مساعدت امنیتی در خاورمیانه: یک صفحه شطرنج سه وجهی است (بخش چهاردهم و پایانی)
ایالات متحده و لزوم عقب نشینی از یکجانبه گرایی
نویسندگان: رابرت اسپرینگبورگ (استاد بازنشسته امور امنیت ملی و پژوهشگر موسسه امور بین المللی ایتالیا)، اف. سی. «پینک» ویلیامز (ژنرال بازنشسته که در سال های 2008 تا 2011 به عنوان رئیس دفتر همکاری های نظامی و ارتباط دفاعی با سفارت ایالات متحده در قاهره خدمت کرده)، جان زاواژ (استادیار امور امنیت ملی در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی که در سال های 2017 تا 2018 به عنوان رئیس همکاری های نظامی و ارتباط دفاعی سفارت ایالات متحده در یمن مشغول به کار بوده)
دیپلماسی ایرانی: در ادامه، استراتژی ها و تاکتیک های مساعدت امنیتی سه بازیگر و رقیب اصلی در منطقه مِنا یعنی ایالات متحد، روسیه و ایران بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. لازم است که شرایط و اهداف هر یک از این کشورها ارزیابی شوند.
تاثیرات بر سیاست گذاری ها
پس از بررسی های انجام شده درباره مساعدت امنیتی ایران، روسیه و ایالات متحده این سوال پیش می آید که این ارائه دهندگان اصلی کمک ها در خاورمیانه برای پیشبرد برنامه های آتی خود چه تغییراتی می توانند در اهداف، شیوه ها و ابزار مساعدت امنیتی خود ایجاد کنند. پاسخ کوتاه به این سوال این است که امکان ایجاد تغییرات گسترده ای در این زمینه ها وجود ندارد، اگرچه این مساله بیشتر از ایران و روسیه درباره ایالات متحده صدق می کند. در هر سه مورد، اهداف، شیوه ها و ابزار مطابق منافع و ظرفیت های ارائه دهندگان مساعدت امنیتی تعیین می شوند که هیچ کدام چندان تغییر نخواهند کرد.
تمایل ایران به صدور انقلاب از طریق گسترش ظرفیت های نامتقارن خودش و گروه های شبه نظامی متحد آن، ادامه خواهد داد چون همانطور که گفته شد، این بخشی از «دی ان اِی» این کشور است. برای نمونه، ایران پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2015 تلاش ها برای گسترش نفوذ خود در منطقه را از طریق ارائه مساعدت امنیتی دو برابر کرد. سرمایه گذاری بیشتر این کشور در جنگاوری نامتقارن نشان می دهند که به رغم برخی مخالفت ها با ایران در کشورهای دریافت کننده مساعدت امنیتی، چشم انداز تغییر در الگوهای موجود بسیار محدود است. واکنش ایران به همه این مخالفت ها تلاش برای پایان دادن به آنها و نه تغییر در سیاست هایش، بوده است.
کمک های امنیتی روسیه هم فرصت طلبی دولت پوتین را منعکس می کند و در ضعف نسبی جهانی ریشه دارد. تنها املی که می تواند رفتار ایران یا روسیه را در اراده مساعدت امنیتی تغییر دهد، این است که آنها نقش های قابل توجه در منطقه خاورمیانه ایفا کنند و جای خود را در وضعیت موجود به دست آورند. تاکید روزافزون روسیه بر ایفای نقش میانجی دیپلماتیک در چندین درگیری در منطقه به علاوه منابع اقتصادی این کشور می تواند چنین جایگاه باثباتی را در آینده قابل پیش بینی برای آن به ارمغان آورد و به معتدل شدن جنبه های تهاجمی مساعدت امنیتی آن از جمله به کارگیری مزدوران و همکاری با جنگ سالاران بینجامد.
در حال حاضر، این ایالات متحده است که بیشترین انعطاف پذیری را در مساعدت امنیتی نشان می دهد و بیشترین نیاز را به این انطاف دارد. گرایش اصلی ایالات متحده در منطقه به حفظ ثبات کشورها و روابط صلح آمیز بین آنهاست. اهداف، شیوه ها و ابزار کمک های امنیتی ایالات متحده هم کاملا براساس همین تمایل شکل گرفته است. با این حال، انتظار برقراری نظم پایدار و باثبات در خاورمیانه توهم آمیز است. از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و قیام های مردمی موسوم به بهار عربی از سال 2011، به نظر می رسد که چشم انداز برقراری چنین نظمی از بین رفته است.
در شرایط کنونی ایالات متحده سه گزینه اصلی برای ارائه کمک های امنیتی در منطقه دارد. یکی آن است که به طور یک جانبه روی نظم دولتی متمرکز شود و هرچه در توان دارد چه از طریق مساعدت امنیتی و چه از طریق کمک به توسعه، برای تقویت آن انجام دهد. با این حال، شکست در تلاش ها برای دولت سازی در عراق و افغانستان تمایل سیاسی ایالات متحده به تلاش ها در این سطح از دست داده و کمک های امنیتی خود را به اقدامات کوچک تر آموزش و تجهیز محدود کرده است.
یک گزینه جایگزین می تواند رویکردی «واقع بینانه» به این مساله باشد که نظم دولتی در خاورمیانه ذاتا شکننده و ضیف تر از آن است که بتواند منافع ایالات متحده را تامین کند. این گزینه مستلزم تغییر شکل کمک های امنیتی و نزدیک کردن نسبی آنها به روسیه و ترکیب شیوه ها و ابزار متقارن و نامتقارن است.
اگرچه کاهش سطح فنی روش ها و ابزار ایالات متحده در ارائه مساعدت امنیتی به گونه ای که بخش قابل توجهی از آن عملا ماهیتی نامتقارن داشته باشد برای ارتش آمریکا و مجموعه صنعتی که سلاح های آن را تامین می کند یک چالش محسوب می شود، اما چالش های پیش روی ایالات متحده در این زمینه از چالش های پیش روی ایران در تلاش احتمالی برای افزایش تمرکز مساعدت امنیتی آن از جنگاوری نامتقارن به ظرفیت جنگاوری متقارن کمتر است. به علاوه، چالش فنی پیش روی مجموعه نظامی-صنعتی ایالات متحده کمتر ماهیت سیاسی دارد چرا که ایالات متحده به وضوح از تعهدات دیرینه خود به نظم جهانی صلح آمیز که شرکت های آزاد و لیبرال دموکراسی را تبلیغ می کند، عقب نشینی کرده است. ممکن است در حمایت از این گزینه دوم گفته شود که در زمان جنگ سرد هم مساعدت امنیتی بسیار گسترده تر بود و در قیاس با حالا، شیوه ها و ابزار نامتقارن بسیاری را شامل می شود. شاید تصمیم گیرندگان در ایالات متحده به این نتیجه برسند که ترکیب فعلی یک خاورمیانه بی ثبات، ماجراجویی های روسیه و اعمال نفوذ ایران در موسسات دولتی مستلزم بازگشت به رویکرد مشابه مساعدت امنیتی با مشخصات کمک های دوران جنگ سرد است.
گزینه سوم برای ایالات متحده به مورد اول شباهت بیشتری دارد و علاوه بر آن، توجه بیشتر به جلب حمایت متحدان به ویژه در اروپا و آسیا را شامل می شود. تلاش های یکجانبه آمریکا برای مساعدت امنیتی و پیشبرد اهدافش دقیقا دلیل شرایط ناخوشایند و انتخاب های دشوار پیش روی آن است. بازسازی یا حفظ دولت های شکست خورده و شکننده در خاورمیانه و ایجاد نظمی که به صلح بین کشورها و ملل منطقه بینجامد، نیازمند یک استراتژی مساعدت امنیتی مبتنی بر تلاش هماهنگ با متحدان همفکر است. به اشتراک گذاشتن بار و مسئولیت برای موفقیت کمک های امنیتی آمریکا ضروری است چرا که می تواند به تقویت ثبات کمک کند. ایالات متحده نمی تواند با اقدامات یکجانبه کار خود را پیش ببرد و این استراتژی در منطقه هم پذیرفته نیست. به علاوه، بازگشت به سیاست های دوران جنگ سرد احتمالا مستلزم هزینه های مالی، اعتباری و حتی امنیتی همان زمان خواهد بود. مقبول ترین گزینه برای آمریکا ترغیب متحدان به سهیم شدن در مسئولیت احیای نظم در خاورمیانه است که در یک دهه گذشته مدام وخیم تر و به تهدیدی برای رفاه جهانی تبدیل شده است.
منبع: کارنگی اهدا برای صلح بین المللی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :