زمان برای ممانعت از رقابت هسته ای در خاورمیانه محدود است
پنج سالگی برجام و بازگشت به خانه اول
نویسنده: عدنان طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: توافق هسته ای ایران موسوم به برجام ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ بین ایران و پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان و اتحادیه اروپا نهایی شد. جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در توییتی توافق را نه یک سقف، که شالوده ای مستحکم توصیف کرد. سه ماه پیش از آن که توافق سیاسی مذاکرات هسته ای در لوزان حاصل شد، آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران، این روند را تجربه ای توصیف کرد که در صورت دست کشیدن طرفین از رفتارهای پیشین خود، می توانست در دیگر زمینه ها ادامه یابد. این «تجربه» هرگز نمی توانست نتیجه ای بدتر از این داشته باشد. فرو پاشیدن توافق به رغم تعهد کامل ایران به آن، هر گونه احتمال ازسرگیری تعاملات را در صحنه سیاسی ایران از بین برده است.
در نهایت، از ماه مه ۲۰۱۹، یک سال پس از خروج رئیس جمهوری دونالد ترامپ از برجام و اعمال مجدد تحریم ها و در حالی که امیدها به توانایی اروپا در محافظت از توافق از بین رفته بود، ایران از تعهدات هسته ای خود عقب کشید. در نتیجه، اکنون به جای خشنودی همگانی در سالگرد جامع ترین توافق منع گسترش سلاح های هسته ای در تاریخ، «خستگی برجام» در همه طرفین دیده می شود. به نظر می رسد که مخالفان توافق با موفقیت طرفداران آن را شکست داده و تضمین کرده اند که هرگز یک حرکت مثبت سیاسی پیرامون یک توافقنامه امنیتی صورت نگیرد. انتظار می رود که شرایط در نتیجه تلاش آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحات متعارف علیه ایران در ماه اکتبر، وخیم تر شود. این در حالی است که ایالات متحده سعی می کند پرونده عقب نشینی ایران از برجام را به شورای امنیت بکشاند و بازگشت همه تحریم های سازمان ملل علیه این کشور را برانگیزد.
به رغم همه خستگی ها، اکنون تنها زمان باقی مانده برای اقدام است. عواقب فروپاشی برجام و حمله به دیپلماسی چندلایه است چرا که این توافق همان اندازه که در رابطه با ایران است، به منع گسترش سلاح های هسته ای و کنترل تسلیحات در خاورمیانه نیز مربوط می شود.
برجام نشان داد که رسیدگی به مسائل مشکل آفرین از طریق دیپلماسی چندجانبه می تواند نتیجه بخش باشد و همانطور که رهبر معظم ایران و وزیر خارجه این کشور اشاره کردند، زمینه ای برای حل دیگر مسائل شود. جایگزین ها برای دیپلماسی از جمله تحریم و فشار پیشتر آزموده شده بودند. در حقیقت، سال های 2013 تا 2016 تنها سال های مستثنی از چندین دهه مجازات و سیاست های تهاجمی علیه ایران بودند. احتمالا این سوال در ذهن بسیاری وجود دارد که «اعمال فشار حداکثری» پس از سه دهه که هیچ نتیجه ای نداشته، اکنون چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟!
ناتوانی اروپا در مقاومت در برابر تحریم های ثانویه ایالات متحده باعث شد ایران متوجه شود که عادی سازی روابط اقتصادی با اروپا بدون موافقت آمریکا امکان پذیر نیست. بنابراین، جای تعجب ندارد که اکنون همه تمرکزها روی توافق همکاری 25 ساله استراتژیک بین ایران و چین معطوف است. ایران در مواجهه به نیاز نجات اقتصادی و با پشت سر گذاشتن تجربه مشاهده تسلیم شدن اروپا در برابر آمریکا، احتمالا تمرکز خود را از اروپا به چین معطوف خواهد کرد.
