چرا امریکا ناکام است؟
ردّ توجیهات حقوقی آمریکا در خصوص امکان استفاده از مکانیسم ماشه
نویسنده: جاوید منتظران، کارشناس حقوق و روابط بینالملل
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
ایالاتمتحده آمریکا بهمنظور بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، دو راهبرد را بهموازات یکدیگر در نظر داشت که در اولین آن، قطعنامهای به شورای امنیت برای تمدید ممنوعیت فروش و صادرات تسلیحات به ایران ارائه شد.
پسازآنکه اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسهای که عصر جمعه ۱۴ اوت ۲۰۲۰ برگزار شد، به قطعنامه تهیهشده از سوی آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران رأی ندادند، این کشور در نقشه و راهبرد دوم خود به دنبال بازگرداندن تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، به اتکا به قطعنامه 2231 برآمد. چنانچه دولت این کشور با ارائه نامهای به سازمان ملل و شورای امنیت، ضمن آنکه ایران را به عدم پایبندی به توافق هستهای برجام متهم کرد، از خواست خود برای بازگرداندن تمامی تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بر اساس آنچه مکانیسم ماشه در توافقنامه برجام و قطعنامه 2231 خوانده میشود، خبر داد.
روند فعالسازی مکانیسم ماشه چگونه است؟
مکانیسم ماشه بندی از توافقنامه برجام است که بر اساس آن بازگشت تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ممکن میشود. طبق بند 11 قطعنامه 2231 که الزامآور و ذیل ماده 41 منشور قرار دارد، هر کشور عضو برجام که عدم اجرای بارز تعهدات این توافق را شناسایی و کشف کند، میتواند با فعالسازی مکانیسم ماشه مندرج در برجام، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران پیش از برجام را دوباره بازگرداند چنانچه دیگر اعضای دائم شورای امنیت قادر به وتوی آن نخواهند بود.
در ادامه بند ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، روند فعالسازی را اینچنین توضیح میدهد طبق ماده چهلویک منشور ملل متحد، اگر شورای امنیت قطعنامهای بر اساس بند ۱۱ برای ادامه اجرای انقضاهای بند ۷ (a) که از نیمهشب بهوقت گرینویچ پس از سیامین روز پس از ارائه اخطاریه به شورای امنیت اجرایی میشود، تصویب نکند، همه شروط قطعنامههای ۱۶۹۶ (سال ۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (سال ۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (سال ۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (سال ۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (سال ۲۰۰۸) و ۱۹۲۹ (سال ۲۰۱۰) که طبق بند ۷ (a) منقضی شدهاند، به همان شکل که قبل از تصویب این قطعنامه اعمال میشدند، اعمال خواهند شد و تدابیری که دربندهای ۷، ۸ و ۱۶ تا ۲۰ این قطعنامه آمده، انقضا پیدا میکنند، مگر اینکه شورای امنیت طور دیگری تصمیم بگیرد.»
بهعبارتدیگر و بهطور مصداقی، اگر طرفهای توافقنامه، ایران را به نقض برجام متهم کنند (برای اینکه موضوع نقض برجام مطرح شود، اعلام نظر رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که همواره در حال بازدید و بازرسی در ایران است نیز ضرورت دارد)، موضوع به کمیسیون مشترک برجام و کمیسیون زیرمجموعه آن موسوم به کمیسیون حل اختلاف، احاله میشود، در این کمیسیون که نمایندگان کشورهای فرانسه، انگلیس، آلمان، چین، روسیه و ایران حضور دارند (ایالاتمتحده از زمان خروج یکجانبه از توافق هستهای عضویت خود را در کمیسیون حل اختلافات از دست داده است). در این مرحله ایران فقط 30 روز زمان دارد تا رضایت متشاکی یا متشاکیان را جلب کند، در غیر این صورت، یکی از کشورهای شرکتکننده در کمیسیون برجام با صدور اخطاریهای منطبق بر بند ۱۱ قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل میتواند موضوع را برای رسیدگی، به این شورا ارجاع کند. در این صورت، شورا ظرف سی روز باید در مورد بازگرداندن تحریمهای ایران رأیگیری کند و اگر از سی روز بگذرد و شورای امنیت در این مرحله که استفاده از حق وتو مجدداً در اختیار طرفهای غربی خواهد بود و آنها میتوانند از حق وتوی خود استفاده کنند، تصمیمی را در مورد ادامه رفع و لغو تحریمهای ایران اتخاذ نکند، بدین ترتیب قطعنامههای تحریمی سابق شورای امنیت علیه ایران پیش از توافقنامه برجام، بازگردانده میشوند.
توجیهات حقوقی آمریکا در استفاده از مکانیسم ماشه
آمریکا در تفسیر حقوقی جدیدی از توافقنامه برجام و قطعنامه 2231 مدعی شده است که کماکان جزء طرفهای این توافق به شمار میرود و امکان استفاده این کشور از مکانیسم ماشه وجود دارد.
در واقع کارشناسان وزارت امور خارجه دولت ترامپ مدعی هستند که شورای امنیت راهاندازی مکانیسم ماشه را به وضعیت عضویت کشورها در توافقنامه برجام مشروط نکرده است و قطعنامه 2231 نیز مستقل از توافق هستهای بوده و براین اساس آمریکا مطابق با پاراگرافهای 10.11.12 قطعنامه 2231 شورای امنیت، حق بازگرداندن تحریمها و استفاده از مکانیسم ماشه را بهطور مستقل از توافقنامه برجام، دارند.
در این میان، مقامهای وزارت امور خارجه آمریکا در توجیه حق خود برای استفاده از مکانیسم ماشه به یکی از سخنرانیهای اوباما اشارهکردهاند که گفته بود اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند آمریکا میتواند تمامی تحریمهای شورای امنیت را با استفاده از مکانیسم ماشه بازگرداند.
در طرح توجیهی حقوقی آمریکا اشاره شده که به استناد قطعنامه، خروج از این توافق برای آمریکا و دیگر اعضاء از منظر حقوقی میسر نیست و واشنگتن تنها تعهداتش را در برجام متوقف کرده است؛ بنابراین ازآنجاییکه ایالت متحده در قطعنامه 2231 سال ۲۰۱۵ سازمان ملل در تصویب برجام یکی از طرفین توافق نامیده شده، براین اساس هرلحظه میتواند به آن رجوع کند و حق درخواست بازگشت تمامی تحریمها را علیه ایران به دلیل نقض تعهدات برجامی، داشته باشد.
رد دلایل و توجیهات حقوقی آمریکاییها
بهمنظور ردّ دلایل و توجیهات حقوقی آمریکاییها میتوان به نقض فاحش برجام توسط آمریکا و اثبات خروج این کشور از برجام اشاره داشت. برمبنای آنچه اکنون برای نظام بینالملل عیان و آشکار است، رفتاری که دولت ترامپ در خصوص توافقنامه برجام در پیش گرفت، در مغایرت آشکار با بندهای این پیمان بینالمللی بوده است. تصمیم دولت آمریکا به تمدید تحریمهای ایران برخلاف بند ۲۵، توقف برجام و ایجاد تداخل در بهرهمندی ایران از لغو تحریمها برخلاف بند ۲۶ و تدوین سیاستهایی باهدف خاص، برای تأثیرگذاری منفی در عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران برخلاف بند ۲۹ برجام شناخته میشود که جمیع این رفتارها بهخودیخود، نقض برجام توسط آمریکا را به اثبات میرساند.
تصمیم رسمی خروج آمریکا از برجام توسط رئیسجمهوری این کشور و اعاده تحریمهای یکجانبه علیه ایران و عدم شرکت آمریکا در جلسات کمیسیون مشترک برجام، خروج این کشور را از این توافقنامه بینالمللی مسجل کرده، براین اساس گفته میشود که هیچ مبنای حقوقی برای ادعای آمریکا در خصوص اینکه هنوز جزئی از برجام است و میتواند به مفاد آن رجوع و استناد کند، وجود ندارد. بنابراین و به استناد نقضهای آشکار برجام از سوی دولت ترامپ، ایالاتمتحده نمیتواند خود را جزئی از توافقنامه برجام بخواند و از مکانیسم ماشه برای برگرداندن تحریمها علیه ایران استفاده کند.
یکی دیگر از پاسخها در ردّ ادعا و توجیهات حقوقی آمریکاییها در خصوص استفاده از مکانیسم ماشه، توجه به مفاد قطعنامه 2231 و نقض فاحش آن توسط آمریکا است. چنانچه شورای امنیت سازمان ملل متحد طی جلسه 7488 خود، قطعنامه 2231 را در تاریخ 29 تیرماه 1394 (20 جولای 2015) بهمنظور تحکیم پایههای عملی و ضمانت اجرایی توافق برجام به تصویب رساند و متن توافقنامه را نیز در پیوست یکم این قطعنامه درج کرد و در این قطعنامه از کشورهای امضاکننده برجام خواست تا در اجرای تعهدات خود، کوشا باشند.
شورای امنیت در ماده یک قطعنامه 2231، برجام را تائید میکند و اجرای کامل آن بر اساس برنامه زمانبندی مندرج در برجام را خواستار است. همچنین در ماده 2، از همه دولتها، سازمانهای منطقهای و بینالمللی میخواهد آن دسته از اقداماتی که برای حمایت از برجام مناسب است را اتخاذ کنند. با توجه به اینکه در ارجاع قطعنامه ۲۲۳۱ به برجام، از عباراتی استفادهشده که در رویه شورای امنیت یک «تصمیم» تلقی میشود؛ ازجمله در پاراگراف ۲ از عبارت call upon استفاده شده است و تمام کشورهای عضو ملل متحد را برای اجرای برجام فرامیخواند؛ لذا برجام چه بهعنوان یک معاهده باشد و چه بهعنوان یک توافق سیاسی باشد، به دلیل ضمیمه شدن به یک قطعنامه و تصمیم مذکور، برای آمریکا لازمالاجرا بوده است اما دولت این کشور تعهدات پذیرفته را انجام نداده و برجام را نقض کرده و بالطبع با نقض برجام، قطعنامه را نیز نقض کرده است.
