بازگشت به دیپلماسی (بخش چهارم)
اروپا باید در مذاکرات ایران و آمریکا نقش حمایتی ایفا کند
نویسنده: ایلان گلدنبرگ
دیپلماسی ایرانی: در روند بازگشت ایالات متحده و ایران به تعهدات برجامی، اروپایی ها مهم ترین نقش را ایفا می کنند و اهمیت دارد که به مثابه چهار سال گذشته، برای حفظ هرچه بیشتر گزینه ها از طریق تعامل با دو طرف درگیر توافق تلاش کنند. تلاش های اروپا تا این لحظه نتایج متفاوتی داشته چرا که تاثیرات تحریم های ثانویه ایالات متحده در بخش خصوصی اروپا مانع از عمل به تعهدات به ایران در ارائه منافع واقعی اقتصادی شده است. تنها حمایت سیاسی ای 3- فرانسه، آلمان و بریتانیا- و اتحادیه اروپا بود که تفاوت معنی داری در کاهش روند تنش ها ایجاد کرد و مانع از فروپاشی نهایی توافق شد. بهترین گزینه این بود که اروپایی ها پیش از روی کار آمدن بایدن مراحل اولیه را برای گفت و گوها آغاز کنند.
رویکرد بلندمدت تر
پس از هر گونه گام اولی که از سوی یکی از طرفین برداشته شود، تعامل بیشتر بین ایالات متحده و ایران به احتمال زیاد تا انتخابات ریاست جمهوری 2021 در ایران متوقف خواهد شد. ایالات متحده همچنین پیش از پیشبرد یک استراتژی جامع بلند مدت، زمانی مکث خواهد کرد تا همه سمت های اصلی و تاثیرگذار در دولت پر شوند، یک بازنگری داخلی گسترده صورت بگیرد و نظر متحدان را بشنود. این احتمالا بدان معنی است که مذاکرات یا تعامل جدی تا اواخر تابستان 2021 در کار نخواهد بود. (دولت جدید ایران در ماه اوت روی کار می آید). زمانی که تعامل گسترده مطرح باشد، احتمالا دستورکار بسیار فراتر از موضوع هسته ای خواهد بود.
برنامه هسته ای ایران همچنان از نظر منافع جهانی اولویت اول ایالات متحده باقی خواهد ماند. با این حال، این موضوع در آمریکا به مرور مدنظر گرفته می شود که دلیل اصلی سقوط برجام در دولت دونالد ترامپ تنش ها بر سر سایر موضوعاتی بوده که بین ایالات متحده و شرکای خاورمیانه ای آن با ایران حل نشده باقی مانده اند. برخلاف سال های دولت باراک اوباما که مذاکرات هسته ای اتفاق جدیدی بود و به قدرت فکری و تمرکز کامل دولت نیاز داشت، سیاست گذاران امروزی روی پارامترهای واقع بینانه و ترجیحی توافق عدم گسترش سلاح های هسته ای با ایران متمرکز خواهند شد. این بدان معنا نیست که مذاکرات هسته ای با ایران آسان است، اما باید اراده کافی در دولت ایالات متحده وجود داشته باشد تا از ابتکارات هسته ای فراتر رود و به سایر موضوعات برسد. ایران و برخی از همسایگان آن در خلیج فارس در پی تنش ها سال 2019، بی سر و صدا گفت و گو درباره اقدامات تنش زا را آغاز کرده اند که این مساله می تواند به تغییر شرایط منطقه ای کمک کند.
برای ثمربخشی یک گفت و گوی منطقه ای گسترده تر، لازم است کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله ایران در هر چارچوب مذاکراتی حضور داشته باشند و حتی برخی از فرآیند ها را تحت کنترل بگیرند؛ با این حال، بازیگران خارج از منطقه همچنان نقش مرکزی خواهند داشت. با توجه به سابقه طولانی خصومت بین ایالات متحده و ایران و اینکه نگرانی های امنیتی ایران عمدتا ناشی از تهدیدهای ایالات متحده است، منطقی است که آمریکایی ها بخشی از چنین گفت و گویی باشند. با این وجود، بعید است ایران فقط با ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس مذاکره کند، چون در چنین مذاکراتی منزوی خواهد بود. بنابراین، چارچوبی که بازیگران اصلی منطقه و همچنین 1+5 را شامل شود، احتمالا برای همه طرفین قابل قبول خواهد بود. البته در عمل، بیشتر مذاکرات و تعاملات قابل توجه دوجانبه خواهند بود و بسته به موضوع، بازیگران مختلفی درگیر آن خواهند شد. اروپا می تواند در چنین روندی نقش سازنده ای داشته باشد چون پیشتر در رابطه با یمن با ایران وارد گفت و گو شده است. نقش فزاینده روسیه در خاورمیانه به ویژه در سوریه نیز این کشور را به یک شرکت کننده مهم در گفت و گوها تبدیل خواهد کرد. ایران خواهان حضور روسیه در اتاق است تا بتواند در برابر دیدگاه های ایالات متحده و اروپا ایستادگی کند.
دستور کار گفت و گو می تواند شامل موارد زیر باشد:
- عدم مداخله کشورهای خلیج فارس و ایران در امور داخلی یکدیگر از جمله قطع حمایت از گروه های جدایی طلب و کارزارهای خرابکارانه؛
- تنش زدایی در آب های منطقه و تعهد به خودداری از حمله به زیرساخت های حیاتی نفتی؛
- مناسبات منطقه ای کنترل تسلیحات متعارف از جمله موشکی؛
- رژیم های بازرسی هسته ای منطقه ای و غنی سازی مشترک بین المللی؛
- سازوکارهای کاهش تنش برای پایان دادن به جنگ های یمن و سوریه؛
- کاهش تنش های ایالات متحده و ایران در عراق و افغانستان؛
- پاسخ های منطقه ای به موضوعات فراملی مانند نگرانی های همه گیری کووید 19 و مسائل محیط زیستی؛
گفت و گو باید واقع بینانه باشد و در چارچوب گام های متوسطی برای تنش زدایی به جای تلاش برای تغییر جهت گیری اساسی منطقه ای و دستیابی به «معامله بزرگ» با ایران صورت بگیرد. اگر چنین فرآیندی به خوبی پیش رود، در نهایت می تواند به تغییرات اساسی منجر شود. با گذشت زمان، می توان گفت و گوها را گسترش داد تا به طور بالقوه ترکیه یا اسرائیل را نیز شامل شوند؛ اما در حال حاضر تصور اینکه مقامات ایرانی و اسرائیلی مستقیما با یکدیگر درگیر شوند، دشوار است.
به موازات این گفت و گوها، 1+5 و ایران می توانند مسیر دومی با تمرکز بر تجدید و گسترش بالقوه توافق هسته ای ایجاد کنند. اگر ایالات متحده و ایران هر دو به برجام بازگردند، عجله ای برای چنین مذاکراتی وجود نخواهد داشت. در حقیقت، مهم ترین مولفه توافق به بندهای غروب مربوط می شود. و اهمیت مساله هسته ای ایران برای منافع جهانی و ایالات متحده به اندازه ای حیاتی است که نمی توان آن را به حل اختلافات منطقه ای منوط کرد.
نتیجه
به نظر می رسد که دولت بایدن واقعا مصمم است مجددا به برجام بپیوندد و از طریق دیپلماسی بیشتر با ایران، کشورهای عضو 1+5 و بازیگران مهم خاورمیانه آن را تقویت کند. مسیر ، اما روشن نیست. مذاکرات به طرز باورنکردنی دشوار خواهد بود و محدودیت های موجود در ایران و ایالات متحده ممکن است در نهایت حصول هر گونه توافقی را غیرممکن سازند. اروپا در چند سال گذشته به عنوان پل ارتباطی بین ایالات متحده و ایران و ممانعت از وخیم تر شدن وضعیت نقش اساسی داشته است و می تواند به همان نقش حمایتی ادامه دهد، اما اکنون لازم است دستورکار مثبت تری برای کمک به احیای دیپلماسی ایالات متحده و ایران در نظر بگیرد.
منبع: نهاد مطالعات سیاسی فردریش ابرت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :