینده این بخش در ایالات متحده.
دیپلماسی ایرانی: مسعود پزشکیان رئیس جمهور منتخب ایران در کارزار انتخاباتی خود اعلام کرد که قصد دارد برای لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران تلاش کند. واضح است که رفع تحریمها از بخشهای حیاتی اقتصاد ایران، مانند بخش انرژی، نیازمند توافق جدیدی با غرب در مورد برنامه هستهای کشور است. اما این تنها پزشکیان نبود که درباره لزوم بازگشت به توافق هستهای صحبت کرد. رافائل گِروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، نیز درباره نیاز به یافتن جایگزینی برای توافق هستهای معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، که هیچ کس به آن پایبند نیست، سخن گفت. با این حال با توجه به پویش های اخیر در صحنه جهانی – جنگ اوکراین، اعتراضات موسوم به زن، زندگی، آزادی در ایران و حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل – و این واقعیت که ایران عمدتاً رها از نظارت و کنترل باقی مانده، آیا میتوان توافق هستهای تازه ای میان ایران و پنج قدرت جهانی (بریتانیا، چین، فرانسه، روسیه و ایالات متحده) به علاوه آلمان، امضا کرد؟
در روند کنونی گفت وگوها که احتمالا بتواند به بازگشت به برجام بیانجامد – توافقی که ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد و تحریمهای یکجانبهای را علیرغم پایبندی به توافق توسط تهران، دوباره اجرا کرد – پیشرفت کمی حاصل شده است. بهرغم ادعاهای گروسی، این ناکامی و همچنین این واقعیت که اکثر محدودیتها بر ایران، طبق توافق هستهای، تا اکتبر ۲۰۲۵ برداشته خواهد شد – آخرین تاریخی که غرب قادر به بازگرداندن سریع تحریمهاست – بازگشت به برجام به شدت غیر محتمل است. با این حال، در پرتو تمایل فوری طرفین به جلوگیری از وخامت و تشدید بدون کنترل اوضاع، آنها به گفت وگوهای خود در عمان ادامه دادهاند تا از تشدید منطقهای در دنیای پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ جلوگیری کنند. در هر صورت، بازگشت به برجام پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر دوباره مطرح خواهد شد، به ویژه با توجه به پیروزی پزشکیان در ایران و مهلت اکتبر ۲۰۲۵.
بنابراین، تهران و قدرتهای جهانی نیاز خواهند داشت تا درباره امکان یک چارچوب سیاسی جدید برای مسئله هستهای ایران بحث کنند؛ در غیر این صورت، احتمال وقوع بحرانهای بیسابقه میان آمریکا و ایران به شدت افزایش خواهد یافت. با این حال، با توجه به عدم موفقیت طرفین در بازگشت به برجام و با توجه به بیاعتمادی عمیق تاریخی میان آنها این سوال مطرح میشود که چه نوع توافقی میتواند حاصل شود وقتی وضعیت برنامه هستهای ایران به طور چشمگیری متفاوت از زمانی است که توافق اصلی در سال ۲۰۱۵ امضا شد. تهران در ظرفیت غنیسازی خود پیشرفت قابل توجهی داشته است. امروز، ایران با استفاده از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته در حال غنیسازی با خلوص ۶۰ درصد است و دارای ذخایر بزرگ اورانیوم غنیشده است. لازم است که سازگاری قابل توجهی درباره هزینه مورد انتظار توافق آینده برای برنامه هستهای ایران، انجام شود. با این حال، تصمیم ایران برای گسترش تأسیسات غنیسازی فردو، در پاسخ به تصمیم هیئت مدیره آژانس بینالمللی انرژی هسته ای در ماه مه در محکوم کردن ایران به دلیل عدم همکاری با آژانس هسته ای در حل و فصل پرونده های باز، نشاندهنده خطرات عدم دستیابی به توافق است.
هرگونه مذاکرهای پیچیده و چالشبرانگیز خواهد بود، اما یک توافق جدید میتواند با توجه به درک گزینههای پیشرو، در دسترس باشد. بدون یک توافق تازه، و با ادامه پیشرفت برنامه هستهای ایران، احتمال بروز درگیری بین ایران و غرب – به ویژه ایالات متحده – به طور چشمگیری افزایش مییابد. همانطور که اشاره شد، لازم است هنگام رو آوردن به بحث درباره یک توافق هستهای تازه میان ایران و قدرتهای جهانی واقعبین باشیم و درک کنیم که این توافق شامل چه چیزهایی نخواهد شد. از نظر فنی، هدف تعیین شده در برجام قبلی برای نگه داشتن ایران در فاصله یک ساله گریز هسته ای، بیمعناست، به دلیل پیشرفت بیسابقه ایران در غنیسازی، این هدف عملاً غیر قابل اجراست. ایران از آستانه غنیسازی ۶۰ درصد عبور کرده و از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته استفاده میکند، و هیچ کشور یا نهادی هم قادر نخواهد بود دانش فنی آن را حذف کند، حتی اگر بیشتر زیرساختها برچیده شوند.
علاوه بر این، توافق هستهای آینده تنها توانایی هستهای ایران را محدود خواهد کرد و نه پیشرفت کشور در زمینههای (جنگ افزاری) متعارف یا فعالیتهای منطقهای را زیرا توافق اصلی تنها بر پرونده هستهای متمرکز بود. این موضع قطعی ایران است و امکان تغییر آن تقریباً وجود ندارد. علاوه بر این، با توجه به عدم اعتماد به غرب که پس از خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ شدت گرفت، احتمال اینکه تهران با برچیدن قابل توجه زیرساختهای هستهای خود موافقت کند، بسیار کم است. این به معنای این نیست که ایران آماده برچیدن سانتریفیوژهای خود نیست. با این حال، بسیار بعید است که ایران با برچیدن گسترده آنها موافقت کند، به ویژه اگر ذخیره سانتریفیوژها در جایی دور از تأسیسات هستهای باشد.
با وجود این مسائل، به نظر میرسد ایران و ایالات متحده میتوانند در چندین حوزه توافق کنند: اولین و مهمترین آن، اطمینان از یک رژیم بازرسی بلندمدت است. حتی اخیراً مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی هسته ای چندین بار ادعا کرد که ایران برخی از بازرسان با تجربه و متخصص آژانس هستهای سازمان ملل را ممنوع کرده و از بازرسی در سایت تولید سانتریفیوژهای خود جلوگیری میکند (تهران با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری میکند تا آنها بتوانند برای یک دوره طولانی ماهیت برنامه هسته ای را تأیید کنند). علاوه بر این، ایران آماده است بخشی از مواد هستهای خود را رقیق کند، حتی با وجود اینکه ایالات متحده از برجام خارج شده که نشان میدهد تا زمانی که سانتریفیوژها در حال چرخش هستند، انباشت مواد از دیدگاه ایرانیها قابل بحث است. ایران احتمالاً بر ادامه پژوهش و توسعه تأسیسات هستهای غیرنظامی پافشاری خواهد داشت. با این حال، به احتمال زیاد آماده است تا وضعیت تأسیسات هستهای را همانطور که هستند، بدون تغییرات قابل توجهی، حفظ کند.
با این اوصاف، ساخت یک بمب هستهای نیاز به مواد شکافتپذیر و همچنین توانایی تبدیل این مواد به یک ابزار هستهای دارد. ایران در زمینه غنیسازی بسیار پیشرفته است و میتواند به سرعت مواد شکافت پذیر داشته باشد، اما برای ساخت آن ابزار، نیاز به دانشمندان متخصص دارد. برجام بر محدود کردن تواناییهای غنیسازی ایران متمرکز بود اما کمتر به مراحلی که ایران باید برای دستیابی به تسلیحات هستهای طی کند، توجه می کرد. این مسئله در توافق قبلی مورد بحث قرار گرفت اما به اندازه کافی به آن پرداخته نشد، آن هم با توجه به تأکید بر فعالیتهای غنیسازی ایران. در پرتو ادعای ایران مبنی بر اینکه قصد تولید سلاحهای هستهای ندارد، احتمالاً میتوان نظارت بیشتری بر پتانسیل تسلیحاتی برنامه هسته ای این کشور اعمال کرد. فرض بر این است که طرفین میتوانند بر اساس این مفروضات اولیه به توافق برسند، غرب توانایی نظارت بر برنامه هستهای ایران را برای سالهای زیادی خواهد داشت (از استخراج معدن تا تولید سانتریفیوژها و خود فرآیند غنیسازی). این توافق، ایران را به عنوان یک کشور آستانهای در زمینه غنیسازی تثبیت میکند، اما تهران را چند ماه از رسیدن به غنی سازی ۹۰ درصدی دور خواهد کرد. همچنین توانایی نظارت بر پیشرفت ایران به سمت تسلیحات هستهای به طور قابل توجهی بهبود خواهد یافت. در ازای این، ایران به لغو کامل تحریمها در بخش انرژی و یک برنامه گسترده و عمیق پژوهش و توسعه دست خواهد یافت که با توجه به خروج ایالات متحده از توافق هستهای، ایران خواهد توانست به راحتی و به سرعت به آن بازگردد.
برجامِ دو، توافق کاملی نخواهد بود اما به طور قابل توجهی توانایی غرب را در نظارت بر برنامه هستهای ایران و اطمینان از محدود بودن آن به مقاصد صلحآمیز بهبود خواهد بخشید. بهای رفع تحریمها بسیار قابل توجه خواهد بود. از ابتدا، ایالات متحده میخواست تحریمها را به عنوان ابزاری حفظ کند که در ازای اجرای توافق هستهای توسط ایران قابل لغو باشد.
با این حال ایران به تقویت نیروهای متعارف خود، مانند موشکهای بالستیک و پهپادها، ادامه خواهد داد و آماده نخواهد بود تا درباره همکاریهای خود با نیابتیهایش در خاورمیانه بحث کند. هرگونه دخالت بینالمللی در این مسائل خط قرمز است و ایران هیچ محدودیتی بر ارتباط خود با نیابتیهایش را در هیچ توافقی نخواهد پذیرفت. استراتژی ایران از روز اول مشخص بود: محدود ماندن به آنچه آن را یک توافق هستهای «صلحآمیز» توصیف میکند، در ازای رفع تحریمها و بس.
لازم به یادآوری است که حتی اگر قدرتهای جهانی این اصول را بپذیرند، رسیدن به یک توافق آسان نخواهد بود. بیاعتمادی میان واشنگتن و تهران صرف نظر از اینکه چه کسی در هر دو کشور در قدرت باشد، ادامه خواهد یافت. با این حال، ممکن است این درک وجود داشته باشد که بدون ایجاد یک چارچوب تازه توافق بلندمدت، درگیری بر سر برنامه هستهای ایران تقریباً ناگزیر می شود. با سازشهای دردناک در هر دو طرف، تمایل به جلوگیری از تشدید گسترده میتواند احتمال دستیابی به برجام2 را افزایش دهد، توافقی که به نفع خاورمیانه و جامعه بینالمللی است.
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :