لزوم نقد خود قبل از نقد دیگران
آقای خوئینی ها، وضعیت بد امروز ماحصل چیزی است که شما به آن افتخار می کنید!
نویسنده: مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
دیپلماسی ایرانی: جناب موسوی خوئینیها در خاطراتشان از اشغال سفارت آمریکا تعریف میکند وقتی دانشجویان قصد داشتند سفارت را اشغال کنند، نزدشان آمدند و با توجه به نزدیکی ایشان به امام از او خواستند نظر امام را درباره این اقدام بپرسد. اما جناب خوئینیها آنها را متقاعد میکند نیازی به پرسیدن نظر امام نیست، زیرا اگر امام موافق هم باشد به آنها نمیگوید. بنابراین بهتر است خودشان اقدام کنند و امام اگر مخالف باشند، بعداً میتوانند اعلام کنند. آقای خوئینیها به دانشجویان میگوید: «مگر شما میخواهید چه بکنید که نمیشود جبرانش کرد؟ شما که نمیخواهید کسی را بکشید یا جایی را خراب کنید، میخواهید وارد سفارت آمریکا شوید، خب اولین لحظهای که این کار را کردید، امام مطلع میشود؛ اگر نظرشان این بود که کار غلطی است بلافاصله اطلاع میدهند که بیایید بیرون و کار درستی نیست.»
حال باید موضع جناب خوئینیها را چند دهه بعد درباره اشغال سفارت بدانیم: اول اینکه ایشان اشغال سفارت را همچنان کاملاً درست میداند و درباره رابطه با آمریکا نیز آخرین نظری که از ایشان شنیدم این است که چند سال پیش فرمودند: «درباره رابطه با آمریکا تا دولت آمریکا به شکلی قابل قبول برای مردم ایران، ستمهای گذشته را جبران نکند، بنده هیچ نظر مثبتی ندارم و همچنان آمریکا را ظالم می دانم. او کاری به کار ما نداشته باشد. ما به خواست خدا، خودمان مشکلاتمان را حل خواهیم کرد. شاید بفرمایید خوب دیگران هم ظالمند! بله، اما رابطه و سابقه ستم آمریکا بر ما... خیلی با ظلم آنها متفاوت است. آمریکا امروز هم بنای رابطه معقول و انسانی با ما ندارد.»
در پی نامهای که جناب خوئینیها به تازگی نوشتند و از وضع موجود انتقاد کردند، واکنشهای موافق و مخالفی سر زد، از جمله بنده مطلبی در انتقاد از ایشان در روزنامه سازندگی همراه با نوشته آقای عبدی (که در دفاع از نامه آقای خوئینیها بود) درج شد. آقای محسن آرمین و همفکرانشان از جمله دیگر کسانی بودند که به منتقدان آقای خوئینیها به شدت تاختند و البته انواع اتهامهای اخلاقی را به منتقدان آقای خوئینیها زدند. به اتهامات کاری ندارم و فقط منطق خود را در نقد آقای خوئینیها شرح میدهم.
سخن این است که وضع موجود، هر چه هست، خوب یا بد، اسفناک یا قهرمانانه، نتیجه منطقی آن ایدئولوژی آمریکاستیزانه/ضداستکباری است که جناب خوئینیها از بنیانگذارانش بودند و نمیتوانند بدون نقد خود از وضع موجود انتقاد کنند. شاید بگویید جناب خوئینیها منتقد وضع سیاسی داخلی است و اصلاً مسائل سیاست داخلی و منازعات داخلی ما چه ربطی به آمریکا دارد. اما میتوانم اثبات کنم سیاست ایران، داخلی و خارجی، معلول و محصول ایدئولوژی آمریکاستیزانه است؛ تأکید میکنم: از جمله سیاست داخلی، از مسئله بزرگی چون نظارت استصوابی تا مسائل جزئی مانند خبرنویسی و سریالهای تلویزیونی!
کسانی مانند جناب خوئینیها ایدهای را پس از انقلاب وارد سیاست کردند که میتوان آن را «انقلاب دائم» نامید ــ مشابه ایده «انقلاب دائم» (permanent revolution) که تروتسکی پس از انقلاب روسیه منادیاش بود. اهداف انقلاب ۵۷ محقق شده بود و در اینجا چرخش نگاه انقلاب ایران از داخل (سلطنتستیزی) به خارج (استکبارستیزی) امکان «انقلاب دائم» را فراهم کرد و در واقع ایران به پرچمدار انقلابی جهانی ــ و طبعاً دائمی ــ بدل شد. اکنون ایران منادی نوعی «نظم نوین جهانی» بود که در سلب «نظم آمریکایی» (پَکس اَمریکانا) بود و گام نخست آن هم «انقلاب منطقهای» (در خاورمیانه) بود. اگر حمله فرانسویها به دژ باستیل آغاز انقلاب فرانسه بود، اشغال سفارت آمریکا نیز (که جناب خوئینیها همچنان از آن با عنوان «لانه» یاد میکند) سرآغاز انقلاب جهانی ایران بود.
برای این انقلاب جهانی لازم بود در داخل کشور سیاست در دست «عناصر انقلابی» باشد: بنابراین صحنه سیاسی ایران به پشت جبهه انقلاب ضداستکباری بدل شد و طبعاً این پشتجبهه باید «انقلابی» باشد. نتیجه اینکه منطق حکم میکند عناصر غیرانقلابی راهی به آن نداشته باشند. انقلاب جهانی لوازمی دارد و طبیعی است هر کس رهبر ایران باشد اگر میخواهد پرچم «انقلاب دائم» را افراشته نگاه دارد، باید سیاست داخلی و خارجی را «انقلابی» نگاه دارد و اتفاقاً عنوان «رهبر انقلاب» تعبیر کاملاً درستی است که بسیار بجا و بامسما استفاده میشود.
آنچه امروز در سیاست داخلی و خارجی ایران وجود دارد، درست در امتداد سنتی است که جناب خوئینیها ترسیم کردند و نقد وضع امروز نقد راهی است که حضرت ایشان افتخار ما ایرانیان میدانستند. ایراد بنده به ایشان هم این است که بدون نقد گذشته خود نمیتواند وضع موجود را نقد کند. مسئله فقط «اخلاقی» نیست؛ اساساً منطق در مورد ایشان اجازه نمیدهد نقد امروز را از دیروز جدا کنند.
نظر شما :