«نیرنگ» که این روزها در روابط بین الملل بسیار خریدار دارد
ضرورت تدبیر هوشمندانه ایران در مقابل موج عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل
نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی
دیپلماسی ایرانی: در عصری که درهمتنیدگی روابط و مناسبات انسانها در سراسر جهان و کاهش شدید فاصلهها سبب کوچک شدن فضای تعاملات افکار عمومی شده و دهکده جهانی نامیده میشود، استفاده از "نیرنگ" جایگاهی اساسی در مناسبات قدرت میان شهروندان و بازیگران نظام جهانی به خود اختصاص داده است که بسیاری از سیاستگذاران نیز "نیرنگ" را اصلیترین ابزار یا حتی سیاست خود میدانند.
سیاستگذاران نیرنگگرا برای ادامه پروژه قدرت خویش به سختی به فرآیندهای نیرنگساز نیازمندند. فرآیندهایی که با بهرهبرداری از نیرنگ، به تغییر چهره و ظاهر سیاستگذاری خویش پرداخته و سیاستهای خطرناک و جاهطالبانه خود را به عنوان سیاستهای خیر عمومی، عدالتگرا و همسو با جامعه و حتی نظام بینالمللی، نمایش میدهند.
نمایش دروغین سیاستگذاران نیرنگگرا را میتوان به خوبی در سیاستگذاری داخلی بسیاری از کشورها در سطح جهانی مشاهده کرد. در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل نیز استفاده از "نیرنگ" به یک رویکرد غالب تبدیل شده است که حفظ و افزایش قدرت سیاستگذار نیرنگگرا را سبب میشود.
نیرنگ ابزاری کارآمد و بلکه ضروری در سیاستگذاری است که در موفقیت یک سیاستگذاری، اثرگذاری بسزایی دارد. نیرنگ (حیله و فریب) از پیشینهای طولانی در سیاستگذاری و راهبردهای بازیگران نظام بینالملل برخوردار است که از سوی برخی اندیشمندان به عنوان ابزاری مهم در سیاستگذاری مورد تأکید قرار گرفته است.
نیرنگ و حلیه در بسیاری مناسبات و روابط میان شهروندان در تمام کشورهای جهان و بهویژه آموزهها و توصیههای دین اسلام کاری زشت و ناروا محسوب میشود، اما این ابزار قدرتمند سیاستگذاری را نمیتوان به راحتی از فهرست توانمندیهای یک سیاستگذار و یک سیاست حذف کرد.
نیرنگ در شرایط کنونی جهان اسلام و بهخصوص آسیای جنوب غربی به یکی از ارکان اساسی سیاستگذاری رهبران کشورهای اسلامی تبدیل شده که بسیاری از سیاستها و سیاستگذاریها را به خوبی پوشش داده است و به موفقیت رهنمون میسازد. در چنین وضعیتی است که شناخت سیاستهای نیرنگ و اهداف سیاستگذاران نیرنگگرا از اهمیتی دوچندان برخوردار شده است و عیار تحلیلگران سیاستها را مشخص میسازد.
یکی از حوزههای اصلی نیرنگگرایی و کاربرد اصل نیرنگ در سیاستگذاری خارجی و روابط بینالمللی از سوی بازیگران کوچک و بزرگ نظام جهانی است که هر کدام در اندازه استعداد، امکانات و توانایی خویش از نیرنگ در سیاستگذاری خارجی خویش استفاده میکنند.
مسئله فلسطین، آرمان آزادی فلسطین و قدس را میتوان یکی از برجستهترین نمونههای کاربرد نیرنگ در سیاست خارجی کشورهای اسلامی و عربی قلمداد کرد که سود بیشماری برای برخی دولتها و زیانهایی جبرانناپذیر برای برخی دیگر از دولتهای اسلامی داشته است.
فرایند عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را میتوان ادامه همان فرایند دشمنی 7 دهه اخیر میان آنها محسوب کرد که اکنون در حال نشان دادن روی دیگر سکه روابط بینالملل در آسیای جنوب غربی و تلاش برای دوستی و صلح میان اعراب و اسرائیل است.