به علاوه، برای ایران مشخص شده که درگیری با ایالات متحده تنها از طریق مذاکرات مستقیم قابل حل است چرا که اروپایی ها برای هیچ یک از طرفین به عنوان میانجی ارزشی ندارند. در شرایط کنونی، هر گونه مذاکرات احتمالی بین تهران و واشنگتن که در حال حاضر چندان محتمل به نظر نمی رسد، شکاف در روابط در دو سوی اقیانوس اطلس را تشدیدتر خواهد کرد چرا که مناسبات ایرانی-آمریکایی در امور امنیتی خاورمیانه و اروپا بدون در نظر گرفته شدن خواسته های اروپا خواهند بود. برای نمونه، شاید ایران و آمریکا بر سر خروج ساده و آرام نیروهای آمریکایی از عراق، سوریه و افغانستان توافق کنند؛ هر سه کشور برای اروپا از اهمیت بالایی برخوردار هستند، اما اروپا اساسا هیچ اهرمی برای شکل دادن به نتیجه توافقات ایران و آمریکا نخواهد داشت. در چنین شرایطی توافق احتمالا حول محور کاهش هزینه ها و تنش ها بین ایران و ایالات متحده و فارغ از نتیجه آن بر صلح و ثبات پایدار در منطقه شکل خواهد گرفت؛ اما واقعیت این است که برای حل اساسی مشکلات رویکرد چندجانبه و جامع تر متشکل از ذینفعان منطقه ای و خارج از منطقه در خاورمیانه ضروری است.
برجام نه یک توافق خلع سلاح هسته ایست و نه توافق کنترل تسلیحاتی؛ بلکه صرفا توافقی درباره برنامه هسته ای ایران است. این توافق اساسا نامتقارن بوده چرا که تعهدات فنی مربوط به برنامه هسته ای از سوی ایران در برابر تعهدات قانونی طرف مقابل به تسهیل تحریم ها را شامل می شده است. اگر این الگوی «دیپلماسی منع گسترش تسلیحاتی» فرو بپاشد، آنگاه رویکردهای آتی درباره منع گسترش تسلیحات هسته ای و کنترل تسلیحاتی در منطقه باید به صورت منطقه اتی مورد بررسی قرار بگیرند. در دوران پسابرجام ایران دیگر قبول نخواهد کرد با شرایطی متفاوت از دیگر کشورهای منطقه توافق کند و احتمالا خواستار رسیدگی به نگرانی های امنیتی خود در خاورمیانه خواهد شد که این، موشک های بالستیک دور-برد هسته ای اسرائیل و قابلیت های حمله دقیق اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و حضور گسترده ارتش آمریکا در همسایگی ایران را شامل می شود. مشوق های اقتصادی در برابر امتیازات هسته ای دیگر برای ایران جذاب نخواهند بود چرا که ثابت شده چارچوب برجام جواب نمی دهد. از این رو، هرگونه رویکرد کنترل تسلیحاتی باید مناسباتی متقارن بین رقبای اصلی منطقه ای از جمله ایران، عربستان سعودی، اسرائیل، امارات و قطر باشد.
شکی نیست که خاورمیانه به یک توافق بلند مدت و جامع کنترل تسلیحاتی نیاز دارد، اما برای شروع روند حصول چنین توافقی به موفقیت توافق برجسته ای مانند برجام نیاز است.
ایران بارها هشدار داده در صورت تمدید تحریم تسلیحاتی در ماه اکتبر یا بازگشت تحریم های سازمان ملل از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای خارج خواهد شد. با توجه به نشانه های جاه طلبی های هسته ای عربستان سعودی و امارات متحده عربی، رقابت هسته ای در منطقه ای پرتنش یک سناریوی کاملا واقع گرایانه خواهد بود.
با توجه به همه این مسائل، طرفین باقی مانده در برجام باید همه تلاش خود را برای محافظت از این توافق به کار بگیرند تا بتوانند نمونه ای موفق برای الگوهای مذاکرات چندجانبه تحت حمایت سازمان ملل ایجاد کنند. رد زبانی رویکرد ایالات متحده کافی نخواهد بود. به ویژه اروپا مجبور است برای تسهیل مشکلات اقتصادی ایران بیشتر سرمایه گذاری کند. دموکرات ها در ایالات متحده که پیشتر تمایل خود را به بازگشت به برجام اعلام کرده اند، نیز باید نشانه های قدرتمندتر و دلگرم کننده تری برای ایران بفرستند. تنها در این صورت است که دولت حسن روحانی قادر خواهد بود زمان بیشتری برای محافظت از توافق در ایران بخرد.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :