نگاهی متفاوت به جنگ قره باغ
تووز جبهه جدید درگیری آذربایجان و ارمنستان
نویسنده: شهره پولاب، دکترای جغرافیای سیاسی
دیپلماسی ایرانی: در 28 سپتامبر 2020 جنگ میان ارمنستان و آذربایجان بر سر یک مناقشه حل نشده در مورد منطقه قره باغ آغاز شد. قره باغ و مناطق اطراف آن طی سالهای اخیر به طور دوره ای شاهد درگیری های میان دو کشور بوده اند، اما این بار جدی ترین جنگ از زمان امضای آتش بس در ارمنستان و آذربایجان در سال 1994 است.
اولین چالش میان دو کشور در ژوئیه سال جاری در مرزهای ارمنستان و آذربایجان و به دور از منبع واقعی درگیری یعنی قره باغ کوهستانی و در منطقه تووز” “Tovuz بوده است. منطقه تووز در شمال قره باغ در خاک جمهوری آذربایجان قرار داشته و مشرف بر خطوط لوله انرژی، راه آهن و بزرگراه های بین المللی است. چندین مسیر حیاتی حمل و نقل و صادرات انرژی از طریق دالان زمینی تووز، آذربایجان را به بازارهای اروپا و سایر بازارهای جهانی متصل می کنند. زیرساخت های مهم در عبور از تووز عبارتند از خط لوله انتقال نفت باکو-تفلیس-جیحان (BTC) که در سال 2020، حدود 81 درصد از صادرات نفت آذربایجان از طریق این خط لوله حمل شده، همچنین خط لوله گاز طبیعی قفقاز جنوبی (SCP) که با انتقال گاز آذربایجان به گرجستان و ترکیه، 23 درصد از تقاضای ترکیه و 87 درصد تقاضای گاز طبیعی گرجستان را تامین می کند و دیگری راه آهن باکو-تفلیس-قارص (BTK) است که ظرفیت جابجایی سالانه 17 میلیون تن بار را دارد. این منطقه از نظر استراتژیک و نظامی برای نیروهای ارمنستان که بر بلندی های مشرف بر منطقه تووز مسلط هستند، دارای اهمیت زیادی است.
با توجه به زیرساخت های ژئواستراتژیک منطقه تووز، درگیری میان دو کشور حاصل منافع اقتصادی یک طرف یعنی آذربایجان و منافع سیاسی طرف دیگر یعنی ارمنستان است. اما در نگاهی عمیقتر می توان به رقابت گسترده تر دو بازیگر دیگر در این منطقه رسید که در صحنه جدید ژئوپلیتیک قفقاز در حال قدرت نمایی هستند. روسیه مسیحی ارتدکس که شریک اصلی اقتصادی ارمنستان بوده و با دارا بودن پایگاه نظامی در ارمنستان در برابر ترکیه قرار می گیرد که حمایت خود را از برادران قومی ترک و مسلمان آذربایجانی ارائه می دهد.
هدف ارمنستان اشغال ارتفاعات تووز یعنی نقطه مشرف بر دالان تووز است تا با اشراف بر مسیرهای انرژی که حلقه نجات اقتصاد آذربایجان هستند، بتواند با تهدید برای آسیب رساندن به این مسیرها و وارد نمودن لطمات شدید به اقتصاد آذربایجان امتیاز گیری نماید. آسیب به این زیرساخت ها به عنوان منبع ایمن نفت و گاز می تواند کل استراتژی انرژی منطقه را اعم از مکان تولید انرژی، مسیر آن و مکان مصرف تحت تاثیر قرار دهد.
ارمنستان با ایجاد جبهه جدید درگیری راه را برای انحراف توجه بین المللی از اختلاف واقعی باز می نماید تا با اضافه شدن ابعاد جدید بحران بین دو کشور، بحران قره باغ کوهستانی لاینحل بنظر آید زیرا که حل و فصل شدن اختلافات با باکو به منزله از دست دادن وزن ژئوپلیتیک ایروان خواهد بود.
هدف آذربایجان ممانعت از ناامن شدن مسیرهای انرژی در تووز بوده و از آن جاییکه 57 درصد از بودجه ملی آذربایجان از درآمد حاصل از فروش نفت بوده و منابع انرژی بین 85 تا 91 درصد از کل درآمد حاصل از صادرات این کشور را تشکیل می دهند، خصومت های مرزی را به دلیل ضررهای غیر قابل جبران آن برنمی تابد.
ورای درگیریهای میان ارمنستان و آذربایجان منطقه تووز در حال تبدیل شدن به صحنه جدید رقابت ژئوپلیتیکی میان روسیه و ترکیه نیز هست چنانچه:
ترکیه برای کاهش وابستگی به منابع انرژی روسیه و ایران نگاه به آذربایجان دارد و آذربایجان بزرگترین تامین کننده انرژی ترکیه در ازای صادرات انرژی، خریدار مهم تسلیحات نظامی ترکیه است. روسیه به خوبی می داند که اگر نفت و گاز منطقه خزر از طریق ترکیه به اروپا برسد، موجب کاهش نفوذ مسکو در منطقه خواهد بود. بنابراین روسیه از ارمنستان به عنوان کارت برنده در استراتژی انرژی خزر بهره می گیرد و تووز مکان مناسب برای این امتیاز گیری است.
