مساعدت امنیتی در خاورمیانه: یک صفحه شطرنج سه وجهی است (بخش ششم)
اهداف روسیه در منطقه مِنا محدود، اما پایدار است
نویسندگان: رابرت اسپرینگبورگ (استاد بازنشسته امور امنیت ملی و پژوهشگر موسسه امور بین المللی ایتالیا)، اف. سی. «پینک» ویلیامز (ژنرال بازنشسته که در سال های 2008 تا 2011 به عنوان رئیس دفتر همکاری های نظامی و ارتباط دفاعی با سفارت ایالات متحده در قاهره خدمت کرده)، جان زاواژ (استادیار امور امنیت ملی در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی که در سال های 2017 تا 2018 به عنوان رئیس همکاری های نظامی و ارتباط دفاعی سفارت ایالات متحده در یمن مشغول به کار بوده)
دیپلماسی ایرانی: در ادامه، استراتژی ها و تاکتیک های مساعدت امنیتی سه بازیگر و رقیب اصلی در منطقه مِنا یعنی ایالات متحد، روسیه و ایران بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. لازم است که شرایط و اهداف هر یک از این کشورها ارزیابی شوند.
مساعدت امنیتی روسی
اهداف- روسیه درست همانطور که از جایگاه آن به عنوان دومین تامین کننده امنیت در جهان انتظار می رود، اهداف جاه طلبانه ای را در منطقه مِنا دنبال می کند. مدیر سابق آژانس «همکاری نظامی و فنی» روسیه که در حقیقت مسئول مساعدت امنیتی است، هدف «تجارت تسلیحات و کل سیستم همکاری نظامی و فنی» را بخشی از «ابزار سیاست خارجی روسیه» به منظور نشان دادن حضور روسیه در منطقه و نفوذ بر توازن قدرت ها در منطقه تعریف می کند. در قانون مساعدت خارجی ایالات متحده و قانون کنترل صادرات تسلیحات اهداف مساعدت امنیتی آمریکایی را به صورت «آموزش نظامی و ارائه تجهیزات به کشورهای خارجی» به عنوان بخشی از «سیاست خارجی ایالات متحده» تعریف کرده است. به گفته چارلز کی. بارتلز، اهداف خاص مساعدت امنیتی هر دو کشور «به طر قابل توجهی» مشابه است و توسعه اتحادها، افزایش قابلیت همکاری در یک دکترین یکپارچه و حمایت از مجموعه های نظامی و صنعتی مربوطه را شامل می شوند.
مساله دیگری که اهداف مشترک مساعدت امنیتی ایالات متحده و روسیه را نشان می دهد، ارائه این کمک ها از طریق نهادهای مشابه از جمله نهادهای مسئول روابط مالی در تعامل با مجموعه های نظامی و صنعتی آنها و برای نظارت بر صادرات و مجوزهاست. اما همانطور که بارتلز یادآور می شود، دولت روسیه به عنوان یک سهامدار ارشد در بیشتر شرکت های نظامی و صنعتی این کشور، در قیاس با ایالات متحده از مساعدت امنیتی منافع مالی بیشتری می برد. به علاوه، با توجه به اینکه قدرت اقتصادی روسیه یک دهم قدرت آمریکاست، اهمیت نسبی فروش تسلیحات برای آن از اهمیت فروش تسلیحات برای اقتصاد ایالات متحده بیشتر است.
با این حال، شباهت های آشکار در برنامه های مساعدت امنیتی روسیه تفاوت های اساسی در اهداف نهایی، شیوه و ابزار آنها را می پوشاند. همانطور که گفته شد، عامل اصلی تاثیرگذار بر این تفاوت ها، عامل اقتصادی است. ضعف نسبی اقتصاد روسیه از نظر اندازه، عدم تنوع، ادغام ضعیف در زنجیره های تولید جهانی و وابستگی فزاینده به چین، این کشور را بیشتر به مساعدت امنیتی وابسته کرده است. مساعدت امنیتی همگام با دیپلماسی مبتنی بر آن، تقریبا تنها ابزار باقی مانده در کیف سیاست خارجی مسکوست. تولید ناخالص داخلی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989 دو برابر چین بود، اما اکنون یک ششم آن است. روسیه که زمانی یک صادرکننده بزرگ تسلیحات به چین بود، اکنون به سیستم های تسلیحاتی خود تجهیزات چینی متصل کرده است. نزدیک به نیمی از تجهیزات حفاری نفت و گاز روسیه چینی است. چین دومین بازار صادراتی روسیه است، اما روسیه در میان بازارهای صادراتی چین در رتبه دهم قرار دارد. چین به طور مداول در حال پیشروی در آسیای میانه، در حیاط خلوت روسیه، است. در همین حال، بیشتر پیوست غربی اتحاد جماهیر شوروی پیشتر از نظر ارضی، فرهنگی و اقتصادی مستقل شده اند.
آنچه که در مساعدت امنیتی روسیه به ندرت دیده می شود، سرمایه گذاری و کمک های خارجی عمومی است. برای نمونه، روسیه در فوریه سال 2015 در مصر درباره یک سرمایه گذاری 7 میلیارد دلاری در یک منطقه صنعتی روسی در نزدیکی بندر سعید مذاکراتی را آغاز و سرانجام در ژانویه سال 2019 توافق نامه ای برای شروع یک پروژه سه مرحله ای را امضا کرد که طبق آن، قرار است برخی از شرکت های روسی تا سال 2031، یعنی 16 سال پس از مذاکرات اولیه، به بهره برداری برسند. از این رو، محرک اصلی مساعدت امنیتی روسی در درجه اول ضعف های این کشور، احساس آسیب پذیری و نیاز آن به یک استراتژی دفاعی فعال است.
دومین عامل تعیین کننده در سیاست مساعدت امنیتی روسیه که آن را از ایالات متحده متمایز می کند، اقتدارگرایی و نهادها، ایدئولوژی ها و رفتارهای تاثیرگذار بر آن است. از جمله این نهادها گروه های نظامی و شبه نظامی است که عمدتا از سوی سرویس های اطلاعاتی پشتیبانی می شوند. آنها احزاب کمونیستی را به متحد اصلی مسکو و دریافت کنندگان کمک های خود تبدیل کرده اند. ایدئولوژی جای خود را به کاربردگرایی متمرکز بر کنترل به عنوان محرک اصلی برای روسیه و دریافت کنندگان مساعدت آن، داده است. مساعدت امنیتی روسیه به جای تلاش برای نظارت غیرنظامی بر سازمان ها، به دنبال ایجاد شاخه های اجرایی و آژانس های نظامی و امنیتی وابسته به خود در میان همه بازیگران دولتی و غیردولتی است. مساعدت امنیتی روسیه به سوریه از اواخر سال 2015 تا کنون نشانه ای دال بر این الگوی گسترده است.
سومین عامل تاثیرگذار بر اهداف مساعدت امنیتی روسیه که به تفاوت بیشتر آن با مساعدت امنیتی ایالات متحده انجامیده، حضور جمعیت قابل توجه مسلمان در حاشیه این کشور است که تحت نفوذ و کنترل مسکو قرار دارند. ظهور جنبش های جدایی طلب و تروریسم نگرانی های زیادی برای تصمیم گیرندگان روسی ایجاد کرده اند. جنگ در افغانستان که در آن سربازان روسی با مجاهدین تحت حمایت ایالات متحده روبرو شدند، اتحاد جماهیر شوروی را پایین کشید. نگرانی از اسلام افراطی یکی از انگیزه های اصلی سیاست مساعدت امنیتی روسیه در منطقه مِناست، جایی که اسلام یک دلیل اصلی اختلافات بین کشورها از جمله بین قطر و ترکیه از یک سو و عربستان سعودی، امارات و مصر از سوی دیگر به شمار می رود.
تحقیقات نیویورک تایمز درباره استراتژی جهانی پوتین حاکی از آن است که: «اهداف روسیه از نظر ارزش ظاهری آن، خیلی کمتر از اهداف آمریکا گسترده به نظر می رسد؛ اهداف آن اساسا محدودتر و با ثبات تر هستند. به ویژه اینکه اهداف روسیه به مسائل مربوط به حقوق بشر یا دموکراسی دامن نمی زنند.» اگرچه در این تحلیل هیچ اشاره ای به این مساله نمی شود که «ارزش ظاهرای» به درستی استراتژی روسیه را بازتاب می دهد یا خیر، اما با توجه به محدودیت های ظرفیت روسیه، «کمتر گسترده» خواندن اهداف آن صحیح به نظر می رسد. درمجموع، اهداف ویژه کمک های امنیتی روسیه در منطقه مِنا موارد زیر را شامل می شود:
• دستاورد اقتصادی از طریق انتقال سلاح، آموزش و کمک های نظامی
• تقویت نظام های «دوست»
• مهار اسلام گرایی افراطی
• تقویت نقش منطقه ای روسیه و ایستادگی از طریق تشویق به اتکا به اهرم های دیپلماتیک و امنیتی این کشور
• تضعیف موقعیت ایالات متحده در منطقه
(این مطلب ادامه دارد.)
منبع: کارنگی اهدا برای صلح بین المللی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :