بررسی فرصت ها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف یک توافق
ارزیابی کلی سند همکاری جامع راهبردی ایران و چین بر پایه مدل تحلیلی SWOT
نویسنده: امیرهوشنگ کریمی، دکترای روابط بین الملل دانشگاه تهران
دیپلماسی ایرانی: اعلام تصویب سند "همکاری جامع راهبردی ایران و چین" از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران که به مثابه دستورکار و راهنمای عمل، نقشه راه مناسبات و همکاری های بلندمدت دو کشور را در یک بازه زمانی"25 ساله" و با قید خصیصة "راهبردی" و مشتمل بر کلیه عرصه ها و حوزه های سیاسی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی ترسیم می کند؛ مجادلات قلمی، کلامی، سیاسی و رسانه ای، داخلی و خارجی فراوانی را برانگیخته است.
موافقین و مدافعین این سند همکاری بر جامعیت و فراگیری حوزه های تحت پوشش، سدشکنی و گشایش به سوی بین المللی شدن، مقابله و خنثی سازی راهبرد فشار حداکثری آمریکا، تعادل بخشی به مناسبات بین المللی و عدم تکیه بر یک حوزه خاص سیاسی – جغرافیائی و تأمین سرمایه لازم برای توسعه بخش های زیربنائی و ازهمه مهم تر رویکرد آینده نگرانه و مآل اندیشانه مستتر در این سند همکاری که تأئیدی بر شیفت پارادایمی در نظم و نظام بین المللی درحال تکوین است؛ تأکید می کنند. در مقابل، مخالفین و منتقدین این سند بر عدم توازن و ناموزون بودن تعهدات و مسئولیت های دو طرف معادله، اتکاء بیش از حد بر یک قدرت جهانی درحال ظهور، بی اعتمادی و تردید نسبت به تعهدپذیری طرف مقابل و ذهنیت منفی نسبت به عملکرد نه چندان با ثبات طرف چینی در تعامل با کشورمان، و توسل به ادعاهای واهی همچون واگذاری سرزمین و نقض استقلال و حاکمیت ملی؛ اصرار دارند. اما رویکرد منصفانه و واقع بینانه نسبت به چنین موضوع پراهمیتی اقتضاء می کند تا مبتنی بر مدل تحلیلی SWOT فرصت ها و تهدیدها و نقاط قوت و ضعف این سند (در حد مطالب و متن منتشر شده) مورد توجه و بررسی قرار گیرند تا تصویر وسیع تر و واقعی تری از وضعیت ترسیم شود.
الف) فرصت ها:
• جمهوری اسلامی ایران به اعتبار رهیافت ِضد امپریالیستی و ضد استکباری در دکترین سیاست خارجی خود، تجربه گرانسنگی در"تقابل" با قدرت های هژمونیک به خصوص ایالات متحده آمریکا کسب کرده و طبعا ًهزینه سنگینی نیز برای این رویکرد ضد سیستمی پرداخته است. توافقات همکاری بلندمدت و راهبردی (مشابه سند همکاری 25 ساله با چین) فرصت مناسبی است تا جمهوری اسلامی ایران "مشق تعامل" با قدرت های بزرگ و در کلاسی جهانی را نیز تجربه کند و خود را برای جهان پسا - غربی فردا مهیا نماید.
• طراحی و تنظیم"سند جامع همکاری راهبردی" با یکی از قدرت های بزرگ دنیا و اصلی ترین رقیبِ ابرقدرت امروز و مهم ترین کاندیدای مقام "قدرت برتر"در نظام بین المللِ درحال تکوین، فرصت مهمی در اختیار جمهوری اسلامی ایران برای بازیگری در میدان های بزرگ آینده قرار می دهد و مؤید درک واقع بینانه نسبت به شیفت پارادایمی در نظم بین المللی آینده است.
• در وضعیت حساس، دشوار و پیچیدة ناشی از سیاست فشار حداکثری آمریکا و رویکرد بشدت خصمانه و معطوف به براندازی ِدولتمردان آمریکائی علیه جمهوری اسلامی ایران، اجرائی شدن سند جامع همکاری راهبردی میان ایران و چین (با فرض نهائی شدن و تصویب آن) پنجرة فرصت فراخی را فراروی جمهوری اسلامی ایران می گشاید تا عجالتا ً از زیر بار سنگین فشارهای تحریمی و تهدیدات متنوع آمریکا خارج شده و فرصت بازسازی و بازپروری یابد. بخش مهمی از تهاجم سنگین سیاسی – رسانه ای اردوگاه غرب و شرکای منطقه ای آن در قبال این سند همکاری، ناشی از همین فرصت طلائی تنفس است.
• امضای نهائی و اجرائی شدن سند همکاری راهبردی تهران – پکن، منجر به تضعیف و تلاشی سه ستون اصلی نظام تحریم های ظالمانه و فلج کنندة آمریکا علیه کشورمان یعنی"تحریم نفتی، تحریم بانکی و تحریم سرمایه گذاری" می شود. این امر علاوه بر بی خاصیت کردن راهبرد فشار حداکثری آمریکا و ناکارآمدسازی آن، در تحریک و تشویق دیگر قدرت های اروپائی (اتحادیه اروپا و سه قدرت اصلی آن) به بازنگری در سیاست انفعالی اش، سبب توازن بخشی در مناسبات خارجی بخصوص با قدرت های بزرگ خواهد شد.
• راهبرد کلان آمریکا درچهل سال گذشته و به ویژه در عصرپسا جنگ سرد، قطع شریان های حیاتی ارتباطی ایران با دنیای خارج از طریق حذف کشورمان از شبکه های جهانی و منطقه ای و قطع خطوط ارتباطی از/ به کشورمان بوده است. عملیاتی شدن سند همکاری راهبردی ایران و چین، کشورمان را به طرق مختلف از جمله پروژه"یک کمربند، یک راه" به شبکه ارتباطات بین المللی و خطوط مواصلاتی شمال – جنوب و شرق – غرب مرتبط می سازد.
• تبدیل چین به شریک راهبردی ایران و خروج از وضعیت "تنهائی استراتژیک" و افزایش ضریب امنیت ملی در برابر فشارهای بیرونی و کسب تضمین شده حمایت سیاسی در عرصه های بین المللی.
• افزایش ظرفیت ها و توانمندی ها و ارتقاء استاندارهای امنیتی، دفاعی– نظامی کشورمان به استانداردهای جهانی از طریق همکاری با یک قدرت طراز اول جهانی.
ب) تهدیدها:
• تهدید بالقوة اصل استقلال سیاسی و ایجاد وابستگی یکجانبه، درصورت عدم اجرای متوازن تعهدات و عدم برقراری اصل موازنه در مناسبات با قدرت های بزرگ،
• عدم اجرای صحیح و کامل، عدم نظارت دقیق و نقض تعهدات یا عدم ایفای کامل آن، ازجمله عوامل بالقوة تهدیدزا در مراحل اجرائی سند همکاری راهبردی ایران و چین است.
• تهدید بالقوه ناشی از خرید انحصاری نفت و وابستگی یکجانبه به بازار مصرف چین، ورود و نقش انحصاری چین در حوزه های حساس بویژه صنایع با تکنولوژی بالا به خصوص صنایع ارتباطات و مخابرات،
• تهدید بالقوه وابستگی یکجانبه دفاعی و افزایش آسیب پذیری امنیتی به واسطه عدم برقراری موازنه مطلوب در مناسبات دفاعی- امنیتی با سایر قدرت های بزرگ جهانی،
ج) نقاط قوت:
• آینده نگری، بلندمدت بودن، جامعیت و فراگیری در حوزه های حیاتی ِصنعتی، بانکی، انرژی و ارتباطات، جذب سرمایه و ورود سرمایه خارجی به حوزه های زیربنائی و تولیدی و فناورانه،
• برقراری تعاملات و همکاری های دو و چندجانبه با دیگر کشورها در قالب پروژه "یک کمربند یک راه"و ورود به شبکه ای از همکاری های مختلف و اتصال به خطوط ارتباطات و اطلاعات منطقه ای،
د) نقاط ضعف:
• کلی بودن سند همکاری و ابهامات موجود در چگونگی اجرا و عملیاتی کردن توافقات به خصوص در حوزه های حساس انرژی، فروش نفت، تکنولوژی های حساس و حوزه های دفاعی و نظامی،
• موضوع تخفیف های ویژه در زمینه فروش نفت و مساله بسیار مهم نحوه انتقال وجوه مربوط به فورش نفت به داخل کشور(یا فرمول های جایگزین) که با توجه به سوابق نه چندان مثبت در گذشته، مفسده انگیز و مشکل آفرین بنظر می رسد،
• با وجود جامعیت و فراگیری سند همکاری و شامل شدن طیف وسیعی از موضوعات و حوزه های اقتصادی، تکنولوژیک، نظامی وامنیتی وحتی فرهنگی؛ هیچگونه اشاره ای به همکاریهای سیاسی – دیپلماتیک و ارتقاء سطح تعاملات سیاسی به سطح راهبردی متناسب با این سند همکاری نشده و جای خالی همکاری ها و تعاملات سطح بالای سیاسی و طراحی سازوکاری مشخص برای تحقق این امر در این سند احساس می شود،
• ابهامات و عدم شفافیت موجود، طرح گسترده ادعاهائی درخصوص واگذاری سرزمینی و تضعیف حاکمیت ملی و استقلال سیاسی در افکارعمومی جامعه، سکوت و عدم همراهی طرف چینی در تأئید و حمایت از این سند، و فضای روانی منفی به خصوص در فضای مجازی در نقد و انتقاد از این سند؛ شرایط دشواری را بخصوص برای دولتمردان ایرانی در امضاء، تصویب و اجرای این سند همکاری ایجاد کرده است. بدیهی است وجود اجماع در سطح ملی و حمایت گسترده در سطح عامه مردم، رسانه ها، جریانات سیاسی و نخبگان جامعه، شرط لازم و ضروری برای موفقیت آمیز بودن چنین سندی است.
اجمالا ً اینکه سند همکاری راهبردی ایران و چین واجد همه عناصر وفق مدل تحلیلیSWOT است. با نگاهی گذرا می توان منافع و به خصوص فرصت های حاصل از این سند همکاری را "نقد و موجود" و نقاط ضعف و تهدیدات آن را "نسیه و بالقوه" ارزیابی کرد. عقلانیت سیاسی حکم می کند از فرصت های نقد و منافع بالفعل این سند به خاطر تهدیدهای بالقوه و ضعف های احتمالی صرفنظر نکنیم.
نظر شما :