صورتبندی کرونایی فلسفه سیاسی
چین، فعلا پهلوان بیحریف است
نویسنده: سهند ایرانمهر، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: نگاه به کرونا تا کنون نگاه به مثابه «بیماری» بوده اما به تدریج کرونا در حال تکوین فلسفه سیاسی خاص خویش است. یک سر این فلسفه، چینِ تمدن کنفسیوسی است و سر دیگر آن ایتالیا، مهد تمدن روم که خودش خاستگاه تمدن غربی است.
جهان در تاریخ خود صفآرایی الگوهایی در برابر هم، از نقطه نظر رفاه عمومی یا آزادیهای فردی را تجربه کرده بود اما بروز پاندمیک (فراگیری جهانی) یک بیماری و نحوه مواجهه الگوها با آن امر جدیدی است.
یک سر این الگو چین است. کشوری با کارنامه نهچندان درخشان حقوقبشری و فقدان آزادیهای فردی و عمومی که در عینحال سطح قابل قبولی از رفاه عمومی و سطح چشمگیری از رشد اقتصادی را ایجاد کرده است و در مواجهه با کرونا آن نظم کنفسیوسی، اطاعت پذیری جمعی و قوانین سختگیرانه و آمرانه به کمکش میآید.
طرف مقابل نیز غرب است که علیرغم تاکید بر آزادیهای فردی وعمومی در مواجهه با ویروسی که تقیدی به ماهیت نظامهای سیاسی ندارد، با تردید، تعلل و کندی عمل میکند و از این نظر قابل مقایسه با چین نیست.
اگرچه چینیها دیری است در عرصه اقتصاد و عمل، مصداق یک جامعه کمونیست نیستند ودر عین حال مختصات جامعه غربی را هم ندارند اما انگار موفقیت چین در مواجهه با «کووید ۱۹» آنها را به شدت وسوسه کرده است که مبنای جدیدی را برای قضاوت الگوهای پیش پای بشر روی میز بگذارند که نه دموکراسی در آن مبناست و نه اقتصاد بلکه تنها یک چیز: «قدرت نجات بشر از بحران مرگبار وپاندمیک.»
تمام آنچه تحت عنوان جنگ لفظی نرم میان آمریکا و چین از اطلاق عنوان «ویروس چینی» توسط دونالد ترامپ گرفته تا تلاش چینیها برای بیولوژیک و آمریکایی معرفی کردن ویروس، در واقع پردهبرداری از عمق این نزاع رقابتانگیز است که خوب یا بد، چین، فعلا پهلوان بیحریف آناست.
چین در این رقابت با زیرکی مساله قدیمی اما کلیدی «تقلیل آزادی فردی برای نفع اجتماع» را در زمانی خرج و پیش پای قضاوت میگذارد که ماهیت بحران کرونا، از نظر عموم، هر چیزی را که سبب قطع آنشود، پذیرفتنی و مناسب میشمرد.
از این نظر باید گفت حالا از دید بسیاری، قدرت تمرکزگرای قاطع و مستبد که دستگشادهای برای سرعت عمل در محدود کردن آزادیها در مواقع بحران دارد در اذهان پذیرفتهتر از هر زمان دیگری است واین بهنوبه خود زنگ خطری برای وضعیت دموکراسی در جهان آفتخیز فرداست.
روزهای پس از بحران کرونا برای فلسفه سیاسی روزهای سرنوشتسازتری است زیرا در آن روزها هر کدام از دو جبهه با اسم مبارزه با کرونا، به بازتاب تاثیر آموزههای فلسفه سیاسی و اقتصادی خود بر مدیریت بحران کرونا میپردازند و استدلالها و مغالطهها هم فزونی میگیرد تا در نهایت یکی خود را تثبیت کند، هرچند چینیها از هماکنون با لحنی تحقیرآمیز توصیههای خود را به غرب بحرانزده با یادآوری ملامتهای پیشین آنان آغاز کردهاند اما قدر متیقن این برای اولین بار است که یک بیماری پندمیک در عین احساس همدلانه و اخلاقی که در جهان ایجاد میکند، فلسفه سیاسی و جهان پولاریزه را نیز صورتبندی میکند.
نظر شما :