آنچه ترکیه در تنشها با ارمنستان دنبال می کند، معماری سیاسی و امنیتی منطقه است. آنکارا از تجربیات درگیری های سوریه، لیبی و عراق آموخته که با بازیگری در صحنه تووز نقش مهمتری در مذاکرات دیپلماتیک ایفا خواهد کرد. آنکارا به خوبی می داند که حتی اگر روسیه با هدف تضعیف تمرکز ترکیه بر سوریه و لیبی بخواهد تنش ها در قفقاز جنوبی را افزایش دهد، براهمیت جایگاه ترکیه افزوده خواهد شد.
آنچه روسیه در این درگیری به دنبال آنست، دو روی یک سکه است. از آن جایی که مسکو بزرگترین تأمین کننده تسلیحات هم برای ارمنستان و هم برای جمهوری آذربایجان محسوب می شود، بی تردید تشدید بی ثباتی در منطقه می تواند بازار فروش اسلحه روسی به هر دو کشور را گرم نماید. بر اساس گزارش اندیشکده آلمانی مرکز بین المللی تبدیل و بازسازی بن (BICC)، ارمنستان و آذربایجان با توجه به حجم خرید تسلیحاتی در میان 10 کشور با بالاترین رده نظامیگری در جهان قرار دارند. آذربایجان از سال 2004 هزینه های نظامی خود را بیش از بیست برابر افزایش داده و ارمنستان نیز به طور منظم از روسیه کمک های نظامی دریافت می کند. در دکترین امنیتی روسیه هر دو کشور به عنوان بخشی از مناطق حائل میان مرزهای روسیه و تهدیدهای خارجی محسوب شده و مسکو برای کنترل نقاط پیرامونی خود " خارج نزدیک" تلاش دارد تا دو کشور را از حیطه کنترل ناتو و یا اتحادیه اروپا دور نگه دارد. بنابراین تنش ها میان ارمنستان و اذربایجان به مسکو این امکان را می دهد تا اعمال قدرت بیشتری بر ایروان روا داشته و همزمان سیاست های داخلی و خارجی باکو را تحت تأثیر قرار دهد.
اما در روی دیگر سکه ادغام ارمنستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) که با هدف ایجاد بازار مشترک به رهبری کرملین ایجاد شد و همچنین عضویت ایروان در سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) در حوزه آسیای میانه و قفقاز که روسیه آن را به منظور بالا بردن ظرفیت ها و اتحاد کشورهای عضو پیشین اتحاد جماهیر شوروی پایه گذاری کرد، روسیه را در معرض درگیری میان ایروان و باکو قرار می دهد. زیرا درچارچوب CSTO، حمله نظامی به یکی از امضاکنندگان پیمان به منزله تعرض به تمامی امضاکنندگان تلقی می شود. از آنجایی که آذربایجان علیرغم خروج از پیمان امنیت جمعی تاکنون حرکتی در جهت خلاف اهداف ژئوپلیتیک روسیه نداشته، موجب بی میلی ورود نظامی روسیه به دفاع از همپیمان ارمنی این صحنه نبرد خواهد بود. پیشنهاد آتش بس از سوی روسیه به دلیل داشتن برگ برنده این بازی است. بدین صورت که وابستگی اقتصادی و نظامی ارمنستان به روسیه موجب می شود تا به صورت اهرمی ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک در خدمت روسیه باشد. از زمانی که آذربایجان جایگزین روسیه به عنوان تأمین کننده اصلی گاز ترکیه شده و به معبر مهم ترانزیتی از دریای خزر به مدیترانه و اروپا تبدیل شده، این اهرم قویتر نیز عمل نموده و روسیه را قادر می سازد تا از آن برای تقویت وضعیت خود در برابر ترکیه در جبهه های لیبی و مدیترانه شرقی بهره بگیرد.
اما یک تحول جدید می تواند محاسبات مسکو را تغییر دهد و آن درگیر شدن ترکیه در شعله های جنگ در حمایت از متحد خود است که می تواند مسکو را ترغیب کند تا در سیاست خود مبنی بر تعهد نسبت به هر دو طرف که دهه ها بدان متعهد بوده، تجدید نظر نماید.
در شرایطی که اختلافات ذاتی میان آذربایجان و ارمنستان برگرفته از تاریخ قرن بیستم مانع از به سرانجام رسیدن دعواها بر سر خطوط مرزی تحمیلی و ادعای حاکمیت سرزمینی است، بازیگری دو کشور در صحنه های اقتصادی و سیاسی جدید نیز مانع از حل و فصل دعواهای قدیمی خواهد بود.
در جغرافیای سیاسی وسیعتر، برای ترکیه تغییر قدرت ناشی از دست دادن امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و برای روسیه فاجعه ژئوپلیتیک حاصل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در بازگشت به یک رقابت تاریخی پایان یافتن اختلافات کنونی را دشوار می سازد.
در مجموع منازعه قره باغ طی سه دهه گذشته دوام داشته و اکنون زمینه بین المللی درگیری به طریقی تغییر کرده که با گشوده شدن یک جبهه جدید رقابت میان بازیگران، احتمال پایان یافتن در آن بسیار اندک است و از آن جایی که بازیگران سیاسی تمایلی برای ورود به درگیری های گسترده نداشته مگر برای رسیدن به اهداف ژئوپلیتیکشان، می توان انتظار داشت که تووز این امکان را فراهم آورد تا تلاش ها برای حل و فصل مسالمت آمیز مسئله را پیچیده نماید.
نظر شما :