بر این اساس کاملاً مشخص است که وضع تحریمهای یکجانبه دولت ترامپ علیه ایران، علاوه بر نقض سند بینالمللی برجام، (چه آن را معاهده بدانیم، چه ندانیم)، نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل نیز است. بهعبارتدیگر، نقض مندرجات برجام بهخودیخود نقض قطعنامه شورای امنیت است و آمریکا با خروج خود از برجام و اعمال تحریمهای جدید، علاوه بر اینکه تخلف آشکاری از تعهدات خود در برجام انجام داده، بلکه قطعنامه شورای امنیت را که برجام، مبنا و اساس صدور آن بوده را بهصورت عینی و ملموس، نقض کرده است.
لذا میتوان گفت که دلایل حقوقی آمریکا با محوریت ادعای عضویت در برجام با استناد به قطعنامه 2231 و عدم امکان خروج این کشور از برجام، فاقد هرگونه منطق حقوقی و بینالمللی است، چراکه بر مبنای حقوق بینالملل و حقوق قراردادها، کشوری نمیتواند تنها یکبخشی از یک قرارداد و یا قطعنامه را انتخاب کند و هر وقت اراده کرد، وارد قرارداد و قطعنامه شده و بخش مطلوب و موردنظر خود را اجرا کند.
نتیجهگیری
دولت دونالد ترامپ که اثرگذاری تحریمهای نامشروعش بر ایران را ناکافی دانسته بهمنظور بیشتر کردن فشار اقتصادی بر مردم ایران و تنگتر کردن حلقه فشار حداکثری، به دنبال توجیهاتی حقوقی برای بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت و استفاده ابزاری از برجام، قطعنامه 2231 و ابزار مکانیسم ماشه مندرج در توافقنامه، برآمده است. اما نکته قابلتوجه اینجاست که خروج صریح دولت آمریکا از توافقنامه برجام همراه با اعمال تحریمهایی یکجانبه علیه ایران، نهتنها در تعارض با تعهدات برجامی دولت ترامپ، بلکه ناقض ماده یک قطعنامه 2231 شورای امنیت مبنی بر الزام بر اجرای کامل آن بر اساس برنامه زمانبندی مندرج در برجام و خلاف مواد 2 قطعنامه که از همه دولتها، سازمانهای منطقهای و بینالمللی میخواهد آن دسته از اقداماتی که برای حمایت از برجام مناسب است را اتخاذ کنند، بوده است.
تصمیم رسمی خروج آمریکا از برجام، توسط رئیسجمهوری این کشور و اعاده تحریمهای یکجانبه و عدم شرکت آمریکا در جلسات کمیسیون مشترک، خروج این کشور را از توافقنامه مسجل کرده، براین اساس دلایل و توجیهات حقوقی آمریکاییها با محوریت ادعای عضویت در برجام به استناد به قطعنامه 2231 و عدم امکان خروج این کشور از برجام، فاقد هرگونه منطق حقوقی و بینالمللی است.
در واقع بیانیه رسمی ترامپ مبنی بر خروج کشورش از برجام در 18 مه 2018 و رفتارهای تحریمی دو ساله گذشته آمریکا علیه ایران، مؤید این است که دولت ترامپ دیگر شرکتکننده در برجام نیست و بر این اساس هیچ مبنای حقوقی در خصوص اینکه ایالاتمتحده هنوز جزئی از برجام است، وجود ندارد.
بنابراین برای حقوقدانان بینالمللی کاملاً مشخص و مبرهن بوده که دولت ترامپ، دلایل حقوقی کافی، منطقی و مشروعی را برای استفاده ابزاری از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران نداشته و دیدگاه دولتمردان آمریکایی مبنی بر اینکه دولت آمریکا برجام را کنار گذاشته و از آن خارج نشده و هر لحظه میتواند از بخش مربوط به مکانیسم ماشه علیه ایران استفاده کند، مشروعیت حقوقی و بینالمللی ندارد.
البته دولتمردان آمریکایی که دلایل حقوقی مقبولی را در استفاده از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران ندارند، بااینحال ممکن است که بتوانند با سوءاستفاده از موقعیت و حق وتوی خود در شورای امنیت و استفاده از حیلههای غیر مقبول ازجمله وتوی مضاعف، در میان مخالفت اکثر اعضای شورای امنیت، مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند.
نظر شما :