تلاش گسترده و فهرست بلندی از سران و سیاستگذاران عربی که مشتاق عادی سازی روابط با اسرائیل به صورت آشکار هستند، نشان میدهد که سیاستگذاران ایرانی نیز باید احساسگرایی و آرامانگرایی را از سیاستگذاری خارجی ایران دور کنند و اصل واقعگرایی در سیاست خارجی را در دستورکار مواجهه با موج عادیسازی روابط دولتهای اسلامی و اسرائیل قرار دهند.
با تأکید مجدد بر اینکه کاربرد "نیرنگ" در سیاستگذاری را نمیتوان مطلقاً امری مذموم و زشت قلمداد کرد، جلوههایی از کاربرد اصل بنیادین "نیرنگ" در سیاست خارجی کشورهای اسلامی و بهخصوص نیرنگ آرمان فلسطین را میتوان چنین برشمرد:
یکم- محور ترکی آذربایجان – ترکیه و نیرنگ آرمان فلسطین: یکی از جلوههای بسیار برجسته کاربرد اصل نیرنگ در سیاست خارجی و روابط بینالملل کشورهای اسلامی را میتوان در سیاست خارجی دو کشور مسلمان ترکزبان یعنی جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیه به خوبی مشاهده کرد. سیاستگذاران این دو کشور که در بسیاری سیاستهای منطقهای و جهانی دارای منافع و رویکرهای مشترک و البته قومگرایانه هستند، در مورد فلسطین، آرمان آزادی فلسطین و قدس نیز دارای یک رویه کمابیش همسو و پوششی هستند.
همسویی دو کشور آذربایجان و ترکیه در برقراری روابط با اسرائیل را میتوان جلوهای آشکار از سیاست نیرنگگرایی سیاستگذاران ترکیه دانست که علیرغم برقراری روابط اقتصادی، سیاسی و ... بسیار نزدیک جمهوری آذربایجان با اسرائیل، هرگز به مخالفت، تهدید و محکومیت این روابط دوستانه و آشکار جمهوری آذربایجان و اسرائیل نپرداخته و موضعگیری مشخصی علیه این روابط بسیار دوستانه اسرائیل و آذربایجان نداشتهاند!
سران ترکیه نهتنها هرگز حاضر به محکومیت روابط نزدیک و آشکار دولت الهام علیاف با اسرائیل نبودهاند، بلکه خود نیز روابط اقتصادی و تجاری آشکار و پر سودی با اسرائیل داشته و دارند. اما همین سیاستگذاران ارشد ترکیه و بهخصوص رجب طیب اردوغان برای افزایش توان و امکانات خویش در مقابله و رقابت با دولتهای امارات متحده عربی و عربستان سعودی، عادیسازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل را به شدت محکوم کرده است و حتی این کشور را به خیانت به آرمان فلسطین متهم میکنند.
این دوگانگی سیاستگذاری سران ترکیه در یک موضوع یکسان یعنی برقراری و عادیسازی روابط کشور اسلامی با اسرائیل را میتوان یک جلوه بسیار برجسته از کاربرد اصل نیرنگ در سیاست خارجی ترکیه محسوب کرد که بیشتر بر تأمین منافع و اهداف سیاستگذار اعظم ترکیه رجب طیب اردوغان در جهت رقابت با دولتهای رقیب مانند امارات متحده عربی و عربستان استوار است.
رقابت و مخالفت شدید کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی و حتی عراق با سیاستهای تسلطجویانه ترکیه در آسیای جنوب غربی را میتوان ازجمله دلایل موضعگیری اردوغان علیه توافق عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل دانست، زیرا با رفع تنشها و منازعات میان اعراب و اسرائیل، سیاستهای توهمی و بلندپروازانه اردوغان برای تسلط بر آسیای جنوب غربی و بهویژه اشغال مجدد سرزمینهای عربی حوزه امپراتوری عثمانی، نابود خواهند شد.
بزرگترین متضرر از عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل در وضعیت کنونی را میتوان دولت ترکیه و سیاستگذار اعظم آن، رجب طیب اردوغان، دانست که علیرغم بکارگیری بسیار زیرکانه اصل نیرنگ در سیاستهای منطقهای بهخصوص در مورد آرمان فلسطین، اکنون خود را در دام نیرنگ دوستان عرب سابق خود یعنی امارات متحده عربی، عربستان و دوست پنهان خویش اسرائیل میبیند.
دوم- محور عربی و نیرنگبازان توانمند عربی: وضعیت کنونی جهان عرب که اغلب موافق و همسو با توافق عادیسازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل هستند را میتوان جلوهای از کاربرد اصل نیرنگ در سیاستگذاری حاکمان عرب قلمداد کرد. نیرنگی که در سیاست خارجی دولتهای عربی مخفی شده بود و آنان همواره ادعای حمایت از آرمان آزادی فلسطین داشتند، اما در واقع طی چند دهه اخیر به دنبال راهی برای برقراری روابط با اسرائیل و رهایی از بحران فلسطین بودهاند.
نیرنگ حمایت از آزادی فلسطین که از سوی سیاستگذاران ارشد دولتهای عربی طی چند دهه اخیر مورد استفاده قرار گرفته، تنها یک راهکار زیرکانه برای کنترل و مدیریت احساسات شهروندان خویش و جهان اسلام بود که به مرور زمان و با کاهش احساسات ضد اسرائیلی در فرایند فرسایشی مقابله با اسرائیل، اکنون زمان برقراری رسمی روابط دولتهای عربی با اسرائیل فرا رسیده و نتیجه بکارگیری اصل نیرنگ در سیاست خارجی دولتهای عربی، عدم واکنش شدید از سوی شهروندان عرب جهان اسلام به فرایند صلح اعراب و اسرائیل است.
تلاش برای متوقف سازی روند الحاق کرانه باختری رود اردن به اسرائیل از سوی دولت نتانیاهو را نیز باید جلوهای دیگر از کاربرد اصل نیرنگ در سیاستگذاری خارجی دولتهای عربی و بهخصوص سیاست عادیسازی روابط با اسرائیل محسوب کرد که نتایج مثبت کوتاهمدت برای حاکمان عربی در کنترل افکار عمومی خواهد داشت.
سیاستگذاران نیرنگباز عربی طی حدود پنج دهه اخیر هیچ اقدام اساسی و قابل توجهی در احقاق آرمان آزادی فلسطین نداشته و بلکه ضمن ایجاد برخی موانع و مشکلات برای تحقق این آرمان، زیرکانه از هر گونه توافق فلسطینی – اسرائیلی نیز حمایت کردهاند. این فرایند نیرنگگونه سیاستگذاری سران دولتهای عربی فرسایشی شدن منازعه اعراب و اسرائیل و در نهایت خستگی و دلسردی شهروندان عرب از این فرایند فرسایشی را سبب شده و شرایط را برای سیاست صلح دولتهای عربی و اسرائیل فراهم ساخته است.
فرآیند عادیسازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل که هر روز نیز طرفداران بیشتری یافته و دولتهای عربی در صف آرزومندان برقراری روابط با اسرائیل قرار دارند، میتواند آسیبی جدی به منافع ایران در منطقه وارد کند. موج عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل که مورد حمایت و پذیرش سران دولتهای عربی بوده و از سوی شهروندان عربی نیز با مخالفتی مواجه نشده است، بعد از امارات متحده عربی و بحرین در ادامه مسیر دولتهای عمان، قطر، عربستان سعودی، سودان و حتی کویت را نیز شامل شده و سرانجام به عراق خواهد رسید. هر چند سران گروهها و احزاب شیعی عراق هر گونه برقراری روابط عراق و اسرائیل را نفی کردهاند.
*
استفاده از "نیرنگ" در سیاستها و سیاستگذاریهای مختلف به امری عادی و بلکه ضروری تبدیل شده است، زیرا نیرنگ سبب پیچیدگی و نهان شدن اهداف اصلی یک سیاست و نیات سیاستگذار می شود. نهان ساختن اهداف و نیات سیاستگذار با بکارگیری اصل نیرنگ بهویژه در سیاست خارجی و روابط بینالملل افزایش شانس موفقیت سیاستگذار در تحقق اهداف و نیات خویش را موجب میشود.
به صراحت میتوان گفت که "نیرنگ" یک اصل بنیادین در سیاستگذاری و بهخصوص سیاستگذاری خارجی است که شناسایی، تحلیل و درک نیرنگ در سیاستگذاری رقیب یا دشمن بسیار مهمتر از استفاده نیرنگ در سیاستگذاری خویش است.
**
آرمان آزادی فلسطین و دفاع از قدس طی چند دهه اخیر همواره یک اصل نیرنگساز در روابط خارجی اغلب دولتهای عربی و اسلامی بوده که منافع بیشماری نصیب دولتهایی مانند مصر، اردن، ترکیه و... کرده و مواضع تند کنونی برخی دولتها مانند ترکیه، کویت، قطر، پاکستان و ... نیز تنها یک پرستیژ و پوششی برای سیاستگذاری نیرنگ آنان در روابط عمیق خویش با اسرائیل طی سالهای گذشته است.
اعتماد ایران به مواضع تند و نمایشی برخی حاکمان و شخصیتهای اسلامی و عربی در محکومیت عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل و برجستهسازی آن از سوی صداوسیما و رسانههای ایرانی، چندان با واقعیات جهان اسلام و کشورهای عربی مطابقت ندارد. در فرایند عادیسازی روابط با اسرائیل حتی به تشکیلات خودگردان فلسطین نیز نباید اعتماد کرد، زیرا خود شهروندان و برخی رهبران فلسطینی سالهاست که در حال مذاکره و عادیسازی روابط با اسرائیل هستند و اکنون نیز برای بقای حاکمیت خود با این فرایند عادیسازی مخالفت میکنند.
***
وضعیت کنونی جهان اسلام و عادیسازی روابط دولتهای عربی با اسرائیل، فرآیندی اجتنابناپذیر برای سیاستگذاران و رهبران کشورهای اسلامی فراهم ساخته که در نهایت اغلب این کشورها را ناچار به پذیرش عادیسازی روابط با اسرائیل خواهد نمود.
نابسامانی اقتصاد جهانی، واگیری و ادامه تسلط کروناویروس بر زندگی بشر، فرسایشی شدن منازعه فلسطین و اسرائیل، ناتوانی و ناکارآمدی بسیاری سیاستگذاران و رهبران کشورهای اسلامی و عربی که همگی سبب افزایش نارضایتی و ناخشنودی شدید شهروندان کشورهای اسلامی شده است، حاکمان و سیاستگذاران این کشورها را به سوی کاهش تنشها و هزینههای سیاست خارجی خود متمایل ساخته و در کوتاهمدت به عادیسازی روابط با اسرائیل رهنمون میکند.
یکی از کشورهایی که در فرآیند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل به شدت مورد تهدید قرار میگیرد، ایران است. سیاست خارجی نابسامان و احساسگرای ایران در آسیای جنوب غربی که در بسیاری موارد در دام مکر و نیرنگ سایر بازیگران گرفتار شده، سبب انباشتگی خسارات احساسگرایی و آرمانگرایی در سیاست خارجی ایران شده است.
بنابراین سیاستگذاران ارشد ایران به جای واکنش و مقابله منفعلانه با فرآیند صلح اعراب و اسرائیل باید به فکر طراحی و اجرای یک کنش هوشمندانه برای کنترل پیامدهای عادیسازی روابط حتی از طریق مشارکت زیرکانه در این فرآیند باشند و در دام برخی پرستیژهای نمایشی تند سیاستگذارانی مانند سران ترکیه، کویت یا پاکستان علیه عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل گرفتار نشوند.
نظر شما :